به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، نشست «سوگندی كه شكسته شد» بازخوانی پرونده دختران ساكن محلات حاشیه از دیدگاه مددكاری، جامعه شناسی و روان شناختی است كه با حمایت جمعیت امداد دانشجویی- مردمی امام علی (ع) برگزار شد.
در این نشست نیما مختاریان مددكار و فعال اجتماعی جمعیت به توضیح درباره دو حادثه مشابه برای دو دختر نوجوان به نام سوگند و مینا كه در محله های حاشیه دچار آسیب شده و در نهایت اقدام به خودكشی كرده بودند، پرداخت.
وی در ابتدای صحبت هایش با اشاره به محل زندگی این دو كودك گفت: محله هایی كه این دو اتفاق در آنجا رخ داد، خاك سفید و بومهن بوده اند. خاك سفید یا گلشن در منطقه شمال شرقی تهران واقع شده و جمعیت ثبت شده آن 53 هزار نفر به صورت رسمی و 143 هزار نفر به صورت غیررسمی است. اما در این مناطق و با توجه به جمعیت حاكم در آن سرانه آموزشی، درمان و فضای سبز بسیار پایین است و محله ای كه سرانه آموزشی آن، درمان و فضای سبز آن پایین باشد، مستعد ایجاد آسیب های اجتماعی است.
وی افزود: امروزه معضلات زیادی در منطقه بلوار غربت بومهن و خاك سفید داریم. معضلاتی كه در تحقیقات ما دو عامل اعتیاد و مهاجرت در وقوع آن نقش اساسی دارد.
این مددكار اجتماعی تاكید كرد: با وجود معضلات اجتماعی در این محلات، بچه ها به شدت عطش مدرسه رفتن دارند اما دلایلی مثل كار و نداشتن اوراق هویت مانع از تحصیل آنها می شود. در این میان زنان این محلات نیز درگیر مسائلی مانند تكدی گری یا روسپی گری هستند و گروهی نیز به دزدی و موادفروشی روی می آورند. به همین دلیل در هر دو محله بنیان خانواده سست و ضعیف است و می تواند علت وقوع بسیاری از آسیب های اجتماعی شود.
* ماجرای تلخ سوگند و مینا
مختاریان با اشاره به اینكه مینا از بچه های محله غربت بومهن و سوگند بچه خاك سفید بود و هر دو به فاصله نزدیكی از هم اقدام به خودكشی كرده بودند، گفت: اعضای جمعیت از كودكی با این بچه ها و مسائلی كه داشتند درگیر بودند. آنها سه مقطع بحرانی سنین كودكی، مقطع مدرسه و مقطع بعد از ازدواج را پشت سرگذاشتند.
وی ادامه داد: هر دو این بچه ها در خانواده ای رشد یافته كه پدر و مادرشان درگیر اعتیاد بودند. به همین دلیل آنها چه هنگام حضور پدر و مادر بالای سرشان و چه وقتی به خاطر مصرف و موادفروشی در زندان به سر می بردند، مورد سخت ترین خشونت ها قرار گرفتند. هیچ كدام اوراق هویت نداشته و با دوندگی های اعضای جمعیت سوگند در 9 سالگی صاحب شناسنامه شد. این در حالی بود كه هر دو دختر برای تامین مواد والدین و مخارج زندگی باید كار می كردند.
این مددكار اجتماعی با بیان اینكه در زمان زندانی شدن والدین این بچه ها، آنها دخترانی بی پناه بودند، حتی مدرسه هم حاضر به پذیرش آنها نبود، تاكید كرد: این بچه ها به خاطر پدر و مادرشان انگ موادفروش بودن را باید تحمل می كردند. این در حالی بود كه با توجه به اینكه همه بچه ها حق تحصیل دارند اما مدیر مدرسه از ثبت نام این بچه ها سرباز می زد. وقتی اصرار داشتیم آنها را ثبت نام كنند، مدیر مدرسه می گفت شما چه كاره هستید. این را یك فرد معمولی نمی گفت. مدیر تحصیلكرده مدرسه ای می گفت كه با شرایط زندگی این بچه ها آگاهی داشت اما حق تحصیل را از آنها گرفت.
مختاریان با اشاره به اینكه متاسفانه هیچ مكانیزمی وجود ندارد كه همه بچه های متولد شده در بیمارستان حداقل به صورت سیستماتیك و شبكه ای صاحب شناسنامه شوند، اضافه كرد: هنوز هیچ راهكار اجرایی برای بچه های متولد شده و اینكه از همان لحظه تولد دارای شناسنامه شوند، وجود ندارد.
