۲۲ اسفند ۱۳۹۷، ۱۴:۲۷
کد خبر: 83242314
T T
۰ نفر
رودها را رها سازید

اهواز - ایرنا - 23 اسفند برابر با 14 مارس «روز جهانی حفاظت از رودخانه‌ها در مقابل سدسازی» نامگذاری شده است؛ در این روز فعالان محیط زیست در مورد خطرهایی كه رودخانه ها را تهدید می كند هشدار می دهند.

«خوزستان در كنترل سیلاب، مدیون سدهای بزرگ است» این را اردكانیان وزیر نیرو یك هفته پیش، هنگامی كه آمده بود سد جدیدی را در لالی خوزستان كلنگ زنی كند، گفته است.
سیلاب اخیر پس از یك دهه خشكسالی، جان تازه ای به پنج رودخانه دایمی خوزستان داد، اما از سوی دیگر دستاویزی شده برای موافقان «سدسازی»؛ چنانكه زمزمه ساخت «سد بختیاری» در بالادست رودخانه دز دوباره مطرح شده است.
خوزستان با بیشترین سدها، شاید بزرگ ترین قربانی «سدسازی» در كشور باشد. مهاجرت های گسترده ساكنان حاشیه سدها، تخریب محیط زیست، خشك شدن تالاب ها و شكل گیری كانون های ریزگرد، از مهمترین تبعات سدسازی بی رویه در این استان بوده است.
خوزستانی ها پیش از این با تشكیل «زنجیره های انسانی حفاظت از رودخانه كارون» بارها نسبت به سدسازی و طرح های انتقال آب اعتراض كرده اند.
23 اسفند برابر با 14 مارس «روز جهانی حفاظت از رودخانه‌ها در مقابل سدسازی» نامگذاری شده است. فعالان محیط زیست و كسانی كه از ساخت سدها آسیب دیده اند، در این روز در سراسر جهان اعتراض خود را به سدسازی اعلام می كنند.
به همین مناسبت با «محمد درویش» فعال محیط زیست و عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع كشور، گفت وگویی انجام شده است كه در پی می آید:

*ایرنا: كارشناسان محیط زیست عامل اصلی پدیده گرد و غبار در خوزستان را سدسازی بی رویه اعلام كرده اند. اما شاهد هستیم كه بعد از سیلاب اخیر در خوزستان، برخی ها در دفاع از سدها برآمده و این استان را مدیون سدهای بزرگ دانسته اند. آیا واقعا اینچنین است؟
درویش: خوزستان در طول هزاران سال گذشته حیات و تمدن داشته است. وجود زادبوم هایی همچون چغازنبیل در شوش و ابنیه های تاریخی و باستانی در شوشتر و در بالادست، لالی و گتوند (كه بخشی از آن در اثر ساخت سد گتوند نابود شد)، نشان می دهد كه مردم خوزستان از دیرباز آموخته بودند كه چگونه با سیل كنار بیایند و چگونه زندگی كنند. خوزستان حاصلخیزی دشت های خود را مدیون سیلاب هاست و اگر در این استان سیل نمی آمد هرگز قطب كشاورزی كشور نمی شد. كیفیت زندگی مردم خوزستان مدیون بهبود زندگی تالاب هایی چون هورالعظیم، شادگان، بامدژ، میانگران و شیمبار است و آنها همیشه با سیلاب ها به حیات خود ادامه می دادند. از قضا از وقتی سدها را ساختیم وضعیت خوزستان هر روز بدتر و بدتر شده است. ظرفیت گرمایی ویژه اش كاهش پیدا كرد و سیل هایش خطرناك تر شد. بنابراین اینكه خوزستان را مدیون سدها بدانیم، در واقع آدرس اشتباه دادن است. در عین حال نباید یك نكته را نادیده بگیریم. خوزستان به دلیل اینكه سفره های آب زیرزمینی ندارد و در بخش بزرگی از جنوب چون رسوبات ریزدانه دارد، عملا امكان ذخیره آب در آبخوان ها میسر نیست. در نتیجه ما برای تامین آب شرب خوزستان چاره ای جز سد ساختن نداریم.

