۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۲۳:۳۳
کد خبر: 83298478
T T
۰ نفر
بايد و نبايدهاي اخلاق در آموزش

تهران- ايرنا- اخلاق آموزشي و ويژگي هاي استاد اخلاق مدار در ساختار دانشگاه و در قبال دانشجويان از اصلي ترين مباحث مطرح شده در پنل تخصصي همايش ملي جامعه و تعليم و تربيت در دانشگاه خوارزمي بود.

به گزارش روز سه شنبه خبرنگار دانشگاه ايرنا، در اين همايش كه عصر امروز (سه شنبه ) برگزار شد ، محمود مهرمحمدي عضو شوراي سازمان پژوهش و برنامه ‌ريزي آموزشي وزارت آموزش و پرورش، خسرو باقري عضو هيات علمي و استاد فلسفه تعليم و تربيت دانشگاه تهران و نعمت الله فاضلي عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي به سخنراني پرداختند.
مهرمحمدي سخنران نخست اين پنل با اشاره به دو پارادايم وظيفه گرايي حداكثري و نتيجه گرايي در فلسفه اخلاق گفت: آموزشگري در آموزش عالي كشور به امري حاشيه اي تبديل شده و صحنه آموزش عالي از پردازش به اخلاق دچار نقصان شده است.
وي با طرح اين پرسش كه آموزشگري استاد نتيجه گرا طلب مي كند يا وظيفه گرا، عنوان كرد: در اين سيستم وظيفه گرايي مورد نظر است و استاد در برابر نتيجه كار يعني يادگيري دانشجو پاسخگو نيست.
وي در ادامه به بايسته ها و ويژگي هاي يك استاد اشاره كرد و گفت: كفايت علمي، كفايت عاطفي، كارآمدي علمي، تسلط به عرصه تخصصي، كفايت آموزشگري، رابطه نزديك و صميمي با دانشجو، پذيرش مسئوليت، كفايت پژوهش مشاركت جويانه، پردازش گري، روانشناختي، نقش آفريني در توسعه حرفه اي همكاران، غمخواري و كفايت در ايجاد فرصت هاي يادگيري عادلانه از ويژگي هاي اصلي استاد دانشگاه است.

** لزوم ايجاد فرصت هاي اخلاقي در دانشگاه
باقري استاد فلسفه تعليم و تربيت دانشگاه تهران در ادامه اين نشست عنوان كرد : دانشگاه در زمان هاي اخير بي اخلاق شده است. از اين رو عده اي معتقدند بايد براي برخورد با بي اخلاقي ها نظام نامه هاي اخلاقي تدوين كرد و با نگاه تنبيهي آن را دنبال كرد و عده اي نيز اين رويكرد را نادرست مي دانند. به باور اين گروه قانون مددكار اخلاق است.
وي معتقد است: نگاه تنبيهي قادر به ايجاد اخلاق در دانشگاه نيست. زيرا تا براساس نگاه سيستمي دانشگاه چاپ مقاله اهميت دارد، استاد نيز مقاله چاپ مي كند.
باقري با اشاره به تسلط رويكردهاي سيستمي عنوان كرد: اگر بخواهيم دانشگاه اخلاقي شود بايد عرصه هاي اخلاقي را مراقبت كرد، فرصت هاي بي اخلاقي را حذف و فرصت اخلاقي بودن ايجاد كرد.
وي گفت: دانشگاه بايد جاي نقد و بررسي افكار باشد و در اين راه تنها استادان و جامعه دانشگاهي مي توانند با برخوردهاي نقادانه و ارزيابي هاي اخلاقي محيط دانشگاه را اخلاقي كنند.
اين استاد فلسفه با اشاره به همه گير شدن بي اخلاقي ها و تبعيت همگان از آن تصريح كرد: استاد دانشگاه با اين استدلال كه همگان بي اخلاقي مي كنند، رفتار نادرست را در پيش مي گيرد در حالي كه اخلاقي بودن بها داشته و گاهي اوقات به معناي محروميت از برخي امتيازات و رانت ها است.
باقري با تاكيد بر اينكه جامعه دانشگاهي به صورت فعال بايد وارد گفت و گو شود، عنوان كرد: بايد دلايل را نقادي كرد و نشان داد كه استادياري كه تقلب نكرده شريف تر از استادي است كه براي منصب خود تقلب كرده است. بايد مراقب بود در دانشگاه ناهنجاري به هنجار تبديل نشود. اين بزرگ ترين خطر در كمين اخلاق است.
وي با انتقاد از تقدير استادي كه 100 مقاله به چاپ رسانده ، گفت: فروختن رسانه مقابل دانشگاه نيز يك فرصت بي اخلاقي است كه استاد ايجاد مي كند در حالي كه اگر استاد با دانشجو بر سر پايان نامه گفت وگو كند، فرصتي براي بي اخلاقي دانشجو و خريد پايان نامه ايجاد نمي شود.
باقري در پايان گفت: بايد اخلاق را خوب شناخت و به فرصت هاي غيراخلاقي را خشكاند تا طليعه هاي ظهور دانشگاه اخلاقي را ايجاد كرد.

