به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، اینها صحبت های سپیده مبتلا به ایدز است كه تقصیری در ابتلایش به این بیماری ندارد او می گوید خیلی از بیماران روش های زیادی برای درمان درپیش می گیرند اما در نهایت بهبودی حاصل نمی شود.
بیمار به همان اندازه كه نیاز به تشخیص و تجویز دارو دارد، به حمایت های روانی و اجتماعی نیز نیاز دارد. تاب آوری می تواند به این افراد كمك كند كه در كنار پروسه درمانی، روحیه خود را بالا ببرند، به موقع دارو مصرف كنند و به زندگی شان با توان بیشتری ادامه دهند.
* زندگی به وقت تاب آوری
قدر توانایی هایتان را بدانید. بزرگترین چالش زندگی تان را در كاغذ یادداشت كنید و نوع مقابله و مواجهه با آن را بنویسید. از افرادی كه در نقطه صفر بوده اند، دوری نكنید. با آنها معاشرت داشته باشید. چرا كه این افراد راه زنده ماندن را یاد گرفته اند.
كلاس تاب آوری ویژه مادران مبتلا به HIV و مادران دارای كودك توانیاب (معلول)، در انجمن احیا و توانیاب برپا شده و هدف از برگزاری آن افزایش تاب و تحمل این افراد در مقابل بیماری خود یا فرزندشان است.
محمدرضا مقدسی مدیر خانه تاب آوری امروز در جمع زنانی حضور دارد كه نه تنها بیماری بلكه فشارهای ناشی از شرایط بد معیشت و وضعیت اقتصادی این زنان خیلی از آنها را خسته كرده است. معنی «تاب آوری» در خود واژه نهفته شده است. اینكه كم نیاورید و در بدترین شرایط به جای آنكه در جا بزنید یا غصه امانتان را ببرد، دنبال راهكار و راه حل باشید و به زندگی با روحیه بهتری ادامه دهید.
امروز اما نه فقط زنان و مادرانی كه مبتلا به HIV هستند یا فرزند توانیاب دارند بلكه شاید خیلی از ما نیز نیاز به حضور در كارگاه ها و كلاس های تاب آوری داریم.
مقدسی كارشناس تاب آوری با صبر و حوصله خاصی به این زنان دلگرمی می دهد و گاهی طنز را هم چاشنی صحبت هایش می كند.
او توپی منعطف را كه در مشتش جا داده زمین می كوبد. توپ خیلی سریع بالا می آید و دوباره در دستان او جا می گیرد و بعد رو به جمع حاضر می گوید: مثل همین توپ، می شه زمین خورد و دوباره بلند شد.
بعد می پرسد: كیا دارن دوباره زندگیشون رو می سازن و ادامه می دن؟
چند نفر دست هایشان را بالا می برند. همه تشویق شان می كنند. مقدسی در ادامه از جمع می خواهد فهرستی از شكرگزاری خداوند تهیه كرده، در كاغذی بنویسند و از چند نفر دعوت می كند تا فهرست شكرگزاری و زیبایی های زندگی شان را بخوانند.
او معتقد است دارایی های هر كدام از افراد می تواند دلیلی برای تاب آوری و ادامه زندگی باشد. چیزهای ساده ای كه شاید خیلی از ما روزانه از كنار آن بی تفاوت رد می شویم.
* پدرم مثل كوه پشتم ایستاده است
در میان جمع اولین كسی كه حاضر به صحبت درباره فهرست شكرگذاری اش می شود، زن جوانی مبتلا به HIV است. او می گوید: خوشحال هستم هنوز سلامتم. پدرم مثل كوه پشتم ایستاده و خوشحالم كه فرزندانم در صحت و سلامت به سر می برند و مبتلا به HIV نیستد.
نگار ادامه می دهد: مبتلا به HIV هستم اما زندگی ام را دوست دارم. سفره كوچكی با بچه هایم باز و بسته می كنم و از این بابت خدا را شاكرم. حالا ممكن است كسی سبك زندگی مرا نپسندد اما مهم این است كه خودم از زندگی ام راضی هستم.
