ضارب نيز بلافاصله با يك دستگاه خودروي 206 از محل متواري شده است. ضارب حجتالاسلام قاسمي، فردي به نام بهروز حاجيلو بود كه ساعاتي پس از اقدام جنايتبار خود در درگيري با نيروهاي پليس به هلاكت رسيد. ضارب بعد از جنايت خود در اينستاگرامش اعلام كرد كه يك آخوند را به قتل رسانده است. انتشار خبر جنايت از رسانه ها و مشخص شدن هويت ضارب كه در فضاي مجازي فعال بود، ناگهان موجب افزايش تعداد دنبال كننده ها يا همان فالوئرهاي وي در فضاي مجازي شد.
اين فرد در زمان جنايت حدود 40 هزار دنبالكننده داشت اما در زمان تنظيم گزارش در ساعات غروب دوشنبه، تعداد دنبال كننده هاي اين فرد به 94 هزار نفر رسيد. اين رفتار اجتماعي از سوي افرادي كه در فضاي مجازي حضور دارند بسيار عجيب است. اشخاص در حالي به صفحه شخصي اين فرد جنايتكار رفته و او را دنبال ميكنند كه ضارب كشته شده و ديگر صفحه منسوب به وي نيز فعاليتي نخواهد داشت.
** مشابهت معناها در فضاي واقعي و مجازي
آقاي علي گرانمايه پور، استاد ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامي درباره اين رفتار اجتماعي در فضاي مجازي به «صبحنو» ميگويد: فردي كه بهعنوان قاتل طلبه همداني شناخته شد، از مدت ها قبل از فضاي مجازي براي معرفي و طرح خود در جامعه استفاده كرده بود. به گفته وي در مبحث مطالعات فضاي مجازي، بخشي تحت عنوان افكار عمومي و فضاي مجازي وجود دارد.
اين استاد دانشگاه در ادامه ميافزايد: بايد به نكته مهمي درباره فضاي مجازي اشاره كنم و آن هم اينكه فضاي مجازي همانند فضاي واقعي شرايط مشابه دارد، يعني همانطور كه مفهوم قتل در فضاي واقعي مشخص است، در فضاي مجازي هم همان معنا و مفهوم را دارد. نمايش خشونت در فضاي واقعي و مجازي يك معنا دارد اما چيزي كه سبب تعجب شده اين است كه چرا برخي از صحنههاي خشونتآميز، سخنراني يا تصاوير درگيريها موجب ميشود فالوئر، دنبالكننده و تاييدكننده چنين افرادي افزايش يابد.
گرانمايه پور در ادامه سخنان خود ميافزايد: اينجا اين سوال مطرح ميشود كه آيا همه كساني كه مطلبي را لايك ميكنند حامي و طرفدار آن مطلب و شخص هستند يا صرفاً براي سرگرمي اين كار را انجام ميدهند؟ وي در ادامه با ذكر مثالي ميگويد: اگر در استاديوم مسابقه فوتبال را ديده باشيد وقتي كه تيمي باخته و تيم ديگر ميبرد، واكنشهاي طرفداران دو تيم قابل ملاحظه است.
طرفداران تيم برنده خوشحال هستند و فرياد شادي سر ميدهند و از سوي ديگر طرفداران تيم بازنده شروع به ايجاد درگيري و خشونت ميكنند. حالا اگر در فضاي مجازي دنبالكنندههاي يك صفحه اينستاگرام يا افرادي را كه در فضاي مجازي هستند بررسي كنيد، ميتوان بخشي از اين رفتارهاي مشابه را ديد. نكته ديگر اينكه برخي علت افزايش حاميان، طرفداران يا دنبالهروها را دلايل ديگري ميدانند.
اين استاد رشته ارتباطات در ادامه با اشاره به مشكلات معيشتي و اقتصادي موجود در جامعه ميگويد: الان جامعه ما درگير مسائل اقتصادي، گراني و تورم است كه موجب ميشود افكار عمومي تحت فشار قرار گرفته و عصباني باشد. در چنين حالتي افكار عمومي دنبال فرصتي است تا اعتراض خود را مطرح كند. وي خاطرنشان ميكند كه «ما بايد بخشي از رفتار افراد در فضاي مجازي از بابت لايك كردن مطلبي خشونت آميز را نوعي اعتراض بدانيم. اما واقعيت ديگري هم هست و آن اينكه آنچه در فضاي واقعي روي ميدهد، خوشبختانه يا متاسفانه در فضاي مجازي
قابل لمس است.»
اين استاد دانشگاه در ادامه توصيهاي هم به سياستگذاران عرصه فضاي مجازي داشته و ميگويد: با فيلتركردن فضاي مجازي به جايي نخواهيم رسيد. به عبارت ديگر بايد ديد كه آيا در فضاي واقعي اجازه داشتن شرايط مناسبي براي بيان اعتراضات وجود دارد يا خير. از زماني كه در دهه 70 شمسي اينترنت وارد فضاي واقعي ايران شد، فضاي مجازي تبديل به محلي براي اعتراض شده است. گرانمايهپور همچنين ميگويد: البته برخي از كارشناسان اعتقاد دارند كه نميتوان بر اساس رفتار چند ده هزار نفر يا حتي نيم ميليون نفر دنبالكننده قضاوت كرد كه اين افراد حاميان يك قاتل يا يك مساله اعتراضي هستند. در اينباره هم بايد مثالي بزنم.
