۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۴:۰۶
کد خبر: 83137637
T T
۰ نفر

شبي خوش است بدين قصه اش دراز كنيد

۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۴:۰۶
کد خبر: 83137637
شبي خوش است بدين قصه اش دراز كنيد

ساري-ايرنا- يلدا يا به اصطلاح مازندراني چله شو كه به اختلاف چند ثانيه مفتخر به نام طولاني ترين شب سال است، سنت ها و آيين دورهمي هاي صميمانه كهني را طي هزاران سال به نام خود ثبت كرده است از تفال تا قصه و شب نشيني هايي با رنگ و بوي گذشته ها.

ايرانيان نزديك به چند هزار سال است كه شب يلدا آخرين شب پاييز را كه درازترين و تاريكترين شب در طول سال است تا سپيده دم بيدار مي مانند و در كنار يكديگر خود را سرگرم مي دارند.
اين شب به زمان بين غروب آفتاب از 30 آذر (آخرين روز پاييز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دي (نخستين روز زمستان) اطلاق مي شود. ايرانيان و بسياري از ديگر اقوام شب يلدا را جشن مي گيرند. اين شب در نيم كره شمالي با انقلاب زمستاني مصادف است و به همين دليل از آن زمان به بعد طول روز بيش تر و طول شب كوتاه تر مي شود.
واژهٔ يلدا ريشهٔ سرياني دارد و به معناي ولادت و تولد است. منظور از تولد، ولادت خورشيد (مهر/ميترا) است. روميان آن را 'ناتاليس آنايكتوس' يعني روز تولد مهر شكست ناپذير مي نامند. ابوريحان بيروني از اين جشن با نام 'ميلاد اكبر' نام برده و منظور از آن را ميلاد خورشيد دانسته است.
يلدا و جشن هايي كه در اين شب برگزار مي شود، يك سنت باستاني است. مردم روزگاران دور و گذشته، كه كشاورزي، بنيان زندگي آنان را تشكيل مي داد و در طول سال با سپري شدن فصل ها و اختلافات آنها بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند كارها و فعاليت هاي خود را با گردش خورشيد و تغيير فصول و بلندي و كوتاهي روز و شب و جهت و حركت و قرار ستارگان تنظيم كنند.
آنان ملاحظه مي كردند كه در بعضي ايام و فصول روزها بسيار بلند مي شود و در نتيجه در آن روزها، از روشني و نور خورشيد بيشتر مي توانستند استفاده كنند. اين اعتقاد پديد آمد كه نور و روشنايي و تابش خورشيد نماد نيك و موافق بوده و با تاريكي و ظلمت شب در نبرد و كشمكش اند.
مردم دوران باستان و از جمله اقوام آريايي، از هند و ايراني - هند و اروپايي، دريافتند كه كوتاه ترين روزها، آخرين روز پاييز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدريج بلندتر و شب ها كوتاهتر مي شوند، از همين رو آن را شب زايش خورشيد ناميده و آغاز سال قرار دادند.
بدين سان در دوران كهن فرهنگ اوستايي، سال با فصل سرد شروع مي شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha 'سَرِدَ' يا 'سَرِذَ' كه مفهوم 'سال' را افاده مي كند، خود به معناي 'سرد' است و اين به معني بشارت پيروزي 'اورمزد' بر اهريمن و روشني بر تاريكي است.
در آثارالباقيه ابوريحان بيروني، ص 255، از روز اول دي ماه، با عنوان خور نيز ياد شده است و در قانون مسعودي نسخه موزه بريتانيا در لندن، 'خُره روز' ثبت شده، اگرچه در برخي منابع ديگر 'خرم روز' ناميده شده است.
