۳ آذر ۱۳۹۷، ۹:۳۲
کد خبر: 83110540
T T
۰ نفر
حضرت محمد(ص)، پيام آور مهرباني و رحمت

تهران- ايرنا- 17ربيع الاول سالروز ميلاد حضرت محمد(ص) آخرين فرستاده پروردگار است كه از آن به عنوان روز اخلاق و مهرورزي ياد مي كنند، هنگامه اي ارزشمند كه پيروان راستين دين اسلام بايد با توجه روش و منش پيامبر اكرم(ص) و خاندان ايشان در مسير دستيابي به صلح و دوستي گام بردارند.

به گزارش گروه اطلاع رساني ايرنا؛ «هفدهم ربيع الاول، سالروز ولادت نبي مكرم اسلام، تكدي گري عامل افزايش آسيب هاي اجتماعي و رونق صنعت گردشگري با شناسايي بازارهاي هدف» از جمله مهمترين موضوعات اجتماعي و فرهنگي محسوب مي شود كه در مطبوعات امروز (شنبه) برجسته شده است.

** هفدهم ربيع الاول، سالروز ولادت نبي مكرم اسلام
حضرت محمد(ص) آخرين فرستاده خداي متعال در 17 ربيع الاول سال عام الفيل در سرزمين حجاز در مكه ديده به جهان گشودند. عبدالله پدر ايشان از بزرگان قريش و آمنه مادر آن بزرگوار از بانوان پرهيزگار آن روزگار بود. حضرت محمد(ص) با ياري انسان هاي والامقامي همچون حضرت خديجه(س) و علي ابن ابيطالب(ع) به تبليغ دين اسلام پرداختند و انسان آن روزگار را با بهترين صفت هاي اخلاقي، سعادت واقعي، حق و عدالت آشنا ساختند و مسير نيل به حقيقت را به آنان نشان دادند.

روزنامه «ايران» با درج يادداشتي با عنوان «سياست شايسته» مي نويسد: ملاحظه شايستگي‌ها در انتخاب افراد و واگذاري كارها از مهم‌ترين مسائل در اداره امور است؛ يعني كسي كه قرار است مسئوليت كاري را عهده‌دار شود و در مسندي قرار گيرد، بايد شايستگي‌هاي لازم را براي آن مسئوليت دارا باشد زيرا آنچه سبب گردش درست امور و سلامت و صلابت كارها مي‌شود و زمينه دسترسي به اهداف را فراهم مي‌كند، آن است كه مناصب و مسئوليت‌ها امانت تلقي و به شايستگان سپرده شود. رسول خدا(ص) در انتخاب افراد و سپردن مسئوليت به آنان، رعايت اهليت و شايستگي افراد را مي‌كرد و نه چنانكه مرسوم و معمول بوده است رعايت خويشاوندي يا بزرگي سن يا قدرت مالي يا سفارش‌هاي خاص را؛ و همين امر موجب اعتراض‌هايي به آن حضرت از جانب كساني مي‌شد كه هنوز پايبند سنت‌هاي پيشين بودند.

