۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ۸:۵۸
کد خبر: 83281554
T T
۰ نفر

دموكرات‌ها برنده شوند؛ آمريكا به برجام برمي‌گردد

۲۸ فروردین ۱۳۹۸، ۸:۵۸
کد خبر: 83281554
دموكرات‌ها برنده شوند؛ آمريكا به برجام برمي‌گردد

تهران- ايرنا- برخي كارشناسان معتقدند كه روي كارآمدن دولتي دموكرات در سال 2020 مي‌تواند ورق را به نفع ايران برگرداند. آنها معتقدند با حضور چنين دولتي، ايالات متحده به برجام باز خواهد گشت و شرايط براي ايران به مانند دوره پس از امضاي برجام خواهد شد.

اوايل سال 1392 كشور در وضعيت مناسبي قرار نداشت و ديپلماسي دولت قبل موثر واقع نشده بود. به رغم تلاش‌ها كشور به مرحله‌اي رسيده بود كه رشد اقتصادي منفي، تورم بالاي 40‌درصد و كاهش فروش نفت شرايط را دشوار كرده بود. با آغاز به كار دولت يازدهم، مذاكره به قصد حل مشكل در دستور كار قرار گرفت و نشست‌هاي متعددي بين ايران و 1+5 برگزار شد و طرف‌هاي ماجرا اراده‌اي جدي براي حصول به يك توافق پايدار ضامن صلح از خود نشان دادند. اين عوامل همراه با عملكرد مثبت وزارت امور خارجه باعث امضاي توافقي جهاني به نام برجام و صدور قطعنامه 2231 در شوراي امنيت سازمان ملل متحد شد. بر اساس اين قطعنامه جهان حق غني‌سازي هسته‌اي ايران را به رسميت شناخت و تحريم‌هاي هسته‌اي عليه كشورمان برداشته شد.

با پايان يافتن چهار‌ساله دوم دولت اوباما و روي كارآمدن چهره‌اي افراطي چون دونالد ترامپ، شرايط تغيير كرد. رئيس‌جمهور آمريكا بارها در برابر برجام موضع گرفت و سرانجام با خروج از اين توافق بين‌المللي و اعمال دور جديد تحريم‌هاي هسته‌اي عليه جمهوري اسلامي ايران شرايط را براي اقتصاد و ديپلماسي ايران سخت كرد. از سوي ديگر تيم ضد ايراني سياست خارجي آمريكا با حضور چهره‌هايي چون مايك پمپئو، جان بولتون و برايان هوك تمامي تلاش خود را براي افزايش فشارهاي سياسي و اقتصادي روي جمهوري اسلامي ايران به كار بست. برخي كارشناسان معتقدند كه روي كارآمدن دولتي دموكرات در سال 2020 مي‌تواند ورق را به نفع ايران برگرداند. آنها معتقدند با حضور چنين دولتي، ايالات متحده به برجام باز خواهد گشت و شرايط براي ايران به مانند دوره پس از امضاي برجام خواهد شد. با اين حال هنوز شك و ترديدهايي نسبت به اين مساله وجود دارد. «آرمان» در گفت‌وگو با اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل آمريكا به بررسي اين موضوع مي‌پردازد. مشروح اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد.

**پيروزي احتمالي دموكرات‌ها در انتخابات رياست جمهوري سال 2020 آمريكا چه تاثيري بر شرايط ايران خواهد گذاشت؟
محتمل‌ترين اتفاقي كه خواهد افتاد، تقويت احتمال و امكان بازگشت ايالات متحده به برجام است. البته نمي‌توان در اين خصوص به قاطعيت سخن گفت و اعلام كرد كه اگر دموكرات‌ها پيروز انتخابات 2020 باشند، حتما به برجام باز خواهند گشت. در حال حاضر كميته ملي حزب دموكرات، بازگشت به برجام و برخي ديگر از توافق‌هاي بين‌المللي كه دولت ترامپ به‌طور يكجانبه از آنها خارج شده را تصويب كرده است ولي من معتقدم دموكرات‌ها نيز اين كار را بدون دريافت امتياز انجام نخواهند داد.

