به گزارش روز جمعه ایرنا از خانه هنرمندان ایران، در این برنامه فیلم «شب عاشورایی» به نمایش درآمد و در ادامه پنل تخصصی با حضور فریدون جیرانی، محمدحسین مهدویان و شهاب اسفندیاری برگزار شد. مریم امینی، مصطفی دالایی و مجید رجبی معمار نیز در این برنامه به ایراد سخنرانی پرداختند.
** از «شب عاشورایی» تا «ایستاده در غبار»
جیرانی در ابتدای پنل تخصصی گفت: امیدوارم تاثر و گریههایی كه در سالن دیدم همچنان در تاریخ باقی بماند و 10 سال دیگر هم در هنگام نمایش «شب عاشورایی» باز هم همه مخاطبان گریه كنند و متاثر شوند و خاطرهای برایشان زنده نشود. دلم نمیخواهد این فیلمها 10سال دیگر تبدیل به یك سند صرف در موزههای سینمایی شود. از این نگاه عرفانی و روحانی به جبههها تا نگاه واقعگرایانه و كمی تلخ «ایستاده در غبار» و از «دیدهبان» تا «مزرعه پدری»، در طول این سالها اتفاقاتی افتاده است و گذر زمان آن نگاه عرفانی را به نگاه «ایستاده در غبار» تبدیل كرده است.
وی ادامه داد: برای بررسی شخصیت و آثار آوینی لازم است بافت سیاسی وتاریخی دوره او را مدنظر قرار دهیم، نه اینكه نگاه امروز خودمان به تاریخ را ملاك قرار دهیم. آوینی 46 سال زندگی كرد و از زمانی كه پیرامون خود را درك كرد، در سه مقطع تاریخی زندگی كرد. دوران استبداد پهلوی از سال 43 تا 57 كه آوینی در سال 44 وارد دانشكده هنرهای زیبا شد كه در دل دانشگاه تهران یك دانشكده مدرن به حساب میآمد. دوران انقلاب و جنگ از سال 57 تا 67 و مقطع بعد از پایان جنگ كه دوران توسعه اقتصادی و بازسازی خرابههای جنگ بود. «شب عاشورایی» مربوط به دوران جنگ است و رفتن آوینی به جهاد سازندگی.
** دهه 60؛ دههای پرتناقض
این كارگردان سینمای ایران ادامه داد: دهه 60 خود دههای قابل بررسی و دههای پر از تناقض است. در آن ایثار و از خودگذشتگی را میبینیم و حضور طبقات پایین جامعه در جبههها را شاهدیم و همزمان محدود كردن آزادیهای فردی در سطح جامعه اتفاق میافتد كه باعث میشود پاتوقها بسته شوند و شهر تبدیل به شهر دیگری شود. از طرف دیگر اقتصادی داریم كه كمك میكند شهر سنتی شكل بگیرد. در دهه 60 دولت در اقتصاد و تجارت دخالت و سرمایهداری و ورود كالاهای مصرفی را محدود میكند.
جیرانی افزود: اما چرا بسته شدن پاتوقها در آن مقطع تاریخی واكنشی برنمیانگیزد؟ چون شكاف طبقاتی در آن دهه كاهش پیدا میكند و فاصله بین طبقات پایین و بالای جامعه دیگر مثل فاصله طبقاتی سالهای دهه 50 نیست. همین امر كمك میكند كه شهر سنتی شكل بگیرد. در دل شهر سنتی است كه این ایثار و از خود گذشتگی این نسل، یعنی نسل انقلاب اسلامی، در جبههها حضور پیدا كنند. جبههها كمك میكنند كه این شهرِ سنتی بماند. قبلا فاصله بین شهر و روستا و فاصله بین شهر و شهرستان، فاصله بسیار زیادی بود. اما در دهه 60 فاصله بین شهر و جبههها باید كم شود. اگر در آن زمان كنترل اقتصاد وجود نداشت، در شهر مصرفزده سرمایهداری آخر دهه 50 نمیشد این ایثارگری را دید.
