'امانوئل مكرون' رييس جمهوري فرانسه اخيرا در واكنش به مواضع ترامپ در قبال مسايل بين المللي و بويژه نسبت به اروپا از تشكيل ارتش مستقل اروپايي سخن گفت و اين سخنان وي بلافاصله با صداي بلند از برلين تاييد شد؛ ولي تشكيل ارتشي با مشاركت بيش از 25 كشور چقدر محتمل است و در صورت ايجاد، فرماندهي اين ارتش با توجه به تنوع سياسي، فرهنگي و اقتصادي در اروپا چگونه خواهد بود و سرانجام اين نهاد نظامي عظيم چه تاثيراتي بر تحولات منطقه اي و جهاني خواهد داشت؟
رييس جمهوري آمريكا در سلسله اقدامات مستمر خود براي خروج از پيمان هاي بين المللي، چندي پيش اعلام كرد آمريكا بزودي از 'پيمان موشك هاي هسته اي ميان برد ' (INF) خارج خواهد شد. اين اظهارات وي موج جديدي از تنش ها را در اروپا برانگيخت.
كشورهاي بزرگ اروپايي كه هنوز پس لرزه هاي ناشي از سياست هاي تجاري جديد آمريكا را از سرنگذرانده اند و همچنان با اظهارات ترامپ مبني بر منسوخ شدن 'ناتو' دست به گريبان هستند، با اعلام وي مبني بر خروج از پيمان موشك هاي هسته اي ميان برد، به ناگاه با چالش امنيتي جديدي مواجه شدند.
ولاديمير پوتين رييس جمهوري روسيه در واكنش به خروج احتمالي آمريكا از پيمان INF گفت: در صورت وقوع اين رويداد، سوال اصلي اين است كه با اين موشك ها چه كار خواهند كرد؟ اگر آمريكا اين موشك ها را در كشورهاي اروپايي مستقر كند، پاسخ ما مقابله به مثل خواهد بود. رييس جمهوري روسيه تاكيد كرد اگر كشورهاي اروپايي اين موشك ها را بپذيرند در آن صورت خود را در معرض يك ضد حمله احتمالي قرار داده اند.
اين اظهارات موجب شد برخي كشورهاي اروپايي و مشخصا فرانسه و آلمان خود را در شرايط خاص امنيتي ببينند و احساس ناامني كنند.
رييس جمهوري فرانسه 6 نوامبر در توصيف موقعيت كنوني اتحاديه اروپا گفت: اينكه اروپا در برابر تهديدات چين، روسيه و حتي آمريكا ! براي دفاع از خود ارتش مستقلي ندارد، جاي تاسف است.
رييس جمهوري فرانسه در اشاره كنايه آميزي به اقدامات ترامپ گفت، در حالي كه پوپوليسم و ناسيوناليسم افراطي جهان را فرا گرفته، اروپا و بويژه آلمان و فرانسه نبايد اجازه دهند كه جهان وارد فضاي هرج و مرج شود.
اين سخنان مكرون و نيز حمايت آنگلا مركل صدراعظم آلمان از اين مواضع نشان داد كه محور پاريس-برلين نه تنها با واشنگتن زاويه پيدا كرده، بلكه در مواردي مقابل يكديگر قرار گرفته اند.
اينك محور پاريس-برلين براي احساس امنيت بيشتر بار ديگر و براي چندمين بار تشكيل يك ارتش مستقل اروپايي را براي دفاع از منافع اين اتحاديه مطرح كرده است.
'مارك ايسكنس' (1) وزير امور خارجه بلژيك در سال 1991 جمله اي گفت كه خيلي سريع فراگير و معروف شد: ' اروپا يك غول اقتصادي، يك كوتوله سياسي و يك كرم نظامي است'.
از آن زمان چيزي تغيير نكرده است. اروپا دومين اقتصاد بزرگ جهان است، تاثيرات سياسي متوسطي دارد و آرزوي هاي نظامي آن در حد آرزو مانده است.
اكنون به نظر مي رسد اين غول اقتصادي در صدد است با تشكيل يك ارتش گسترده و البته مستقل نه تنها از منافع اقتصادي خود دفاع كند، بلكه نقشي بيشتر از يك كوتوله سياسي در عرصه جهاني ايفا كند!
تشكيل يك ارتش مستقل گرچه طي دهه هاي گذشته بارها از سوي سياستمداران اروپايي مطرح شده ولي تا كنون به نتيجه عملي نرسيده است.
