۲۲ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۱۵
کد خبر: 83242069
T T
۰ نفر

اقبال؛ حقیقت طلبی در برزخ سنت و مدرنیته شرق

۲۲ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۱۵
کد خبر: 83242069
اقبال؛ حقیقت طلبی در برزخ سنت و مدرنیته شرق

تهران- ایرنا- در مراسم بزرگداشت اقبال لاهوری مطرح شد: این مسلمان مدرن را نشناخته‌ایم و به جایگاه او پی نبرده‌ایم، او حقیقت طلبی بود كه مطلق نمی اندیشید و ظهور و زیستش در زمانه ای بود كه شرق در برزخ میان سنّت و مدرنیته تنفس می‌كرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، انجمن مفاخر ایران در مراسمی یاد و خاطره اقبال لاهوری، فیلسوف پاكستانی را گرامی داشت، رضا داوری اردكانی فیلسوف و متفكر ایرانی و استاد بازنشستهٔ گروه فلسفهٔ دانشگاه تهران در این مراشم با بیان این كه اقبال را از طریق آثار خودش و نوشته‌های شریعتی شناخته، گفت: اقبال شخصیت بزرگی است و همواره این شخصیت برای من مهم بوده و هست.
وی افزود: اقبال مسلمانی مدرن است، هم مدرن است و هم مسلمان و كوششی كه برای جمع اسلام و جهان جدید كرده شاید مهم‌ترین كوشش او باشد و بیهوده نیست كه روشنفكران به اصلاح دینی ما، به او توجه دارند و متاخرین كه اهل فلسفه تحلیلی هستند هم به فلسفه و اندیشه او علاقه‌مندند.
اردكانی گفت: او فیلسوفی است كه از هگل و گوته آموخته، همچنین شاعر است، شاعری كه فارسی را مثل ما نمی‌دانسته اما شعر فارسی گفته و شاعری كرده است؛ البته به زبان اردو هم شعر گفته است اما این نكته خیلی اهمیت دارد كه شخص غیرایرانی یا ایرانی‌ترین غیرایرانی به فارسی شعر بگوید و خیلی عجیب است كه كسی از ایرانیان شهادت بدهد كه او فارسی نمی‌دانسته است.
وی ادامه داد: اقبال خود را پرورده نیاكان ما و پرورش یافته فرهنگ ایران می‌داند، وقتی اقبال در سال 1317 از دنیا رفت، مرحوم محیط طباطبایی مقاله‌ای درباره اونوشت كه تا حدودی چهره او را بیشتر شناساند و صد حیف كه ما به خوبی اقبال را نشناختیم و به جایگاه او پی نبردیم.

