آخرین شب «سینمای تجسمی» یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر با پخش فیلم های «كمال الملك» به كارگردانی علی حاتمی،«اسبی كه شیهه نمیكشد» فیلمی درباره واحد خاكدان به كارگردانی محمدرضا عینی، «نامهای به آسمان» فیلمی درباره هانیبال الخاص به كارگردانی آرش رئیسیان پایان یافت.
خاكدان در نشست نقد و بررسی فیلمهای نمایش داده شده در آخرین «سینمای تجسمی» یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، گفت: نقاشان متعددی مسایل سیاسی، اجتماعی و مباحث دیگر را دستمایه آثارهنری خود قرار دادند ولی برای من نفس نقاشی كشیدن بزرگترین مساله بوده است.
واحد خاكدان نقاشی است كه اگرچه در چند دهه كار هنری، دورهها و حال وهوای متنوعی را تجربه كرده اما بیشتر او را بها عناوینی چون فتورئالیست یا هایپررئالیست توصیف میكنند. القابی كه از نظر این نقاش 68 ساله، وصلههای جوری برای هنرمند نیستند و تنها «برچسب»های ناكارآمدی هستند كه نتیجه ای جز فروكاستن كار هنری ندارند.
خاكدان بر ذات غیرقابل پیش بینی هنر تاكید دارد و معتقد است كه نمیتوان هنرمند را در تعاریف ثابت یك مكتب هنری مصلوب كرد.
كاردان با تشریح رویكرد خود در نقاشیهایش گفت: خود را به هیچ مكتب هنری محدود نمیكنم و آثار من را باید به عنوان یك پروسه بلندمدت بررسی كرد؛ در هر دوره رویكرد شخصی خود را به صورت مستقل تجربه كردهام ولی مداومت در كار نكته ای كه فعالیت من بر آن استوار است همانطور در تمامی آثار گابریل گارسیا ماركز ردپای كتاب «صدسال تنهایی» را میتوان دید.
وی افزود: هدف اصلی من پر كردن بوم و یا كاغذ سفید است و من به هیچ عنوان در شروع نقاشی نمی دانم اثرم چه سرنوشتی خواهد داشت؛ گاه یك «تاچِ رنگ» مدت ها روی بوم می ماند تا بعدها تصمیم بگیرم به چه چیزی تبدیل شود.
خاكدان با تاكید بر استقلال هنر نقاشی گفت: ادبیات و نقاشی دو كشف جدا هستند و تعریف رابطه میان نقاشی و دیگر هنرها بسیار سخت است، نقاشی یك فعالیت شخصی و منسجم برای من است.
این هنرمند با تاكید بر «غیرتجریدی» بودن كارهایش به زمانی اشاره كرد كه به دنبال اشیاء و نقاشیهای فیگوراتیو است و افزود: چون نقاشیهای من هیچ منبعی ندارند شاید باید سالها طول بكشد كه چرایی یك اسب قرمز و یك كفش كهنه در اثر پاسخ داده شود.
خاكدان با اشاره به رویكرد اجتماعی كارهایش در قبل از انقلاب گفت: تحت تاثیر زندگی فلاكت بار مناطق دورافتاده ایران بودم و به همین دلیل برخی دوست داشتند من را «سوسیالیست رئالیست» بنامند درحالی كه من هیچ وقت سیاسی نبودهام، به فكر مردم محروم بودن نشانه «چپ» بودن نیست و البته پیكاسو نیز در كار خود رویكردهای اجتماعی داشته است.
وی با اشاره به تحول و تغییر در آثار خود گفت: كارهای من درحال بازگشت به قبل از امپرسیونیسم است و به سمت باروك و نقاشی قرن پانزدهم درحال حركت است.