در ادامه اين يادداشت كه به قلم مصطفي دلشاد تهراني مدير گروه نهج‌البلاغه دانشگاه قرآن و حديث پرديس تهران نگاشته شد، مي خوانيم: چنانكه به فرماندهي اسامه بن زيدِ جوان بر سپاهي كه بزرگان مهاجر و انصار در آن بودند اعتراض كردند، همانگونه كه به فرماندهي پدرش زيد بن حارثه به ‌عنوان يكي از سه فرمانده سريه مُؤْته اعتراض كرده بودند. آنان در حركت سپاه اسامه كارشكني كردند و بهانه آوردند كه چرا رسول خدا(ص) جواني نورس را بر بزرگان مهاجر و انصار فرمانده ساخته است و همراه وي نرفتند. پيامبر اكرم(ص) از اين نافرماني به خشم آمد و در حال بيماري آهنگ مسجد كرد و به منبر رفت و پس از حمد خدا و ثناي الهي فرمود: «مردم، فرماندهي اسامه را بپذيريد و سپاه را حركت دهيد كه به جان خودم سوگند اگر درباره فرماندهي او سخن مي‌گوييد، پيش از اين درباره فرماندهي پدرش هم سخن‌ها گفتيد ولي او شايسته فرماندهي است چنانكه پدرش نيز در خور آن بود.» آن حضرت در سپردن همه امور تنها شايستگي‌هاي افراد را ملاحظه مي‌كرد و خلاف رسم و رسوم زمانه خويش جوانان شايسته را در مناصب و مسئوليت‌هاي مهم قرار مي‌داد. چنانكه عمرو بن حزم را در حالي كه جواني هفده ساله بود به فرمانداري نجران در يمن منصوب كرد. همچنين عَتّاب بن اُسَيد را كه جواني بيست و چند ساله و در نهايت زهد و پرواداري و داراي توانايي‌هاي لازم براي اداره امور بود، فرماندار مكه قرار داد كه از نظر سياسي پس از مدينه مهم‌ترين پايگاه محسوب مي‌شد و او نخستين «امير الحاج» مكه بود.

روزنامه «آرمان» با انتخاب يادداشتي با عنوان «طلوع محمد طلوع بي غروب» كه به قلم كورش شجاعي نگاشته شد، آورده است: اين ايام شگفتي خانه هستي شور «زادن» و هديه دادن دارد، زمين و آسمان، انتظار طلوع خورشيد بي غروبي از جنس خدا دارد. چشم همه ملائك و عرشيان از آسمان سوي زمين خيره است تا به نور ناب ترين گوهر هستي روشن شود. «بهانه آفرينش» به اذن الهي سَرِ رخ نمودن دارد، «دردانه» خلقت به اراده و حكمت حضرت باري تعالي رخصت تابيدن يافته و «طلوع محمد» از كرانه هستي، پايان ظلمت و تاريكي را به عالميان نويد مي دهد. محمد اين والاترين و مبارك ترين «مولود» عالم وجود آمد تا تمامي نور حق متجلي شود و بساط و خيمه و خيام ظلم و جهل و تاريكي را برچيند و به جاي ظلم، عدل، به جاي ظلمت و تاريكي، نور، به جاي جهل و خرافه و ناداني، علم و عقل و دانايي بنشاند. اين عزيزترين و گرانبهاترين هديه خداوندي آمد تا پس از رسيدن به مقام «رسالت» و نيوشيدن «اقراء باسم ربك الذي خلق...» دل و جان گرامي اش محيط وحي الهي شود و در مقام خدادادي نبوت آن قدر بالا رود تا در عرش اعلي و «سدرة المنتهي» از جبرئيل امين هم پيش افتد و تا «قاب قوسين او ادني» بالا رود و مُقام يابد و پس آن گاه دوباره آن حبيب خدا براي دستگيري از خلق خدا سوي زمين آيد. ارزنده ترين دُرّ و گوهر خلقت، همو كه نص صريح قرآن، خداي جهانيان و ملائكه اش از «ازل تا ابد» به او درود مي فرستند و مومنان نيز در اين هنگامه هميشگي و نجواي آسماني افتخار هم آوايي دارند، محمد (ص) آمد تا قبيله شرك و جهل و بت پرستي را بتاراند و نور يكتاپرستي و عقل و علم و توحيد را در جان انسان ها بتاباند.