** آوینی و آل احمد نقطه عكس یكدیگر بودند
وی اضافه كرد: آوینی در دهه 50 نمیتوانست از بحران هویت كه همه افراد تحصیلكرده و روشنفكران را گرفتار كرده بود، فرار كند. استبداد پهلوی، مدرن كردن جامعه از بالا و پدید آمدن از خود بیگانگی در میان جمعیت مهاجر شهری نمیتوانست طبقه متوسط و روشنفكران را آزار ندهد. كامران آوینی در دل دانشكدهای رشد كرد كه چندان سیاسی نبود و در میان دانشكدههای دانشگاه تهران دیر سیاسی شد. شاید به همین دلیل باشد كه نشانههای از گرایشهای آوینی به گفتمان چپ در هیچ مصاحبهای از او یا در نوشتههای دوستانش اثری دیده نمیشود. در حالیكه در دهه 50 گفتمان چپ گفتمان غالب روشنفكری بود، چه چپ مذهبی و چه چپ غیرمذهبی.
جیرانی ادامه داد: آوینی در دل انقلاب، از یك آدم عرفی به یك آدم مذهبی تبدیل میشود. درست برعكس تحول جلال آل احمد كه بعد از شكست ملی شدن صنعت نفت متحول و به یك آدم مذهبی تبدیل میشود؛ درست دو نقطه عكس. آوینی چون از دل روشنفكری به جهان دیگر پای گذاشته است، سعی میكند انقلاب اسلامی را با تفسیر خود بازگو كند؛ «در عالم رازیست كه عقل به آن راه نمیبرد، میان این راز و آسمان رابطهای هست. آدمها بر دو نوعند، آدمهایی كه با عقلشان زیست میكنند و آنها كه زیستشان دل است. ما میگوییم تكلیف در برابر خدا، ماكسیم گوركی میگوید تكلیف در برابر مردم. انسان مختار است، اما آزادیاش مقدم بر حقیقت و عدالت نیست. آزادی حق انسان نیست بلكه تكلیف اوست در برابر حقیقت و عدالت. با پیدایش عالم جدید كه از لحاظ فلسفی با اومانیسم و ازلحاظ اقتصادی با روح سرمایهداری و مناسبات همگام آن و از لحاظ سیاسی با ماكیاولیسم فرق دارد، انسان دیگری پای به عالم ظهور نهاد كه طرحی نو در خواهد انداخت. عصر تازهای آغاز و انسان تازهای متولد شده است و او روایت تازهای چگونه بودن خویش باز خواهد گفت».
كارگردان «قرمز» افزود: انقلاب اسلامی با دنیای جدید یعنی دنیای پس از رنسانس نسبت آنچنانی ندارد. این انقلاب از تفكری سرچشمه گرفته است كه نه بر عقلگرایی كه بر وحی مبتنی است. از لحاظ تاریخی نیز مرجع این انقلاب نه تمدن یونان- رم بلكه حكومت مدینه در آغاز هجرت پیغمبر (ص) از مكه به مدینه است. انقلاب اسلامی اصولا بیرون از عالم فرهنگی دنیای جدید ظهور یافته است؛ فارغ از معیارها، ارزشها و نسبتها و اصول جدید.
** آوینی و آل احمد به آرزویشان نرسیدند
وی در ادامه صحبتهایش گفت: وقوع جنگ به آوینی امكان میدهد شكلی از دینداری را در جبههها پیدا كند و شناختش از عرفان كمك میكند تا با حضورش در جبههها و جهاد تلویزیون و مستندهای «روایت فتح» نگاه روحانی و عرفانی به جنگ را وارد مستندهایش كند. آوینی دین را در یك هویت جمعی میبیند كه مهمترین تجلی آن اجتماع رزمندگان است و این اجتماع را شناختی از زندگی دینی میداند. نگاه رمانتیك او به جنگ باعث میشود احساس جای عقل را بگیرد و چون آوینی تعبیری از این دارد، به مثابه یك فرآیند درونی تعالی، در ساختههایش میشود او را عارف دید. آوینی متشرع نیست. روشنفكر عارف مسلكی است كه دینداری واقعی را در طبقات پایین جامعه در جبههها دیده است و از آنها در مستندهایش انسانهای متعالی ساخته است.
این كارگردان سینمای ایران اضافه كرد: همین نگاه آوینی به رزمندگان به مثابه عارف، محملی میشود برای نقد جامعه توسعهیافته و تفكر توسعهمحور و ماتریالیستی بعد از جنگ. اگرچه تفكر توسعه به خاطر خرابیهای جنگ اجتنابناپذیر بود، اما همین تفكر توسعه بین تصویر روحانی و عرفانی از رزمنده و جبههها و جامعه تعارض ایجاد میكند. از دل همین تعارض حاتمیكیا و ژانر تازهای برای سینمای ایران بیرون میآید كه سینمای دفاع مقدس است كه به آدمهای سادهزیست، سالم و بیرون از شهری كه دارد تغییر میكند، متكی است.