وی ادامه داد: زمانی كه پدر و مادر سوگند به مدت طولانی در زندان بودند، یك مددكار از بهزیستی سراغ این بچه نرفت. او به تنهایی باید چه می كرد؟ او 11 سال داشت و تازه به مدرسه رفته بود. آن هم با پادرمیانی های اعضای جمعیت. او ذوق مدرسه را داشت اما به خاطر انگ هایی كه به او می بستند، از مدرسه طرد شد. حالا در كنار همه مشكلاتی كه به تنهایی به دوش می كشید، باید طرد شدن را هم تجربه می كرد. ساختار مدرسه ساختار مناسبی برای نگهداری این بچه نبود.
این فعال اجتماعی افزود: سوگند هر سال با نظر كمیسیون آموزش و پرورش و موافقت آنها می توانست سر كلاس درس بنشیند اما در نهایت او را از مدرسه اخراج كردند. آن هم در حالی كه 17 سالش بود. تنها فضایی كه او دوست داشت در آنجا باشد هم از سوگند گرفته شد. به همین دلیل سوگند كه پدر و مادرش در زندان بودند، مجبور بود برای تامین مخارج خواهر كوچكش و زندگی شان گدایی كند. اما این از تحمل او خارج بود.
مختاریان با اشاره به اینكه سوگند زیر بار فشار در نهایت اقدام به فرار با پسری هم سن و سال خود و ازدواج با او كرد، ادامه داد: متاسفانه بعد از ازدواج او آسیب كودك همسری را هم متحمل شد. مدتی بعد مادر شدن را تجربه كرد در حالی كه همسرش بیكار بود و فشارها باعث شد تا این دختر كم سن و سال به دزدی روی بیاورد. او یك روز به همراه فرزندش به دزدی رفت اما توسط پلیس دستگیر و به كانون منتقل شد. كمی بعد مادرش به سراغ او رفت و سوگند و فرزندش را از زندان بیرون آورد.
وی بیان كرد: 15 روز بعد از آزادی سوگند، او اقدام به خودكشی كرد. او و مینا هر دو دخترانی از محله های حاشیه و آسیب بودند كه هر دو با متادون خودكشی كردند. چرا كه دسترسی به مواد در این محلات از دسترسی به قلم، دفتر و مدرسه بیشتر است.
این فعال اجتماعی گفت: در این محلات كمتر بچه ای آثار خودزنی روی بدنش ندارد. چرا كه رویارویی این بچه ها با مسائل مختلف معمولا با خودزنی همراه است. این در حالی است كه پس از هر خودكشی موفق در یك محله ما با سونامی خودكشی روبرو می شویم. بعد سوگند، چند نفر دیگر به صورت مشابه اقدام به خودكشی كردند اما خدا را شكر موفق نبود و نجات یافتند.
* واقعیت تلخی به نام طرد اجتماعی
در ادامه این نشست دكتر فریبا سیدان جامعه شناس و پژوهشگر حوزه زنان و استاد دانشگاه الزهرا (س) با اشاره به طرد دختران حاشیه شهر و مساله طرد اجتماعی گفت: از صمیم قلب برای وقوع این اتفاق احساس ناراحتی می كنم. خاطرم هست 10 سال قبل كه روی مساله دختران و زنان فراری كار می كردم، در بخش مداخلات بحران بهزیستی در شمال شهر تهران با دختر 13 ساله ای گفت و گو كردم كه وقتی از او پرسیدم تو را كجا گرفته اند؟ گفت: در خانه.
وی ادامه داد: او حتی نمی دانست اگر در خانه بوده چرا او را گرفته اند. می خواهم بگویم این از ذهنیت ساده و كودكانه این بچه نشات می گرفت كه خانه های فساد را مثل خانه خود می دانست.
سیدان افزود: سوگند و دخترانی مشابه او در خانواده ناسالمی قرار داشتند و آنها معمولا درگیر طرد اجتماعی هستند. طرد به معنای محرومیت طولانی مدت از اجتماع و از مدرسه می تواند باشد. طرد اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و جنسیتی بخشی از طردشدگی ها هستند و مطرودین حتما فقیر نیستند اما هر انسان فقیری شامل یكی از این طردها در زندگی اش می شود.
وی تاكید كرد: گاه انواع محرومیت ها كنار هم فضایی ایجاد می كنند كه رویارویی برای پژوهشگر و مداخله گر هم كار ساده ای نیست. این در حالی است كه طردشدگی برای دختران و زنان در این محلات به مراتب سخت و برای دختری كه معلول است به مراتب سخت تر است.
سیدان با اشاره به اینكه همیشه مدرسه یا خانه نهاد مقدسی نیست و نباید افراد را به زور به ماندن در این فضاها سوق داد، بیان داشت: ممكن است اوضاع این افراد در خانه حادتر شود و مداخله باید در مورد این افراد كارشناسانه تر انجام شود. چون تشدید آسیب ها ممكن است به بدتر شدن وضع موجود بینجامد.