**نقاشی های خاكدان نوستالوژیك نیست
هلیا دارابی منتقد و پژوهشگر در نقد آثار خاكدان گفت: نقاشیهای خاكدان، نوستالوژیك نیست و زیست مستقل دارد. در این فضا، اتمسفر فرمها در اولویت و در مقابل، بازخوانی عناصر برای نقاش بی اهمیت است. زمانی كه بگوییم اشیا در نقاشی ها ذهنی است میتوان گفت اشیا دارای رفتاری مثالی هستند.
وی در مورد اشیا در آثار خاكدان، گفت: از همان ابتدا در هیچ كدام از آثارف اشاره به هویت ملی دیده نمیشود و حتی این هویت به نحوی از آنها زدوده میشود و جنبه عمومی پیدا نمیكند حتی در نقاشیهای اجتماعی نمیتوان ایران را دید.
وی افزود: استقلال تصویر، یك تفكر و اتفاق مدرن و نیازمند ابزاری برای تولید است. هر نشانه ای با خود معنی می آورد و وقتی هنرمند در یك پارادایم مدرن صحبت میكند، نه تنها در فرم بلكه در مفهوم نیز تحت تاثیر این نگاه است.
**فرار از معانی برای واهمه از سانتیمانتالیسم
جمال عربزاده منتقد هنری نیز در این نشست، گفت: من معتقدم خاطرات شخصی هنرمند به صورت مستقیم در حركت است و زندگی خود را دارد و هنرمند از معانی فراری است چون واهمه دارد كه دچار سانتیمانتالیسم سطحی شود.
وی افزود: جنبه تكنیكی به هنرمند اجازه داده است تا با عناصری نوستالژیك چون « اتاق به هم ریخته» و« چمدان» دنیای دیگری بسازد.
وی با اشاره به سخنی از رولان بارت كه «هر چیز كه در دسترس باشد به آن معنا میدهیم»، گفت: تكنیك و معنا در یكدیگر گره خورده است و نمیتوان تكنیك را از كار هنری جدا كرد به این مفهوم كه تكنیك میتواند هدف باشد و كسی كه متعهدانه در این كار پژوهش میكند مشكلی ندارد و خاكدان هنرمندی است كه تكنیك را نمیتوان جدا از اثرش تحلیل كرد.
وی افزود: ما با نقاشی جزییات روبرو هستیم كه در خدمت یك كل قرار دارد و نكته بسیار مهم در آثار خاكدان، وابستگی اثر به فهم مخاطب است كه در عین سادهگویی بسیار پیچیده است.
عرب زاده گفت: خاكدان در دوره ای كار را شروع میكند كه نقاشی ایران به دنبال هویت است و سقاخانه در آن دوره شاخصترین كار است. وی بازنمایی را در جستجوی شخصی خود شكل می دهد و همین رویكرد كه خارج از جریان دوره اوست سبب می شود تا مدت طولانی نادیده گرفته شود. خاكدان با ممارست توانست خود را ثابت كند.
** هانیبال از دور ترسناك بود و از نزدیك دلبری میكرد
در آخرین شب «سینمای تجسمی» یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی، فجر آرش رئیسیان كارگردان فیلم «نامهای به آسمان» درباره زندگی هانیبال الخاص، گفت: هانیبال از دور ترسناك بود و از نزدیك دلبری می كرد. الخاص بسیار خودش بود، خاموش و روشن بودن دوربین برایش اهمیتی نداشت و به همین دلیل می توان به تصاویر فیلم اعتماد كرد.
وی در تشریح شخصیت این هنرمند نقاش گفت: الخاص نقش بسیار پررنگی در نسلهای بعد از خود ایفا كرد و بسیاری وام دار وی هستند. آموزش وی به نحوی بود كه فرصتی مهیا میكرد تا هنرمند «خودش» را بیابد.
این كارگردان افزود: برای ساخت مستند پرتره از هانیبال الخاص سفری با وی داشتم و تصاویر خوبی از این هنرمند گرفتم كه مورد اقبال او قرار گرفت و درزمان حیاتش در مراسم بزرگداشتی به نمایش درآمد.