آنها از ايران خواهند خواست تا در خصوص موضوعات ديگري نظير مساله موشكي، مسائل منطقه‌اي و رژيم صهيونيستي بر سر ميز مذاكره بنشيند و اقداماتي در جهت منافع ايالات متحده انجام دهد تا واشنگتن به برجام بازگردد. اين فرضيه تنها در صورتي صحيح خواهد بود كه طي حدود دو سال باقي مانده به انتخابات رياست جمهوري آمريكا، هيچ‌اتفاق خاص ديگر رخ ندهد و چالش جديدي ميان دو كشور شكل نگيرد. در اين مدت امكان وقوع اتفاقاتي وجود دارد كه حتي اگر دولتي دموكرات در آمريكا مستقر شود، زمينه‌هاي بازگشت به برجام توسط ايالات متحده وجود نداشته باشد.

**در رقابت‌هاي درون حزبي دموكرات‌ها همه در خصوص برجام متفق‌القول خواهان بازگشت بوده‌اند، اما مواضع اعضاي اين حزب نيز درباره مسائل ديگر بعضا متناقض است. اين مساله تا چه ميزان براي ايران حائز اهميت است؟
بايد توجه داشت كه براي پيش‌بيني وضعيت سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در مقابل دولت بعدي آمريكا هنوز زود است. نگاهي به رقابت‌هاي درون حزبي دموكرات‌ها و شانس نه چندان كم دونالد ترامپ براي پيروزي در انتخابات مي‌تواند خيلي از مسائل را تحت تاثير قرار دهد. براي مثال بسيار مهم است كه فردي ميانه‌رو چون جو بايدن از حزب دموكرات كانديداي نهايي باشد، يا فردي از جناح ترقي‌خواه اين حزب مانند برني سندرز و كامالا هريس. در مرحله بعد بايد ديد آيا اين فرد نهايي توان شكست دادن ترامپ در انتخابات را دارد يا او نيز مانند هيلاري كلينتون در سال 2016 شكست خواهد خورد. شكست ترامپ كار آساني نيست و نمي‌توان خيلي راحت تصور اين امر را داشت.

**چه مسائلي بيشترين تاثير را براي تعيين برنده انتخابات 2020 آمريكا خواهند داشت؟ آيا مسائلي چون دادگاه‌ها و اتهاماتي كه عليه ترامپ در جريان است موثر خواهند بود؟
يكي از اصلي‌ترين مسائل تاثيرگذار بر انتخابات 2020 وضعيت اقتصادي و معيشت مردم آمريكا است. اگر دولت دونالد ترامپ بتواند انتظارات و مطالبات اقتصادي مردم را تامين كند، فرصت‌هاي شغلي جديد ايجاد كند، نرخ بيكاري را پايين بياورد و شاخص وال استريت همچنان اميدواركننده باقي بماند، مي‌تواند از اين موفقيت‌هاي اقتصادي در برابر كانديداي رقيب استفاده كند. از سوي ديگر مساله مهاجرت و مقابله با مهاجران غيرقانوني نيز مي‌تواند مهم قلمداد شود. ساخته شدن ديوار چند‌ميليارد دلاري در مكزيك و كاهش آمار ورود مهاجران غيرقانوني محبوبيت ترامپ را افزايش خواهد داد.

ترامپ نيز از اين مساله آگاه است و با تاكيد ويژه بر روي همين مساله به‌دنبال پيروزي در انتخابات است. رقباي او هم با تكيه بر همين دو موضوع تلاش دارند تا موضع او را تضعيف كنند و درگيري‌هايي چون تعطيلي دولت آمريكا را مي‌توان از همين جنس رقابت‌ها دانست. در نهايت اگر ترامپ بتواند اين دو كار را با موفقيت انجام دهد، برنده انتخابات خواهد بود. پرونده‌هايي نيز كه در جريان است چندان اثرگذار نخواهد بود مگر اينكه گزارش رابرت مولر بتواند موارد شاخصي از تباني از سوي رئيس‌جمهور آمريكا را مطرح كند. اگر مولر بتواند اسناد و مداركي مبني بر فساد مالي ترامپ و اطرافيانش و همكاري مالي كمپين انتخاباتي او با روسيه ارائه كند، كار براي رئيس‌جمهور آمريكا بسيار سخت خواهد شد و احتمال استيضاح او نيز وجود خواهد داشت.