'رنه پلاوان' (2) نخست وزير وقت فرانسه اكتبر 1950 خواستار تشكيل 'جامعه دفاعي اروپا ' شد؛ اين طرح در آن زمان در پارلمان فرانسه راي نياورد و بنابراين هيچگاه جامه عمل نپوشيد.
طي هفت دهه گذشته و پس از 'پلاوان' سياستمداران ديگري از اروپا به مناسبت هاي مختلف، شبيه اين پيشنهاد را مطرح كرده اند ولي اين درخواست هر بار با مخالفت جناح هاي همسو با واشنگتن در اتحاديه اروپا و مشخصا با مخالفت لندن روبرو شده و محقق نشده است.
لندن طي دهه هاي گذشته همواره اعلام كرده تشكيل ارتش اروپايي اقدامي موازي با ناتو محسوب مي شود و بنابراين با تشكيل چنين نهاد نظامي مخالف است.
به هر روي، 'شوراي اروپا' دسامبر 2017 با ايجاد تشكلي تحت عنوان 'همكاري ساختاري دائم' (3) موسوم به (pesco) موافقت كرد و به اين ترتيب گام بزرگي در جهت استقلال امنيتي اروپا برداشت. اين تشكل گرچه ارتش مستقل اروپا نيست، ولي گام بزرگي در جهت تشكيل ارتش اروپايي محسوب مي شود.
اينك به نظر مي رسد با خروج انگليس از اتحاديه اروپا كه همواره يكي از قطب هاي مهم مخالف تشكيل ارتش اروپايي بوده و نيز جديت فرانسه و آلمان براي تشكيل اين ارتش، تحقق آن بيش از هر زمان ديگري طي 70 سال گذشته محتمل است؛ مع الوصف بايد توجه داشت كه هنوز موانع متعددي براي تاسيس چنين نهادي وجود دارد:
-اروپا بدون چراغ سبز آمريكا نمي تواند اين ارتش را تاسيس كند.
-ارتش اروپا فاقد تجهيزات بازدارنده براي تامين امنيت خود است. در صورت تشكيل چنين ارتشي، آيا اروپا اجازه خواهد يافت به سلاح هاي بازدارنده مانند تسليحات هسته اي مجهز شود؟
-با توجه به تنوع فرهنگي، سياسي و تفاوت استراتژي و نيز فاصله اقتصادي بين كشورهاي عضو اتحاديه، فرماندهي چنين ارتشي چگونه شكل خواهد گرفت؟
-چنانچه برخي كشورهاي قدرتمند اتحاديه اروپا نقش بيشتري در فرماندهي ارتش اروپايي داشته باشند، وضعيت كشورهاي ضعيف تر اتحاديه و مشاركت آنان در فرماندهي اين ارتش چگونه خواهد بود؟
-آيا كشورهاي قدرتمند اتحاديه اروپا نقش پدرخوانده را براي كشورهاي ضعيف تر خواهند داشت؟
-آيا كشورهاي ضعيف تر اين نقش را خواهند پذيرفت؟
-درصورت تشكيل ارتش اروپايي، سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) چه سرنوشتي پيدا خواهد كرد؟ آيا ناتو منحل مي شود؟ در صورت منحل نشدن ناتو، نوع همكاري و تعامل ارتش اروپايي با ناتو چگونه خواهد بود.
-آيا اين تشكل در صورت تاسيس، كشورهاي اروپايي غير عضو اتحاديه اروپا را نيز دربرمي گيرد؟
-آيا اين نهاد نظامي، آمريكا را از مسائل دفاعي و امنيتي اروپا دور خواهد كرد؟
-آيا آمريكا مي پذيرد از محورها و مسايل دفاعي و امنيتي اروپا حذف شود؟
نكته آخر اينكه هر يك از اين سوالات مي تواند پاسخي مثبت يا منفي داشته باشد، ولي هر يك از اين دو حالت يعني تحقق اين محورها و يا عدم تحقق آنها به منزله بروز تحولات و تغييرات گسترده ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك در قاره اروپا خواهد بود كه مي تواند تاثيرات مستقيم و عظيمي هم در عرصه بين المللي به همراه داشته باشد.
*تحليلگر مسايل بين الملل
(1) Mark Eyskens
(2) Rene Pleven
(3) Permanent Structured Cooperation
تهران - ايرنا - تحولات در عرصه جهاني و بويژه تصميمات و مواضع دونالد ترامپ رييس جمهوري آمريكا در قبال اروپا موجب شده است كه محور پاريس-برلين براي دفاع از اتحاديه اروپا در برابر تهديدات احتمالي از تشكيل يك ارتش مستقل اروپايي سخن بگويد.