وی با اشاره به اینكه این فیلم درحال تكمیل شدن است، گفت: این فیلم به دلیل رابطه عاطفی من با ایشان یك فیلم احساسی است و شاید نشود به عنوان یك فیلم آن را نقد كرد و به دنبال تكمیل این فیلم برای سال آینده هستم.
رئیسیان با اشاره به تمركز بر روی هنرمندان انقلاب گفت: فضای زندگی این دسته ازهنرمندان برای من نوستالوژیك است و در دوره ای هستیم كه بیش از هر دوره ای نیازمند نگاه به گذشته خود هستیم تا با جلوگیری از اشتباهات صورت گرفته برای آینده تصمیم بگیریم.
هانیبال الخاص زاده نقاش، منتقد و مدرس هنری، مترجم و نویسنده ایرانی بود كه در ۱۳۰۹ در كرمانشاه متولد شد و در سال ۱۳۸۹ درگذشت.
الخاص از نقاشان نوگرای معاصر ایران بود كه بیش از 35 سال از زندگی خود را در آموزش سپری كرد اما همواره نقاشی بر كارهای دیگرش سایه افكنده بود. وی آغازگر طراحی فیگوراتیو در نقاشی نوگراست و یكی از تاثیرگذارترین نقاشان و مدرسان هنری در جریان هنر معاصر نقاشی ایران بود.
بخش «سینمای تجسمی» یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر كه از 8 بهمن ماه با نمایش«حرف هنر بهنام كامرانی» به كارگردانی مجتبی فلاحی آغاز شده بود، شب گذشته 14 بهمن ماه با فیلم «نامهای به آسمان» درباره زندگی هانیبال الخاص به كارگردانی آرش رئیسیان پایان یافت.
در این بخش فیلمهای دیگری چون «برادرها» فیلمی درباره نیما و نامی پتگر به كارگردانی مانی پتگر، «ناقوسها و صلیبها» فیلمی درباره پیتر بروگل هنرمند نقاش به كارگردانی لخ ماجوسكی، «خانه دوست» فیلمی درباره ابوالقاسم سعیدی به كارگردانی محمد رضا عینی، «پیروسمانی» فیلمی درباره نیكو پیروسمانی هنرمند نقاش به كارگردانی گیورگی شنگیا، «آندره روبلف» فیلمی درباره آندره روبلف هنرمند نقاش به كارگردانی آندری تاركوفسكی، «ونسان عاشق» فیلمی درباره ونسان ونگوگ هنرمند نقاش به كارگردانی دوروتا كبیلا و هیو ولچمن، «میان سایه و نور» فیلمی درباره فرح اصولی به كارگردانی خسرو سینایی، «شرح حال» فیلمی درباره ژازه تباتبایی به كارگردانی خسرو سینایی، «پرتره نهایی» فیلمی درباره آلبرتو جاكومتی هنرمند مجسمهساز به كارگردانی استنلی توچی، «غلامحسین نامی و گروه نقاشان آزاد» به كارگردانی امیرحسین بهبهانی، «زندگی در تصویر» فیلمی درباره مرتضی ممیز به كارگردانی مصطفی رزاق كریمی، «اشباح گویا» فیلمی درباره فرانسیس گویا هنرمند نقاش به كارگردانی میلوش فورمن، «دلواپس درختان بوم» فیلمی درباره حسین محجوبی به كارگردانی علی محمد مسیحا، «زروان» فیلمی درباره ایرج اسكندری به كارگردانی فرانك آرتا، «كمال الملك» به كارگردانی علی حاتمی، و «اسبی كه شیهه نمیكشد» فیلمی درباره واحد خاكدان به كارگردانی محمدرضا عینی، نمایش داده شد.
فراهنگ ** 9031** 9053
تهران- ایرنا- نقاش هایپررئالیست ایرانی گفت: افرادی كه نگاهی شاعرانه و یا نشانهشناسانه به آثارم دارند از توضیحات خشك من مأیوس می شوند چون هدف نقاشی های من، كوران ذهنی برای مخاطب است.