۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۷:۱۴
کد خبر: 83299527
T T
۰ نفر
جویندگان راه حل، كتاب فلسفه و ادبیات را نخوانند

تهران- ایرنا- چهره ماندگار فلسفه با تاكید براینكه در كتاب 'فلسفه و ادبیات' هیچ مسئله ای حل نمی شود، گفت: در بررسی رابطه فلسفه و ادبیات، اگر كسی دنبال راه حل است، این كتاب را نخواند. این كتاب در این زمینه تنها مسئله طرح می‌كند‌.

به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار گروه دانشگاه ایرنا، نشست رونمایی و نقد كتاب تازه چاپ 'فلسفه و ادبیات' از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حضور مولف و ناقدین در سی و دومین نمایشگاه كتاب برگزار شد. در این نشست كریم مجتهدی استاد بازنشسته و برتر فلسفه دانشگاه تهران و عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و محمد منصور هاشمی مؤلف و پژوهشگر برجسته عرصه فلسفه و دین و عضو هیأت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی حضور یافتند.
مجتهدی به عنوان مولف كتاب در ابتدای سخنانش پس از معرفی تمجید آمیز مجری مراسم از او، گفت: من خودم را نه یك پروفسور فلسفه، بلكه دانشجوی فلسفه می‌دانم.‌ فلسفه یك تعهد است، یك رشته نیست. فیلسوف عاشق كارش است. فلسفه، یادگیری، زحمت و ممارست دارد. برخی مواقع تجلیل از یك نفر برای به سكوت كشاندن اوست. پس من دانشجوی جوینده ای بیش نیستم.
مجتهدی در ادامه افزود: این كتاب یكی از آخرین كارهای من است. در دوره‌ای كه این كتاب را تدریس می كردم، آن را نمی نوشتم. اما در این زمان كه دیگر تدریس ندارم آن را تالیف كردم. اگر میل به یادگیری در من نبود، این كتاب به وجود نمی‌آمد. كتاب كتابی میان رشته ای است، در عین اینكه كه كاری فلسفی است.
وی ادامه داد: در رابطه بین فلسفه و ادبیات ما باید ابتدا یك تعریف صحیح از فلسفه و ادبیات بدهیم و وجوه تفاوت و تقارن آنها را بیان كنیم. روش من در این كتاب، اما روشی تجربی و استقرائی بوده است. هر موردی كه در كتاب آمده به تنهایی غایت كار خود است. جایی كه سخن از افلاطون آمده غایت كار من افلاطون بوده است. همچنین در این كتاب جوینده بوده‌ام و كمتر نظر مستقیم و خاصی از خود داده ام.
استاد و چهره ماندگار فلسفه خاطرنشان كرد: كتاب با افلاطون با طرح یك سوال مهم شروع می شود. این كه افلاطون در 18 و 19 سالگی آثار شعری و هنری خود را آتش زد و مدعی بود كه من دنبال حقایقم و حرف ذوقی نمی خواهم. سوالی كه در ابتدای كتاب پرسیدیم این بوده است كه چرا افلاطون كه در جستجوی آرمانشهر است، شعرهایش را آتش زد. به نظر ما شاید علت این امر این بوده است كه شاعران با استاد او یعنی سقراط مقابله كردند. به نظر افلاطون شاعران حق مدنیت ندارند و شهروند محسوب نمی شوند. برای افلاطون علم و آگاهی در درجه اول اهمیت و شعر در درجه دوم است.
مجتهدی در ادامه خاطرنشان كرد: پس از افلاطون، ارسطو متفاوت با اوست. ارسطو در بین فضائل نسبت طولی قائل نمی‌شود. ارسطو یا معلم اول معتدل است و به شعر همچون افلاطون نمی نگرد. سختی كشیده است و وقتی در آتن درس می دهد، اجنبی به حساب می‌آید. چرا كه اهل آتن نیست‌.
مجتهدی در ادامه افزود: بعد از ارسطو و افلاطون به سراغ سنت اسلامی رفتیم، كندی، فارابی و ابن سینا. ابن سینا یكی از نمایشنامه های معروف یونانی را به گمان خود شعر به حساب می آورد. آخرین چهره در این سیر خواجه نصیرالدین طوسی است. او علاقه به شعر نداشته، اما داستان های ابن سینا را به رشته تحریر در آورده است.
مجتهدی ادامه داد: در كتاب به عبدالرحمان بدوی نیز اشاره شده است. او مقدمه‌ای بر كتاب فن شعر ارسطو به عربی نوشته است و در آن نسبت به ابن سینا بدگویی می كند و می گوید كه ابن سینا شاعر بوده است. بدوی می گوید ابن سینا خواسته است از شعرش همچون غربیان بهره بگیرد. در این كتاب، به او این جواب را داده ام كه همه منظومه های شعری ما در فرهنگ ایرانی اسلامی، به نوعی نمایش‌نامه‌ و چه بسا بهترین نوع آن به حساب می آیند. پس ایرادی به ابن سینا در این زمینه وارد نیست.
استاد فلسفه همچنین گفت: در قسمت دوم كتاب به ادبیات فرانسه و نمایشنامه های معروف این كشور در قرن هفدهم و در قسمت پایانی به هگل و كتاب‌های پدیدارشناسانه روح و زیبایی شناسی او پرداخته ایم. هگل مدعی است كه داستان نویسی و نمایشنامه نویسی محصول عصر جدید است كه داستان نوشتن درباره افراد مرسوم می شود. مثل داستان بینوایان ویكتور هوگو كه روایت ژان والژان است.
استاد بازنشسته گروه فلسفه استاد دانشگاه تهران افزود: در كتاب، نظر هگل در مورد ادبیات فارسی را هم آوردم. او درمورد فردوسی، نظامی و حافظ در آثار خود سخن گفته است.
مجتهدی ادامه داد: در قسمت پایانی كتاب به تولستوی پرداختیم. رمان جنگ و صلح در شرایط فعلی برای ما ایرانیان بسیار مفید است. اندیشه تولستوی در رمان ضد هگل است و او نشان می‌دهد جنگ علت دارد، اما جهت عقلی ندارد. در حالی كه هگل برای آن جهت عقلی قائل است. تولستوی همچنین از لحاظ فلسفی به شوپنهاور گرایش دارد.
مجتهدی در بخش‌های پایانی سخنان خود گفت خود من شوپنهاوری نیستم. برخلاف او كه اعتقاد داشت انسان فقط میل است، من این اعتقاد را ندارم. انسان در مقابل میل اراده هم دارد؛ یعنی می‌تواند ارزش‌هایی را بر خودش تحمیل كند.
استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه تهران در بخش آخر سخنان خود با اشاره به محمد منصور هاشمی ناقد كتاب گفت: آقای هاشمی برای من امتیاز مهمی دارد و آن این است كه او ملاحظه من را در همكفری نمی‌كند. این برای من نكته خوشایندی است. موافق با نظر ایشان می گویم كه در این كتاب هیچ مسئله ای حل نمی شود. در بررسی رابطه فلسفه و ادبیات، اگر كسی دنبال راه حل است این كتاب را نخواند. این كتاب در این زمینه تنها مسئله طرح می‌كند‌.

