به گزارش ايرنا، براي شروع بحث بهتر است كمي به عقب برگرديم؛ تيم منچستريونايتد از جام حذفي انگليس حذف شده است، در آستانه حذف از ليگ قهرمانان قرار دارد و جستجوي آنان براي كسب سهميه فصل بعد اين تورنمنت به مويي بند است.
پرسشي كليدي كه پس از شكست يك بر صفر يونايتد بي رمق مقابل بارسلونا در دور رفت يك چهارم ليگ قهرمانان اروپا، مطرح مي شود اين است كه اگر «خوزه مورينيو» همچنان هدايت يونايتد را برعهده داشت، عملكردي متفاوت نسبت به «اوله گانر سولسشر» به نمايش مي گذاشت يا خير؟
يا با مطرح كردن اين پرسش به شكلي ديگر مي توان اين سوال را پرسيد: مورينيو در صورت ماندن در اولدترافورد چه اقدام متفاوتي را انجام مي داد؟ پاسخ هر 2 پرسش اين است: او هيچ كار متفاوتي انجام نمي داد.
بارسلونا محتمل ترين گزينه براي فتح عنوان قهرماني اروپا است و دلايل محكمه پسندي نيز براي اين ادعا وجود دارد؛ در درجه اول آنها «ليونل مسي» را دارند و در بسياري از پست ها بازيكناني قابل اتكا در اختيار دارند؛ علاوه بر اين، آبي اناري ها از نيمكت قوي برخوردارند.
در سوي مقابل، يونايتد چه از حيث بازي هاي خانگي و چه خارج از خانه در مقايسه با بارسا تيم درجه دوم محسوب مي شود؛ با توجه به اين نكته، مي توان نتيجه گرفت كه سولسشر از لحاظ گيم پلن (نقشه بازي) گزينه هاي زيادي را در اختيار ندارد.
او به درستي و با شايستگي، خود را پرچمدار سبك مربيگري «سر الكس فرگوسن» مي داند؛ علاوه بر اين، او از خدمات «مايك فلن» دستيار شماره يك فرگوسن در كنار خود بهره مي برد.
سولسشر همگان را متقاعد كرد كه مشكلات مجموعه تيم را مثل يونايتدي كه انتظار مي رود، رفع خواهد كرد و اينكه آنها تحت هدايت وي سر تعظيم پيش هيچ تيمي فرود نمي آورند و تفاوتي ندارد كه حريف آنها كيست، يونايتد او مثل يونايتد فرگوسن نهايت تلاش خود را خواهد كرد تا برنده بازي ها شود.
و اين همان چيزي بود كه هواداران دوست داشتند بشوند؛ رهايي از روزهاي ناكامي و ديكتاتوري مورينيو.
اما در برابر بارسا در عمل چنين اتفاقي رخ نداد؛ در اين بازي 2 دفاع مركزي، 3 دفاع آخر و 2 هافبك دفاعي قرار داده شد تركيبي كه به سختي مي توان آن را هجومي و جسورانه در نظر گرفت و علاوه بر اين آنها موفق نشدند تا آنچه به اصطلاح از آنان خواسته شده بود را رقم بزنند؛ كسب يك كلين شيت.
اما آنچه به طور روزافزون مشهود است اين است كه يونايتد سولسشر با تمام تيم ها به يك سبك بازي مي كند؛ سبك فوتبالي آنان درصدي است و از واتفورد گرفته تا پاري سن ژرمن و بارسلونا در برابر همه به يك شكل بازي مي كنند.
تنها وجه تمايز سولسشر با مورينيو اين است كه مرد نروژي اجازه دارد تا از مظان اتهام بگريزد چرا كه او در درجه اول اسطوره باشگاه است و به همراه شياطين سرخ ليگ قهرمانان را در سال 1999 فتح كرده و در درجه دوم سولسشر به شكلي استثنايي در نخستين روزهاي نشستن روي نيمكت سرخ ها «شانس» آورد.
و حالا كه شانس از اين تيم رخت بر بسته، يونايتد به شكلي عجيب به دوران مورينيو شبيه شده است.