در برهان قاطع ذيل واژه يلدا چنين آمده است:يلدا شب اول زمستان و شب آخر پاييز است كه اول جَدي و آخر قوس باشد و آن درازترين شب هاست در تمام سال و در آن شب و يا نزديك به آن شب، آفتاب به برج جدي تحويل مي كند و گويند آن شب به غايت شوم و نامبارك مي باشد و بعضي گفته اند شب يلدا يازدهم جدي است.تاريكي نماينده اهريمن بود و چون در طولاني ترين شب سال، تاريكي اهريمني بيشتر مي پايد، اين شب براي ايرانيان نحس بود و چون فرا مي رسيد، آتش مي افروختند تا تاريكي و عاملان اهريمني و شيطاني نابود شده و بگريزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشيدن، شادي و پايكوبي و گفتگو به سر مي آوردند و خواني ويژه مي گستردند، هرآنچه ميوه تازه فصل كه نگاهداري شده بود و ميوه هاي خشك در سفره مي نهادند.
سفره شب يلدا، 'ميَزد' نام داشت و شامل ميوه هاي تر و خشك، نيز آجيل يا به اصطلاح زرتشتيان، لُرك كه از لوازم اين جشن و وليمه بود، به افتخار و ويژگي 'اورمزد' و 'مهر' يا خورشيد برگزار مي شد.
در آيين هاي ايران باستان براي هر مراسم جشن و سرور آييني، خواني مي گستردند كه بر آن افزون بر آلات و ادوات نيايش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غيره، برآورده ها و فرآورده هاي خوردني فصل و خوراك هاي گوناگون، خوراك مقدس مانند «مي زد» نيز نهاده مي شد.
ايرانيان گاه شب يلدا را تا دميدن پرتو پگاه در دامنهٔ كوه هاي البرز به انتظار باززاييده شدن خورشيد مي نشستند. برخي در مهرابه ها (نيايشگاه هاي پيروان آيين مهر) به نيايش مشغول مي شدند تا پيروزي مهر و شكست اهريمن را از خداوند طلب كنند و شب هنگام دعايي به نام 'ني يد' را مي خوانند كه دعاي شكرانه نعمت بوده است.
روز پس از شب يلدا (يكم دي ماه) را خورروز (روز خورشيد) و دي گان؛ مي خواندند و به استراحت مي پرداختند و تعطيل عمومي بود (خرمدينان، اين روز را خرم روز يا خره روز مي ناميدند).خورروز در ايران باستان روز برابري انسان ها بود در اين روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده مي پوشيدند تا يكسان به نظر آيند و كسي حق دستور دادن به ديگري نداشت و كارها داوطلبانه انجام مي گرفت نه تحت امر.
در اين روز جنگ كردن و خونريزي حتي كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود اين موضوع را نيروهاي متخاصم با ايرانيان نيز مي دانستند و در جبهه ها رعايت مي كردند و خونريزي به طور موقت متوقف مي شد و بسيار ديده شده كه همين قطع موقت جنگ به صلح طولاني و صفا تبديل شده است. در اين روز بيشتر از اين رو دست از كار مي كشيدند كه نمي خواستند احياناً مرتكب بدي شوند كه آيين مهر ارتكاب هر كار بد كوچك را در روز تولد خورشيد گناهي بسيار بزرگ مي شمرد.
ايرانيان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاريكي و سرما مي نگريستند و در خور روز در برابر آن مي ايستادند و عهد مي كردند كه تا سال بعد يك سرو ديگر بكارند.
جشن شب يلدا بعد از نوروز تنها جشني است كه همواره در ميان ايرانيان پايدار مانده است ؛ دور هم بودن و خوردن آجيل مخصوص ، هندوانه و انار و شيريني و ميوه هاي گوناگون، گرفتن فال حافظ و شاهنامه خواني كه هر كردام حكمت خاص خودشان را دارند و بيشتر جنبه نمادين دارند از جمله آداب و رسوم هاي ويژه شب يلدا است كه متاسفانه امروزه با وجود تكنولوژي هاي مختلف به مانند گذشته كمتر مورد توجه قرار مي گيرند.
9919/1654