به گزارش ايرنا به نقل از پايگاه خبري 'نيشن'، حداقل 200 امپراطوري در طول تاريخ صعود كرده و سقوط كرده اند و آمريكا نيز مستثني نخواهد بود. اكنون بيشتر ناظران ترديد ندارند كه پايان قدرت آمريكا تنها مساله زمان است.
'آلفرد مك كوي' استاد تاريخ دانشگاه ويسكانسين نويسنده اين مطلب افزود: ده سال پيش من پيش بيني كردم كه قدرت آمريكا تا سال 2025 ميلادي به پايان مي رسد اين حرف در آن زمان بسيار مناقشه بر انگيز بود اما امروز امري عادي است. كشوري كه در جنگ جهاني دوم پيروز شد و يك نظم نوين جهاني را ايجاد كرد اكنون وجودش غيرضروري است. البته صعود و سقوط قدرت آمريكا در تاريخ جهان مساله خاصي نيست. در تاريخ حداقل 200 امپراطوري به قدرت رسيده و نزول كرده اند.
براي كساني كه روندهاي جهاني را دنبال مي كنند سوال اصلي سرنوشت هژموني آمريكا نيست بلكه سوال اصلي آينده نظم جهاني است.
در 75 سال گذشته استيلاي جهاني آمريكا بر يك 'دوگانه ظريف' استوار بوده است. قدرت سخت آمريكا با پايگاههاي نظامي و كودتاها با وجود نظم جهاني ليبرال و حضور كشورها به عنوان اعضاي برابر در سازمان ملل به توازن رسيد.
برخي ناظران بر اين باورند كه نظم جهاني واشنگتن مي تواند با فرسايش قدرت جهاني آن نيز دوام آورد و نظم بين المللي ليبرال باقي خواهد ماند. اين حس خوشبيني در ميان نخبگان سياست خارجي در نيويورك و واشنگتن وجود دارد.
نويسنده براي بررسي اين مساله به سير تاريخي نزول قدرت هاي بزرگ مي پردازد و مي نويسد: در هزار سال گذشته نظم هاي قديمي زماني از بين مي روند كه بلاياي بزرگ با مرگ و مير فراوان با تغييرات اجتماعي همزمان شدند. نويسنده به مثال 'مرگ سياه' بر اثر طاعون در سال 1350 ميلادي اشاره مي كند كه حدود 60 درصد جمعيت اروپا را به كام مرگ برد و جمعيت جهان از حدود 440 ميليون به 350 ميليون نفر رسيد و موجب كمبود نيروي كار شد و آريستوكراتها به راههاي جديد درآمد از طريق جنگ رو آوردند.
نويسنده سپس به امپراطوري بريتانيا پس از جنگ هاي ناپلئوني اشاره كرد و نوشت: لندن از سال 1815 تا 1914 رهبر يك نظام جهاني بود كه مشخصه آن صنعت، صادرات سرمايه و فتوحات استعماري بود.
اين مقاله در ادامه به نظم جهاني آمريكايي با كنفرانس 'برتون وودز' در سال 1944 اشاره مي كند كه منجر به نظام مالي جهاني شد.
نويسنده در ادامه با اشاره به گستردگي نظم جهاني ليبرال در حوزه هاي مختلف، تاكيد مي كند كه شواهد فزاينده حاكي است كه تغييرات آب و هوايي در حال پايه گذاري بلايايي است كه مي تواند چنين نظم جهاني عميقي را نيز از پا درآورد. تاثيرات شديد گرم شدن زمين نه تا 100 سال ديگر بلكه تا همين 20 سال آينده بر زندگي بيشتر مردم تاثير خواهد گذاشت. روند سريع تغييرات آب و هوايي در دهه هاي آينده خسارات شديدي به زيرساخت هاي حمايت كننده از زندگي بشر وارد خواهد كرد. 700 سال پس از مرگ سياه بر اثر طاعون ، بشريت مي تواند با يك فاجعه ديگر در همان مقياس رو به رو شود و منجر به تغيير نظام جهاني شود.
در حالي كه قدرت جهاني آمريكا در حال رنگ باختن است، چين در حال كار براي ساختن نظام جانشين با تصورات خود است كه به شدت با نظام كنوني متفاوت خواهد بود. چين حقوق بشر را تابعي از توسعه حق حاكميت دولت ها قرار داده و انتقادهاي خارجي از برخورد خود با اقليت هاي تبتي و اويغور را به شدت رد مي كند. اگر تغييرات آب و هوايي منجر به مهاجرت هاي گسترده شود در اين صورت ملي گرايي بدون مانع چين با خصومت ضمني نسبت به حقوق آوارگان ممكن است قابل پذيرش تر باشد نسبت به روياي همكاري بين المللي واشنگتن كه همين الان در دوره 'ديوار بزرگ' ترامپ در حال محو شدن است.
نكته جالب اين است كه چين نوظهور دكترين 'درياهاي آزاد' مطابق كنوانسيونهاي سازمان ملل را رد كرده و در حال احياي الگوهاي قدرت استعماري با ادعاي حق حاكميت بر اقيانوس هاي همجوار است.
در مقياسي گسترده تر، چين در حال ساختن يك نظام بين المللي جايگزين كاملا جدا از نهادهاي مستقر است. به عنوان وزنه اي در برابر 'ناتو' چين در سال 2001 سازمان همكاري شانگهاي را ايجاد كرد كه با حضور روسيه، هند و پاكستان به سمت شرق اوراسيا گرايش دارد. چين همچنين در برابر بانك جهاني اقدام به تاسيس بانك توسعه زيرساخت آسيايي در سال 2016 كرد كه به سرعت 70 كشور عضو را جذب كرد. فراتر از همه، طرح 1.3 تريليون دلاري 'كمربند و جاده' چين كه 10 برابر بزرگتر از طرح مارشال براي بازسازي اروپا پس از جنگ جهاني دوم است، در حال اجراي 1700 پروژه است كه 76 كشور را در آفريقا و اوراسيا به هم متصل خواهد كرد.
چنين نظام جهاني در آينده با كنار گذاشتن حقوق بشر و حكومت قانون، تحت حاكميت 'رئال پالتيك' (قدرت واقعي) مزيت تجاري و منافع شخصي ملي خواهد بود. نظم جهاني نوظهور پكن 'هلال جهان اخلاقي' را به عقب خواهد كشيد.
البته در جهاني كه تا سال 2100 منطقه كشاورزي شمال چين با 400 ميليون نفر جمعيت بر اثر تغييرات آب و هوايي ممكن است غيرقابل زيست شود و شانگهاي مانند بسياري ساير شهرهاي ساحلي مهم به زير آب برود، كسي نمي داند كه نظم جهاني بعدي چه شكلي خواهد داشت. تغييرات آب و هوايي اگر تحت كنترل قرار نگيرد اين تهديد را به همراه دارد كه يك سياره جديد و فاجعه آميزي ايجاد كند كه خود كلمه 'نظم' هم در آن معني سنتي خود را از دست خواهد داد.
اروپام**1078**2040
تهران - ايرنا - يك پايگاه خبري آمريكايي روز شنبه با اشاره به روندهاي تغييرات جهاني تاكيد كرد كه تغييرات آب وهوايي در صورتي كه مهار نشود جهاني پرآشوب ايجاد خواهد كرد كه با وجود از بين رفتن نظم ليبرال معلوم نيست چه وضعيتي در جهان ايجاد شود و واژه نظم معني خود را از دست خواهد داد.