هرچند اكثريت دموكرات‌ها و به‌ويژه طيف ميانه‌رو اين جريان به وضوح از استيضاح سخن نمي‌گويند اما آنها نيز در پشت پرده به‌دنبال همين مساله هستند. از طرفي بسيار اهميت دارد كه كدام يك از دموكرات‌ها در برابر ترامپ خواهد ايستاد و با او رقابت خواهد كرد. روش‌هاي پوپوليستي رئيس‌جمهور فعلي آمريكا در انتخابات، به‌نحوي است كه نامزد مقابل بايد بتواند در برابر آنها ايستادگي كند و به همين منظور است كه اكثر كارشناسان احتمال پيروزي ترامپ در دور بعدي انتخابات آمريكا را بيش از ديگر نامزدها مي‌دانند.

**تأثير دخالت‌هاي خارجي نظير آنچه در سال 2016 مطرح شد را برانتخابات آينده آمريكا چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
ابتدا بايد دخالت خارجي را به درستي تعريف كنيم. زماني ممكن است كه ادعا شود كشوري خارجي به دستكاري در آراي انتخاباتي مي‌پردازد و تقلب را سازماندهي مي‌كند كه به‌نظر نمي‌رسد ادعاي صحيحي باشد. حتي تندروترين مخالفان ترامپ در حزب دموكرات هم چنين ادعايي را مطرح نمي‌كنند؛ اما تاثيرگذاري بر افكار عمومي اتفاق محتملي است. كشورهاي خارجي مي‌توانند با استفاده از ابزار رسانه و شبكه‌هاي اجتماعي روي افكار عمومي آمريكا تاثير بگذارند.

خود آمريكايي‌ها بارها از اين روش براي تاثيرگذاري بر روي افكار عمومي كشورهاي ديگر به نفع نامزدي خاص استفاده كرده‌اند و در آينده نيز استفاده خواهند كرد. در انتخابات سال 2020 نيز نه‌تنها روسيه كه نامش در انتخابات 2016 نيز مطرح شد، بلكه رژيم صهيونيستي و كشورهايي چون چين و ايران نيز احتمالا از اين روش براي تامين منافع خود استفاده خواهند كرد. با وجود شبكه‌هاي جديد اجتماعي و پيام رسان‌ها نقش اين عامل در انتخابات‌هاي سراسر جهان افزايش خواهد يافت.

**جامعه آمريكا به سمت دوقطبي شدن پيش مي‌رود و سياستمداران نتوانسته‌اند مانع اين امر شوند. اين اتفاق از چه عواملي ناشي مي‌شود؟
از اواخر دهه 1970 روند دوقطبي شدن جامعه آمريكا آغاز شده و شكاف سياسي روزبه‌روز بيشتر مي‌شود. در ابتداي اين فرايند، سياستمداران تاحدودي از تندروي خودداري مي‌كردند و مواردي كه دو حزب بر سر يك مساله به توافق مي‌رسيدند، بسيار بيشتر بود. همچنين اتهاماتي كه عليه يكديگر مطرح مي‌كردند اين چنين افراطي يا دست كم بي‌پرده به گوش جامعه نمي‌رسيد. در حال حاضر دو جريان راست افراطي و چپ افراطي در آمريكا به‌دنبال مشاركت حزبي براي حل يك مساله نيستند، بلكه به حذف يكديگر مي‌انديشند و از هيچ‌ تلاشي نيز براي رسيدن به اهداف خود فروگذار نمي‌كنند.

