كشور فدراليستي مانند اتحاديه اروپا همواره ميانديشد كه نيروي دفاعي مشترك همان چيزي است كه اروپا براي ارتقاي قدرت بازدارندگي در جهان نياز دارد، اما افرادي در لندن و ديگر بخشهاي اروپا حضور دارند كه مخالف اين ايده هستند و آن را رقيب بالقوه ناتو ميدانند.سازمان پيمان آتلانتيك شمالي يا ناتو پيمان هدف دفاع جمعي است كه براساس آن 29 كشور امضاكننده آن توافق كردهاند حمله نظامي عليه يك يا چند كشور عضو در اروپا يا آمريكاي شمالي را به عنوان حمله به تمامي كشورهاي عضو تلقي كنند و بهمقابله با آن برخيزند. مخالفان ارتش اروپايي معتقدند با وجود ناتو، نيازي به پيمان نظامي ديگري در اروپا نيست.
به تازگي امانوئل مكرون، رئيس جمهور فرانسه از ايجاد يك ارتش اروپايي واقعي سخن گفته است. او هفته گذشته در گفت وگو با «راديو اروپا 1» از تشكيل «ارتش واقعي در اروپا» با هدف «حفاظت از اين قاره در مقابل چين، روسيه و حتي آمريكا» سخن گفت و با اشاره به تصميم ترامپ درباره پيمان نظامي سال 1987 با روسيه، اروپا و امنيت آن را قرباني خروج آمريكا از اين پيمان دانسته بود. مكرون چند روز بعد هم به روزنامه آمريكايي «وال استريت ژورنال» گفته بود: «ما نميتوانيم از اروپايي ها حفاظت كنيم مگر اينكه يك ارتش اروپايي واقعي داشته باشيم.»
اكنون مكرون تلاش ميكند در سياست خارجي فرانسه همان مسيري را ادامه دهد كه ژاك شيراك ادامه داد. شيراك در آن زمان سياست خارجي كشور را بر مبناي ايدههاي «شارل دوگل» و اقتضائات نظام بينالمللي دنبال كرد. بعد از جنگ جهاني دوم، سياست خارجي فرانسه بر اساس قواعد جمهوري پنجم، اصول گليسم و هدايت شخص دوگل كه داراي اختيارات قانوني ويژهاي به عنوان مسئول مستقيم اداره سياست خارجي و امنيت ملي بود، شكل گرفت. در چارچوب ايده هاي گليستي، «تضمين امنيت كشور از طريق بالا بردن تواناييهاي آفندي و پدافندي به ويژه در بخش تسليحات هستهاي»، «تقويت توان دفاع ملي از طريق كاربردي و حرفهاي كردن ساختار ارتش ملي»، «بناي اروپاي واحد»، «ايجاد نيروي سوم در برابر دو بلوك شرق و غرب از طريق حفظ همبستگي اتحاديه اروپايي» از اولويت هاي سياست خارجي فرانسه به شمار ميرفت. پس از فروپاشي شوروي، ايجاد نيروي سوم كه دوگل به دنبال آن بود، به سياست مقابله با يكجانبه گرايي آمريكا تبديل شد.
مواضع اخير مكرون در مواجهه با سياستهاي تهاجمي ترامپ، برگرفته از همين اصول گليسم است. در ميان اظهارات مكرون، آنچه بيش از همه خودنمايي ميكرد، قرار دادن آمريكا در كنار چين و روسيه به عنوان كشورهايي است كه فرانسه بايد از خودش در برابر آنها حفاظت كند. دونالد ترامپ، رئيس جمهور آمريكا هم در جريان سفر به فرانسه براي شركت در مراسم صدمين سالگرد پايان جنگ جهاني اول و دقيقا در لحظهاي كه هواپيمايش به زمين نشست، در يك توئيت ايده مكرون براي تشكيل ارتش اروپا را «خيلي توهينآميز» خواند و خواستار اين شد كه «اروپا اول سهم عادلانهاش را در ناتو بپردازد كه آمريكا خيلي زياد به آن يارانه داده!» اما در برابر موضع رئيسجمهور آمريكا، ولاديمير پوتين، رئيس جمهور روسيه يعني يكي از سه كشوري كه مكرون خواستار تشكيل ارتش اروپايي در برابر آنها شده، برخلاف ترامپ، از اين ارتش حمايت كرد.
