مشكلات معيشتي و روزمره جامعه هر روز بيشتر ميشود. فشارهاي اقتصادي و نوساناتي كه هر روز شوك تازه اي به جامعه وارد مي كنند باعث شده تا انزواي جامعه و مردمي كه در آن زندگي مي كنند افزايش يابد و همين امر مهم نيز از ميزان بازدهي و اثر گذاري افراد ميكاهد. ميزان اميد به زندگي و نشاط براي داشتن فردايي بهتر اكنون تحت تاثير مشكلات عديده اقتصادي و معيشتي شهروندان قرار گرفته است و اين در حالي است كه برخي جامعه شناسان و تحليلگران اجتماعي بر اين باورند كه در همين شرايط سخت نيز ميتوان با تدبير صحيح دولت، شرايطي را فراهم كرد كه عموم مردم زندگي بهتري را داشته باشند.
«ناصر فكوهي» از جمله همين كارشناسان است كه بر اين باور است «حتي با وجود تهديد و تحديدهاي اقتصادي كه تامين ابتداييترين ملزومات را براي مردم دشوار مي كند، تصميمگيران ميتوانند با اتخاذ تصميمهايي شادابي و نشاط اقلي را بهوجود بياورند».
اين چهره در گفت وگويي كوتاه با «قانون» ميگويد: «حتي در كشورهاي توسعه يافته نيز بسياري از مردم در بدترين شرايط اقتصادي به سر ميبرند اما در همه اين كشورها، فشار را در زمينههاي ديگر به حداقل ممكن ميرسانند. براي نمونه در كشوري مثل فرانسه گروههاي فقير از حق استفاده رايگان از وسايل حمل و نقل عمومي و استفاده از همه مراكز فرهنگي و موزهها برخوردار هستند و دولت آنها را بيمه ميكند و به سلامتشان در حداقلها ميرسد. اين امر سبب ميشود كه فشار اقتصادي بر اين گروهها كمتر احساس شود.
**دولت وارد ميدان شود
اين روزها به نظر ميرسد كه فضاي عمومي بههم ريخته است و نوعي نااميدي پررنگي مشاهده مي شود. سوال اين است كه راه كار يا راهكارهاي لازم و البته غير اقتصادي براي به آرامش رساندن جامعه چه چيزهايي هستند؟
فكوهي در اين باره معتقد است: گروهي از راهكارها را بايد در دراز مدت يا ميان مدت ديد كه بيشتر آنها در فرايند فسادزدايي از سيستم و عقلاني كردن روابط دولت و سياستگذاريهاي آن است. اما گروهي از راهكارها نيز در كوتاه مدت قابل انجام است. وقتي جامعهاي در موقعيت بحران و شرايط سخت و فشار قرار گرفته است، بايد در عين تلاش براي كاهش آن فشار (كه راهكارهايي اقتصادي را ميطلبد) فشار را در زمينههاي ديگر به حداقل برساند.
اين جامعهشناس ادامه ميدهد: «وقتي مردم ما زير فشار گراني و ناپايداري موقعيت اقتصادي هستند، وجود فشارهايي در زمينه اجتماعي و فرهنگي و زندگي روزمره به شدت فشار در زمينه نخست (اقتصادي) را تشديد ميكند».
وي در اين زمينه مثالي را مطرح كرده و ميگويد: امروز بسياري از كشورهاي در حال توسعه هستند كه در شرايط اقتصادي بسيار سخت تري از ما به سر ميبرند. در كشورهايي مثل پاكستان و يا هندوستان و حتي تايلند يا ويتنام مردم به شدت از فقر و كمبودهاي گوناگون رنج ميبرند. حتي در كشورهاي توسعه يافته بسياري از مردم هستند كه در بدترين شرايط اقتصادي هستند. اما در همه اين كشورها، فشار را در زمينههاي ديگر به حداقل ممكن ميرسانند تا گروههاي آسيبپذير بتوانند از لحاظ روحي خود را حفظ كرده و احتمالا راه حلي پيدا كنند.
