در اين يادداشت به قلم محمد عسلي صاحب امتياز و مديرمسئول اين روزنامه آمده است: ادبيات به مفهوم اعم و اخص كلمه همانند بسياري از ارزشهاي ديگر در فضاهاي مجازي مظلوم واقع شده و در حال شكنندگي، شكستگي و تخريب است.
كلمات غلط، عدم رعايت نكات دستوري و آيين نگارش از يك سو و از ديگر سوي نسبت دادن شعر اين به آن و به هم خوردگي ذهن خواننده كه نميداند چه مطلبي درست يا غلط است و بيان شعر فلان شاعر نوپرداز به نام شعراي نامي و ورود به نقد و تحليل بيپايه و اساس در حوزههاي علوم از جمله پزشكي كه با جان و تن انسانها رابطه مستقيم دارد. همه نشانهاي از افسارگسيختگي فعاليتهاي كاربراني است كه تمايل دارند خودي نشان دهند و سخن بگويند و چيزي بنويسند اما دانش آن را ندارند.
از اين رو است كه آينه وسايل ارتباطي اينترنتي به صفحات كتاب يا تابلوهايي ماننده است كه بعضاً مطالب غلط و پراشتباه املايي، انشايي و محتوايي به خورد مخاطبان ميدهند بدون آنكه كسي به خودش زحمت دهد اين انحرافات و غلطهاي فاحش را اصلاح كند.
گذشته از آن سنگپرانيهاي گفتاري و نوشتاري كه حامل الفاظ ركيكاند نيز بدآموزيهاي خاص خود را دارند و چون كودكان و نوجوانان كمسواد نيز از كاربران و مخاطبان اينترنتي در فضاهاي مجازي هستند و هنوز زبان و ذهنشان به خوبي قادر به فهم واژهها و كلمات درست و غلط نيست، تأثيرپذيري انحرافي آنان بيش از ديگران است.
و اما بعدتر:
ادبيات صرفاً به بيان صحيح واژهها و رعايت آيين نگارش و نوشتن مطالب خلاصه نميشود بلكه ادبيات به مجموعهاي از شعر، نثر، داستان، نقد و تحليل و آگاهي يافتن از هنر و فرهنگ و آشنايي با آثار نويسندگان و شاعران بزرگ و روح تعاملات اجتماعي و فرهنگي نيز و نحوه بيان مطالب مربوط ميشود.
اگر بزرگاني چون فردوسي، مولوي، سعدي، حافظ و ديگران بسي رنج بردند تا گنج آثار خود را به ما ارزاني دارند تا ذهن و زبان و حافظه تاريخي ما بتواند زبان گفتاري، شنيداري و نوشتاري ما را از تهاجم زبان و فرهنگ بيگانه حفظ نمايند تا در ادبيات صاحب اقتدار و افتخار جهاني باشيم. اينك وظيفه مدرسه، دانشگاه و رسانههاست كه بر اين فضاهاي بيمارگونه بر آشوبند و به اصلاح اين روند آنارشيستي برآيند.
بكارگيري برخي واژههاي انگليسي در بيان هر آنچه امروز بعضي كاربران را بر آن افتخار است براي خودنمايي و اظهار دانايي در زبان و بيان آنها مصيبتي ديگر است كه همانند علفهاي هرز مزرعه سبز و پاك زبان و ادبيات ما را دربر گرفتهاند.
و اما بعدتر:
متأسفانه عدم آشنايي با شاعران و نويسندگان بزرگ ايراني به منظور تقويت زبان مادر به گونهاي است كه حتي بسياري از دانشآموختگان رشتههاي ادبيات دانشگاههاي ما از درست خواندن اشعار سعدي و حافظ عاجزند و اين بدان معني است كه حتي در دانشگاهها هم چندان به ادبيات به معناي واقعي آن اهميت چنداني داده نميشود.
اگر اين روند سالياني چند ادامه يابد چه بسا زبان و بيان مادري ما كه همان فارسي شكر است از يادها برود و در آينده معجوني از واژهها و كلمات انگليسي و يا عربي در بيان ما از كلمات فارسي بيشتر شوند.
راستي ما به كجا ميرويم با اين بيخياليها، تنآساييها، آسانخواهيها و سستيهايي كه موجب شدهاند اهميت فرهنگ، زبان و غناي ادبياتمان را به فراموشي بسپاريم؟
ياد آن بزرگان به نيكي باد كه سرودند
بسي رنج بردم در اين سال سي
عجم زنده كردم بدين پارسي
ياد آن شاعر آزادهاي كه سرود:
من آنم كه در پاي غوكان نريزم
مر اين قيمتي در لفظ دري را…
و آن حافظ عزيز كه در پاسخ مدعيان نيك سرود:
«ز شعر دلكش حافظ كسي بود آگاه
كه لطف طبع و سخن گفتن دري داند…»
به راستي آن قند پارسي كه راه بنگاله در پيش گرفت و طوطيان هند را شكرشكن كرد كجا رفت؟
چرا قدر و قيمت اين گنجينههاي ادبي را به خوبي فهم نميكنيم و به اصلاح برنميآييم؟
فرهنگستان زبان فارسي در برابر شبيخون فرهنگي و زباني چه مواضعي در پيش گرفته است؟
ترس از آن داريم كه در آيندهاي نه چندان دور فرزندان ما زبان مادري خود را به فراموشي برند و افتخارشان آشنايي با زبان بيگانگان باشد. اميد كه آن روز مباد.
والسلام
منبع: روزنامه عصرمردم
9772/ 2027
روزنامه عصرمردم چاپ شيراز در شماره 6540 يادداشتي با عنوان 'سرنوشت ادبيات فارسي در فضاي مجازي' منتشر كرده است.