در ادامه اين يادداشت مي خوانيم: آمد تا خانه جان انسان ها را از هر تاريكي و ناداني و پلشتي بزدايد و به جايش نور معرفت و پاكي بنشاند، آمد تا پاياني باشد بر قوم و قبيله گرايي و نژادپرستي و برتري جويي سفيد بر سياه و غني بر فقير. آمد تا خيمه سياه ظلم و بيداد و كينه و دشمني و قتل و خون ريزي را خراب كند و خيمه سپيد و نوراني عدل و قسط و مهرباني و برابري و «برادري» را به پا كند، خلف صالح ابراهيم بت شكن آمد تا كعبه بدل شده به «بتكده» را با فرو ريختن بت ها و شكستن هيمنه «بت سازان» و آشكارسازي دروغ بزرگ شان دوباره به «خانه خدا» بدل كند. آن مهربان پيامبر و آن دلسوزترين و رئوف ترين پدر امت و انسانيت آمد تا پاياني باشد بر «دختركُشي» جاهلاني كه از شنيدن خبر دختردار شدن، روي هايشان عبوس و سياه مي شد و زنده به گور كردن آنان را وظيفه و افتخار خود بر مي شمردند!

روزنامه «آرمان» در يادداشتي با عنوان «از پيامبراكرم(ص) بياموزيم» مي نويسد: بيان سه نكته درباره پيامبر عظيم‌الشان ضروي است؛ نكته اول اينكه پيامبر(ص) ما پيامبر رحمت بوده‌اند و اينكه ايشان رحمت للعالمين هستند. اين صفت نشان مي‌دهد كه جنبه جاذبه ايشان بر دافعه ايشان غلبه داشته و ايشان سعي مي‌كردند با گفتار و رفتارشان، انسان‌ها را به سمت دين مبين اسلام جذب كنند. ايشان مظهر رحمت الهي و مظهر جنت و بهشت بودند كه اين نكته بسيار مهمي است. نكته دوم اين است كه ايشان با سلوك عملي خود سعي مي‌كردند افراد را جذب كنند. تنها شعار دادن نبود بلكه ايشان در ميان مردم و با مردم بودند و با سلوك عملي خود، مردم را به سمت دين خدا جذب مي‌كردند.

در ادامه اين يادداشت كه به قلم محسن غرويان استاد حوزه و دانشگاه نگاشته شد، آمده است: نكته سوم اين است كه ايشان اهل گفت‌وگو، تعامل، مذاكره با مشركان، ملحدان و غير مسلمانان بودند و تشويق به منطق و عقلانيت در آموزه‌هاي پيامبر اكرم(ص) فراوان است. اين هر سه نكته در روزگار ما بسيار لازم و ضروري است. ما بايد از پيامبر اسلام بياموزيم كه جاذبه ما بر دافعه ما غلبه داشته باشد و رحمت، مروت، انصاف و ايثار نياز ضروري جامعه ماست. دل‌هاي مردم به يكديگر بايد نزديك شود و هفته وحدت هم به همين معناست كه هم شيعيان و اهل سنت با يكديگر وحدت داشته باشند و هم خود شيعيان با يكديگر و در نهايت دولت و ملت هم با يكديگر وحدت و اتحاد داشته باشند. در اين شرايط سخت سياسي، اقتصادي، با وجود تحريم‌ها و شرايط بين‌المللي، با همين آموزه‌هاي پيامبر(ص) مي‌توانيم خودمان را حفظ و مقاوم بايستيم.

** تكدي گري عامل افزايش آسيب هاي اجتماعي
تكدي گري در جامعه ما رو به افزايش است كه اين خود مي تواند آسيب هاي اجتماعي بيشتري را متوجه افراد كند. البته در اين ميان مردم به دليل اعتقادات و باورهاي خاصي كه دارند بزرگترين نقش را در افزايش آمار متكديان دارند كه سبب مي شود آمار آسيب هاي اجتماعي رو به گسترش رود.