** اقبال در عصری ظهور كرد و زیست كه شرق در برزخ میان سنّت و مدرنیته تنفس می‌كرد
حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی نیز در این نشست گفت: اقبال لاهوری در سیاست، از بنیان‌گذاران پاكستان به حساب می‌رود و به یك معنا، نخستین كسی است كه ایده یك كشور مستقل و اسلامی را در همكاری با كسانی چون مولانا محمدعلی و محمدعلی جناح در شبه قاره مطرح كرد و البته مبارزات فكری و سیاسی‌اش علیه استعمار و نوعی فلسفه سیاسی، استوار بر توحید الهی و رسالت محمدی بود.
بلخاری با اشاره به آثار اقبال در مباحث اقتصادی و روان‌شناسی دینی، افزود: در فلسفه، او با بزرگ‌ترین فلاسفه غربی چون كانت و هگل آشنایی عمیق داشت و رساله دكترایش در ایران با نام «سیر فلسفه» به چاپ رسید.
وی ادامه داد: در حوزه تجدید حیات اسلام و اندیشۀ اسلامی كه او را در میان كسانی چون سید جمال‌الدین اسدآبادی قرار می‌دهد، اثر مهم «تجدید بنای اندیشۀ دینی در اسلام» را نگاشته است. اقبال در جاویدنامه مكرر از جمال‌الدین نام برده و ضمن این‌كه او را مؤسس اصلی رنسانس اسلامی در دوره جدید می‌خواند، شایسته‌ترین فرد برای لقب نوگرا نیز می‌داند.
رییس انجمن مفاخر گفت: در حوزۀ عرفان، او با آرای ابن‌‌عربی، سنایی، عطار، مولانا، عراقی، بیدل و شاه ولی‌الله آشنایی داشت و البته در میان همه این بزرگان، دل‌سپردگی تام و تمامش به مولانا محمد جلال‌الدین بلخی تا آخر عمر ادامه یافت و حتی در برخی از اشعار خود، چون مولانا جان خود را افروخته از فروغ امیرالمؤمنین علی (ع) می‌دانست.
وی افزود: در حوزه شعر شاعری توانا و بسیار صاحب ذوق بود و منظومه‌های زیادی از او به یادگار ماند. با تأمل و تحقیق در باب حیات و آثار علامه اقبال، با شخصیتی متضلع و چندوجهی مواجهیم كه در برزخ سنّت و مدرنیته و با تحصیل در شرق و غرب و با اتكاء به استعداد و پشتكار كم‌نظیرش در حوزه‌های متكثر فوق، سخن گفت و شعر سرود و كتاب نوشت.
بلخاری گفت: تأمل من بر برزخیت دوره تاریخی است كه امثال او و سید جمال‌الدین در آن می‌زیستند فلاسفه‌ای برخوردار از روح زمان و درعین حال به دنبال ایجاد جهانی نو و گشودن افق‌هایی نوتر در مقابل دیدگان ملّت و كشور خویش اما همه فلاسفه چنان بخت یار نیستند كه در حیات خویش شاهد به ثمر نشستن فعالیت‌های فكری و عملی خود در رسیدن به جان و جهانی بهتر باشند.
وی افزود: علامه ما نیز چون افلاطون كه در تحقق یوتوپیای خود ناكام ماند در حسرت و ناكامی احیای اندیشه و تمدن اسلامی عمر خود را به پایان رساند؛ اما مطلقاً تأثیر او بر شكل‌گیری پاكستان و ظهور برخی نهضت‌ها و جنبش‌های اسلامی چه در حوزه فكری و چه حوزه سیاسی قابل تردید و انكار نیست. بختیاری او در به بار نشستن اندیشه‌هایش در سال‌های پس از درگذشتش بود.
بلخاری گفت: اقبال در عصری ظهور كرد و زیست كه شرق در برزخ میان سنّت و مدرنیته تنفس می‌كرد. این برزخ اجازه می‌داد تا اقبال و سیدجمال‌الدین اسدآبادی عمیق‌ترین فریادهای احیاء و اتحاد جهان اسلام را برآورند، اما جهانِ بسته اندیشه شرقیان و به‌ویژه مسلمین، اذن و اجازه تحقق افكار اقبال و اسدآبادی را نمی‌داد؛ بزرگانی كه پیش از زمان خود متولّد شده بودند اما تردیدی نیست كه بر زمان آیندۀ خود تأثیر گذاشتند.
وی افزود: بسته بودن و انجماد فكری ملت‌های مسلمان به علاوۀ حكومت‌های نالایق و ناكارآمد و نیز فقدان نوآوری و فعالیت‌های عمیق فكری در دانشگاه‌های جهان اسلام، غرب‌زدگی و سیطره كمیت اندیشه بر كیفیت آن، همه و همه عواملی بود كه تلاش و كوشش اقبال و سیدجمال‌الدین اسدآبادی را ناكام گذاشت اما در تداوم زمان، جهان اسلام به اهمیّت و عظمت این اندیشه‌ها و تلاش‌های نوآورانه و احیاگرانۀ چنین بزرگانی پی برد.
به گفته بلخاری جهان اسلام و حوزه اندیشۀ اسلامی، رادمردی و پایمردی بزرگانی چون علامه اقبال لاهوری را قدر شناخته، بزرگ می‌شمارد و آنان را بر صدر جان و جهان خود می‌نشاند. به‌ویژه ما ایرانیان كه از شدّت عشق و محبت او به ایران و ایرانی آگاهیم.

**اقبال از شعر به‌عنوان وسیله‌ای برای تاثیر گذاشتن بر دیگران استفاده كرده است
غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز اقبال را از مفاخر ایران، پاكستان و جهان اسلام دانست و گفت: همه باید او را گرامی بداریم و به خوبی بشناسیم. اقبال لاهوری باید دائما در ایران معرفی شود، نباید به این اكتفا شود كه در گذشته از او تكریم كرده‌ایم و دیگر نیازی نیست.
وی افزود: اقبال از شعر به‌عنوان وسیله‌ای برای تاثیر گذاشتن بر دیگران استفاده كرده است. او با شعر، احساسات را تحریك نمی‌كند و شعر برای شعر را نمی‌پذیرد، بلكه با سرودن شعر به دنبال ارائه اندیشه‌هایی رفیع بوده است. اقبال لاهوری به شعر، مثل مولوی و عطار و سنایی نگاه می‌كرد و با احساس رسالت، شعر می‌سروده؛ خود او هم تصدیق می‌كند كه از تبار سنایی و مولاناست و به ما هم تذكر می‌دهد كه دنبال پیام‌های اندیشه‌ای او در اشعارش باید باشیم، او جهان بینی فلسفی خود را در اشعارش بیان كرده است.
حدادعادل گفت: اقبال لاهوری با سیراب شدن از سرچشمه دینی مشرق زمین و دین اسلام می‌خواهد هویت انسان راتقویت كند و البته این حقایق ومعارف را به زبان شعر بیان می‌كند.

