۲۹ آبان ۱۳۹۷، ۱۳:۱۲
کد خبر: 83106604
T T
۰ نفر

ذبح نوعروس «پیرخوشاب» به پای محرومیت

۲۹ آبان ۱۳۹۷، ۱۳:۱۲
کد خبر: 83106604
ذبح نوعروس «پیرخوشاب» به پای محرومیت

كرمان - ایرنا - در حالی كه در عصر تجدد و مدرنیته بسر می بریم ،هنوز هستند نوعروسان و كودكانی از اهالی روستای محروم «پیرخوشاب» در جنوب كرمان كه به دلیل نبود درمانگاه ،راه مناسب و آب آشامیدنی سالم به پای محرومیت ذبح می شوند.

به گزارش ایرنا، پیرخوشاب یكی از ده ها روستای محروم منطقه جنوب استان كرمان در 100كیلومتری بخش جازموریان است، روستایی كه نبود امكانات اولیه زندگی، مردمانش را محكوم به مرگ كرده است.
رسیدگی نكردن به روستاهایی مانند پیرخوشاب كه به جای آب و آبادی، محرومیت، عقرب و مارهای گزنده، آب ناسالم و گرمای بالای 60 درجه دارد، مرگ را به اهالی این خطه پیشكش می كند.
اتفاقی كه هر چند یك بار رسانه ها به دلیل مرگ یكی از اهالی روستاهای محروم جنوب به آن پرداخته و بعد از اندكی در لا به لای خبرهای دیگر ناپدید و قصه همانجا تا حكایتی دیگر به آخر می رسد.
و اما اكنون مرضیه نوعروس 17 ساله پیرخوشاب كه حدود هشت ماه از زندگی مشتركش می گذشت، به حكم فقر پیش پای محرومیت ذبح شد و با جنین هفت ماهه اش در دل خاك آرمید.
این نوع مرگ دیگر برای اهالی روستاهای دورافتاده جنوب استان كرمان چون پیرخوشاب تازگی ندارد و برای چندمین بار رخت عزا بر تن اهالی روستای پیرخوشاب پوشانده است.
حدود اواخر مهر ماه یك شب كه سایه سیاه و شوم فقر بر سر روستای پیرخوشاب آوار شده بود محرومیت زندگی مرضیه نوعروس 17 ساله ای كه زندگی را با هزاران امید آغاز كرده بود با ناامیدی و مرگ گره خورد و پایان بودنش را رقم زد.
حدود ساعت 11 شب، دردی جان سوز مرضیه را از خواب بیدار می كند و او راهی جز پناه بردن به آغوش مادر و خانواده اش در آن سیاهی شب برای خود نمی بیند.
برادر مرضیه كه به خوبی با شرایط روستایشان آشنا بود و حكایت های تلخی را از دوستان، آشنایان و اقوام شان در بیماری ها به خاطر داشت، 14 كیلومتر راه پر نشیب و فراز روستای پیرخوشاب را پیاده به سمت آبادی دیگر پیش می رود و سرانجام صبح فردا با ماشین به روستایشان بر می گردد.
حالا دیگر مرضیه كه تمام شب درد امانش را بریده بود از زبان افتاده و تنها گهگاهی با اشاره چشم و ابرو چیزهای نامفهومی را می گوید كه نه كسی می فهمد و نه اگر بفهمد دردی را دوا می كند.
حالا وانتی كهنه با تاخیر 14ساعته از روستای همجوار برای امداد مرضیه آمده پیكر نحیف او و كودكش كه آرام در وجود مادر آرمیده است را به منطقه چاه ابراهیم می رساند اما از بخت بد مرضیه پزشك كشیك درمانگاه برای ویزیت به سایر مناطق رفته است.
ناچار به سمت زهكلوت راهی می شوند، اما توان مرضیه دیگر به پایان رسیده و او می ماند و یك عالمه بدهكاری كه دنیا به او و فرزند در راه مانده اش دارد و ناچار تسلیم اصرار سرنوشت بر خداحافظی از هر آنچه تا دیروز امید و علایقش بوده می شود و با فرزندش راهی سفری دیگر می شود.