جیرانی افزود: برای آوینی پایان جنگ خیلی تلخ است و این جملهاش خیلی تلختر؛ «اكنون كه دیگر جنگی در میان نیست كه سربازی و جانبازی معیار دینداری باشد، چگونه میتوان دینداران را از غیر آنان تشخیص داد؟». همین نگاه است كه بین او و متشرعین فاصله میاندازد و جایگاه او را به عنوان یك روشنفكرعارف مسلك مشخص میكند. عارفی كه سعی میكند دین را از باطن عرفان خارج نكند تا مذهبی كه بر جای میماند، مذهب خانقاهی باشد. درست در شرایطی كه آوینی در جبههها سعی میكند با دلش و احساسش تصویری عرفانی و روحانی از رزمندهها بسازد، جمعی دیگر از روشنفكران دینی در «كیهان فرهنگی» دور هم جمع میشوند تا در شرایط غلبه عواطف، راهی به سوی عقلانیت بگشایند، آن هم عقلانیت دینی.
كارگردان «صورتی» در پایان گفت: درست پس از جنگ، توسعه اقتصادی نیازمند فرهنگ لیبرالیسم است، بنابراین خواه ناخواه ادامه این وضع جامعه ما را به یك تعارض درونی و فرهنگی دچار خواهد كرد. جلال آل احمد هم 46 سال عمر كرد و او هم متحول شد و سه دوره را دید. هر دو روشنفكرانی بودند كه مخالفتشان با دنیای مدرن روشنفكری، ریشه متعصبانه و جاهلی نداشت. آنها با نگاه تاریخی به این مقوله مینگریستند و دنبال یك مدرنیته بومی بودند. مدرنیتهای كه با فرهنگ ایرانی اسلامی ما همگون باشد؛ هر دو به آرزویشان نرسیدند.
** برخورد روایتها بر سر آوینی
پس از آن «شهاب اسفندیاری» رئیس دانشگاه صدا و سیما در توضیحاتی گفت: در این 26 سال در مورد شهید آوینی در دورههای مختلف با برخورد روایتها مواجه بودهایم. گریزی از این مساله نیست چون افراد به واسطه شناخت خودشان از ابعاد مختلف شخصیت شهید آوینی روایت میكنند؛ همچنین به دلیل اینكه اساسا شهید آوینی شخصیتی جستجوگر و در حال تحول داشت و هیچ دوره سكون و جمودی در زندگی او شاید پیدا نشود. پس طبیعی است كه روایتهایی كه ناظران از این شخصیت ارائه میكنند با هم تفاوتها و گاه تعارضهایی داشته باشد. اما در روایتها گاهی با سادهسازی مفاهیم، رویدادها و معناها مواجه میشویم كه شاید مقداری آسیبزننده باشد. همینطور دو قطبیها و برچسبهایی كه ساخته میشوند، نمیتوانند همه حقیقت در مورد یك شخصیت را انعكاس دهند.
وی سپس به طرح سوالاتی پرداخت و گفت: مهمترین وجه تمایز شخصیت شهید آوینی در میان دیگر اصحاب نقد و نظر به ویژه در حوزه سینما چیست؟ جایگاه اندیشهها و افكار ایشان در نقشه كلی اندیشهها و نظریههای سینمایی كجاست؟ میراث وی امروز چیست؟ مهمترین وجه تمایز اندیشه شهید آوینی با دیگر صاحبنظران عرصه سینما را، جستجوگری برای یك سینمای دیگر و جسارت برای پرسش از اصل سینما میدانم. او مرعوب نبود و تسلیم وضع موجود نشد. حرفهایی كه شهید آوینی در دهه 60 درباره سینما میگفت، حرف معقول به حساب نمیآمد و جدی گرفته نمیشد. همینطور درباره فیلمهای او؛ آیا یك استاد سینما یا منتقد جدی هنری درباره «روایت فتح» حرف میزد؟
اسفندیاری ادامه داد: ولی او از این مساله باكی نداشت و تلاش كرد در جستجوی یك سینما و دنیای دیگر باشد. این ایستادگی ثمرهاش این است كه امروز دیگرانی در برابر حاصل كار او كه یك امر متفاوت است سر كرنش فرو میآورند و ناگزیرند آن را ببینند. البته در تاریخ سینما افراد و جریانهای دیگری بودهاند كه خواهان نوع دیگری از سینما بودهاند. آوینی جسارت داشت از چیزهایی كه بقیه بدیهی میدانستند پرسش كند و به شیوهای متفاوت عمل كند، در حوزهای كه همه به یك شیوه عمل میكردند.