آنها از 5 بازي اخير خود، متحمل چهار شكست شده اند؛ از جام حذفي كنار رفته و بازگشتشان به ليگ قهرمانان براي فصل آينده با توجه به رتبه اين تيم در ليگ برتر كمي دور از انتظار به نظر مي رسد؛ علاوه بر اين، با توجه به بازي برگشت مقابل بارسا در نيوكمپ شياطين سرخ در آستانه حذف از ليگ قهرمانان فصل جاري نيز قرار دارند.
يكي از عناصر چنين اتفاقاتي و نوسان سولسشر با نتايجي ضعيف، به پيروزي آنها مقابل پاري سن ژرمن در يك هشتم مربوط مي شود؛ پيروزي كه اگرچه در ظاهر باشكوه بود اما عوض كردن شكست 2 بر صفر در خانه با پيروزي 3 بر يك خارج از خانه، از نگاه بسياري شيرين كاري بود كه يونايتد تحت هدايت فرگوسن هر از گاه محض شوخي و مضاح انجام مي داد.
اما آنچه از نظر ها پنهان ماند ميزان خوش شانسي يونايتدها بود؛ نه تنها به خاطر غيبت نيمار كه چيزي شبيه بارساي بدون مسي بود، بلكه آنها با كمترين ميزان شليك به سمت دروازه به گل رسيدند و در آخرين موقعيت هم با پنالتي نتيجه را به سود خود رقم زدند.
نتيجه بسيار زيبا و دلپذير بود به اندازه اي كه «اد وودوارد» مدير اجرايي يونايتد سولسشر را با قراردادي سه ساله مورد لطف خود قرار داد؛ البته هيچ شكي وجود ندارد كه سولسشر جو حاكم بر رختكن و تمرينات را تغيير داد و به تمام بازيكن اعتماد به نفس از دست رفته را بازگرداند اما بلند مدت كردن قرارداد سولسشر با توجه به شواهد كمي كوته فكرانه به نظر مي رسد.
يونايتدها در حال حاضر براي هر بازي كه وارد زمين مي شوند شانسي 50 – 50 دارند چرا كه در يك سوي ميدان به مهارت هاي «داويد دخه آ» سنگربان مطمئن خود تكيه كرده اند و در سوي ديگر ميدان به گاف هاي دروازه بان و مدافعان حريف!!
اين شرايط با دوران حضور مورينيو بي شباهت نيست؛ شاهد اين موضوع هم نمايش حماسي دخه آ در نخستين روزهاي حضور سولسشر در يونايتد مقابل تاتنهام بود دقيقا مشابه همان عملكردي كه وي در بازي فصل گذشته مقابل آرسنال در زمان مورينيو از خود به نمايش گذاشت.
در آن روزها هم هيچ برنامه قابل توجهي پشت پيروزي هاي يونايتد وجود نداشت همه چيز به دخه آ و اميد گلزني در نيمه هاي دوم بازي بستگي داشت.
علاوه بر اين، شما مي توانيد پيروزي مقابل پي اس جي را با پيروزي كه مورينيو در مرحله گروهي مقابل يوونتوس كسب كرد مقايسه كنيد؛ يونايتدها بد بازي كردند، اما در نهايت نتيجه مورد نظرشان را در دقايق پاياني به دست آوردند.
آنها اخيرا در برابر وولورهمپتون به همين سبك بازي كرده و شكست خوردند و همين طور مقابل واتفورد كه البته به طور اتفاقي پيروز شدند؛ نتايج بالا و پايين داشته اما عملكرد ها در يك سطح بوده و اين به هيچ عنوان خبر خوبي نيست.
سولسشر هنوز براي رام كردن خط هجومي حريفان به نقشه اي قطعي و راه حلي درست دست نيافته و نتايج بازي ها در بيشتر موارد شبيه به شير يا خط انداختن است؛ با توپ وارد دروازه مي شود يا نه؛ همانطور كه مقابل آرسنال ديديم، اگر دخه آ گاف مي داد درست مثل خيلي از دروازه بان ها، آنگاه يونايتد به دردسر بدي مي افتاد.