** نوزادی كه پس از چشم گشودن سهم گرگ ها شد
یادآوری مرگ وهمناك نوزادی كه بدون چشم گشودن به دنیا سهم شكم گرسنه حیوانات وحشی و گرگ ها می شود برای اهالی پیرخوشاب كار سهل و ساده ای نیست اما آنها كه درد در دل و جانشان ریشه دوانیده برای رساندن محرومیت این منطقه به گوش مسئولان، این خاطره تلخ را برایم بازگو می كنند.
مریم زن 25 ساله ای است كه مرگ مادران باردار و نوازادنشان را در روستای پیرخوشاب زیاد دیده او تصمیم می گیرد قبل از زایمان به روستای همجوار یا شهر برود اما انگار زایمان زودتر از موعد و یا ناآگاهی از تاریخ زایمان، شب سرد زمستانی را برای او و دیگر اهالی روستا به شبی تلخ بدل می كند.
مریم با دردهای پیاپی زایمانی از خواب بیدار می شود و از همسرش می خواهد كه او را به روستای مجاور برساند، همسر مریم موتورسیكلتی كه تنها وسیله نقلیه ای موجود در روستا بوده را قرض می كند و به قصد درمانگاه راهی می شوند.
میانه راه سنگلاخی با تكان های شدید موتور درد امان مریم را می برد و زن در گوشه ای از راه زیر آسمانی پر از ستاره فرزندش را با هزاران امید به دنیا می آورد و میان پارچه و چادری كه همراه داشته می پیچد و دوباره سوار بر موتور به سمت درمانگاه به راه می افتند.
نرسیده به درمانگاه زمانی كه راه سنگلاخی روستای پیرخوشاب به پایان می رسد مریم كه درد در تمام وجودش رخنه كرده فرزندش را در لابه لای پارچه ها جست و جو می كند، جست و جویی كه هرگز كام مریم را بر نمی آورد.
زن كه باور نبودن كودك برایش سخت و دردآور است بر سر و سینه می زند و گریه می كند پدر خانواده كه می فهمد ممكن است به دلیل تكان های شدید مسیر سنگلاخی كودكشان از بین پارچه ها افتاده باشد، مجدد مسیر روستای پیرخوشاب را بر می گردد اما انگار جز مقداری خون كه فردای آن روز بر زمین می بینند چیزی به چشم نمی آید.
محلی های روستای پیرخوشاب می گویند كودك سهم حیوانات وحشی و گرگ ها شده است و این درد هیچگاه از اذهان اهالی پیرخوشاب تسكین نخواهد یافت.