** «شب عاشورایی» یادآور «ایستاده در غبار» است
وی افزود: در نقشه اندیشههای سینمایی امروز جهان، رویكرد و نگرش فردی مانند آوینی غریبه و عجیب نیست. همان مباحثی كه در گذشته در حوزه سینمای آلترناتیو داشتهایم، امروز با ادبیات دانشگاهی تازهای بیش از پیش در حال تولید است. امروزه این مساله مطرح است كه حتی در مطالعات فیلم هم نباید صرفا نظریهها را از دانشگاهها و مكاتب اروپایی گرفت و بعد با نمونههای مطالعاتی كشورهای مختلف مطالعه كنیم. حتی اندیشیدن و نظریه پردازی در سینما هم باید اصیل و بومی باشد. اینها میراث مهم اندیشه شهید آوینی است كه در دعواهای سیاسی و فرهنگی و هنری این وجوه نباید نادیده انگاشته شود.
رئیس دانشگاه صدا و سیما در پایان گفت: مستندهای «روایت فتح» و نگرش و رویكرد شهید آوینی در حوزه سینما منقطع نشد و یك استثنا نبود، یك تجربه منحصر به فرد نبود؛ اندیشه و سبك و كار و رویكرد آوینی را امروزه در رویشهای تازهای در جریان اصلی سینمای ایران میبینیم. برخی پلانهای «شب عاشورایی» من را به یاد «ایستاده در غبار» میانداخت. مهدویان مستندهای «روایت فتح» را دیده و متاثر از شهید آوینی است. نرگس آبیار نیز به طور مشابه یك رویش جدید است. امیدوارم این قبیل نشستها به توجه بیشتر اهالی پژوهش به شخصیتهای بزرگ و ماندگاری مانند شهید آوینی كمك كند.
** آوینی در زمانه یقین زندگی كرد
«محمد حسین مهدویان» كارگردان سینمای ایران دیگر سخنران این مراسم بود كه در ابتدای صحبتهایش گفت: آوینی در فیلمهایش نگاهی مبتنی بر یك یقین داشت، در حالی كه نگاه من از شك و تردید شروع میشود. این شاید فرق عمده فیلمهایی باشد كه در این سالها ساختهام، با فیلمهای سید مرتضی آوینی. ایمان و یقین آوینی برای من شگفتانگیز است؛ ما در زمانه شك و تردیدها زندگی میكنیم و آوینی این بخت را داشت كه در زمانه یقین زندگی كند. او میگوید «غایت خلقت جهان، پرورش انسانهایی است كه بر شك و تردید غلبه كنند». یكی از جستجوهای آوینی این بود كه چگونه بر شك و تردیدهای بشری غلبه كند و این امر طبیعتا در آثارش هم منعكس میشود. اما تجربیات ما شبیه به تجربیات مرتضی آوینی نیست و طبیعتا نگاهمان در فیلمسازی متفاوت است.
وی ادامه داد: من از سه جنبه از سید مرتضی آوینی تاثیر پذیرفتهام؛ یكی از لحاظ سبك و ظاهر. فیلمهای روایت فتح شكل و ظاهری دارد و من و هادی بهروز در فكر كردن به فیلمسازی به ویژه از فیلم «شب عاشورایی» تاثیر زیادی گرفتهایم. از شیوه فیلمبرداری دالایی آموختهایم و برای ساخت «آخرین روزهای زمستان» با او مشورت كردهام تا فیلمم شبیه فیلمهای «روایت فتح» شود. انتخاب دوربین 16 میلیمتری و دوربین روی دست و میزانسن شلوغ فیلم تحت تاثیر «روایت فتح» است. این یك میراث بصری است كه از زمان جنگ باقی مانده و ما با آن خو گرفتهایم. فرم بصری فیلمهای متاثر از فضای بصری «روایت فتح» است.
