به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ سیدمحمدعلی جمالزاده فرزند سیدجمالالدین واعظ اصفهانی از سخنوران و انقلابیان مشهور دوره مشروطیت بود كه از اصفهان به تهران مهاجرت كرد و در 12 سالگی برای تحصیل به بیروت رفت؛ یعنی درست در زمانی كه محمدعلی شاه قاجار، مجلس ایران را به توپ بست و عرصه برای زندگی آزادیخواهان وجود نداشت . در همین زمان سیدجمال الدین واعظ نیز كه می خواست از راه همدان به عتبات برود در آنجا دستگیر شد و او را به بروجرد بردند كه در آنجا به دستور امیر افخم اعدام شد.
مرگ پدر ضربه ای سهمگینی بر جمالزاده وارد كرد. او كه تحت تأثیر افكار پدرش قرار داشت به شدت از اوضاع ایران و جریان های سیاسی آن دوران متنفر شد به طوری كه جان مایه اغلب داستان هایش را بعدها به دوران پرتزویر، بی سامان و پرتلاطم مشروطیت اختصاص داد. جمالزاده كه مقارن این احوال در بیروت به سر می برد از آنجا به مصر و سپس به فرانسه رفت و دیپلم خود را از دانشگاه شهر دیژون گرفت و سپس در رشته حقوق به تحصیل پرداخت.
**فعالیت در خارج از كشور
همزمان با جنگ جهانی اول كمیته ای به نام كمیته ملیون به رهبری سید حسن تقی زاده برای مبارزه با روسیه و انگلیس در برلن تشكیل شد. این كمیته جمالزاده را به همكاری دعوت كرد و وی به آنجا رفت. پس از آن برای ماموریت از طرف كمیته ملیون به بغداد و كرمانشاه نقل مكان كرد و 16 ماه در آنجا ماند در بازگشت به برلن با مجله كاوه به همكاری پرداخت و تا تعطیلی مجله در9 فروردین 1301 خورشیدی به همكاری خود ادامه داد.
جمالزاده در مجله كاوه مقاله هایی می نوشت كه اغلب آنها در زمینه موضوعهایی چون سیاست، اقتصاد، ایران شناسی و فرهنگ و ادب بود و در نگارش این مقاله ها شیوه سادهنویسی را كه خصلت عمومی و نثر فارسی این دوره بود به كار میگرفت.
پس از تعطیلی مجله به مدت هشت سال سرپرستی محصلان ایرانی در سفارت ایران را به عهده گرفت تا اینكه به دفتر بین المللی كار وابسته به جامعه ملل پیوست و تا زمان بازنشستگی در این سمت باقی ماند و پس از آن از برلن به ژنو رفت و تا پایان عمر در آنجا اقامت داشت.
این داستان نویس بیشتر عمر خود را در خارج از ایران سپری كرد اما تمام تحقیق های وی درباره ایران و زبان فارسی و گسترده كردن دانش ایرانیان بود و علیرغم اینكه در رشته حقوق تحصیل كرده بود اما در باره حقوق مطلبی ننوشت.
**داستان های یكی بود، یكی نبود
جمالزاده نخستین داستان مجموعه داستان های كوتاه ایرانی را با عنوان «یكی بود، یكی نبود» در 1300 خورشیدی در برلین آلمان منتشر كرد كه باعث شهرت فراوانش نیز شد. این مجموعه كه متشكل از یك دیباچه و شش داستان كوتاه است به نظر بسیاری از منتقدان مهمترین اثر جمالزاده بوده كه او را به عنوان نویسنده ای پیشگام در میان داستان نویسان معاصر شناسانده است.