** آيا استادان قادر به الگوسازي در دانشگاه هستند؟
فاضلي عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي و استاد دانشگاه نيز در ادامه پنل به مسئله اخلاق و فرهنگ زدايي دانشگاه ايراني با تكيه بر تجربه به ويژگي هاي اخلاقي يك استاد پرداخت.
وي گفت: استادان وظيفه دارند فارغ از نتايج به بايدهاي استادي عمل كنند. از اين رو، آيا استاد مي تواند در دانشگاه ايراني وظيفه گرا باشد؟ آيا مي تواند از خود الگويي بسازد؟
وي با تاكيد بر اينكه بايد اسوه و الگوها از جانب استادان در دانشگاه شكل بگيرد، اظهار داشت: زماني كه استادي خود مظهر نابهنجاري است به طوري طبيعي نمي توان انتظار داشت كه دانشجوياني كه از وجود او تربيت مي شوند، اخلاق مدار باشند.
فاضلي عنوان كرد: مهم نيست كه عالمان اخلاق بايدها را چگونه در كتاب ها براي دانشجويان توضيح مي دهند بلكه مهم اين است كه چطور خود را بازنما مي كنند. به عبارت ديگر استاد بايد شهامت داشته و از اقتدار علمي، اثربخشي و حساسيت به يادگيري برخوردار باشد.
اين استاد دانشگاه معتقد است: اگر امروز از كلام استادان شهامت، صداقت، اقتدار معرفتي و غمخواري را تجربه نكنيم، مهم نيست كه استادان در باره اين مفاهيم صحبت مي كنند يا نه بلكه مهم اين است كه استاد تا چه ميزان مصداق دلايلي است كه بر زبان جاري مي سازد.
وي گفت: امكان زيست اخلاقي، الگو و اسوه شدن، امكان تعين بخشيدن به وظيفه استادي در مرز ناممكن و دشواري قرار دارد. استاد دانشگاه توليد كالاي انبوه نيست بلكه به طور ذاتي استاد بايد شخصيت نمادين كمياب باشد.
اين محقق علوم انساني با طرح پرسش هايي چون آيا مي توانم الگو باشم؟ آيا مي توانم شهامت داشته باشم؟ آيا مي توانم از واقعيت هاي اطراف فراتر بروم؟ پاسخ داد: تجربه من اين است كه نمي توانم.
وي در بيان دلايل ناتواني در الگو بودن و وظيفه گرايي استادان عنوان كرد: جبرهايي وجود دارد كه استاد را از وظيفه گرايي باز مي دارد. اين جبرها را استادان و بنده تجربه كرده ايم. اگر بخواهيم دانشگاهي با ميدان توضيح دلايل يا ارزيابي انتقادي داشته يا به دنبال علت ها باشيم، نيازمند افشاگري هستيم.
وي افزود: استاد به فردي با مغزي انباشه از اطلاعات يا نويسنده يك مقاله اطلاق نمي شود بلكه اخلاق، شان اصلي استادي است. استاد بايد افشا كند، ظلم، نابرابري، تبعيض و بي هنجاري را فرياد بزند. چرا كه استادي كه باور دارد ناهنجاري و ضدارزش ها تبديل به هنجاري و ارزش شده اند، نمي تواند خونسرد و آرام سخن بگويد بلكه بايد رنجيده باشد و اعتراف كند.
وي با بيان اين جمله كه من در دانشگاه ايراني نتوانستم الگو و وظيفه گرا باشم، ادامه داد: ارزش هاي اخلاقي فاقد ضمانت اجتماعي و ضمانت سياسي هستند. لازمه زيست اخلاقي اين است كه بايد در زيست جهان دانشگاهي نوعي الزام اجتماعي وجود داشته باشد.
فاضلي با انتقاد از فضاي حاكم بر دانشگاه ايراني گفت: دانشگاه ايراني انسان غيروظيفه گرا را افشا و رسوا نمي كند. انبوه استاداني كه هنجار و وظيفه هاي دانشگاه را انجام نمي دهند رسوا و بدنام نمي شوند. ايدئولوژيك شدن دين و اخلاق باعث شده در نظام آموزش عالي اخلاق دانشگاهي دلالت هاي سياسي پيدا كند. شهامت، آزادگي و آزادانديشي، شايستگي و لياقت در ساختار ايدئولوژيك اخلاق، ارزش هاي اخلاقي داراي حمايت اجتماعي نيستند. در مقابل مصلحت انديشي يكي از دلايلي است كه به طور عمده و گسترده در زندگي روزمره و دانشگاهي به كار برده مي شود.
وي در ادامه به بروكراسي و تكنوكراسي حاكم بر دانشگاه ها اشاره كرد و گفت: براي رسيدن به منافعي برخلاف ارزش هاي اخلاقي تنها دانستن شيوه هاي بروكراسي و تكنوكراسي كافي است.
فاضلي در بيان تجربه ديگري از تدريس در دانشگاه ها به معرف شناسي حاكم بر دانشگاه ها اشاره كرد و گفت: رويكرد كميت گرا و پوزيتيويسم ايراني كه در خدمت رانت خواري و رانت جويي است باعث شده استاد دانشگاه با اين توجيه كه ما دانشگاهيان وظيفه ورود به بحث هاي ارزشي را نداريم در برابر بي اخلاقي ها سكوت مي كند و كنش بي اخلاق را بازتوليد مي كند.
وي معتقد است: در دانشگاه ايراني آن دسته استاداني محترمند كه در ظاهر ژست دانشمندي به خود مي گيرند.

**9283**1601**