در اين مطلب آمده است : مهلت سوم ايران براي قانوني شدن لوايح مربوط به FATF رو به پايان است اما از چهار لايحه، فقط « لايحه اصلاح قانون مبارزه با پولشويي » قانون شده و سه لايحه « پارلمو »، لايحه «الحاق ايران به كنوانسيون مبارزه با تامين مالي تروريسم » و « لايحه اصلاح قانون مبارزه با تامين مالي تروريسم » در مجمع تشخيص مصلحت نظام در وضعيت بلاتكليفي به سر مي برند. مخالفان پر و پا قرص اين لوايح همه توان خود را بسيج كردند تا جلوي عادي شدن وضعيت ايران در FATF را بگيرند. اين مخالفان گرچه به ظاهر داعيه انقلابي گري دارند و مي خواهند نزد افكار عمومي قهرمان جلوه كنند اما به يك سئوال مهم حاضر نيستند پاسخ دهند و آن سئوال اينكه اگر آنها به خواسته خود برسند چه مرجعي بايد مسئوليت تبعات اين اتفاق را بپذيرد و پاسخگوي مردم باشد.
اكثريت كساني كه مخالف FATF هستند، حتي شايد ندانند با چه مخالفت مي كنند. يك هراسي در آنها از جهاني شدن، توسعه ارتباط بين المللي و عادي شدن روابط ايران با ساير كشورهاي وجود دارد. در واقع آنها الحاق به FATF را نوعي غرب پرستي مي دانند و به همين خاطر با لوايح مربوط به آن مخالفت مي كنند. در بين مخالفان كم هستند كساني كه ديدگاه كارشناسي دارند و گاهي به صدا و سيما مي آيند و جزئيات دلايل مخالفت خود را مستدل بازگو مي كنند اما در رسانه ها و فضاي مجازي اين طور نيست. البته در گذشته ها نيز افرادي بودند كه با هر تكنولوژي جديد و پديده نويي ابتدا مخالفت مي كردند اما بعد آن را مي پذيرفتند.
امروز هم درباره الحاق به FATF چنين وضعيتي است. در مجموع به نظر مي رسد عده اي تصور مي كنند، اراده اي مي خواهد كشور را به غرب وابسته كند بنابراين اصلا كاري ندارد اصل موضوع چيست؟ فقط رسالت خود مي دانند كه اجازه ندهند چنين اتفاقي بيفتد. غافل از آنكه پرداخت هزينه تبعات عادي نشدن وضعيت ايران در FATF بر دوش مردم است؛ چراكه وقتي ايران نتواند خود را با روابط تجاري جهاني هماهنگ كند، طبعا هزينه اش را بايد مردم روي افزايش قيمت كالاها بپردازند. بايد توجه داشت كه مسئوليت مستقيم تصويب لوايح چهارگانه بر عهده مجلس است اما به هر حال اگر اين لوايح تصويب نشود قطعا دولت نمي تواند برنامه هاي مصوب توسعه اي را پيش ببرد و پاسخگوي مسئوليت هاي خود در قبال عملياتي كرد سند چشم انداز 20ساله باشد. همچنين نپيوستن به FATF باعث مي شود كه در شرايط تحريم ها ايران تنها بماند.: بايد بدانيم كه زيرساخت هايي وجود دارد كه براي رشد اقتصادي پايدار الزامي هستند و ما بايد قبل از اينكه با آن مخالفت كنيم بدانيم كه اگر ما همچنان از بسياري از نهادهاي مالي دور باشيم چه آسيب هايي به مراودات مالي و بانكي و در نتيجه به اقتصاد كشور وارد خواهد شد. بايد توجه كرد كه سيستم بانكي ما در شرايط فعلي توان تحمل چالش جديد را ندارد و عدم تصويب آن مشكلات اساسي براي ما ايجاد مي كند و بي توجهي به اين مشكلات و نپيوستن به FATF به مصلحت كشور نيست؛ چراكه صورت نپذيرفتن شروط FATF، قسمت عمدهاي از عمليات هاي بانكي و به تبع آن اقتصاد كشور قفل خواهند شد. مهم ترين اين قفل ها از بين