دیباچه مجموعه «یكی بود یكی نبود» را بسیاری از منتقدان، «مانیفستِ» ادبیات جدید فارسی دانستهاند. در این دیباچه جمالزاده، با نقد ذهنیت سنّتگرای نویسندگان و ادبای زمان خود در ایران كه به عقیده او «همان جوهر استبداد سیاسی ایرانی» است، به دفاع از آنچه «دموكراسی ادبی» مینامد میپردازد. بهزعم وی، داستان یا به قول او رمان، بهترین نوع ادبی برای رسیدن به دموكراسی ادبی است و این دموكراسی میتواند از منظر جلوه یابد: «یكی از منظر موضوع و محتوای داستان كه در این صورت نویسنده باید با انتخاب شخصیت های داستانی خود از میان مردم عادی، به شرح آداب و رسوم آنان بپردازد و دیگر اینكه نویسنده به جای استفاده از «انشاهای غامض و عوام نفهم» زبان روزمره مردم عادی را در نوشته خود به كار گیرد».
به عقیده جمالزاده، چنین داستان هایی نه تنها به جمعآوری و حفظ «كلمات و تعبیرات و ضربالمثل ها و اصطلاحات و ساخت های كلام و لهجههای گوناگون یك زبان» میانجامد بلكه مردمِ طبقات و مناطق مختلف كشور و دیگر مناطق دنیا را با یكدیگر آشنا می كند.
**سبك نگارش
داستان های جمالزاده انتقادی از وضع زمانه، ساده، طنزآمیز و آكنده از ضرب المثل ها و اصطلاحات عامیانه است. وی به طور كلی ساده نویسی را به نویسندگان ایرانی توصیه میكند و شاید به همین سبب، مضمون نخستین داستان مجموعه یكی بود یكی نبود، یعنی «فارسی شكر است»، درباره سادهنویسی و ساده گویی است. نویسنده در این داستان، آدمهایش را از طبقات مختلف انتخاب می كند تا آشفته بازار زبان خواص و پیامدهای آن را برای مردم عادی و زبان فارسی نشان دهد؛ زبانی كه معجونی است از واژهها و عبارات عربی و گفتار نامفهوم فرنگی مآب تازه از فرنگ برگشتهای كه تركیبی نامأنوس از لغات فارسی و فرانسه است و نمونههای طنزآمیزی از آشفتگی زبان فارسی را به خواننده نشان می دهد.
مقدمه وی بر كتاب یكی بود یكی نبود سند ادبی مهم و در واقع بیانیه نثر معاصر فارسی است. وی در این مقدمه بیان می كند كه كاربرد ادبیات مدرن نخست بازتاب فرهنگ عامه و سپس انعكاس مسایل و واقعیت های اجتماعی است.
داستان «فارسی شكر است» در زندانی اتفاق میافتد كه جوان روستایی بخت برگشتهای بیجهت در آن گرفتار آمده است و در آن یك شیخ و یك مرد فرنگیمأب هم زندانی هستند. جوان روستایی كه نمیداند چرا زندانی شده علت را از آنها میپرسد اما از فارسی نامفهومشان چیزی نمی فهمد و می پندارد كه با زبان جنیان صحبت می كنند.
به این ترتیب از جمالزاده به همراه صادق هدایت و بزرگ علوی می توان به عنوان سه بنیانگذار اصلی ادبیات داستانی معاصر فارسی یاد كرد.
محمد قزوینی درباره او می گوید: «سید محمدعلی خان جمالزاده، یكی از مهمترین امیدهای آینده ایران كه كتاب «روابط روس و ایران» او نمونهای از وسعت اطلاعات و قوّه انتقادی و تدفیق اوست به سبك اروپاییان و كتاب «یكی بود و یكی نبود» او نموداری از شیوه انشای شیرین سهل ساده خالی از عناصر خارجی اوست و اگرچه این سبك انشاء كار آسانی نیست و به اصطلاح سهل ممتنع است ولی معذلك، فقط این طرز و شیوه است كه باید سرمشق چیزنویسی هر ایرانی جدیدی باشد كه میل دارد به زبان پدر مادری خودش چیز بنویسد و نمیخواهد كه بواسطه عجز از ادای مقصود خود به زبان فارسی، محتاج به دریوزه نمودن كلمات و جمل و اسالیب تعبیر كلام از اروپاییها بشود، چنانكه شیوه ناخوش بعضی از نویسندگان دوره جدید است».