** اصالت تئوری سینمایی آوینی
این كارگردان سینمای ایران اضافه كرد: جنبه دوم تاثیرپذیری من از آوینی این است كه در دوره دانشجویی آثار شهید آوینی را مطالعه كردهام. یعنی در دورهای كه آدم به عنوان دانشجو علاقه مند است تئوریهای سینمایی را بخواند، «آیین جادو» را خواندم و اصالت یك تئوری سینمایی را در آن یافتم. آوینی در «آیین جادو» یك تئوریپردازی كاملا ایرانی از یك انسان مسلمان راجع به سینما ارائه میدهد كه خیلی ناب است و ویژگیهای منحصر به فردی دارد كه واقعا از نظر من در هیچ نظریه سینمایی دیگری پیدا نمیشود. برای من عجیب است كه آن اندازه كه باید، به این نظریات توجه نشده است. این نظریات در ساخته شدن من به عنوان یك فیلمساز خیلی موثر بود و به من شجاعت داد كه جور دیگری فكر كنم. از او آموختم كه به چیزی كه دوست دارم و در ناخودآگاهم اثر میكند توجه كنم و خودم و روحم را بسازم.
مهدویان ادامه داد: تاثیر سوم آوینی این بود كه ما در جامعهای زندگی میكردیم كه بهتدریج كه رشد میكردیم تعارضات جامعه خودش را نشان میداد. ما به خصوص دوران دوم خرداد را بهخوبی درك كردیم كه همزمان با دوران دانشجوییمان بود. در فضای توسعه سیاسی بعد از دوم خرداد و فضای باز رسانهها حرفهای تازهای میشنیدیم و دوران خیلی جذاب و شگفتانگیزی بود كه باعث شد ما خیلی با هم گفتگو كنیم. زندگی در جامعه ایرانی در آن دوران هیجانانگیز بود. ما در جامعهای زندگی میكردیم كه یك انقلاب را از سر گذرانده بود و ما در آن نقش و تاثیری نداشتیم.
وی در پایان گفت: ما اولین نسل از كسانی بودیم كه میراثی را تجربه میكردیم كه تاثیری در آن نداشتیم اما باید نسبت خودمان را با این جامعه پیدا میكردیم. وقتی در چیزی مشاركت جدی نداشتهاید در مورد آن تردید میكنید، و این تردید كردن به معنای نفی آن نیست بلكه به معنای شروع یك تامل تازه در مورد آن است. زندگی سید مرتضی آوینی از این جهت بسیار موثر است. یكی از راههایی كه میشود در مورد این تردید بهطور جدی تامل كرد، تبدیل شدن آوینی به یك آدم انقلابی است. من در طول دوران زندگیام، هیچ نوع تجربهای از آدمهایی ندارم كه در «شب عاشورایی» میبینیم آنگونه به استقبال مرگ میروند. بخش زیادی از فیلمسازی من امروز، تلاشی برای كشف این دوران است. یك دوره 10 ساله بین سالهای 58 تا 68 وجود دارد كه آدمها شكل غریبی دارند. این سوال پیش میآید كه چه چیزی در لحظه تاریخی انقلاب اتفاق افتاد كه آوینی را دگرگون كرد؟ این بخش از تاثیر آوینی، در محتوای فیلمها و مضامینی كه كار كردهام موثر بوده است.
** نسبت بین شخصیت آوینی و آثارش
پس از آن امینی در توضیحاتی درباره نسبت بین شخصیت شهید آوینی و آثار او گفت: این نسبت همان چیزیست كه باعث سوءتفاهمهایی در طول این سالها شده است. بخشی از سوءتفاهمها به این دلیل است كه در این نسبت جستجویی صورت نگرفته است. گفته میشود آوینی قبل از انقلاب یك جور و بعد از انقلاب جور دیگری بود و یك دو قطبی شكل داده میشود، اما چنین چیزی درست نیست. من از دوران آشنایی با شهید آوینی، با شخصیت جستجوگر او مواجه شدم؛ به این معنا كه زندگی روزمره و مناسبات معمولی برایش كافی نبود. این مسائل آنقدر به او انگیزه نمیداد كه اشتیاقی برای طی كردن زندگی به او بدهد. مثلا اینكه رشته معماری تحصیل میكرد، باعث نمیشد به دنبال مسیر فارغالتحصیلی و احداث بنا و ماندگار كردن اسم خودش باشد.
وی ادامه داد: او برای اینكه معنایی برای این زندگی پیدا كند، به عالم ادبیات، هنر و فلسفه روی آورد. البته فراموش نكنیم كه در معماری نیز ما با فضا سر و كار داریم نه با آجر و سیمان پس وی از طریق معماری، ارتباطی با فضا پیدا كرده بود و در اینجا میتوان نقطه اتصالی بین معماری و سینما پیدا كرد. همانطور كه در فیلمهای مستند آوینی با فضاسازی مواجه هستیم. آوینی كارش را در معماری ادامه نداد، اما در فلسفه و ادبیات و شعر به دنبال معنا و انگیزهای برای ادامه زندگی بود. مطالعات او در این زمینهها جدی بود اما باز هم جواب نمیگرفتند و انگار با یك ظلمت روبرو میشد و یك فروبستگی در این حوزهها میدید. آوینی قبل از انقلاب تجربیاتی داشت كه به صراحت نشانه علاقه مند نبودن به ادامه زندگی بود.