این جامعه شناس افزود: اتفاقا پدیده سرایت نیز در این محل ها مشاهده می شود. در خودزنی و خودكشی پدیده سرایت مطرح است و در جایی كه خودكشی رخ می دهد، شاهد سرایت آن هستیم. چطور كه در برخی از دختران جوان مساله خون بازی و تیغ زنی مطرح است.
* تزریق امید به جامعه
سیدان در بخشی دیگر از صحبت هایش با بیان اینكه بهتر است فقط روی موضوعات غم انگیز متمركز نبود و نمونه های موفق از این محلات را نیز معرفی كرد، افزود: باید ثمره فعالیت ها به گونه ای باشد كه نتیجه به یاس اجتماعی و بی كنشی كشیده نشود و افراد انرژی شان را از دست ندهند.
وی ادامه داد: اگر مردم نمونه های موفق از این محلات را ببینند، انگیزه پیدا می كنند و به این نتیجه می رسند كه این شدنی است. وقتی جامعه به مرگ قطعی دچار می شود و شاهد بی تفاوتی اجتماعی در جامعه می شویم، باید به جامعه امید اجتماعی تزریق كنیم.
این جامعه شناس تاكید كرد: ارائه نمونه های موفق از این محلات و مناطق، افراد را به این نتیجه می رساند كه مشاركت اجتماعی و كمك به حل معضلات در مناطق حاشیه می تواند به نتایج خوبی هم ختم شود. پس برای انجام كارهای اجتماعی انگیزه پیدا می كنند. فقط كافی است به آنها امید تزریق و آنها را با خودمان همراه كنیم.
* كودكانی كه كودكی نكرده اند
مهرانگیز شعاع كاظمی، روانشناس و پژوهشگر حوزه آسیب های اجتماعی نیز در ادامه این نشست با اشاره به اینكه فعالان این حوزه نباید زیاد برای افراد آسیب دیده متاثر و از اصل هدفشان دور شوند، خاطرنشان كرد: باید به اندازه برای این افراد سوگواری كنیم. اگر قرار باشد خیلی خودمان را درگیر مسائل آنها كنیم، به خودمان لطمه می زنیم. باید بدانیم در بالاترین مدارج علمی هم كه باشیم، گاهی جواب برخی سوالات از وضع موجود را نداریم.
وی افزود: واقعیت این است كه این بچه ها كودكی نكرده اند. چرا كه تا سن هفت سالگی سن آزادی و بازی بچه ها است. این بچه ها بچگی نكرده و همزمان در شرایط آسیب قرار دارند. وقتی پدر و مادر آنها نیست، در درجه اول پدربزرگ و مادربزرگ بچه ها و اگر آنها نیز صلاحیت نداشتند، وظیفه بهزیستی و مراكز زیرربط شهرداری است كه به وضعیت این آنها رسیدگی كنند.
شعاع كاظمی تاكید كرد: با یك دوره نگهداری و مراقبت چیزی در زندگی این بچه ها عوض نمی شود. محل و گروهی باید باشد كه طولانی مدت از آنها مراقبت كرده و همچنین وضعیت این بچه ها را به صورت طولانی مدت و پایدار پایش كند. به همین دلیل اینها كارهایی برنامه ریزی شده اند كه باید به صورت اصولی انجام شوند.
این روانشناس با بیان اینكه این بچه ها به خاطر شرایط و نوع زندگی خود دارای شخصیت های ریسك پذیر هستند، افزود: دزدی كار راحتی نیست. افرادی این كار را انجام می دهند كه شخصیت های خودشیفته، خطرپذیر و ضداجتماع دارند و در واقع می خواهند دیده شوند. اگر به كانون اصلاح و تربیت سری بزنید متوجه می شوید كه آنها بار اولشان نیست كه به آنجا رفته اند. در واقع افرادی هستند كه مدام به آنجا برگشت خورده اند. آنها مدام از هم آموزش می بینند و خود این موضوع معضل است.
وی اظهار داشت: ما پزشك یا وكیل داشته ایم كه فرزندان آنها معتاد یا بزه كار شده اند. آنها كه پدر و مادر بدی نداشته اند. پس چطور این اتفاق برای این بچه ها رخ داده است؟ یكی از دلایل به خاطر تاب آوری پایین است. در خانواده، جامعه و محیط های آموزشی باید نسبت به تربیت فرزندان حساس باشند و محیط را برای آنها به گونه ای ترسیم كنند كه به بچه ها حس ارزشمند بودن القا شود. حتی گاهی لازم است پدر و مادرها اگر كاری از دستشان ساخته نیست و نمی توانند اوضاع را بهتر كنند، مداخله هم نكنند.
* الگوی مناسب برای آموزش تاب آوری
شعاع كاظمی در بخش دیگری از نشست با اشاره به موضوع تاب آوری و اینكه یكی از مصادیق روانشناسی مثبت گرا، تاب آوری است، ادامه داد: فردی كه تاب آوری دارد، از قدرت تحمل بالا برخوردار است. معمولا این افراد شوخ طبع، مهربان و حمایت طلب هستند.
