۲۸ آبان ۱۳۹۷، ۱۴:۲۲
کد خبر: 83105249
T T
۰ نفر
بازخوانی انفجار سفارت ایران در بیروت

بیروت- ایرنا- امروز پنجمین سالگرد انفجار سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت است؛ روزی تلخ اما مهم كه یادآور حقد و كینه تروریست ها و حامیان آنها نسبت به ایران به عنوان پیشتاز مبارزه با تروریسم تكفیری صهیونیستی در منطقه است.

به گزارش ایرنا، 28 آبان 1392 (19 نوامبر 2013) در دو انفجار تروریستی بوسیله دو عامل انتحاری در مقابل سفارت ایران در بیروت 26 نفر از جمله شیخ «ابراهیم انصاری» رایزن فرهنگی ایران در لبنان به شهادت رسیدند و بیش از 150 تن نیز زخمی شدند.
گروه موسوم به «گردان عبدالله عزام» كه یك گروه سلفی و وابسته به القاعده بود، با صدور بیانیه‌ای مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفت و مدعی شد كه این اقدام را در تلافی آنچه دخالت ایران و حزب الله لبنان در سوریه خواند، انجام داده است.
بر اساس برخی گزارش ها، «ماجد الماجد» یكی از افسران امنیتی سعودی، سركردگی گردان های عبدالله عزام را عهده دار بود. وی با «بندر بن سلطان» مدیر پیشین دستگاه امنیتی سعودی ارتباطی تنگاتنگ داشته است و زمانی كه در بازداشت ارتش لبنان بود، به طور مشكوك در بیمارستان نظامی بیروت مرد. رژیم سعودی علاوه بر جلوگیری از كالبد شكافی او در لبنان جنازه اش را به سرعت به ریاض منتقل كرد تا جعبه سیاه این عملیات برای همیشه زیر خاك دفن شود.
روزنامه لبنانی «الاخبار» دو سال پیش در گزارشی با اشاره به دست پنهان سعودی ها در سلسله انفجارهای هشت گانه طی مدت اندكی در بیروت و حومه جنوبی آن از جمله سفارت جمهوری اسلامی و رایزنی فرهنگی ایران درلبنان نوشته بود: نقشه انفجارها و اطلاعات بدست آمده از مجریان آنها بخوبی نقش دستگاه های امنیتی سعودی را فاش می كند.
علاوه بر اینها به نوشته الاخبار شیخ «بسام الطراس» یكی از مشایخ تندروی لبنانی كه رابطه ای عمیق با سعودی ها داشت چندین بار با «ابوالولید السوری» مسئول عملیات خارجی گروه تروریستی تكفیری داعش در تماس بوده است. فردی كه وقتی توسط نیروهای دستگاه امنیتی لبنان بازداشت شد، با اعتراض شدید «اشرف ریفی» وزیر مستعفی دادگستری، «نهاد المشنوق» وزیر كشور همراه شد كه نزدیكی آنان به رژیم سعودی زبانزد خاص و عام است.

**روزی تلخ در بیروت از زبان یكی از شاهدان عینی
یكی از محافظان سفارت جمهوری اسلامی در بیروت در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، درباره حادثه تلخ 28 آبان 92 اینگونه می گوید: صبح آن روز طبق برنامه، تروریست اول كه از خیابان عبور می كرد، ناگهان با كمربند انفجاری خود را به درب سفارت كوبید تا خودروی بمب گذاری شده به راحتی وارد محوطه و ساختمان سفارت شده و انفجاری مهیب را رقم بزند؛ اما با رشادت شهید «رضوان فارس» سرتیم حفاظت سفارت، خودروی بمب گذاری شده پیش از ورود به ساختمان سفارت، متوقف شد.
وی افزود: لحظات دلهره آوری در داخل سفارت حاكم بود و بر اثر انفجار در ورودی، شیخ ابراهیم انصاری كه در محوطه بود، بر اثر اصابت تركش به سرش به شهادت رسید.
این شاهد عینی ماجرا ادامه داد: «حاج رضا» (شهید رضوان فارس) سلاحش را درآورد و فریاد زد كه «كسی از سفارت خارج نشود و جوان های حفاظت بیرون نیایند و از داخل مراقب باشند» سپس خودش بیرون دوید و ما صدای تیراندازی شنیدیم، انتحاری دوم هم كه دستپاچه شده بود، خود و خودروی بمب گذاری شده را قبل از رسیدن به سفارت منفجر كرد. حاج رضوان نه تنها در زمان حیاتش، بلكه با شهادت هم خطر را از سفارت و سفیر دور كرد.
این محافظ سفارت كشورمان مانند بسیاری از تحلیلگران سیاسی و رسانه ای و برخی اسناد بدست آمده، معتقد بود كه هدف این حمله، علاوه بر انتقام گیری از حضور ایران در سوریه، ترور «غضنفر ركن آبادی» سفیر وقت جمهوری اسلامی بود.