پوتين در گفت وگو با «راشاتودي» گفت كه موضع روسيه با فرانسه در اينباره مطابقت دارد و «كشورهاي عضو اتحاديه اروپا حق دارند كه بخواهند در عرصه دفاعي و امنيتي مستقل و خودكفا باشند.» او البته اين را هم گفت كه «مكرون ايده جديدي نداده بلكه آن را احيا كرده است، زيرا پيشتر ژاك شيراك، رئيس جمهوري وقت فرانسه هم چنين طرحي را مطرح كرده بود.» هنوز معلوم نيست اين بار طرح ارتش متحد اروپايي به نتيجه خواهد رسيد يا همچون دو دهه قبل، بايد اين ارتش را در اظهارنظرهاي برخي رهبران اروپايي يا متنهاي خبري دنبال كرد.
** شيراك و ارتش اروپايي
ژاك شيراك، رئيسجمهور فرانسه (1195-2007) از اصليترين رهبران اروپايي مخالف يكجانبه گرايي آمريكا بود. چند جانبه گرايي، مخالفت با تحقق هژموني آمريكا، تامين آزاد انرژي، توسل به قواعد حقوق بين المللي و تاكيد بر نقش نهادهاي بين المللي بهويژه سازمان ملل از اهداف اصلي سياست خارجي شيراك بود. در زماني كه آمريكا با وجود مخالفت شيراك، به عراق حمله كرد، اوبرودرين، وزير خارجه سابق سوسياليست فرانسه از تبديل آمريكا به يك «فوق ابرقدرت» داراي توان بيحد و حصر سياسي، ديپلماتيك، نظامي و اقتصادي و فرهنگي گفت كه اعتنايي به ديدگاه قدرت هاي مطرح ديگر جهان هم ندارد. او خواستار فكر اساسي در اين باره شده بود. از سوي ديگر نسل جديد سياستمداران فرانسوي معتقد بودند با وجود سلطه آمريكا، جهان شاهد ظهور قدرتهاي جديدي چون چين، هند و برزيل و بازگشت مجدد روسيه به صحنه بينالمللي است. قدرتهايي كه هنوز آمريكا تكليف خود را با آنها بهعنوان رقيب يا متحد استراتژيك مشخص نكرده است. همين واقعيت باعث شد اين ديدگاه مجددا نزد فرانسويها تقويت شود كه اروپا بايد با تشكيل يك قطب مستقل از منافع و امنيت خود دفاع كند. بر همين اساس ژاك شيراك به دنبال ايجاد يك نيروي نظامي مستقل از ناتو براي حفاظت از اروپا در برابر دشمنان خارجي بود اما ايده او تا سال 2007 و خروج او از كاخ اليزه به نتيجه نرسيد.