*ایرنا: معنی این گفته این است كه همه سدها مضر نیستند و ما «سَد بد» و «سَد خوب» داریم؟
درویش: همه سدها بد نیستند. هیچ چیزی را نباید مطلق نفی یا تایید كنیم. هر چیزی باید در جای خود مورد بررسی قرار گیرد. در برخی مناطق كشور هیچ راهی برای تامین آب شرب پایدار وجود ندارد جز آنكه مخازن قابل اطمینانی پیش بینی شود. اما به غیر از تامین آب شرب، یعنی برای تامین كشاورزی و صنعت و برق به هیچ عنوان نباید سدسازی كنیم. فقط در جایی كه هیچ راهی برای تامین آب شرب وجود نداشته باشد باید سدسازی كنیم. به این معنی كه اگر جمعیت خوزستان را پنج میلیون نفر فرض كنیم، نیاز آب شرب آنها 500 میلیون مترمكعب خواهد بود. در حالی كه اكنون ظرفیت سدهایی كه در خوزستان ساخته شده دهها برابر این رقم است. نتیجه اش این شده كه خوزستان تالاب های خود را به بهانه توسعه كشاورزی ناپایدار از جمله توسعه نیشكر از دست داده، هورالعظیم را تبدیل به میدان نفتی كرده و چشمه های گرد و خاكش افزایش پیدا كرده است. اینها مشكلات جدی ایجاد كرده، در حالی كه خوزستان فقط با سد دز هیچ مشكلی در تامین آب شرب پیدا نمی كند و ساخت بقیه سدها به بهانه تولید انرژی برق یا توسعه كشاورزی و صنعت یك اشتباه فاحش بوده است. از دیرباز مردم در خوزستان كشاورزی می كردند و از محل حقابه رودخانه می توانستند كشاورزی خود را تامین كنند. ضمن اینكه آب شكلاتی رودخانه های خوزستان به مراتب حاصلخیزتر بود و می توانست مواد غذایی بهتری هم برای آبزیان فراهم كند.

*ایرنا: اما آنطور كه پیداست، به نظر می آید بعد از سیل اخیر، شاهد خیز جدیدی برای سدسازی هستیم؟
درویش: همینطور است. بعد از بارندگی های اخیر و ترسالی رخ داده، اعلام هدر رفت بیش از یك میلیارد مترمكعب آبی كه به خلیج فارس می ریزد، در واقع نوعی زمینه سازی است برای اینكه این بیزنس (تجارت) همچنان به حیات خود ادامه دهد و این سدسازی ها رخ دهد.

*ایرنا: سدسازان می گویند كه اگر سدهای بزرگ خوزستان نبود، سیلاب ها خوزستان را تخریب می كرد.
درویش: وقتی سد می سازیم به خودمان مغرور می شویم و تصور می كنیم دیگر مشكلی به نام سیل نخواهیم داشت. به همین دلیل به حریم و بستر طبیعی رودخانه ها از جمله كرخه، كارون، جراحی و زهره تجاوز و حریم آنها را تنگ می كنیم. این كار باعث می شود وقتی با سیلاب های با دوره برگشت 100 سال و 50 سال مواجه شویم، رودخانه گنجایش سیلاب را نداشته باشد و آب سرریز كند. بنابراین مشكل از طبیعت خوزستان نیست بلكه مشكل از دستكاری های بشر است. بنابراین اگر این دستكاری ها نبود، سیلاب ها همانند هزاران سال گذشته به مسیر خود ادامه می داد و وارد هورالعظیم و شادگان و منطقه هندیجان می شد و نه تنها مشكلی بوجود نمی آورد، بلكه به پوشش گیاهی و غنای كیفیت آبزیان اضافه می كرد. این سیل ها گناه رودخانه ها نیست، گناه تفكر سازه ای ماست. اگر قرار بود این سیلاب آسیب وارد كند، سازه های آبی شوشتر كه هزاران سال است آب را تقسیم می كند تا حالا باید دهها بار تخریب می شد.