**اثر گذاري جشنهاي عمومي بر زندگي مردم
فكوهي معتقد است كه «در بسياري از كشورهاي فقير جهان سومي، مردم از آزادي اجتماعي نسبتا بالايي برخوردارند، مي توانند جشنهاي خياباني بگيرند، از كنسرتهاي رايگان در خيابان يا در تالارهاي ويژه برخوردار باشند، شادي ممنوع نيست و زندگي را ميتوان بهصورتهاي مختلف در بسياري از لحظات خوب و آرامش بخش احساس و تجربه كرد».
وي ادامه مي دهد: مردم در سبك هاي زندگي خود آزادند و از حقوق سياسي و به خصوص حق اعتراض و اظهار نظر برخوردارند، ولو آنكه ترتيب اثري به حرف و اعتراضشان داده نشود. اينها ميتوانند براي ما الگوهايي باشند كه كاملا قابل اجرا هستند، ولو آنكه بهصورت تدريجي آنها را اجرا كنيم. امروز در كشور ما تنها ثروتمندان هستند كه به دليل قدرت اقتصادي بسيار بالاي خود مي توانند تمام زندگي خود را به حوزه خصوصي خويش يعني خانههاي خود و حلقههاي خويش برده و در آنجا بهگونه اي كه ميخواهند زندگي كنند و كمترين مزاحمت را در زندگي خود شاهد باشند. اما اكثريت مردم بايد از فشارهايي اغلب بيمعنا كه ناشي از سلطه يك سبك زندگي بر سبكهاي زندگي ديگر است، رنج ببرند. اينگونه فشارها تحمل و مقاومت را در برابر فشارهاي اقتصادي را بهشدت كاهش داده و سيستم را شكننده ميكند.
به گفته فكوهي، در اين شرايط به گمان من نقش دشمنان و مخالفان را نيز نبايد ناديده گرفت كه از درون تشويق ميكنند كه اين گونه فشارهاي اجتماعي و فرهنگي هر روز افزايش يافته يا هر راه حل و برنامههايي كه براي كاهش آنها مطرح ميشود را با شكست روبهرو مي كنند. ميبينيم كه براي موضوعي بهسادگي حضور زنان در ورزشگاهها، يا برگزاري كنسرتها ما چه اندازه مشكل داريم. بهگمان من بيشتر از آنكه در اين موارد بهدنبال رد پاي ايدئولوژي باشيم، بايد رد پاي مخالفان و براندازان را بجوييم كه مايلند شرايط را به حدي از سختي برسانند كه به شورش عمومي برسند. بنابراين در يك كلام هر اندازه آزاديهاي اجتماعي را بيشتر و از فشار و سخت گيري و دخالت در زندگي مردم و سبك زندگي آنها بكاهيم، ميتوانيم مقاومت در برابر فشارهاي اقتصادي را در كوتاه مدت افزايش دهيم. البته اين كار هزينهها و خطراتي هم در بر دارد، اما همه قابل مديريت هستند. كافي است به مردم خود اعتماد كنيم و اين اعتماد بيپاسخ نخواهد ماند و با اعتماد بالاتري پاسخ خواهد گرفت.
**فساد و نقش مخرب آن بر زندگي مردم
«فساد بهنظر من نقش اساسي را دارد. به دليل آنكه هر اندازه جامعه با مشكلات بيشتري روبهرو باشد، فساد ميتواند سود بيشتري را نصيب گروهي از افراد بكند».