** توافق دفاعي به خاطر بحران مالي
سه سال پس از شيراك، رد نياز به توافق هاي نظامي در اروپا مشاهده شد اما طرفين بر اين نكته تاكيد داشتند كه اين توافق به معناي تشكيل ارتش اروپايي نيست. در نوامبر 2010، ديويد كامرون و نيكولا ساركوزي رهبران بريتانيا و فرانسه توافقنامه هاي دفاعي امضا كردند كه به موجب آن هر دو كشور وارد مرحله جديدي از روابط نظامي و استراتژيك ميشوند. انگليس به دليل سياستهاي مالي انقباضي و كاهش هشت درصدي بودجه دفاعي خود، تلاش كرد تا از طريق ايجاد يگان هاي مشترك، استفاده از سيستمهاي تسليحاتي و لجستيكي مشابه و افزايش همكاري هاي اتمي با فرانسه، از اثرات منفي كاهش بودجه بكاهد. كامرون البته مقابل دوربين هاي تلويزيوني به همراه ساركوزي اين اقدام را در تعارض با «تضعيف حاكميت يا مشترك سازي حاكميت» يا «تشكيل ارتش اروپايي» خواند و گفت كه دو كشور هرگاه بخواهند نيروهاي نظامي خود را بهطور مستقل وارد عمل ميكنند. كامرون اين ايده را بسيار خوب معرفي كرده است. به گفته وي «ايجاد واحد مشترك رزمي كه به طور مشترك آموزش ميبيند و دست به عمليات ميزند ايده خوبي است، چون در بسياري از نقاط جهان در حال همكاري هستيم. در افغانستان، بالكان و در خاورميانه. اما اين همكاري در صورت وجود اراده سياسي اتفاق ميافتد. نكته اصلي تحول امروز آن است كه دو ارتش بزرگ اروپا به اين نتيجه رسيدهاند كه در صورت همكاري نهتنها ميتوانيم ظرفيت مشترك را تقويت كنيم بلكه براي هر يك از كشورهاي ما هم افزايش توانايي را به همراه خواهد داشت.»
** فرصت تشكيل ارتش با خروج بريتانيا از اتحاديه
در سال 2015 ژان كلود يونكر، رئيس كميسيون اروپا خواهان تشكيل ارتش اروپايي براي مقابله با تهديدهاي روسيه و ساير نقاط شده بود اما بريتانيا برخلاف آلمان و فرانسه، همواره بهعنوان يكي از مخالفان شكل گرفتن ارتش واحد اروپايي، در برابر اين ايده ايستاده بود. با خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا، شرايط براي تشكيل اين ارتش فراهم شد. بر همين اساس در آگوست 2016 (شهريور 95) رهبران جمهوري چك، مجارستان، لهستان و اسلواكي خواهان تشكيل ارتش مشترك اروپايي براي تقويت امنيت كشورهاي عضو اتحاديه اروپا شدند. ويكتور اوربان، نخستوزير مجارستان گفته است كه بايد اولويت را به امنيت داد و به همين منظور خواهان تشكيل ارتش مشترك اروپايي شده است. اما ينس استولتنبرگ، دبيركل ناتو اين طرح را «دوبارهكاري» در ناتو و اتحاديه اروپا خوانده و نسبت به آن هشدار داده بود. با اين حال چند هفته بعد، ژان كلود يونكر، رئيس كميسيون اروپا در جلسه سالانه با نمايندگان پارلمان اروپا گفت بايد يك ستاد فرماندهي در اتحاديه اروپا تشكيل شود و كشورهاي اين اتحاديه به سوي تشكيل يك نيروي نظامي مشترك حركت كنند. رئيس كميسيون اروپا گفت نيروي نظامي اتحاديه اروپا مكمل ناتو خواهد بود.
** تقويت تدابير دفاعي اروپا
دو عضو مهم ناتو يعني آمريكا و كانادا، بيرون مرزهاي اروپا هستند. با توجه به اينكه تصميمات ناتو براي اقدام نظامي بايد با اجماع نظر اعضاي آن اتخاذ شود، احتمال مخالفت آمريكا و كانادا با تصميمات اعضاي اروپايي ناتو همواره وجود دارد. به همين دليل با روي كار آمدن ترامپ و مواضع عجيب او، اروپا بار ديگر بر تقويت زيرساختهاي نظامي خود تاكيد دارد.
هر چند اروپاييان مدعي بودند اين طرح پيش از آنكه ترامپ پيروز شود، بررسي شده، با اين حال آنان در نوامبر 2016، با طرح تقويت تدابير دفاعي و امنيتي اين اتحاديه موافقت كردند كه بر اساس آن ماموريت هاي حفاظت از صلح تحت هدايت اتحاديه اروپا در خارج از اين بلوك پيش بيني شده است. پس از توافق روي اين طرح برخي رسانهها آن را به حملات تروريستي پاريس مرتبط دانستند اما بسياري هشدارهاي ترامپ داير بر اين را كه او انتظار دارد اروپا بيش از پيش مخارج دفاعي خود را تقبل كند، عامل توافق روي طرح دانستهاند.