وی افزود: افرادی كه تاب آوری پایینی دارند، معمولا زود عصبانی می شوند و اهل درگیری و فحاشی هستند. عده ای از این افراد در خانواده هایی بزرگ شده اند كه با معضلات زیادی درگیرند، تاب آوری را آموزش نمی بینند و حتی ممكن است در محله ای خوب هم قرار نداشته باشند. به همین دلیل هدفی ندارند و هر الگو و كاری را كه دم دستشان باشد، انجام می دهند. چرا كه انتخاب دیگری ندارند اما سوال این است كه آیا می شود به این افراد آموزش تاب آوری داد؟
این روانشناس تاكید كرد: بله بسیاری از رفتارها قابل یادگیری هستند. این در حالی است كه در نظام آموزشی ما افراد را از مدرسه تا دانشگاه با مهارت های زندگی آشنا نمی كنند.
وی با بیان اینكه عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی بر تاب آوری اثرگذار، است ادامه داد: اگر این افراد الگوی مناسبی داشته باشند، می توانند تاب آوری را تمرین كنند. اگر افرادی كه به عناوین مختلف مثل دانشجو، پژوهشگر و جامعه شناس با آنها در ارتباط هستند، می توانند الگوی خوبی برای این افراد باشند. نمی گویم این فرد با دیدن یك دانشجو به دانشگاه برود اما می تواند سالم زندگی كردن را آموزش ببیند.
كاظمی اظهار داشت: هر كدام از ما می توانیم مصداق، سفیر یا منشا اثربخش برای این بچه ها و حتی در خانواده های خودمان باشیم.
* تاب آوری نباید با سكوت اجتماعی همراه باشد
زهرا رحیمی مدیرعامل جمعیت امام علی نیز گفت: نكته ای كه امروز در جامعه شناسی مغفول مانده، این است كه كودكان حاشیه را كسی ندیده و در واقع جامعه شناسی و روانشناسی حاشیه در جامعه ما مغفول مانده است. وقتی فرد را به لحاظ روانشناسی بررسی می كنیم، بسیاری اوقات فضایی را كه او در آنجا رشد كرده است، در نظر نمی گیریم.
وی افزود: تیم روانشناسی جمعیت بعد از دو سال فعالیت در مناطق حاشیه معتقدند با نوعی جدید از مشكلات روانشناسی طرف هستند كه جوابی برای آن ندارند. به نظر آنها كودكی كه در محیط ناهنجار، هنجار رفتار می كند، مشكل دارد. در این میان آنچه كه به آن رسیده ایم این است كه از طریق روانشناسی اجتماعی وارد قضایا شویم.
رحیمی تاكید كرد: واقعیت این است كه بچه ها در این مناطق به شدت آموزش پذیر و بی گناه هستند. انگیزه و توانمندی این كودكان به شدت بالا است اما در این مناطق زنده به گور می شوند.
مدیرعامل جمعیت امام علی(ع) ادامه داد: تاب آوری اجتماعی نباید با سكوت اجتماعی همراه باشد. اگر كودكی كه به او ظلم شده و سكوت كند نباید اسم این را تاب آوری گذاشت. فرد تاب آور می تواند هر بلایی را تحمل كند اما تا كجا؟ استاندارد تحمل او كجاست؟
وی بیان داشت: هنجارهای انسانی و بشری واقعا تا كجا می تواند این مسائل را ببیند و فریاد نزند؟ چرا امروز به سمتی رفته ایم كه هر كسی می گوید باید گلیم خودش را از آب بیرون بكشد و تمام. خیلی از جامعه شناسان و سیاستگزاران ما از مسائل دور هستند و نمی دانند برای حل مشكلات چه راه حلی اراده بدهند و چه نسخه ای بپیچند. گاهی راهكارهایی كه آنها ارائه می دهند، بسیار فانتزی است یا فرد را از چاله به چاه می اندازد. كارشناسان زبده افرادی هستند كه باید درد و درمان را با هم داشته باشند. باید در دل ماجرا باشند و سپس راهكار ارائه بدهند.
گزارش از فاطمه شیری
اجتمام* ف ش*1834
گزارش ایرنا از زندگی دختران در محله های حاشیه
سوگندها قربانی طرد اجتماعی می شوند
۴ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۱۰
کد خبر:
83219113
تهران- ایرنا- سوگند و مینا دو دختر نوجوان از محلات حاشیه تهران بودند كه به خاطر داشتن خانواده ناسالم، رشد در محله ای پر از معضلات اجتماعی، فقر و در نهایت طرد از اجتماع و بی پناهی، اقدام به خودكشی كردند.