فكوهي در ادامه سخنان خود با اشاره به نقش مخرب فساد در زندگي اجتماعي مردم، تصريح ميكند: چه كساني بيشترين مخالفت را با «برجام» و عادي شدن روابط ايران با همسايگان و با كشورهاي اروپايي داشتند و دارند؟ كساني كه با بازگشت تحريم ميتوانند سودهاي نجومي را به جيب خود واريز كنند و البته با اين كار كل نظام را با خطر فروپاشي روبهرو كنند. چه كساني با اقدامات خود مانع از بالا رفتن آبرو و اعتبار ايران در روابط بينالمللي ميشوند؟ كسانيكه در تنش با جهان از سودهاي سرشار برخوردار ميشوند. فساد حرف اول و آخر را ميزند. اما چيزي كه بايد همه مسئولان و حتي افراد فاسد به آن توجه كنند، اين است كه بهدليل توسعهاي كه ايران شاهدش بوده است و سرريز اين توسعه و توزيع عمومي آن بر پهنه سرزمين، يعني پراكنش زيادي كه داشته است، نميتوان ايران را بر اساس الگوهاي فاسدي كه مثلا ما در تركيه، يا در روسيه يا در چين ميبينيم، اداره كرد. البته شك زيادي هست كه ما روزي بتوانيم فساد را كاملا از ميان ببريم، زيرا در هيچ كشوري اين اتفاق نيفتاده است. اما هر اندازه كشور توسعه بيشتري بيابد، اصولا رفتارهاي فسادانگيز كمتر ميتوانند به انجام برسند. فساد بيشتر از هر كجا در پهنههاي سرزميني رشد و توسعه نيافته و در ميان مردماني با سرمايه فرهنگي پايين امكانپذير است.
وي اظهار ميدارد: امروز كه اكثريت بزرگ جمعيت ما را جوانان و آن هم بخش بزرگي از جوانان تحصيلكرده تشكيل مي¬دهند كه در پهنه سرزمين پراكنش دارند، امكان مديريت مبتني بر رفتارهاي فسادبرانگيز و يا نوليبراليسم كه خود بستري مناسب براي فساد اقتصادي است، وجود ندارد، مگر با به خطر انداختن هر چه بيشتر كل سيستم.
**فساد سيستماتيك و لزوم توسعههاي اجتماعي و فرهنگي
اين جامعه شناس تصريح ميكند: همه اشكال فساد در همه كشورها، سيتماتيك است؛ اما اين سيستماتيسم بنا بر مورد كاهش يافته يا افزايش مي يابد. اگر ما فساد سيستمي نداشته باشيم، صرفا با رفتارهاي غيرقانوني و دزدي و اختلاس هاي فردي سر و كار داريم كه به آنها فساد گفته نميشود. فساد همواره داراي ساختار است؛ حال اين ساختار ميتواند مبتني بر نظامهاي خويشاوندي و مافيايي باشد (مثل ايتاليا) يا مبتني بر نظام-هاي سياسي (نظير روسيه) يا حزبي (نظير چين) يا سرمايه داري (نظير آمريكا) يا تركيب ناهمگن از اينها (نظير اكثر كشورهاي جهان سومي). ما هم در اين رده قرار ميگيريم.
مبارزه با فساد نياز به برنامه ريزي كوتاه مدت ودرازمدت دارد. اما قانوني داريم و آن اين است كه هر اندازه توسعه سياسي و اجتماعي و فرهنگي بيشتري در يك كشور اتفاق بيفتد و به خصوص اين توسعه روي پهنه سرزمين توزيع مناسبي شده باشد و همه فضاها را در بر بگيرد، ساختارهاي فساد ضعيفتر و محدودتر مي شوند.
منبع: روزنامه قانون؛ 1397.10.01
گروه اطلاع رساني**9370**2002
تهران- ايرنا- «ناصر فكوهي» استاد دانشگاه در گفت وگو با «قانون» مي گويد: با وجود تهديد و تحديدهاي اقتصادي كه تامين ابتدايي ترين ملزومات را براي مردم دشوار ميكند، تصميم گيران ميتوانند با اتخاذ تصميمهايي شادابي و نشاط اقلي را بهوجود بياورند.