** فقط به آمريكا تكيه نكنيم
در ژوئن 2017 و يك ماه پس از اينكه ناتو در شمال شرقي لهستان تمرين نظامي بزرگي برگزار كرد، ژان كلود يونكر، رئيس كميسيون اتحاديه اروپا از لزوم گسترش همكاري نظامي كشورهاي اروپايي گفت و تاكيد كرد كه كشورهاي اروپايي نميتوانند براي دفاع فقط به آمريكا تكيه كنند. او در دوراني كه دونالد ترامپ رئيسجمهور آمريكا شده بود و از اروپا خواسته بود هزينههاي دفاعي خود در ناتو را افزايش دهند، گفت كه «احترام ما به ناتو ديگر نميتواند بهانهاي براي مخالفت با تلاشهاي بيشتر اروپاييها در زمينه امور دفاعي باشد.» بر همين اساس هم كميسيون اروپا از توافق دولت هاي اروپايي براي تامين بودجه پروژههاي مشترك نظامي تحت عنوان صندوق دفاع اروپا خبر داد. به عبارت ديگر اتحاديه اروپا براي پروژه هايي كه كشورهاي عضو ميخواهند با سرمايهگذاري مشترك اجرا كنند بودجه تخصيص ميدهد. بر مبناي اين برنامه از سال 2020 در سال 500ميليون يورو براي تحقيقات مشترك نظامي و يك ميليارد يوروي ديگر در سال براي سرمايهگذاري مشترك و خريد تجهيزات نظامي، مانند هواپيماهاي بدون سرنشين و هليكوپتر در نظر گرفته خواهد شد.
** مخالفان اروپايي بدهكار
با وجود نياز اروپا به نيروي نظامي مستقل اما اين طرح مخالفاني نيز داشته و دارد. برخي نمايندگان پارلمان اروپا با اين طرح مخالفند چراكه به اعتقاد آنان اختصاص بودجه بيشتر به مسائل نظامي در حالي كه بسياري از كشورهاي عضو با بدهيهاي سنگين مالي و مشكلات بودجهاي روبه رو هستند، توجيهپذير نيست. آمارهاي رسمي مركز آمار اتحاديه اروپا موسوم به «يورواستات» نشان ميدهد تقريبا يك چهارم جمعيت اتحاديه اروپا در خطر محروميت اجتماعي قرار دارند. به همين علت فعالان معتقدند هزينه ميلياردها يورو براي تشكيل ارتش اتحاديه اروپا اشتباه است.
** تشكيل ارتش اروپايي «پسكو»
آلمان برخلاف ساير كشورهاي اروپايي، بيسروصدا و به همراه جمهوري چك و روماني، گام اساسي به سمت روندي شبيه به يك ارتش اروپايي برداشت و همزمان از تبليغات سياسي همراه آن اجتناب كرد. چند ماه بعد و در نوامبر 2017، وزراي خارجه و دفاع از 23 كشور عضو اتحاديه اروپا در بروكسل «موافقتنامه براي همكاري سازماندهيشده دائم» معروف به «پسكو» (PESCO) را امضا كردند. اتحاديه اروپا گامي جدّي براي داشتن توانايي ورود مستقلانه به يك جنگ را با اعلام تشكيل ارتش اروپايي برداشت. اين ارتش حتي در صورت لزوم ميتواند با ايالات متحده آمريكا وارد جنگ شود. بريتانيا هم كه مخالف ارتش مستقل اروپايي بود، از امضاكنندگان اين توافقنامه نظامي بوده است.