نگار از طریق همسرش مبتلا به HIV شده است. همسرش به خاطر همین بیماری جانش را از دست داد. پس از مرگ او، زندگی برای نگار خیلی سخت شد. او تا مدت ها گیج و مبهوت از بیماری اش در شوك به سر می برد اما به مرور زمان و با كمك های انجمن احیا و توانیاب خودش را پیدا كرد و به زندگی برگشت. می گوید: یك بار دیگر در كلاس تاب آوری شركت كردم و آنجا فهمیدم غصه خوردن فایده ای ندارد باید بلند شوم و خودم را جمع و جور كنم. در زندگی یا باید بمانی و درجا بزنی یا ادامه بدهی. درجا زدن برای من سودی نداشت. تنها یك گزینه پیش رویم بود. ادامه دادن.
حرف های نگار برای خیلی از مبتلایان به HIV كه در جمع حضور دارند دلگرم كننده بود. عده ای از آنها به تازگی با این بیماری درگیر و مواجه شده اند و نیاز به قوت قلب از سوی هم نوعانشان دارند. اما سپیده یكی دیگر از شركت كنندگان كارگاه تاب آوری است. او می گوید: خدا را شكر می كنم كه مبتلا به HIV هستم.
همین حرف او كافی بود تا صدای جمع حاضر دربیاید. به خصوص آنها كه با این بیماری و مشكلاتش دست و پنجه نرم می كنند. یكی از خانم ها از سپیده می پرسد برای چه شكر می كنی؟ این بیماری چه ویژگی خوبی دارد؟
سپیده می گوید: درست است، كمی ضعیف شده ام اما هر شب با خوردن یك قرص می توانم این بیماری را كنترل كنم. در حالی كه برای كنترل خیلی از بیماری ها باید چند نوع دارو مصرف كرد و باز هم تضمینی برای اینكه بیمار بهبود پیدا كند وجود ندارد.
خیلی از زنانی كه مبتلا به HIV هستند و در این جمع حضور دارند بیماری شان را پذیرفته و به زندگی برگشته اند. آنها قصد ندارند تا پایان عمر تسلیم ایدز شوند و شاهد از دست رفتن جوانی و شادابی شان جلوی آینه باشند.
* جرقه ای برای شروع
گروهی دیگر از شركت كنندگان در كلاس تاب آوری، زنانی هستند كه فرزند آنها توانیاب و در اصلاح معلول اند. خیلی از این مادران نیز به نسبت نوع بیماری فرزندشان با مشكلات زیادی مواجه هستند. تاب و توان از كف داده و كم آورده اند. با این حال اما هر طور شده خودشان را به كارگاه هایی كه در انجمن احیا برگزار می شود، می رسانند تا شاید صحبت هایی كه در این كلاس ها بیان می شود، مرهم دردشان یا جرقه ای در ذهنشان برای شروع دوباره شود.
اكرم، فرزندی دارد كه در اصطلاح «سی پی» است. فلج مغزی. نگهداری از این كودكان كار سختی است و تاب و توان بالایی می خواهد. اكرم می گوید: وقتی متوجه شدم پسرم فلج مغزی است، دنیا جلوی چشم هایم تیره و تار شد. وقتی كودك بود، راحت تر از او مراقبت و نگهداری می كردم اما هر چقدر بزرگتر می شد، خسته تر می شدیم. من و همسرم كم آورده بودیم. از زندگی قطع امید كردم و دیگر نمی خواستم به این شرایط تن بدهم.
اما حضور در كلاس های تاب آوری و تمرین تاب آوری باعث شد اكرم ادامه بدهد. او با بغض می گوید: بیماری در هر شرایطی و برای هر كسی بد است. اما گاهی در این شرایط قرار می گیری و باید ادامه بدهی. فرزندم به خاطر خطای دكترها دچار فلج مغزی شد. الان 13 سال دارد و خودم از او نگهداری می كنم. همسرم نیز بیمار و خانه نشین است. با این حال خوشحالم كه در این شرایط دختر هفت ساله ای دارم كه شاگرد ممتاز است و توانستم به هر زحمتی كه بود صاحب خانه شوم.