*ایرنا: بحث دیگری كه موافقان سدها مطرح می كنند این است كه می گویند، ادعای محیط زیستی ها برای حذف سدها، توهمی بیش نیست و هیچ كشوری در دنیا سدهای بزرگ خود را خراب نكرده است.
درویش: از سال 1985 به بعد هیچ سدی با ارتفاع بالاتر از 15 متر در ایالات متحده ساخته نشده، بیش از یك هزار و 730 سد تخریب شده است. همینطور ما می بینیم كه از 1985 (نزدیك چهار دهه است) مردم دنیا روزی به عنوان «روز جهانی حفاظت از رودخانه ها در برابر سدهای بزرگ» را گرامی می دارند. ده ها پژوهش معتبر كار شده كه جملگی می گویند ضررهای سدسازی، به مراتب بیش از سودش بوده است. یكی از مهمترین خسارت های سدسازی این بوده كه 30 درصد از منابع آبزی موجود در رودخانه های جهان نابود شده است. اینها انكار ناپذیر است اما مافیای سدسازی مافیای بسیار قدرتمند و پولداری است و می تواند به روند خود ادامه دهد. البته هر چه مردم روشنتر بشوند و آگاهی هایشان بیشتر شود، قدرت مانور آنها كمتر می شود.

*ایرنا: به این ترتیب راهی به جز تقویت افكار عمومی و آگاه سازی ذینفعان نیست.
درویش: همینطور است. وزیر نیرو و رئیس سازمان محیط زیست بارها اعلام كردند كه كشور باید حداقل 20 تا 40 درصد از منابع آبی خود را در مسیر توسعه یعنی در بخش كشاورزی، صنعت و شرب هزینه كند. و خود آنها اعلام می كنند كه اكنون بیش از 90 درصد آب قابل استحصال مصرف می شود. ما در طول هزاران سال گذشته به كمك قنات ها 20 میلیارد مترمكعب آب را برای كشاورزی استفاده می كردیم یعنی همان 20 درصدی كه اكولوژیست ها و آقایان به آن اعتراف می كنند. ما مجاز هستیم در حد همان 20 میلیارد مترمكعب كشاورزی را توسعه بدهیم و ارتقای كشاورزی باید نرم افزاری باشد تا منابع آبی مصرف نشود. برای تامین غذای 7.5 میلیارد نفر ساكنان كره زمین ما نیاز به 4 میلیارد تن غذا داریم و مطابق آمارهای فائو، یك سوم این غذا متاسفانه به هدر رفته و به دست مصرف كننده نمی رسد. بخشی از آن به دلیل اقتضائات دنیای سرمایه داری است كه به عمد غذاها را نابود می كنند تا بتوانند قیمت ها را تضمین كنند. اما اگر بخواهیم این را به ایران تعمیم دهیم برای تامین غذای 80 میلیون ایرانی چیزی حدود 45 تا 50 میلیون تن غذا كافی است در صورتی كه ما داریم سالانه 120 میلیون تن غذا تولید می كنیم. چرا باید این میزان غذا تولید شود كه 35 میلیون تن آن دورریز شود و 30 درصد به دلیل ضایعات غذایی، نداشتن سردخانه، تكنیك های غلط بسته بندی، روش های غلط حمل و روش های غلط ذخیره، نابود بشود و بعد بگوییم چون غذا لازم داریم باید سد بسازیم و چون غذا لازم داریم باید به دستكاری محصولات غذایی و محصولات تراریخته تن بدهیم، تا مافیاها بتوانند به حیات خود ادامه دهند. در واقع این مافیا برای ما یك تشنگی و گرسنگی كاذب بوجود می آورد تا بتواند به تجارت خود ادامه دهد.

