۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۲۲
کد خبر: 83220408
T T
۰ نفر
«دراين تيمارخانه»؛ روايت انفجار خانواده سنتي در دنياي جديد

تهران- ايرنا- رمان «در اين تيمارخانه» تازه‌ترين اثر جواد مجابي كه از سوي انتشارات ققنوس روانه بازار نشر شده است، روايت انفجار خانواده سنتي در دنياي جديد است.

به گزارش روز يكشنبه خبرنگار فرهنگي ايرنا، جواد مجابي متولد ماه مهر 1318 در شهر قزوين شاعر، نويسنده، منتقد ادبي و هنرهاي تجسمي، نقاش، طنزپرداز و روزنامه‌نگار ايراني است. از او آثار متعددي در حوزه‌هاي مختلف تاكنون به چاپ رسيده‌است.
تازه ترين اثر اين نويسنده رمان «در اين تيمارخانه» است كه به گفته او «مساله جسمانيت را شايد براي نخستين بار و خيلي مفصل از جنبه‌هاي مختلف مطرح مي‌كند. واقعيت اين است كه جسمانيت در ادب و فرهنگ ايران خيلي كم مطرح شده و هزاران سال است كه درباره روح صحبت مي‌كنيم. بدن اصل فرهنگ و تمدن است و در اين رمان به اهميت اين مفهوم پرداخته‌ شده است».
مجابي در اين رمان تكه‌هايي از متون كهن تاريخي و ادبي را در ميان روايت اصلي آورده است تا نگاهي تاريخي را به خواننده عرضه كند. در واقع نوعي روشناي تاريخي به متن مي‌تاباند و به خواننده مي‌گويد همان‌طور كه به واقعه‌اي در روزگار خودت نگاه مي‌كني آن را در روشناي تاريخي‌اي ببين كه به آن تابانده شده تا بداني كه اين‌ها در تاريخ تكرار شده و فقط در دوره تو و براي تو و نسل تو اتفاق نيفتاده است.
در قسمتي از اين رمان مي‌خوانيم: «تن زندانيان كشته‌شده و له‌شده، تكه‌به‌تكه، سنگفرشي را مي‌ساخت كه زير چكمه‌هاي پدرم تا گذشته‌اي دور امتداد داشت. تراوش خون و زهرابه از اجساد بي‌گناهان تنفس فضا را گندان و پرخفقان كرده بود.
چه خيال‌ها از تو در سر داشتم پدر! قهرمان كشته‌شده در راه ميهن با آن سلاخ ديوانه‌شده از آزار و تجاوز چقدر فاصله داشت. خيال سبكسار پيوند داشتن با مردي مهربان سال‌هاي مرا از سرخوشي مست مي‌كرد و حالا پذيرش واقعيتِ تازه مرا در تمامي آن سال‌ها ابلهي زودباور، كه با اولين عبارات گول مي‌خورد، به خودم نشان مي‌داد...».
در پشت جلد «در اين تيمارخانه» نيز آمده است: «زندان اصلي من كابوسي است كه تا پلك بر هم مي‌نهادم پدرم به صورت زندانباني هول‌انگيز و نفرت بار به سويم هجوم مي‌آورد. هميشه به وضعي تكراري ظاهر مي‌شد.
هيكلي جذام خورده و سوراخ سوراخ كه چهره اش در سايه و شلاق سيمي اش در روشنا قرار داشت.
از درون حفره‌هاي بدنش بخار آهك و گرد فلفل تنوره مي‌كشيد و صدايش ضرطه اي كشيده را مي مانست كه كلماتش از جايي دريده ادا گردد.
خيال‌هاي ناخوشايند پيشينم از آن موجود غايب كه شفقتي آميخته به شگفتي داشت، دود شده بود و از ميان دود آن اهرمن پيدا شده بود كه در خواب و بيداري مرا از اين كه تخم و تركه او هستم تا حد يك توله كفتار ساقط كرده بود».
اين رمان در 303 صفحه نوشته و به قيمت 29 هزار تومان وارد بازار شده است.
فراهنگ**3009** 9053