روزنامه «آرمان» با درج مطلبي با عنوان «مردم، عامل اصلي افزايش متكديان» به گفت وگو با كارشناسان پرداخت و نوشت: تكدي گري در ايران به دو شكل متفاوت است، يك عده افرادي هستند كه عضو گروه هاي مافيايي مي شوند و در مقابل برخي ديگر تنها به دليل نياز به تكدي گري روي مي آورند. در بيشتر موارد افراد به اجبار يا به علت اعتياد جذب اين گروه ها مي شوند، اما بخش بزرگ و قابل توجهي از متكديان جزو باندهاي مافيا هستند و هدايت مي شوند كه در اين فضا سوء استفاده هايي هم از كودكان يا دختران مي شود. در بيشتر موارد كودكان، دختران فراري يا كودكاني كه دزديده مي شوند، توسط اين باندها به كار گرفته مي‌شوند. هر چند بخشي از كودكان متكدي داراي خانواده هستند، اما خانواده هاي آنها آسيب پذير است. تكدي‌گري را مي توان به تكدي گري كودكان، تكدي گري معتادان، تكدي گري باندها ، تكدي گري افراد سالمند  و تكدي گري افراد داراي معلوليت تقسيم‌بندي كرد. هر چند بايد در نظر داشت كه در بيشتر موارد افراد نيازمند به اين پديده نابهنجار اجتماعي روي نمي آورند، بلكه در مقابل افراد سودجو و زياده خواه به تكدي گري گرايش پيدا مي كنند.

در ادامه اين گفت وگو آمده است: به طور كلي تكدي‌گري بار منفي رواني را به جامعه و افراد آن تحميل مي كند، ديدن صحنه تكدي گري كودكان يا معتاداني كه با لباس هاي مندرس در خيابان ها به تكدي گري مشغول هستند، به ‌طور طبيعي براي هر كسي دردناك خواهد بود و بار منفي رواني و روحي را بر فرد به‌جاي مي گذارد. طي چند سال گذشته شاهد جمع‌آوري متكديان از سطح خيابان ها بوديم، اما بنابر دلايلي ادامه نيافت، چرا كه در بيشتر موارد اجراي اين گونه طرح ها گاه با تندروي هاي بسيار همراه مي شود. به ‌طور كلي بايد براي اجراي اين گونه  طرح ها ميانه روي پيش گرفت و از هر گونه رفتار هيجاني اجتناب كرد تا شايد از اين طريق بتوان مانع از افزايش بي رويه آمار متكديان از سطح شهرها شد. او مي گويد: تكدي گري يك جرم است و بايد با آن برخورد شود و به‌طور حتم متكدي نسبت به جمع آوري از خود مقاومت نشان مي دهد، بنابراين نمي توان تنها به ‌دليل مقاومت آنها از جمع آوري متكديان صرف نظر كرد، چرا كه اين كار مي تواند چهره شهر را از پليدي و نازيبايي پاك كند.

روزنامه «ايران» با درج مطلبي با عنوان «من گدا نيستم عمو» مي نويسد: هر روز او را مي‌بينم. مرد ميانه ‌قدي با هيكل نحيف و موهايي تنك كه حتي با ماسك سفيدي كه به‌صورت مي‌زند، مي‌شناسمش. مطمئنم او هم مرا مي‌شناسد چراكه وقتي مرا در واگن شلوغ مترو مي‌بيند بي‌خيال كار و كاسبي‌اش مي‌شود و سر به زير مي‌اندازد و از ميان مسافران خسته مي‌خزد به واگن ديگري كه از دايره ديد من محو شود. ساعت 4 عصر كه از اداره تعطيل مي‌شود ساك كهنه را به‌دست مي‌گيرد و تا ساعت 10 شب از اين خط تا آن خط و از اين قطار به آن قطار مترو سرك مي‌كشد كه باتري و هندزفري و كابل و شارژر موبايل بفروشد. هر عصر كارش همين است حتي روزهاي تعطيل. يك پسر و يك دختر 15 و 10 ساله دارد. در يكي از محلات جنوب تهران مستأجر است دقيقاً توي كوچه‌اي كه يكي از نزديكان من صاحبخانه است. هر دو همديگر را بخوبي مي‌شناسيم. براي اينكه كسي نداند در مترو دستفروشي مي‌كند ماسك بزرگي به‌صورت مي‌زند. صدايش هر شب در گوشم مثل زنگ صدا مي‌كند:«باتري موبايل، شارژر فندكي، قاب گوشي، كابل اندر‌ويد و آي او اس زير قيمت بازار...» اين كلمات را بدون هيچ وقفه‌اي پشت هم قطار مي‌كند. «ابراهيم» شايد شبيه به همه كساني باشد كه توي واگن‌هاي مترو دستفروشي مي‌كند اما او با آنها فرق دارد. دخل و خرج زندگي او با هم نمي‌خواند. زندگي و درآمد ابراهيم مثل دو كفه ترازويي است كه هيچگاه تراز نمي‌شود. او از زماني در مترو دستفروشي مي‌كند كه مادر پيرش سرطان مري گرفت. چاره‌اي نداشت براي تهيه دارو و درمان مادرش شغل دومي اختيار كند و چاره حكم كرد كه دستفروشي كند. چند روز پيش ديدم با جواني سر فروش قاب گوشي مشاجره كرد. جوان صدايش را در غبغب انداخته بود و ناسزاها را از دهانش بيرون مي‌ريخت.