وقتي دو حزب حيات خود را در نابودي طرف مقابل مي‌بينند، شكاف سياسي نيز عميق‌تر مي‌شود. براي مثال در زمان باراك اوباما، جريان راست افراطي رئيس‌جمهور را به سوسياليست‌بودن و ضديت با سرمايه‌داري متهم مي‌كرد و از اوباما به‌عنوان يك خارجي غيرآمريكايي نام مي‌برد. در حال حاضر هم دموكرات‌ها ترامپ را دست نشانده پوتين،‌ نژادپرست و زن‌ستيز مي‌خوانند. همين شكاف سياسي است كه باعث مي‌شود بر سر مساله‌اي چون ساخت ديوار در مرز جنوبي، احزاب رقيب از همكاري با يكديگر خودداري كنند و در نتيجه دولت تعطيل گردد، رئيس‌جمهور سفر خارجي اعضاي كنگره را ممنوع كند و وضعيت اضطراري اعلام شود.

در آينده نيز اين شكاف افزايش خواهد يافت زيرا تعارض سياسي كه در آمريكا به وجود آمده، احتمال تحمل و مداراي سياسي را كاهش مي‌دهد. برخي از نظريه‌پردازان آمريكايي از تعارض موجود به‌عنوان جنگ داخلي فرهنگي ياد مي‌كنند و معتقدند اگر همين روند ادامه يابد، ايالات متحده تا مرز آشوب‌هاي اجتماعي نظير آنچه در دهه 1960 رخ داد نيز پيش مي‌رود.

**اين روند در جامعه آمريكا، انتخابات‌هاي آتي را به محلي براي مناقشه افراطي‌ها و ميانه‌روها تبديل خواهد كرد؟
اين مساله در رقابت‌هاي درون حزبي نمود بيشتري خواهد داشت. شاهد بوديم كه در سال 2016 حزب جمهوريخواه به سمت جريان راست افراطي متمايل شد و از اين تفكر ترامپ متولد شد. البته بايد تاكيد كرد كه ترامپ از نظر شخصيتي يك محافظه‌كار افراطي نيست و خواستگاه اجتماعي او به نيويورك و ليبرال‌ها بازمي‌گردد و به‌عنوان يك محافظه‌كار از او ياد مي‌شود، اما ترامپ سوار بر موج راستگرايي افراطي شد و همين مساله به پيروزي او در انتخابات 2016 انجاميد.

بنابراين با توجه به انتخابات كنگره در سال 2018 و عدم موفقيت چهره‌هاي ميانه‌رو مانند پل رايان، حزب جمهوريخواه در انتخابات و تقويت موضع جريان راست افراطي از جمله تي پارتي كه به نوعي به محور اصلي حزب جمهوريخواه تبديل شده است، مي‌توان گفت تكليف اين حزب براي انتخابات‌هاي بعدي نيز مشخص است و آنها همچنان از تفكر كسي مانند ترامپ حمايت خواهند كرد. اين مساله در حالتي حتمي خواهد بود كه اتفاق خاص و رسوايي بزرگي براي ترامپ در دو سال باقي مانده رخ ندهد زيرا دموكرات‌ها در 2019 و 2020 از هيچ‌تلاشي براي ضربه زدن به دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور راستگراي آمريكا فروگذار نخواهند كرد.

در جناح مقابل اما تكليف هنوز معلوم نيست و جدال ميان ميانه‌روها و چپ‌ها همچنان ادامه دارد. از طرفي جناح ترقي‌خواه و شبه سوسياليست‌هايي چون برني سندرز، كامالا هريس و اليزابت وارن با تاكيد بر مسائلي چون چندجانبه‌گرايي و توزيع عادلانه ثروت تلاش دارند كنترل حزب را به دست بگيرند و در مقابل چهره‌هايي چون جو بايدن نماينده تفكر ميانه‌روي در حزب هستند. بايد ديد در نهايت در انتخابات درون حزبي كدام جريان موفق به كسب كنترل حزب دموكرات مي‌شوند. معتقدم كه در انتخابات 2020 اين مساله چندان نمود جدي پيدا نكند اما در انتخابات 2024، شكاف سياسي جامع آمريكا بيش از پيش مشاهده شود و چپ‌هاي چپ در حزب دموكرات روبه‌روي راست‌هاي راست در حزب جمهوري خواه قرار گيرند.

