۲۴ دی ۱۳۹۷، ۸:۴۸
کد خبر: 83169640
T T
۰ نفر

زمستان عربي

۲۴ دی ۱۳۹۷، ۸:۴۸
کد خبر: 83169640
زمستان عربي

تهران- ايرنا- بهار عربي به خوبي نشانگر آن است، مردم ساكن كشورهاي عربي از تاريخ چيزي نياموخته‌اند و اگر فرصتي دوباره دست دهد بار ديگر تراژدي عراق، ليبي، سوريه و يمن تكرار خواهد شد. چون بر مردمي كه تفكر در گذشته نمي‌كنند، تاريخ صرفا تكرار است.

سعيد عابدپور در يادداشتي در روزنامه اعتماد، نوشته است: پس از گذشت نزديك به 10سال از آغاز بهار عربي، هيچ چيزي جز صدها هزار كشته، ميليون‌ها نفر آواره و تخريب وسيع برخي كشورهاي عربي نمي‌تواند اين پديده را توضيح دهد. آيا مردم خاورميانه و آفريقا از اين همه كشتار و خرابي درسي ياد گرفته‌اند؟ رودكي اين معني را چنين بيان مي‌كند، هر كه ناموخت از گذشت روزگار/ نيز ناموزد ز هيچ آموزگار. بهار عربي به خوبي نشانگر آن است، مردم ساكن كشورهاي عربي از تاريخ چيزي نياموخته‌اند و اگر فرصتي دوباره دست دهد بار ديگر تراژدي عراق، ليبي، سوريه و يمن تكرار خواهد شد. چون بر مردمي كه تفكر در گذشته نمي‌كنند، تاريخ صرفا تكرار است.

كشورهاي غربي و عربي دوست دارند اين 10 سال گذشته را جايي پنهان كنند، از آن حرفي نزنند. اين 10 سال را از صحنه تاريخ محو كنند ولي نمي‌توانند. به راستي نزديك به يك ميليون نفر كشته در رخدادهاي 10 ساله اخير اين قدر بي‌ارزش است تا درباره آنها سخني به ميان نياوريم؟ جان انسان عرب چقدر ارزش دارد؟ غرب با كمك عربستان، قطر، تركيه و ساير كشورهاي عربي ميلياردها دلار پول براي تغيير رژيم‌هاي عربي هزينه كرد تا جايي كه مي‌توانست با كمك افراطيون مسلمان ترويست «خوب» بنياد كشورها را مورد تهاجم قرار داد و نهايتا براي يكي، دو قرباني اين حوادث مانند آن دختر ايزدي، جايزه صلح نوبل را داد تا كمي وجدانش را فريب بدهد و اظهار رضايت بكند.

جريان به اصطلاح بهار عربي از تونس و از ميوه‌فروش خياباني محمد بوعزيز شروع شد. اين حادثه كليدي براي ابراز خشم مردم تونس از حكومت 23 ساله بورقيبه بود و او نهايتا از تونس فرار كرد. سپس حوادث به الجزاير رسيد و بعد از آن بحرين. جايي كه شاهد سركوب اين بهار عربي ناخواسته توسط عربستان سعودي و امريكا بوديم. بهار عربي بلافاصله به سرعت به مصر و ميدان تحرير، سپس اردن و نهايتا ليبي رسيد و اين روزها بعد از سوريه در يمن آخرين روزهاي خود را پشت سر مي‌گذارد.

اگر بهار عربي در تونس، بحرين، مصر و اردن حاصل خشم فرو خورده مردم و تقاضا براي آزادي و دموكراسي بود، در ليبي، سوريه و نهايتا يمن بهار عربي به سرعت تبديل به ابزار دولت امريكا براي تغيير نقشه سياسي جغرافيايي منطقه شد. در ليبي پس از چند هفته تظاهرات در طرابلس و بنغازي به ناگهان سروكله خمپاره‌ها، مسلسل‌ها و ...

توپخانه سنگين تظاهرات كنندگان هويدا شد. در رسانه‌هاي غرب بهار عربي تبديل به موضوع اصلي رسانه‌ها شده و مبارزه مسلحانه با حكومت‌هاي عربي به عنوان تلاش براي برقراري آزادي و دموكراسي تفسير شد. به ناگهان اخوان‌المسلمين به عنوان نيروهاي دموكراتيك و القاعده به عنوان تنها نيروي آلترناتيو نظامي در مبارزه با «رژيم‌هاي ديكتاتور عربي» جايگاه ويژه‌اي در بين سياستمداران و رسانه‌هاي غربي يافتند. اين زماني بود كه هيلاري كلينتون با خوشحالي كشته شدن وحشيانه قذافي را نظاره مي‌كرد و توماس فريدمن از سخنراني اوباما در قاره به عنوان منبع الهام ميليون‌ها جوان عرب در شورش عليه حكومت‌هاي موجود سخن مي‌گفت. فريدمن در آن سال‌ها نوشت كه چگونه شورش عربي ملهم از دموكراسي اسراييلي است!

قريب 10 سال بعد از آغاز اعتراض محمد بوعزيز در تونس تا سال‌هاي وبا و كشتار كودكان و زنان در يمن به دست ائتلاف سعودي، بخشي مهمي از جهان عرب از بين رفته است. ديگر آن ميراث تاريخي در ليبي و سوريه وجود ندارد. كشتار بيش از يك ميليون عرب، آوارگي بيش از ده‌ها ميليون سوري، ليبيايي، عراقي و يمني در جهان و تخريب وسيع اين كشورها نشانگر چيست؟ آيا عقل عربي مي‌تواند اين جريان بهار عربي را به عنوان زمستان عربي تفسير كند؟ آيا جهان عرب داراي نيروي كافي براي ايستادگي در مقابل اين جريان مخرب است؟ آيا مردم كشورهاي عربي آن‌ گونه كه لرد كرومر، حاكم انگلستان بر مصر در سال‌هاي 1883 تا 1907 نوشت، مردمي فاقد درك جزييات و دقت، تمايل به دروغگويي و عقل شرقي به معناي منفي آن هستند؟

*منبع: روزنامه اعتماد،1397،10،24
**گروه اطلاع رساني**1893**9131
۰ نفر