البته چهار كشور دانمارك، ايرلند، مالتا و پرتغال از پيوستن به اين ارتش جديد خودداري كردهاند اما در آينده و هرگاه تصميم داشته باشند ميتوانند به عضويت آن در بيايند. چهار ماه بعد هم وزراي دفاع اتحاديه اروپا در بروكسل جمع شدند تا گامهاي رسمي اوليه را براي شكلگيري ارتش گسترده اتحاديه اروپا بردارند. اين طرح براي فعاليت در خارج از چتر فرماندهي مركزي ناتو و تشكيل يك ارتش اروپايي متكي به خود طراحي شده بود.
** بودجه دفاعي 250 ميليون دلاري
تابستان امسال و پيش از نشست ناتو، در همان روزهايي كه ترامپ از كشورهاي اروپايي عضو ناتو خواسته بود هزينههاي دفاعيشان را افزايش دهند، سران اروپايي بهدنبال كسب استقلال دفاعي و ايجاد نيروي نظامي اروپايي رفتند. گردهمايي وزراي دفاع و خارجه اتحاديه اروپا در 4 تير (25جولاي) در لوكزامبورگ نيز بر همين اساس انجام شد تا آنان روند تاسيس و راه اندازي اتحاديه دفاعي اروپا را مورد بررسي قرار دهند. كميسيون اروپا قبلا اعلام كرد اتحاديه اروپا بهمنظور پيشبرد ابتكارات جديد و تثبيت و ادامه طرحهاي پيشين، بودجه دفاعي خود را به 245 ميليون يورو افزايش داده است.
البته كشورهاي اروپايي تاكنون حاضر نشدهاند به صراحت عنوان كنند اين اتحاديه دفاعي اروپا، جايگزيني براي سازمان ناتو خواهد بود اما طرح اين موضوع آن هم پس از بروز اختلافات بين دو سوي اقيانوس اطلس و ادامه فشار دونالد ترامپ به اعضاي اروپايي ناتو براي افزايش بودجه نظامي و سهم آنها در ناتو كه نارضايتي بسياري از اين دولتها را به دنبال داشته است، نميتواند بيارتباط با موضوع استقلال دفاعي اتحاديه اروپا باشد.
** پوتين موافق سرسخت ارتش اروپايي
اما در آن سوي اتحاديه اروپا، ولاديمير پوتين موافق تشكيل ارتش يكپارچه اروپايي است. هر چند در نگاه اروپا، روسيه اصلي ترين دشمن به حساب ميآيد با اين حال ارتش اروپايي بازي در پازل ولاديمير پوتين است. ايجاد اين ارتش به معناي بازتر شدن شكاف بين اروپا و آمريكا و نزديكي ناخواسته به سمت مسكو است. در حال حاضر بخش عظيمي از نياز انرژي اروپا از طريق روسيه تامين ميشود و اين نيازمندي آنان را ناچار ميكند با وجود ترس از روسيه تزاري، مناسبات اقتصادي خود با اين كشور را ادامه دهند. ايجاد ارتش اروپايي كه به نوعي موازيكاري با ناتو است، ماموريت هاي ناتو را تا حد زيادي كم خواهد كرد و رفتهرفته اين پيمان تضعيف خواهد شد. براي پوتين درگيري احتمالي با ارتش اروپايي بسيار سادهتر از درگيري با اروپا به همراه آمريكا و كاناداست. شايد به همين خاطر پوتين در پاريس به اروپاييان اين اطمينان خاطر را داده كه در نزديكي مرزهاي كشورهاي عضو ناتو رزمايش برگزار نخواهد كرد.
منبع: روزنامه فرهيختگان؛ 1397،8،22
گروه اطلاع رساني**9117**2002
«اروپا به دنبال تشكيل ارتش متحد اروپايي است.» اين جمله نزديك به دو دهه و هر از چند گاهي در اروپا مطرح ميشود؛ به نشست سران اروپايي ميآيد، وزراي دفاع و خارجه در بروكسل جمع ميشوند و از لزوم و ضرورت آن ميگويند و گامهايي محتاطانه براي تشكيل آن برداشته ميشود اما با وجود تاكيدها هيچ گاه اين ايده اروپايي به ارتش اروپايي منجر نشده است.