** انقلاب در درون آوینی
امینی اضافه كرد: در مقطع انقلاب اتفاق مهمی میافتد و آوینی به عنوان یك فرد جستجوگر متفكر كه قانع نشده، برای سوالهایش در درون خود به جواب میرسد. آوینی با انقلاب همجنس و همسنخ است و در نتیجه این انقلاب در درون خودش رخ میدهد. او در تعریف هنری از انقلاب مینویسد «انقلاب یعنی شكافتن، شكفتن و شكوفه». به نظر من این اتفاق هنری در وجود او افتاده است كه بعدا آن را بیان میكند. شكافی در زندگی پیشین او ایجاد میشود كه از درونش یك نهال سر بر میآورد و شكوفا میشود و ما ثمرات آنرا میبینیم.
وی ادامه داد: شاید خیلیها گفته باشند یا بگویند مستندهای جنگ آوینی، پروپاگاندا است. این مشكلی ندارد و خوشحال میشوم عدهای بگویند پروپاگاندا است و عدهای هم در پاسخ بگویند نه اینطور نیست، و اینكه در نهایت به چه نتیجهای برسیم هم زیاد برایم اهمیتی ندارد. اما نظر من اینست كه وقتی یك ماجرا بخشی از هویت آوینی میشود، دیگر با پروپاگاندا یكجا جمع شدنی نیست و به نظرم نمیتوان اصطلاح پروپاگاندا را برای این فرم و ساختار فیلمسازی بكار ببریم. هرچند كه وی با انقلاب همذاتپنداری میكرد و طبیعتا با آنچه در فیلمهایش تصویر كرده موافق است و آنها را توصیه میكند و با زبان خودش تهییج میكند. اما این سطحی از فیلمسازی اوست. هیچكدام از اینها با سفارشی جز از دورن خود آوینی حاصل نشده است و به همین دلیل همچنان جذاب است. ممكن است مستندهای آوینی ایرادهای سینمایی داشته باشند اما بهعنوان یك فرم جدید در مستند جنگی، به نظر من یك فرم ماندگار خواهد بود.
** دو جهان موازی آوینی
امینی افزود: تصور من از این فیلمهای مستند و تصاویر و حضور آوینی در هر دو بخش، اینست كه فیلم در دو جهان موازی سیر میكند؛ یكی جهان واقعیت و زمان حال و تصویر است كه میتواند خیلی خشن و گزنده باشد. دیگری بخش گفتار فیلم است كه در جهان دیگری است و به نظر من، این ادامه همان جستجو در پی یافتن معنا برای واقعیت روزمره است كه به این سطح گفتار منتقل شده است. چرا این دو جهان را موازی مینامم؟ این دو جهان متنافر نیستند و از هم دور نمیشوند بلكه با یك فاصلهای، زمان و مكان را محو میكنند و روی همدیگر پیش میروند. یكی از آنها در حیطه معناشناسی است و دیگری در حیطه واقعیت. این نكته عجیب و منحصر به فردی است كه این دو لایه را با هم حس میكنیم. اینطور نیست كه حس كنیم چیزی بر چیز دیگر اضافه شده، بلكه این دو همزمان با هم پیش میروند. این اتفاق در وجود و زندگی خود آوینی افتاده است و خیلی از مسائل دیگر را هم همینطور میبینم.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: شاید از روی فیلمهای آوینی نتوان به یك دستورالعمل سینمایی برای فیلمسازی مطلوب رسید. كمااینكه او تحصیلات آكادمیك در حوزه سینما نداشت و آموختنش هم از مجرای زندگی كردن و تجربه زیسته بوده است و به چنین محصولی منجر میشود. اما بعد از ساختن این فیلمها چیزهایی را كه آموخته تدوین میكند كه تبدیل به كتاب «آیین جادو» میشود. وقتی این كتاب را میخوانم حس میكنم یك انسجام فكری در آن وجود دارد و میتوان به آن به عنوان یك نظریه سینمایی رجوع كرد. ما در انتشارات واحه یك فصل از این كتاب را در مكاتباتی در اختیار یك ناشر دانشگاهی در آمریكا قرار دادیم و آنها با خواندن این یك فصل به ما گفتند وی قطعا یك نظریهپرداز بسیار مهم است و خواستار چاپ مابقی فصول شدند. آنها آوینی را با آندره بازن مقایسه كردند كه هر دو از پرسش «سینما چیست؟» شروع میكنند. یعنی پرسشی ماهوی از سینما كه هر كدام از این دو نفر در مسیر خود به جوابهایی برای آن میرسند. اما متاسفانه این نگاه در خود جامعه ما وجود ندارد.