*ایرنا: حالا كه این عطش كاذب در خوزستان هنوز فروننشسته، آیا سازمان محیط زیست نمی تواند جلوی این سدسازی ها را بگیرد؟
درویش: سازمان محیط زیست حتما می تواند جلوی آن را بگیرد. اما این سازمان همیشه حیاط خلوت دولت ها بوده و همیشه رؤسایی داشته كه به جای حفظ منافع محیط زیست، منافع رئیس خود را در نظر می گیرند. در واقع سازمان محیط زیست شرایطی فراهم می كرده تا توسعه مورد نظر دولت ها با كمترین هزینه انجام شود و اگر احتمالا مدیرانی دل نگران محیط زیست پیدا می شدند دچار مشكل می شدند. متاسفانه سازمان محیط زیست در حد یك ویترین تضعیف شده است و همیشه در ملاحظات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ذبح شده است. همیشه سعی شده این سازمان فقیر نگه داشته شود و همیشه سعی شده دانشش به روز نشود و همیشه سعی شده آدم هایی در رأس آن باشند كه نه تخصص محیط زیست داشته باشند و نه عشق و علاقه آن را. البته در میان رؤسای سازمان محیط زیست یك استثنا قبل از انقلاب به نام اسكندر فیروز داشتیم و یك استثنا بعد از انقلاب به نام معصومه ابتكار (البته تا حدودی) بوده است كه در دولت یازدهم كه مدعی حفظ محیط زیست است، ابتكار برای مخالفت با طرح انتقال آب خزر به سمنان بركنار شد.

*ایرنا: وزیر نیروی سابق (چیت چیان) تمایل به تجدید نظر در تفكر سازه ای و سدسازی داشت. با این اوصاف آیا این تفكر هنوز وزارت نیرو ادامه دارد یا بازگشت به عقب اتفاق افتاده است؟
درویش: سرنوشت چیت چیان شبیه معصومه ابتكار بود. او اولین وزیری بود كه به صورت جدی به رویه های حاكم بر وزارت نیرو انتقاد كرد و معلوم است كه مافیای سدسازی تحملش نكرد. الان هم دوباره اگر وزیری بیاید كه نخواهد منافع سدسازان را و یا كسانی كه سودشان در طرح های انتقال آب است، تامین كند حتما سرنگون و بركنار می شود.
یك بار برای همیشه باید دریابیم كه غلبه تفكر سازه ای بر مدیریت آب مشكل آب كشور را حل نمی كند. به جای آن باید تلاش كنیم مصرف و هدررفت آب را كنترل كنیم، میزان ضایعات در بخش كشاورزی را كاهش و كشاورزی را از طریق نرم افزاری توسعه دهیم. وابستگی معیشتی خود را به منابع آب و خاك كم كنیم و به جای تامین برق از طریق سدهای مخزنی بزرگ، آن را از طریق انرژی بادی و خورشیدی تامین كنیم.

*ایرنا: موافقان سدسازی مشكلات خوزستان اعم از گرد و غبار و خشك شدن تالاب ها را به بخش های دیگر همچون كشاورزی نسبت می دهد، نه سدسازی. به نظر شما در خوزستان چقدر می شود بین مشكلات محیط زیستی و سد سازی ارتباط برقرار كرد؟
درویش: سدها بودند كه دزدی آب را تبیین كردند. اگر سدها ساخته نمی شد ما اینگونه به تغییر كاربری اراضی و توسعه كشاورزی نمی رسیدیم. این سدها بودند كه اجازه دادند كشاورزی اینگونه بی محابا توسعه پیدا كند. این موتورپمپ ها بودند كه اجازه دادند چنین اتفاقی بیفتد و ما به جای اینكه 20 میلیارد مترمكعب را صرف كشاورزی كنیم، حدود 80 میلیارد مترمكعب آب را در اختیار كشاورزی قرار دادیم. با این كار كشاورزی را عملا به تكامل و ارتقا نرساندیم، ضایعات كشاورزی 6 برابر استاندارد جهانی افزایش یافته و راندمان آبیاری بین 35 تا 40 درصد متوقف مانده است. سدسازها نمی توانند گناه خود را بشویند. اگر چه بقیه بخش ها كم كاری كرده اند اما سدها بسیار مقصر بودند.