**جمالزاده و زن ایرانی
جمالزاده نسبت به مسایل زنان بی تفاوت نبود و در جای جای نوشته هایش درباره آنان اظهار نظر كرده است. وی در «صحرای محشر» درباره جنس زن می نویسد: «افسوس وقتی كه پای جنس زن به میان می آید، چشم ها كور و گوش ها كر و عقل بیچاره ابتر می گردد. زن مانند همه چیزهای خوب و نازنین این دنیا گلی است كه خارهای گزنده دارد و شرابی است كه خمارش دود از نهاد برمی آورد».
در مقاله ای با عنوان «داستان سمك عیار و حیلت زنان» در نشریه رستاخیز با انتقاد از شاعران گذشته كه مطالبی در نكوهش زنان نوشته اند و همچنین درباره دیدگاه برخی مذاهب درباره زن چنین می نویسد: «شعرای ما با آنكه سرتا پای دیوان های آنان همه در مدح و ثنای روی دلبر و موی مهوش و قد موزون شاهد است و مدام قسم و آیه می خورند كه حاضرند دل و دین را فدای یك تار موی معشوق و معشوقه نمایند، معهذا گاهی نیز حرفهای خیلی سخت درباره زنان می زنند».
در بیشتر داستان های جمالزاده، رد پایی از زنان تحقیر شده و مورد ستم قرار گرفته دیده می شود. او در چند مورد از زنان تأثیرگذار بر همسر سخن گفته است. از زن شیخ جعفر در «رجل سیاسی» گرفته تا زن رحمت در «قصه ما به سر رسید». جمالزاده بر لزوم احترام به زنان بسیار تأكید می كند و می نویسد: «قبل از هر چیز باید زن را محترم شمرد و تمام شرایط احترام را در حق او رعایت كرد».
**آثار
نوشته های جمالزاده را می توان در زمینه های مختلف تقسیم بندی كرد. از مهمترین آثار داستانی او می توان به «یكی بود، یكی نبود»، «سر و ته یه كرباس»، «دارالمجانین»، «زمین، ارباب، دهقان»، «صندوقچه اسرار»، «تلخ و شیرین»، «فارسی شكر است»، «راهآبنامه»، «قصههای كوتاه برای بچههای ریشدار» و ... اشاره كرد.
«آزادی وحیثیت انسانی»، «خاك وآدم»، «زمین، ارباب، دهقان»، «خلقیات ما ایرانیان» و «تصویر زن در فرهنگ ایران» از مهمترین آثار سیاسی و اجتماعی وی هستند.
از آثار تارخی و ادبی جمالزاده می توان به «سرگذشت حاجیبابای اصفهانی»، «اندك آشنایی با حافظ»، «گنج شایان»، «تاریخ روابط روس با ایران» و ... اشاره كرد و «هوه خانه سورات یا جنگ هفتاد ودو ملت»، «ویلهلم تل»، «داستان بشر»، «دون كارلوس»، «خسیس» و ... از جمله ترجمه ها و آثار متفرقه او هستند.
**درگذشت
سرانجام این داستان نویس ایرانی درنیمه دوم آبان 1376 خورشیدی پس از آن كه از آپارتمانش در خیابان «رو دو فلوریسان» ژنو به یك خانه سالمندان منتقل شد، درگذشت. بنابر نوشته ثبت شده در كنسولگری ایران پس از درگذشت جمالزاده 26 هزار برگ از نامه ها، دستنوشته ها و عكس های او در خانه اش به سازمان اسناد ملی تحویل داده شد.
پژوهشم9370**9131
تهران- ایرنا- محمدعلی جمالزاده، نویسنده، مترجم ایرانی و از بنیانگذاران ادبیات داستانی است كه پدر داستان نویسی كوتاه و آغازگر سبك واقعگرایی در ادبیات فارسی شناخته می شود، او با انتخاب شخصیت های داستانی خود از میان مردم عادی، به شرح آداب و رسوم آنها می پردازد و زبان روزمره را در نوشته خود به كار می گیرد.