** آوینی شیدای انقلاب بود
امینی ادامه داد: من این نوع فیلمسازی و حضور در دو جهان موازی را در كتاب «فتح خون» آوینی نیز به روشنی میبینم. این نكته حیرتانگیز است كه با خواندن كتاب این احساس به ما دست نمیدهد كه اینها دو چیز متفاوت و ناهمخواناند. انگار این معنا به متن گزارشی نشت میكند و با یك متن واحد روبرو هستیم و احساس پراكندگی نمیكنیم. مثل دو ساز متفاوت كه یك جور كوك شده باشند. به نظر من تناقضهایی كه درباره آوینی مطرح میشود به این دلیل است كه تصور حضور در دو جهان موازی خیلی سخت است. آوینی جوری زندگی نمیكرد كه خیلی زود بتوان در مورد این مسائل به جواب رسید. پاسخ به آن تناقضات ظاهری، نیاز به یك سیر در آثار و شخصیت وی دارد. اگر دغدغه ما شناخت باشد، از آثار آوینی میتوان به شناخت شخصیت او دست یافت.
وی در پایان گفت: به هر حال بحثهای زیاد راجع به آوینی شده، مورد هجمههای زیادی قرار گرفته و نگاه به او عموما از منظر سیاست بوده است با اینكه هیچ پست و مقام سیاسی نداشته است. این یك حجاب است كه اجازه نمیدهد بفهمیم كه آوینی شیدای انقلاب بود و از منظر هنر و تفكر به بررسی آثار و افكار او بپردازیم. به هر صورت این هجمهها وجود داشته است و دو جور برخورد صورت گرفته و توجیهات مختلف شده است. آیا میشود آنها را نادیده گرفت یا كمرنگ فرض كرد؟ نه. آیا تاثیری در سكانس آخر نداشت؟ داشت. آیا فقط اینها مساله بوده است؟ نه. چون آوینی كماكان در آن دو جهان موازی سیر میكرد. آن یكی جهان هم از وی مطالباتی داشت و آوینی هم مطالبات خودش را داشته است. در یك نقطه، در جایی كه او انتخاب میكند كه جایی باشد كه همان مظلومیت شهدای كربلا باشد، و در زمانی كه جنگ به پایان رسیده است، و همانگونه كه در تمام زندگیاش غیرمعمول رفتار میكرد، آن نقطه را انتخاب میكند، كه نقطه شهادت است، و تمام.
** فیلمبرداران «روایت فتح» سیر خودشان را داشتند
در بخش دیگری از این برنامه مصطفی دالایی از تجربه كار كردن با شهید آوینی گفت و توضیح داد: گروه جهاد تلویزیون چند اتاق در سازمان صدا و سیما داشت كه محل فعلی شبكه خبر است. جهاد سازندگی به نوعی از كار ما انتقاد داشت كه به اندازه كافی به كاری كه از طرف جهاد به شما محول شده است نمیپردازید. اما شهید آوینی نسبت خودش را با جنگ روشن كرده بود و میگفت اگر ما را نمیخواهید از اینجا میرویم و اتاق را تحویل میدهیم. در نهایت قرار شد پشتیبانی جهاد در جنگ و همینطور از روستاها هم فیلم بگیریم. سازمان صدا و سیما هم با توجه به مدیریتهای مختلفش، حالتهای مختلفی نسبت به سید مرتضی آوینی میگرفت.
وی ادامه داد: من قضیه را اینطور نمیدیدم كه آوینی بهعنوان كارگردان در اتاقش نشسته و یكسری فیلم به او میرسد. من به شخصه تصویر را خیلی دوست داشتم و حضور در جبهه صرفا به این دلیل نبود كه احساس وظیفه كرده باشم. همیشه تصویر و زیبایی تصویر و مستند را دنبال میكردم. هر كدام از فیلمبرداران حاضر در جبهه و همینطور سید مرتضی آوینی سیر و زیباییشناسی خودشان را داشتند. آوینی از ساختن آن فیلمها هیچ رنجی نمیكشید. او با یكسری افراد كار میكرد و علاقهای دوسویه میان آنها برقرار بود و بچهها منسجم كار میكردند.