در زماني كه ليونل مسي به تيم ملي ايران در جام جهاني گل زد، حدود 40 هزار كاربر ايراني به صفحه او هجوم آوردند بهطوريكه مسي مجبور شد صفحه عمومي خود را ببندد. حالا مساله اين است كه آيا همه ايرانيها بيادب و بينزاكت هستند؟ اين استاد رشته ارتباطات اعتقاد دارد كه بر اساس مطالعات صورتگرفته درباره فضاي مجازي، كاربران به چند دليل در فضاي مجازي رفتارشان را تغيير ميدهند.
دليل اول، گمنامي هويت است. به عبارت ديگر فرد ميگويد تا من را پيدا كنند زمان ميبرد، يعني هويت نسبي است. مساله بعد نسبيبودن اخلاق است. هر كسي كه وارد فضاي مجازي ميشود، ميتواند فرد بااخلاقي باشد يا نباشد. امنيت هم در فضاي مجازي نسبي است. وي در ادامه ميافزايد: اگر همه اين ها را كنار هم قرار دهيد، آنچه شما در فضاي مجازي ميبينيد، فارغ از اينكه اعتراضي باشد يا نه و اينكه جامعه ايراني تحت فشارهاي اقتصادي باشد يا نه و حتي زماني كه فردي فرد ديگري را آزار ميدهد يا مزاحمتي براي ديگران ايجاد ميكند و شما اين همه طرفدار موافق و مخالف ميبينيد؛ يعني شاهد «پوپوليسم فضاي مجازي» هستيد. اين استاد دانشگاه اعتقاد دارد كه اين رفتار را البته نبايد به حساب پوپوليسم فضاي مجازي گذاشت چراكه جامعه ايراني در شرايط فعلي اقتصادي و اجتماعي چنين رفتارهايي را بروز ميدهد.
** برنامه ريزي از سوي اتاق هاي فكر
آخرين پست اينستاگرامي بهروز حاجيلو، ويدئويي است كه چند ساعت قبل از حادثه منتشر شده. در اين ويدئو، حاجيلو سلاح در دست در حال نمايش است. اين ويدئو داراي موسيقي اي با ترانهاي كرمانشاهي با مضمون اعدام و چوبه دار است.
اين ويدئو حدود يك ميليون و 200 هزار بار ديده شده است و نزديك به 90 هزار كامنت دارد. كامنتها هم در نوع خود جالب توجه هستند و جاي بسياري براي بررسيهاي روانشناسانه دارد. برخي كاربران اين اقدام را ضديت با روحانيت دانستهاند. برخي ديگر هم خواستار ادامه اين مسير شدهاند. بر اساس شواهد موجود، حاجيلو يكي از «شاخهاي» اينستاگرام بوده و همانند ديگر اراذلي كه در فضاي مجازي براي خود دار و دسته به راه انداختهاند، فعال بوده است.
در پايين پست هاي وي ميتوان القاب و صفتهايي را مشاهده كرد كه در وصف اين فرد قاتل سر داده شده است. برخي ديگر از كاربران نيز از مكافاتي گفته اند كه حاجيلو بايد بكشد و اينكه يك روحاني مظلوم را به شهادت رسانده است.
مروري بر نظرات و كامنتهايي كه در پستهاي ضارب جنايتكار منتشر شده است، واقعيتهاي ديگري را نيز بروز ميدهد. بر اساس نكته گفتهشده مبني بر تغيير هويت كاربران، نظرات بسياري از سوي افرادي مطرح شده كه اصطلاحاً كاربران فيك هستند. با توجه به مشابهت نظرات اين كاربران با يكديگر نيز ميتوان به اين مساله رسيد كه همه اين كاربران از سوي جريان هاي فكري خارج از كشور چون منافقين حمايت شده و همگي تحت تأثير برنامه ريزي اتاق هاي فكري هستند كه به خيال خود در حال دشمني با مردم ايران روزگار به سر ميكنند.
منبع: روزنامه صبح نو؛ 1398،02،10
گروه اطلاع رساني **9117**2002
تهران-ايرنا- شنبه گذشته بود كه خبر قتل طلبهاي در شهر همدان به طور گسترده در فضاي مجازي و رسانهها پيچيد. در ابتدا برخي جنبههاي اين اتفاق تلخ مبهم بود اما بعد از گذشت ساعتي مشخص شد حجت الاسلام قاسمي، روحاني 47 ساله مقابل حوزه علميه شهر همدان در خيابان شهدا، با شليك دو گلوله از اسلحه كلاشينكف به قتل رسيده است. اما نكته مهمي كه از جنبه رفتار اجتماعي بايد بررسي شود، اتفاقي بود كه در صفحه شخصي اين فرد جاني در اينستاگرام روي داد.