اكرم خوشحال است كه امروز توانسته در خانه ای كه آن را با قرض و قسط خریده، خانواده اش را دور یك سفره جمع كند. «هیچ كسی دوست ندارد در این شرایط قرار بگیرد اما امروز كه در این وضعیت هستم، نباید به نداشته هایم فكر كنم. من رسالتم در زندگی این است، تا زمانی كه می توانم به خانواده ام كمك كنم و هوایشان را داشته باشم».
در این لحظه مقدسی كارشناس تاب آوری، مادران و زنان جسور و باشهامت حاضر در كارگاه را تشویق می كند. او می گوید: آن چیزی كه باعث تفاوت عملكرد هر كدام از ما می شود، پاسخمان به شوك تهدیدات است. بدون شك مدتی طول می كشد كه از شوك خارج شوید اما پس از مدتی به خودت می آیی. شاید باورش سخت باشد اما از همان جایی كه تصمیم می گیری رشد كنی، درست از همان نقطه كمك ها می رسد.
حرف های دلگرم كننده تا پایان جلسه ادامه دارد. اینجا برای خیلی از زنانی كه با مشكلات و بیماری دست و پنجه نرم می كنند، نقطه شروع است. نقطه جنبش و فعالیت در زندگی شخصی. در واقع كلاس تاب آوری جرقه ای است تا زنان و مادران جمع خود و توانایی هایشان را باور كنند و در مسیر رشد و تعالی قدم بردارند.
* تبعیت از درمان
محمدرضا مقدسی مدیر و موسس خانه تاب آوری است. او می گوید كه این خانه به افراد مقاله، كتاب و مشاوره در زمینه تاب آوری ارائه می دهد. او می گوید: تاب آوری بهترین پیش بینی كننده سلامتی و بهزیستی روانشناختی است. وقتی كسی گرفتار بیماری سخت و درمان های طاقت فرسا می شود، در واقع با تبعات روان شناختی آن بیماری نیز دست به گریبان می شود.
به گفته وی ممكن است فرد در مواجهه با بیماری دچار ترس، یأس و ناامیدی شود. عده ای نیز از عود بیماری وحشت دارند. به همین دلیل آموزش های تاب آوری در مواجهه با بیماری های سخت یكی از الزامات است.
«اینجا ما با فرایندی روبرو می شویم با عنوان تبعیت از درمان. تبعیت از درمان همراهی و همكاری بیمار با كادر درمانی است. یعنی فرد بیمار به موقع دستورات بالینی و پزشكی را انجام بدهد».
حال تصور كنید در این شرایط فردی كه هیجانات منفی به او غلبه كرده است، تاب آوری پایینی در مواجهه با بیماری داشته باشد، فرایند درمان دچار اختلال می شود. «به همین دلیل بیمار به همان اندازه كه نیاز به تشخیص و تجویز دارو دارد، نیاز به حمایت های روانی و اجتماعی نیز دارد. پس تاب آوری و شركت در این كارگاه ها می تواند به این افراد كمك كند كه در كنار پروسه درمانی، روحیه خود را بالا ببرند، به موقع دارو مصرف كنند و به زندگی شان با توان بالایی ادامه بدهند».
گزارش از فاطمه شیری
اجتمام*ف ش*1834
گزارش ایرنا از تاب آوری زنان مبتلا به ایدز
خدا را شكر كه ایدز دارم
۱۶ بهمن ۱۳۹۷، ۱۲:۴۹
کد خبر:
83198272
تهران- ایرنا- خدا را شكر می كنم كه بیماری ایدز دارم. درست است، كمی ضعیف شده ام اما هر شب با خوردن یك قرص رایگان می توانم بیماری را كنترل كنم و حداقل هزینه های سنگین دارو و درمان بالایی ندارم.