**امكان پيروزي چهره‌هايي چون برني سندرز را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
سندرز در سال 2020، تقريبا 80‌ساله خواهد شد. اين مساله تاثير بسياري روي نظرات مردم آمريكا دارد. او در صورت انتخاب به‌عنوان رئيس‌جمهور مسن‌ترين رئيس‌جمهور در دور اول خواهد بود. بايد توجه كرد كه سندرز ديگر تنها كسي نيست كه نمايندگي جناح ترقي‌خواه حزب دموكرات را بر عهده دارد و مطالبات سوسياليستي و عدالت‌طلبانه مردم آمريكا را فرياد مي‌زند. در سال 2016 او دراين زمينه بي‌رقيب بود اما امروزه دموكرات‌هاي كنگره و برخي نامزدهاي رياست جمهوري از حزب دموكرات، اين مطالبات را بيان مي‌كنند و با اقبال خوبي از سوي مردم روبه‌رو شده‌اند.

مي‌توان گفت يكي از نامزدهاي جناح ترقي‌خواه شانس خوبي براي پيروزي در انتخابات درون حزبي و رقابت با دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور فعلي آمريكا خواهد داشت. اين چهره بايد كسي باشد كه در تبليغات انتخاباتي بتواند پا به پاي ترامپ پيش رود. طرح مطالباتي چون بهداشت عمومي و بيمه درماني، آموزش رايگان و مخالفت با استفاده عموم مردم از اسلحه با استقبال گروهي از مردم آمريكا روبه‌رو شده و مي‌تواند رأي‌آور باشد. از سوي ديگر افرادي چون بايدن و هيلاري كلينتون هنوز به رقابت انتخاباتي وارد نشده‌اند و اين فرصت خوبي براي جناح ترقي‌خواه و به‌ويژه سندرز است كه محبوبيت خود را افزايش دهد. به‌رغم اين مسائل شانس ترامپ براي پيروزي در انتخابات رياست جمهوري سال 2020 از ديگر نامزدهايي كه تاكنون حضور خود را در كارزار انتخاباتي رسما اعلام كرده‌اند بيشتر خواهد بود و او مي‌تواند تا 2024 رئيس‌جمهور ايالات متحده باقي بماند.

**ظهور سوسياليست‌ها در كنگره آمريكا را چگونه مي‌توان تحليل كرد؟
سوسياليسم در فرهنگ آمريكايي به‌دليل سال‌ها تقابل با بلوك شرق به نوعي بد محسوب مي‌شد، اما با افزايش فاصله طبقاتي ميان قشر ثروتمند و مرفه جامعه آمريكا و همچنين بي‌عدالتي در ساختار توزيع ثروت در اين كشور جرياني به وجود آمد كه مطالباتي عدالت طلبانه را مطرح مي‌كند. اين مساله باعث شد كه به مرور در جامعه آمريكا اين مساله پذيرفته شود. از سوي ديگر با قدرت گرفتن جريان راست افراطي و تاكيد اين جريان بر يكجانبه گرايي و تئوري‌هايي مانند «اول آمريكا»، كشورهاي اروپايي نيز به دموكرات‌ها نزديك‌تر شده و از آنها حمايت مي‌كنند.

همچنين بايد توجه كرد كه ميان سوسياليسم در اروپا و آمريكا تفاوت‌هاي جدي وجود دارد و نمي‌توان سوسياليسم اروپايي را با سوسياليسم آمريكايي يكي دانست. ظهور چهره‌هاي جواني چون اوكازيو كورتز و رشيده طليب نيز بيانگر همين موضوع است كه سوسياليسم و سوسيال دموكراسي به مرور در فرهنگ آمريكايي پذيرفته مي‌شود. بايد منتظر ماند و ديد كه آيا جريان اصلي و تعيين‌كننده حزب دموكرات، راضي به حضور يك سوسيال دموكرات در دور نهايي انتخابات رياست جمهوري آمريكا خواهند شد يا مانند سال انتخابات رياست جمهوري سال 2016 ايالات متحده، دوباره چهره‌اي ميانه‌رو مانند هيلاري كلينتون بر سوسيال دموكراتي چون برني سندرز ترجيح داده خواهد شد.

منبع: روزنامه آرمان؛ 1398،01،28
گروه اطلاع رساني**2059**9131
۰ نفر