** آوینی در شیوه فیلمبرداری ما دخالت نمیكرد
دالایی افزود: ما فیلمبرداران حتی فیلم مونتاژ شده به آوینی میدادیم. او گاهی پلانهای پرشمار ما را جابجا نمیكرد و فقط فریمهای نور خورده را جدا میكرد. آوینی معتقد بود تقدیری كه فیلمبردار خودش را به آن سپرده، زیباترین تقدیر است و نباید در این تقدیر دست ببرم. فیلمبردارها هم سیر خود را طی و هدفی را دنبال میكردند. من صحبتهای فراوانی با شهید آوینی داشتم، اما او هیچگاه وارد این مساله نمیشد كه چطور فیلمبرداری كنم. «روایت فتح»یترین فیلمهایی كه میتوان شهید آوینی را در آن یافت، فیلمهایی است كه پس از پایان جنگ ساخته است، مثل «شهری در آسمان»، این فیلمها بهشكل خالص مرتضاییاند. اما پیش از آن اینطور نیست و فیلمبرداران نیز نقش و سیر خود را دارند كه آوینی با تدوین و نریشن خود رنگ خاصی به آنها میبخشد. اگر نگاه ما سطحی باشد ممكن است تمام فیلمهای «روایت فتح» را به یك فرم ببینیم، اما در واقع اینگونه نیست.
وی در پایان گفت: بچههای اكیپ فیلمسازی «روایت فتح» به جهات مختلف اصلا حال خوبی ندارند. آنها از همه جهت مورد بیمهری واقع شدهاند كه قابل گفتن نیست. من فكر میكنم حال مرتضی هم خوب نیست. بعد از این همه سال آیا فیلمهای «روایت فتح» زیرنویس انگلیسی دارند و ترجمه شدهاند؟ چند سال باید بگذرد؟ اینهمه بودجه آمد و رفت و فیلمهای نصفه نیمه ساخته شد. چرا بودجهای به این فیلمها تعلق نمیگیرد اما به چیزهای مختلف دیگر اختصاص مییابد. این فیلمها باید وارد مجامع مختلف شود. مرتضی آوینی هم باید جای خود را در میان بحثها داشته باشد. كار اصیل و دانشگاهی درباره وی انجام نمیشود انگار صرفا اسم بردن از شهید آوینی كفایت میكند. از آن طرف هم بچههای «روایت فتح» به حال خود رها شدهاند و كسی هم اهمیتی به این موضوع نمیدهد.
** گفتگو درباره آوینی باید در تمام طول سال جریان داشته باشد
در پایان این برنامه نیز مجید رجبی معمار در صحبتهایی كوتاه گفت: در دورهای كه در بنیاد روایت فتح حضور داشتیم حدود 180 كتاب چاپ و حداقل 700 برنامه تلویزیونی ساخته شد. در آن سالها با مبالغ اندك این كارها را پیش میبردیم. همچنین هنرستانی شكل گرفت كه دانشجویانش هر كدام برای خود تبدیل به پایه شدند و كارهای بزرگی در آنجا انجام شد. جلساتی كه در این سه روز در خانه هنرمندان ایران برگزار شد جلسات بسیار خوبی بودند. پرداختن به سید مرتضی آوینی خیلی جای كار و به ویژه كار علمی دارد. گفتگوها در اینباره باید شروع شود. بحث ترجمه آثار شهید آوینی اواخر دهه 70 در موسسه روایت فتح مطرح بود و مقدمات آن انجام شد اما بعدها ادامه پیدا نكرد. خانه هنرمندان ایران خانه مرتضی آوینی و اینجور فكر هم است و این برنامه سه روزه طلیعه خوبی بود تا نه فقط در سالگرد شهادت مرتضی آوینی، بلكه در تمام طول سال گفتگو در اینباره ادامه داشته باشد و هر كسی به هر نحوی كه میتواند به ما كمك كند.
بیستم فروردین مصادف با سالروز شهادت سیدمرتضی آوینی به سبب تعهد، قرب و شهود در قلم و لنز دوربین مستندهای جاودان سید شهیدان اهل قلم «روز هنر انقلاب» نامگذاری شده است.
فراهنگ**9031**1883
تهران- ایرنا- سومین روز از برنامه «سه روز با مرتضی آوینی» با موضوع نقد و بررسی آثار و شخصیت سید شهیدان اهل قلم در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.