**آقای سفیر و بی قراری ها
«زهرا ركن آبادی» فرزند سفیر وقت كشورمان كه كمتر از دو سال بعد در حادثه منا به نحو مشكوكی به شهادت رسید، در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: آن سال به خاطر تهدید های جدی تروریست های تكفیری از جمله داعش، پدرم خانواده ها را به ایران برگردانده بودند؛ ما هم در تهران بودیم و وقتی خبر انفجار را شنیدیم‌ دل تو دلمان نبود. تا زمانی كه فهمیدیم پدرم زنده و سالم است نیم ساعتی طول كشید، اما نیم ساعتی كه به اندازه هزار سال طولانی شد. البته نمی دانستم كه قرار است دو سال بعد، دو ماه تمام از همانند آن نیم ساعت را تحمل كنم و در آخر 28 آبان 94 با جسم بی جانش روبرو شوم.
خانم ركن آبادی آن روز را از زبان پدر اینگونه روایت می كند: قرار بود پدرم به عنوان سفیر به همراه حاج آقای انصاری به ملاقات وزیر فرهنگ لبنان بروند؛ شهید انصاری در حیاط سفارت بودند و اندكی پیش از انفجار، پدرم هنگامی كه می خواستند سوار خودرو شوند، تلفن مهمی به ایشان شد و باید در دفترشان صحبت می كردند، اینگونه برگشتند و در همین فاصله انفجار اول اتفاق افتاد و آقای انصاری به شهادت رسیدند.
ركن آبادی افزود: 28 آبان روز سخت و تلخی برای ما و كسانی بود كه عزیزانشان را در آن حادثه تروریستی از دست دادند. آن روز به اذن خداوند یك كامیونت حامل آب، سر راه خودروی انتحاری را گرفته بود. بعد از اولین انفجار، شهید رضوان فارس به سرعت از سفارت خارج شده و بلافاصله متوجه خودروی انتحاری می شود؛ سپس از راننده خودروی آبرسان می خواهد تا به سرعت از محل فرار كند و كامیونت را تكان ندهد و اینگونه راه انتحاری دوم را سد كرد و مانع ورود آن به سفارت شد. آن تروریست هم كه می بیند راهش بسته شده و راهی ندارد، همانجا خودش را منفجر می كند.
دختر سفیر وقت كشورمان در پایان با بیان اینكه حاج رضا بعد از پایان دادن به آخرین ماموریت در طول زندگی پربركتش، قهرمانانه به شهادت می رسد خاطرنشان كرد: پدرم می گفت شهید رضوان فارس، دو هفته پیش از آن حادثه بی قرار شهادت بود و تقاضای تغییر محل ماموریتش به سوریه را داشت، خدا اما طاقت بی قراری هایش را نداشت و زود او را برای خود خرید.
غیر از رایزن فرهنگی ایران و همسر یكی از دیپلمات های ایرانی، بقیه جان باختگان این حادثه تروریستی، لبنانی بودند. چند تن از این شهدای لبنانی، ماموران حفاظت سفارت ایران بودند. به دنبال این واقعه، یك روز در سراسر كشور لبنان عزای عمومی اعلام شد.
آخرین روز از بهمن ماه آن سال هم، دو انفجار تروریستی دیگر مقابل رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در منطقه «بئرحسن» بیروت به شهادت 10 تن و زخمی شدن چندین نفر دیگر منجر شد. مسئولیت این جنایت نیز گروهك تروریستی تكفیری گردان های عبدالله عزام عهده دار شد.
خاورم**2054