در ادامه اين گزارش آمده است: ابراهيم بي‌آنكه حرفي بزند خيره به او مانده بود. قطار به ايستگاه رسيد و ابراهيم به او گفت كه از سر اجبار است كه بايد تن به چنين شغلي بدهد و بعد در ايستگاه پياده شد. شايد بغض گلويش را مي‌فشرد براي همين بود كه حاضر نشد جنس‌ها را در واگن‌هاي ديگر بچرخاند. از آن روز او را ديگر نديدم. ديروز اعلاميه ختم مادرش را ديدم كه روي تيرچراغ برق سر كوچه‌شان چسبانده بودند. او ديگر مجبور نيست دستفروشي كند. مرد دستفروش برمي‌گردد و نگاه معناداري به جوان مي‌كند، نگاهي كه جوان گستاخ مجبور به سكوت مي‌شود. غرق درافكارم مي‌شود. اين مرد از وقت كار كردنش گذشته و بايد مثل بيشتر بازنشسته‌ها از اين دوران لذت ببرد و سرگرم نوه‌هايش باشد، چطور مي‌تواند اين همه ساعت در واگن‌هاي مترو با چرخ‌دستي بچرخد و دنبال مشتري باشد؟ كل سرمايه‌اي كه او همراهش دارد شايد 50هزار تومان نشود پس چقدر مي‌تواند درآمد داشته باشد؟ نمي‌دانم چرا پيرمرد ذهنم را اين‌گونه به خود مشغول كرده. ايستگاه مصلي همراه با من پياده مي‌شود. بين پرسيدن و نپرسيدن مرددم. او روي يكي از صندلي‌هاي انتظار ايستگاه آرام گرفته. بالاخره مي‌پرسم؛ از اينكه چرا در اين سن و سال هنوز هم كار مي‌كند. مي‌گويد:«جوان زندگي با اين گروني و تحريم‌ها خرج داره.»