هواداران يونايتد و همچنين وودوارد تعبير درستي از نتايج ابتدايي اين تيم تحت هدايت سولسشر نداشته و به امنيتي غيرقابل اتكا از تسلسل پيروزهاي اوليه تكيه دادند غافل از اينكه ماه عسل يونايتد با سولسشر هم تمام شده است.
اين موضوع را مي توان در فاصله مابين روزهاي كنوني تا اوايل فصل آينده به خوبي و به وضوح درك كرد؛ يونايتدها با سرمربي تيم ناشناخته مولده نروژ قرارداد امضا كرده اند و انتظار دارند تا او در يكي از مهم ترين پنجره هاي نقل و انتقالاتي، تحولي بزرگ و همه جانبه به وجود آورد.
بارسلونا در حال حاضر با «فرانك دي يونگ» قرارداد بسته و رئالي ها «ادر ميليتائو» را به خدمت گرفته اند، بايرن مونيخ «لوكاس هرناندز» را جذب كرده است؛ اين باشگاه ها بي هدف دور خود نمي گشته و در راستاي ترميم نقاط ضعفشان برآمده اند.
يونايتد اما كاري به مراتب بدتر از بي تحركي پيش گرفته است؛ آنها در آستانه از دست دادن «آندر هررا» هستند؛ بازيكني كه به اعتقاد بسياري يكي از بهترين و موفق ترين خريدهايشان پس از رفتن فرگوسن بوده است؛ علاوه بر اين تنها ستاره هاي باقي مانده يعني دخه آ و «پل پوگبا» نيز درهاي خروج از اولدترافورد را نشانه گرفته اند.
اين در حالي است كه قراردادي كه سرخ هاي اولدترافورد با «الكسيس سانچز» منعقد كرده اند و ارزشي معادل يك ميليون پوند در هفته دارد، نه تنها منابع مالي اين تيم را بلعيده بلكه راه هر گونه مذاكره جديد را براي آنها بسته است؛ با اين حساب چرا بازيكني همچون «ماركوس رشفورد» با توجه به آگاهي از درآمد سانچز، بايد به مبلغي پايين تر قانع باشد؟!
در ضمن سولسشر هدايت تيمي را بر عهده گرفته كه پيش تر سه سرمربي روي نيمكت آن نشسته و تعدادي از بازماندگان عصر فرگوسن را در خود جاي داده است؛ با اين وجود دير يا زود وي به مجموعه اي از بازيكنان مورد پسند خودش نياز پيدا خواهد كرد.
سولسشر در برهه اي بحراني يونايتد را زنده كرد اما تاثيرات وي در حال ناپديد شدن است و بالانشينان در اولدترافورد به جاي تقدير و تشكر كردن از وي به خاطر كار خوبي كه وي در مدتي كوتاه به انجام رسانده و خداحافظي با مرد نروژي، در تلاشند تا با كسي كه تمام هنرهاي خود را رو كرده و چيز بيشتري براي عرضه ندارد، ادامه دهند؛ اتفاقي كه جواب نخواهد داد.
در پايان دوباره بايد اين پرسش را مطرح كرد كه آيا مابين داشتن خوزه و دفاع اتوبوسيش با نشاندن اوله پشت فرمان آن تفاوتي وجود دارد يا خير؟ پاسخ منفي است؛ يونايتد مغرور از هم گسيخته است و زنجيره نتايج خوب و اميدبخش براي درمان اين از هم گسيختگي كافي نبوده است.
ورزشي**3991**2024
تهران - ايرنا - بدنبال عملكرد ضعيف منچستريونايتد مقابل بارسلونا و شكست در اولدترافورد، گمانه زني ها در خصوص پايان ماه عسل يونايتد با «اوله گانر سولسشر» به بحث داغ محافل فوتبالي بدلش و اين شائبه مطرح شده است كه به واقع يونايتد سولسشر با يونايتد «خوزه مورينيو» هيچ تفاوتي ندارد!