*ایرنا: بنابراین آیا وقت آن نرسیده كه با سدسازی خداحافظی كنیم؟
درویش: الان حدود 50 میلیارد مترمكعب مخزن در ایران ساخته ایم. در حالی كه كل نیاز آب شرب ایرانیان در سال هشت میلیارد مترمكعب است. اگر فرض كنیم كه هیچكدام از شهرهای ما هیچ راه دیگری برای تامین آب شرب ندارند، (كه اینطور نیست و بسیاری از آنها از طریق سفره های آب زیرزمینی و چشمه ها آب خود را تامین می كنند) بازهم این مقدار آب یا حتی برای ضریب امنیت، 2 برابر آن برای سدسازی كافی بود. این در حالیست كه پیش بینی كرده اند مخزن سدها را به 80 میلیارد مترمكعب افزایش دهند. آیا جز این است كه می خواهند همه مایملك محیط زیستی و حقابه تالاب ها را به بهانه ذخیره بیشتر آب نابود كنند. تاكید بیش از حد بر سدسازی خیانتی است كه آیندگان هیچگاه آن را نخواهند بخشید.

*ایرنا: آنچه در این میان همیشه مغفول مانده و ما در سفر اخیر وزیر نیرو در جریان كلنگ زنی سد تراز لالی دیدیم، اعتراض ساكنان روستاهای حاشیه سدهاست. مطالعات اجتماعی سدها چقدر مورد توجه است؟
درویش: ما خیلی امیدوار بودیم با تشكیل «دفتر امور اجتماعی منابع آب و انرژی» وزارت نیرو و آمدن دكتر فاضلی (جامعه شناس) به این مجموعه، تحولی در مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی سدها اتفاق بیفتد اما هنوز چیزی ندیدیم و روندها مثل گذشته است. متاسفانه ماتریس ارزیابی سدها بسیار ناقص است. اگرچه حوزه های فیزیكی، محیطی زیستی و اجتماعی بررسی می شود اما نكته ای كه وجود دارد این است كه در مطالعات سدها ضریبی كه به مطالعات اقتصادی داده می شود خیلی بیشتر از ضریبی است كه به محیط زیستی داده می شود، به این معنی كه ممكن است ماتریس یك سد از نظر محیط زیستی و طبیعی منفی شود اما اگر ماتریسش از نظر اشتغال و اقتصادی مثبت باشد، مجوز سد صادر می شود. و اینها لكنت های جدی است كه در فرآیند ارزیابی سدها وجود دارد.

*ایرنا: پایان داستان این سدسازی ها كجاست؟
درویش: بهترین آینده ای كه می توانیم برای این كشور تصویر كنیم این است كه ما به چنان مرحله ای از درایت، خردمندی و هوشمندی برسیم كه به قانون حاكم بر طبیعت ایران احترام بگذاریم و اجازه دهیم همه رودها، یعنی همه 93 رودخانه كشور تا پایان خودشان جاری شوند؛ اگر قرار است به خزر برسند، اگر قرار است به ارومیه برسند و اگر قرار است به خلیج فارس و دریای عمان برسند، حتما این اتفاق بیفتد و اگر قرار است وارد تالاب ها بشوند حتما به آن نقطه برسند. اگر این اتفاق نیفتد ما با فاجعه ای بسیار بزرگ روبرو خواهیم بود و بیم مهاجرت بخش بزرگی از ایرانیان، كابوسی است كه هر گز ما را رها نخواهد كرد.

گفت وگو: نادره وائلی زاده
9754/6002
۰ نفر