روزنامه «نقش» با درج گزارشي با عنوان «تكدي‌گري يك انحراف اجتماعي است» مي نويسد: ريشه هاي تكدي گري را مي توان در چند عامل عمده جست‌و‌جو كرد كه مهم ترين اين عوامل شامل پيري و از كار افتادگي، مسائل خانوادگي، اعتياد و معلوليت است، حتي تكدي‌گري را مي توان يك انحراف اجتماعي نام برد كه شخص در آن هيچ هدف مشخصي را ندارد و تنها يك مصرف‌كننده مطلق است. تكدي‌گري از ريشه هاي مختلفي مانند ريشه هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، رواني، مذهبي و سياسي برخوردار است، در تكدي‌گري چهار خصوصيت وجود دارد كه يك متكدي از مسئوليت هاي اجتماعي خود معاف است، متكدي به خاطر نيازمندي مورد سرزنش قرار نمي گيرد و محتاج به كمك ديگران است در توليد هيچ مشاركتي ندارد و از دسترنج ديگران استفاده مي كند، بنا به تعبيري كه غربي ها از متكدي دارند، متكدي را به‌عنوان زالوي اجتماعي مطرح مي كند. در حال حاضر با دو نوع تكدي گري در سطح جامعه مواجه هستيم كه شامل تكدي گري پنهان و تكدي گري آشكار است كه تكدي گري آشكار همان تكدي گري است كه در سطح شهر و معابر آن را به وضوح مي بينيم، اما تكدي گري پنهان شامل افرادي است كه در خيابان ها يا كوچه ها اقدام به فال‌گيري يا معركه گيري مي كنند، اما علل موثر بر پديده تكدي گري چند عامل مي تواند باشد كه اولين عامل موثر در بروز پديده تكدي‌گري مسائل اقتصادي و اجتماعي است كه البته به‌جز اين موارد مي توان به عملكرد نامناسب شركت هاي بيمه اي و سازمان تامين اجتماعي اشاره كرد، چرا كه در حال حاضر نهادهاي بيمه نتوانسته اند، به‌طور كامل وظايف خود را انجام دهند.

در ادامه اين گزارش مي خوانيم: به‌طور كلي شيوه هاي تكدي گري از اهميت بالايي برخوردار است، چرا كه برخي از افراد با استفاده از هر روشي در پي كسب درآمد بيشتر هستند كه در برخي از موارد با اجاره كودكان، تظاهر به نقص عضو، خواباندن كودكان در معابر عمومي به عنوان مثال در روزهاي باراني كودكان را براي جلب ترحم هر چه بيشتر افراد كودكان روي سطح پياده‌رو مي‌خواباند و از اين طريق درآمدزايي مي كنند. پوشيدن لباس هاي مندرس نيز يكي ديگر از روش هاي تكدي گري به حساب مي آيد. سوءاستفاده از مذهب نيز يكي از شيوه هاي تكدي گري محسوب مي شود، فقها نيز در خصوص تكدي‌گري دو ديدگاه دارند، بعضي از فقها تكدي گري را امري حرام مي دانند و در مقابل برخي ديگر از فقها تكدي‌گري را امري مكروه مي دانند، جدا از اين نيز در چند ماده از قانون به تكدي گري اشاره شده است كه در ماده 712 مجازات اسلامي آمده است كه هر كسي كه اقدام به تكدي گري كند يا به اين كار كمك كند و از اين روش امرار معاش كند.

** رونق صنعت گردشگري با شناسايي بازارهاي هدف
موضوع رونق صنعت گردشگري بايد در كانون توجه فعالان اين حوزه قرار گيرد زيرا اين امري مهم به شمار مي رود كه قوت بخشيدن به آن پيش از هر چيز نيازمند شناسايي بازارهاي هدف داخلي و خارجي و پس از آن برنامه ريزي در راستاي جذب توريسم با هدف دستيابي به توسعه گردشگري موثر و درآمدزا است.

روزنامه «جوان» با درج گزارشي با عنوان «رونق اقتصاد و گردشگري شمال روي ريل قطار قزوين- گيلان» مي نويسد: اهميت گردشگري در كنار رونق اقتصادي از جمله مواردي بود كه ضرورت احداث خط‌آهن قزوين-رشت را به شدت بالا برد. موضوعي كه موجب شد 17 سال قبل كلنگ آن به زمين بخورد و مردم خطه شمال ايران را سال‌ها در انتظار شنيدن سوت اين قطار چشم‌انتظار نگه دارد. سرانجام روز پنج‌شنبه و با حضور محمدباقر نوبخت معاون رئيس جمهور اولين قطار اين خط حركت خود را به صورت آزمايشي از ايستگاه قزوين آغاز كرد. با اين وجود به گفته مسئولان حاضر در اين مراسم، خط آهن قزوين- رشت قرار است تا حدود دو ماه آينده با حضور رئيس جمهور به طور رسمي افتتاح شود.