** 'آرام' در آغوش خاك آرام گرفت
آرام سابكی نژاد پسر بچه 13 ساله ای كه سهمش از دنیا اندك بود او از اهالی پیرخوشاب و پسر بچه ای شاد و باهوش بود.
چشم های نافذ و بازیگوش آرام از یاد اهالی پیرخوشاب بخصوص مادرش نمی رود او كه به دلیل عقرب زدگی یك شب و یك روز منتظر خودرو ماند و بعد از انتقالش به درمانگاه چاه ابراهیم و بعد از آن بیمارستان جیرفت، سم تمام بدنش را گرفت و چشم از دنیا فرو بست.
كودكان، زنان و مردان زیادی چون آرام، مرضیه و مریم درد كشیده نبود امكانات در روستاهای دورافتاده و محروم جنوب كرمان و بخصوص روستای پیرخوشاب هستند و زندگیشان را به دلیل نبود امكانات و محرومیت از دست داده اند.
اما كودكان، زنان و مردانی هم با درد و داغ های فراوان هنوز در پیرخوشاب چشم به راه یاری مسئولان هستند.
ریش سفید منطقه پیرخوشاب بعد از معرفی خودم به عنوان خبرنگار انگار كه جایگاه امنی برای درد دل پیدا كرده باشد آه از دل بر می آورد كه اگر امكانات داشتیم مرضیه حالا زنده بود و باید جشن به دنیا آمدن فرزندش را می گرفتیم.
كریم شهریاری راد افزود: اهالی روستای دورافتاده و محروم پیرخوشاب در صورت همكاری مسئولان حاضر به مهاجرت هستند.
وی با اشاره به اینكه حدود 25 خانوار از 70 خانوار ساكن روستای پیرخوشاب به زمین های استانداری اطراف رودبار جنوب مهاجرت كرده اند گفت: این افراد نیز فقط راه دسترسی مناسب به شهر دارند اما از سایر امكانات مانند آب آشامیدنی سالم، برق و غیره محروم هستند.
وی اظهار داشت: عود آپاندیس، عقرب و مار زدگی، تب و سرماخوردگی و هزاران دردی كه درمان دارد اینجا مردم پیرخوشاب را به دلیل نبود راه دسترسی و امكانات می كشد.
شهریاری راد گفت: گرمای هوای منطقه پیرخوشاب در تابستان به 60 درجه سانتی گراد می رسد اما اهالی این روستا بدون برق و آب روزگار می گذرانند.
وی افزود: مسئولان كمیته امداد امام خمینی (ره) خیلی تلاش می كنند اما برخی از مسئولان همراهی نمی كنند.
ریش سفید و بزرگ روستای پیرخوشاب كه از قضا همسر خواهر مرضیه است، مرگ خواهر همسرش را دردناك و مانند سایر مرگ های بد و ناحق اهالی این روستا می داند.
شهریاری راد می گوید: اگر امكاناتی مانند خودرو یا راه دسترسی مناسب و یا درمانگاه در روستای پیرخوشاب وجود داشت اینگونه اتفاقات تلخ و جانكاه رخ نمی داد.
وی ضمن گلایه از مسئولان به دلیل نادیده گرفتن شرایط زندگی اهالی روستای پیرخوشاب و سایر روستاهای محروم جنوب استان كرمان گفت: من با فرمانداران مختلف رودبار جنوب و مسئولان ذیربط در مورد شرایط اهالی روستای پیرخوشاب صحبت كرده ام و همه از این شرایط مطلع هستند.
فرماندار رودبار جنوب نیز از فقر و محرومیت فراوان در روستای پیر خوشاب می گوید و اقدامات انجام شده در راستای رفع آن می گوید.
ابوذر عطاپور در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: روستای پیرخوشاب دورترین نقطه در رودبار جنوب است از هشت ماه گذشته بعد از تصدی این پست اولویت كاری خود را در راستای رفع محرومیت از روستاهای محروم بویژه پیرخوشاب قرار داده ام.
وی با اشاره به بازدید سه گروه از مسئولان ارشد استانی از منطقه پیرخوشاب طی چند ماه اخیر افزود: روستای پیرخوشاب حدود 70 كیلومتر جاده خاكی و سنگلاخی تا زهكلوت دارد.
عطاپور اظهار داشت: تمام روستاهای منطقه جازموریان از چند ماه قبل با تانكر آبرسانی می شود.
وی تصریح كرد: 16 كیلومتر از راه دسترسی روستای پیرخوشاب زیرسازی شده و در آینده آسفالت می شود و بخش دوم این مسیر نیز تیغ زنی شده است.
فرماندار رودبار جنوب گفت: با همكاری كمیته امداد امام خمینی (ره) 2 مرحله توزیع بسته های غذایی در روستای پیرخوشاب و سایر روستای محروم این منطقه انجام شده است.
وی افزود: قرارگاه محرومیت زدایی سپاه نیز با همكاری فرمانداری و كمیته امداد 20 كانكس را به منظور اسكان اهالی روستای پیرخوشاب در این منطقه مستقر كرده است.
عطاپورادامه داد: لوازم زندگی اهالی روستای پیرخوشاب نیز توسط هلال احمر و كمیته امداد در حال تامین است.
وی با اشاره به تهیه یك دستگاه آمبولانس برای مركز بهداشتی درمانی چاه ابراهیم افزود: مكاتبه واگذاری یك دستگاه آمبولانس شاسی بلند نیز با دانشگاه علوم پزشكی انجام شده است.
گزارش از: نجمه حسنی*
3029/ 5054
۰ نفر