رفتن امكان نقل و انتقال پول با بانك هاي خارجي است. بانك مركزي اعلام كرد كه اگر مناسبات ما با FATF به هم بخورد بانك هاي كشور دچار ورشكستگي مي شوند. از طرفي يا عدم الحاق به FATF، كانال مالي اروپا براي ايران با بن بست مواجه مي شود؛ چراكه اين مسئله جزء الزامات تجارت جهاني است و سرمايه گذاران براي ورود به بازار كشور عضو FATF اعتماد مي كنند. در واقع FATF از جامعه جهاني براي ارتباط مالي با ايران رفع نگراني مي كند. الحاق به FATF و برقراري مراودات مالي با ساير كشورهاي دنيا لازمه اجراي برنامه هاي توسعه اي، سرمايه گذاري در كشور، اشتغال زايي و خروج از ركود است بنابراين وقتي لازمه كار فراهم نباشد، سلسله وار بقيه مسائل نيز تحت تأثير قرار مي گيرند. اگر هم اين حرف را بزنند در آينده كسي نمي گويد «آثار كار ما اينجاست و ما مسئوليتش را مي پذيريم » بلكه همان زمان كه آثار تبعات عدم الحاق به FATF مشهود شد با فرافكني اعلام مي كنند:' دولت عُرضه نداشت و از همه ظرفيت هاي كشور براي مديريت اوضاع بهره نگرفت.
حتي عمداً اين مشكلات را پديد آورد تا ثابت كند بايد به FATF مي پيوستيم.' پس قطعا حرف هاي امروز مخالفان را نبايد ملاك قضاوت فردا قرار داد. حسن روحاني رييس جمهور در روزهاي گذشته در سخناني با اشاره به اينكه اگر FATF نباشد بدليل عدم تعامل با سيستمهاي بانكي دنيا، هزينه خريد كالاها از خارج عملا 20 درصد گران تر خواهد شد گفت:' آن كسي كه در مخالفت با FATF شعار ميدهد هزينهاش را هم پرداخت كند. ميگويند فلان كنوانسيون را امضا كنيم اسلام از دست ميرود، كدام اسلام ؟ ' واقعا چرا مخالفان FATF حاضر نيستند هزينه شعارهاي خود را بپردازند؟ علت اين است كه آنها مسئولانه اظهارنظر نمي كنند.
اگر مسئوليت پذير بودند به همين راحتي در مقابل موضوع جبهه گيري نمي كردند. ياد و خاطره مواضع دلواپسان هنوز در ذهن افكار عمومي زمان اجراي برجام زنده است. اما بعدا وقتي آمريكا از برجام خارج شد چقدر از خروج آمريكا از برجام اظهار نگراني كردند و به دولت كنايه زدند و گفتند «بي خود به آمريكا اعتماد كرديد». اگر برجام از نظر مخالفان بد بود خروج آمريكا از آن تحصيل حاصل برآنها محسوب مي شد چون برنامه اقدام جامع مشترك را در معرض برباد رفتن قرار داد بنابراين مخالفان الحاق به FATF از اتخاذ اين مواضع تنها يكسري مقاصد سياسي براي كارشكني دارند تا به قول خودشان از غربگرايي در كشور جلوگيري كنند. اين رويكرد آنها بايد در جايي به چالش كشيده شود. يعني دولت يك طرف و اينها در طرف ديگر قرار بگيرند و هر كدام استدلال هاي خود را براي افكار عمومي بيان كنند تا افكار عمومي متوجه شود الحاق به FATF و عدم الحاق به FATF چه سرنوشتي را براي كشور رقم خواهد زد. متأسفانه چنين فضايي در تلويزيون وجود ندارد بنابراين مخالفان امروز حرفي مي زنند و توجه هم به بعد نمي كنند. اگر واقعا دلواپسان شجاع هستند صريح و شفاف بگويند هزينهاش براي آنها و براي مردم چقدر است؟
7141/6026/
روزنامه نسل فردا روز پنجشنبه در ستون سرمقاله خود مطلبي را با عنوان ' داستان پر ماجراي FATF ' به قلم زهرا كريمي منتشر كرد.