در ادامه اين گزارش آمده است: اتصال شمال كشور به جنوب، رونق صادرات كالا و توليدات منطقه‌اي در كنار شكوفايي بحث گردشكري و نياز به توسعه مسير‌هاي منتهي به شمال كشور از جمله مواردي بود كه نياز به ايجاد راه‌آهن در مسير رشت به قزوين و اتصال آن به راه‌آهن سراسري را به شدت مي‌طلبيد. اتمام پروژه راه‌آهن در حالي به دوران دولت يازدهم منتقل شد كه درباره ميزان پيشرفت كار تناقض‌هاي بسياري گفته شد، به عنوان مثال دي ماه سال 91 بود كه استاندار سابق گيلان خبر از پيشرفت 80درصدي پروژه داد و اعلام كرد: تن‌ها 20درصد باقي مانده است و مشكل مالي نيز وجود ندارد.

روزنامه «دنياي اقتصاد» با درج گزارشي با عنوان «اعتراف به امنيت گردشگري ايران» مي نويسد: يك شركت معتبر خدمات امنيتي درمان و سفر گزارشي از وضعيت امنيت سفر به كشورهاي جهان منتشر كرده است كه به موجب آن ايران هم‌سطح با عموم كشورهاي اروپاي غربي و آمريكا و كانادا، از امن‌ترين كشورهاي جهان براي حضور گردشگران ارزيابي شده است؛ خبري كه انتشار آن اهميتي جدي در فضاي كنوني رسانه‌هاي غربي درخصوص ايران دارد و مي‌تواند كمك قابل‌توجهي به خنثي كردن موج ايران‌هراسي موجود در اذهان عمومي دنياي غرب كند. در گزارش موسسه «اينترنشنال SOS» درخصوص امنيت سفر به كشورهاي جهان براي ارزيابي و طراحي شاخص امنيت در خصوص سفر گردشگران خارجي به يك كشور، عواملي همچون ميزان خشونت‌هاي نژادي، فرقه‌اي، سياسي يا ناآرامي‌هاي مدني غيرمعمول و احتمال بروز آشوب يا حمله تروريستي در نظر گرفته شده و به اين نكته توجه شده كه يكي از مهم‌ترين فاكتورها‌يي كه بر انگيزه قريب به اتفاق گردشگران براي سفر تاثير مي‌گذارد، امنيت در مقصد به‌لحاظ جاني، اجتماعي و سياسي است.

در ادامه اين گزارش آمده است: مطابق اين شاخص كه كشورهاي جهان را به لحاظ ميزان احتمال خطر امنيتي به 5 دسته «ناچيز»، «كم»، «متوسط»، «زياد» و «بسيار زياد» طبقه‌بندي كرده، كشورهاي معدود و اندكي همچون فنلاند، نروژ، دانمارك، سوئيس و ايسلند در دسته‌اي قرار گرفتند كه احتمال وقوع مخاطرات براي گردشگران ناچيز است و گردشگران با سفر به آنها متحمل ريسكي ناچيز به لحاظ امنيتي مي‌شوند. كشورهاي ايالات متحده آمريكا، كانادا و قريب به اتفاق كشورهاي توريستي اروپاي غربي همچون فرانسه، ايتاليا، آلمان و اسپانيا نيز در دسته كشورهاي «كم‌خطر» قرار گرفته‌اند. با اين ‌همه، در دل اين منطقه ايران قرار گرفته است كه به باور موسسه « اينترنشنال SOS» جزو كشورهاي «كم‌خطر» به‌لحاظ امنيتي براي سفر گردشگران است. در خاورميانه به جز ايران، اين عنوان تنها به قطر، عمان، كويت و امارات‌متحده‌عربي اعطا شده است و حتي يكي از مهم‌ترين كشورهاي جهان يعني تركيه نيز نتوانسته در اين دسته قرار بگيرد و در كنار عربستان سعودي و تركمنستان كشوري ارزيابي شده كه ريسك بروز مخاطرات امنيتي براي گردشگران ورودي آن متوسط است؛ نكته‌اي كه مي‌تواند در صورت مانور تبليغاتي روي آن و در كنار اهرم ارزاني سفر به ايران، تبديل به برگ برنده صنعت توريسم كشور در جذب گردشگران منطقه و احياي بخشي از بازار توريستي ايران شود.