**اقبال، مطلق‌اندیش نیست و همه جا به دنبال حقایق می‌گردد
محمد بقایی معروف به ماكان نویسنده و اقبال‌شناس ایرانی نیز با اشاره به ارتباط فكری شریعتی و اقبال گفت: مرحوم شریعتی چنان تحت تاثیر اقبال بود كه كتاب نسبتا مهمی به‌عنوان ما و اقبال نوشت، گرچه این كتاب عمق آثاری كه بعد‌ها درباره اقبال نوشته شده را ندارد اما از ذوق‌زدگی او درباره اقبال حكایت دارد.
وی افزود: شیفتگی شریعتی به اقبال آن چنان است كه ستایش‌های اغراق آمیزی از او می‌كند و می‌گوید وقتی به «اقبال» می‌اندیشم، او را انسانی بر گونه علی (ع) می‌بینم، در این سخن، قیاسی بیان شده كه هیچ شخص متدینی مصداقش را نمی‌یابد و این بسیارتعجب برانگیز است.
وی گفت: به سبب همین ارادت بی‌حد وحصر است كه به‌شدت تحت تاثیر اقبال و دیدگاه‌های او و متاثر از دستگاه فكری اوست با این تفاوت كه اندیشه‌های او همانند اقبال، جنبه جهانی ندارند. اقبال، مطلق‌اندیش نیست و همه جا به دنبال حقایق می‌گردد و البته پایه‌گذار دگراندیشی حاوی تساهل هم هست، حال آن‌كه در تفكر دكتر شریعتی چنین نگاهی وجود ندارد.
ماكان ادامه داد: اقبال شیفته تاریخ و فرهنگ ایران و زبان فارسی است و وقتی در این باره از او سوال می‌كنند و علت این امر را جویا می‌شوند، می‌گوید هیچ زبانی چون زبان وادب فارسی شوق من را برنمی‌انگیزد. در دین نیز از جمله شخصیت‌های اسلامی كه مورد توجه اقبال است، حضرت فاطمه زهرا (س) است كه وجود آن حضرت را از حضرت مریم (س) بالاتر می‌داند، البته دكتر شریعتی هم در كتاب «فاطمه فاطمه است» به این مساله می‌پردازد اما باز هم فاصله زیادی با اندیشه اقبال لاهوری دارد.
وی گفت: اقبال به كل تاریخ ایران مهر می‌ورزد؛ چنانكه جان خود را با این فرهنگ و تمدن گره می‌زند و به آن عشق می‌ورزد و می‌گوید كه اگر تمدن و فرهنگ ایرانی نبود، تمدن اسلامی ناقص می‌ماند وتا این اندازه توسعه پیدا نمی‌كرد.

**اقبال شیفته فرهنگی است كه ما خودمان با آن دشمنی می‌كنیم
علی اصغر دادبه استاد ادبیات فارسی نیز به شاعرانگی اقبال اشاره كرد و گفت: فاصله اقبال و بیدل دهلوی حدود 200 سال است. بیدل به خوبی شرایط آن دوران را می‌دانست و به اوضاع زمانه تسلط داشت و آن را درك می‌كرد. با زبان فارسی هم به خوبی آشنا بود و به دلیل احساس خطر درباره نابودی در شبه قاره، به احیا و ترویج زبان فارسی پرداخت.
وی افزود: او متوجه بود كه باید به هرنحوی از زبان و فرهنگ فارسی حمایت و حفاظت كرد. قرن‌هاست كه ما دیگر سلطان محمود غزنوی نداشتیم و فقط قدرت و نیروی معنوی زبان و ادب فارسی را داشتیم، این قدرت باعث حفظ این فرهنگ و زبان شد و تا امروز هم نتایج این قدرت معنوی قابل درك و مشاهده است.
عضو هیات مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ادامه داد: بیدل دهلوی، سیر نزولی فرهنگ مردم آن زمان را حس كرده بود ولی قدرت معنوی این زبان 200 سال بعد، اقبال لاهوری را آفرید كه او هم تبدیل به یك شخصیت جهانی شد. اقبال شیفته فرهنگی است كه ما خودمان با آن دشمنی می‌كنیم، دیوار كشیدن میان دو بخش اسلام و ایران آن چنان افتخار نیست، چون اسلام در آن دوره به كشوری وارد شد كه فرهنگی متعالی داشت و از این راه با عمق بیشتری پذیرفته و شرایط گسترش اندیشه دینی فراهم شد.
دادبه افزود: نه اینكه ایرانیان بربر بودند و بی‌فرهنگ كه این تحلیل درستی نیست. اقبال تاكید می كرد كه مركز فرهنگی جهان اسلام باید ایران باشد و در پی این بود كه مركز فرهنگی جهان، جایی باشد كه اندیشه‌های رفیع حافظ، مولانا و سنایی را پرورش داده است.
وی بیان كرد: امیدوارم یادمان نرود كه نه بی‌بی‌سی عاشق فرهنگ ایران بوده و نه خیلی از كودتاگران علیه فرهنگ ایران، عشقی به این مرز و بوم وزبان آن داشتند، درحقیقت قدرت معنوی زبان وادب فارسی بود كه این فرهنگ و تمدن را گسترش داد.
در پایان، رایزن فرهنگی سفارت پاكستان در تهران بیرج لال دوسانی در پاسداشت مقام علمی علامه اقبال لاهوری، به‌عنوان نماینده فرهنگی دولت پاكستان، لوح تقدیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی را دریافت كرد.
این مراسم با حضور، استادان، فرهیختگان، اعضای انجمن مفاخر و دوستداران فرهنگ در انجمن مفاخر ایران برگزار شد.
فراهنگ**9211**3009