روزنامه «گسترش تجارت» در مطلبي با عنوان «استقبال گردشگران خارجي از 1000 جاذبه مازندران» به گفت وگو با سيف الله فرزانه مديركل اداره كل ميراث ‌فرهنگي، صنايع‎دستي و گردشگري مازندران پرداخت و نوشت: در فصل پاييز گردشگران زيادي به استان مازندران مي‌آيند. درحال‌حاضر شرايط مانند گذشته نيست كه گردشگران تنها در فصل‌هاي بهار و تابستان به مازندران بيايند، بلكه مازندران هميشه شلوغ است. اگر آمار ترافيك را در شهر‌هاي مازندران ببينيم به اين نتيجه مي‌رسيم كه گردشگران زيادي جذب اين استان مي‌شوند. مازندران در فصل پاييز بسيار زيبا است. 3راه اصلي چالوس، هراز و سوادكوه را براي اتصال تهران به مازندران داريم اما اين جاده‌ها هميشه پر تردد هستند. بوم‌گردي در مازندران افراد زيادي را به خود جذب كرده و منجر به اشاعه فرهنگ بومي-محلي و مهاجرت معكوس از شهر به روستا شده است. مازندران مناطق ييلاقي بسيار زيبايي دارد كه گردشگران زيادي را به خود جذب كرده است. كلاردشت، مناطق ييلاقي آمل، جاده چالوس، قائم‌شهر و سوادكوه، ساري و... كه چشمه‌هاي زيبايي مثل چشمه سورت دارند.

در ادامه اين مطلب مي خوانيم: هيچ شهري در استان مازندران وجود ندارد كه جاذبه گردشگري نداشته باشد. آثار تاريخي و باستاني دوران اشكانيان در مازندران وجود دارد. باغ تاريخي عباس‎آباد ثبت يونسكو شده است. جنگل‌هاي زيبا و... از جاذبه‌هاي اين استان هستند و به‎طور كلي مازندران حدود هزار جاذبه ثبت شده دارد اما جاذبه‎هاي اين استان بايد بيشتر معرفي شود. صنعت و كشاورزي در مازندران در حال تبديل شدن به تهديد هستند اما با توجه به نوسان‎هاي نرخ ارز، بهترين فرصت براي ارز‎آوري از صنعت گردشگري به‌دست آورده است. تعداد گردشگران خارجي مازندران با افزايش نرخ ارز، رشد چشمگيري داشته است. گردشگران عرب در مازندران خيلي زياد شده است، آنها عاشق مناطق ييلاقي مازندران هستند. اين نشان مي‌دهد كه آنها از اين سفر‌هاي ارزان نرخ استفاده مي‌كنند اما ما بايد زيرساخت‌ها را قوي كنيم. ما 3بندر نوشهر، اميرآباد و فريدونكنار، 3فرودگاه رامسر، نوشهر و ساري و 3راه دسترسي جاده‌اي چالوس، هراز و سواد كوه داريم. اين‌ها نشان مي‌دهد كه زيرساخت‌هاي مازندران مناسب است اما براي جمعيت ثابت استان مناسب است و اگر جمعيت چند برابر شود، بايد زيرساخت‌ها تقويت شود.

پژوهشم**9117**9131