** كتاب فلسفه و ادبیات، فلسفهٔ ادبیات نیست
محمد منصور هاشمی پژوهشگر فلسفه و دین به عنوان ناقد كتاب نشست در ابتدای سخنان خود گفت: كتاب موافق با آنچه كه در عنوان آمده، جستارهایی درباره ادبیات و فلسفه است. درست این است كه بگوییم كتاب، چه چیزی نیست. كتاب به معنای متداول فلسفهٔ ادبیات نیست. كسی كه سراغ كتاب می رود با پدیده ای به اسم فلسفه ادبیات روبرو نمی شود. عنوان كتاب و آوردن یك «و» در بین دو عبارت فلسفه و ادبیات دقیق انتخاب شده است.
وی ادامه داد: كارهای افلاطون اگر محاوره و مكالمه نبود، این طور باقی نمی ماند. آن گونه نبود كه مطابق نظر برخی فیلسوفان همه فلسفه های بعد از افلاطون به نوعی حاشیه‌ای بر آثار او محسوب می شوند. او در عین اینكه شاعران را از شهر خود بیرون می راند، سبك كاریش محاوره و مكالمه بود.
هاشمی افزود: مشهور است كه در ادبیات با امور جزیی و تخیل سر كار داریم و در فلسفه با امور كلی و تصور و تصدیق و صدق و غیره. اما در دنیای واقعی این تفكیك وجود ندارد. نمی‌توان گفت كه آثار افلاطون ادبیات نیست. اما ارسطو علی رغم بحث خیلی بیشتر از افلاطون در مورد ادبیات، آثارش ادبی نیست. این گونه سوالات و تعاملات هنوز هم برقرار است.
پژوهشگر فلسفه و ناقد كتاب گفت: بخش جالب توجه كتاب، بحث هایش درباره ادبیات معاصر است. راسین و كورنِی (دو نمایشنامه نویس فرانسوی) را به عنوان دو نمایشنامه نویس بزرگ می‌شناسیم. پیش از خواندن این كتاب، اما من به شخصه متوجه و دقت نكرده بودم كه كتاب ها و آثار نمایشنامه ای آنها، جنبه های فلسفی هم دارد.
هاشمی در بخش‌های پایانی سخنان خود گفت: كتاب جدای از اطلاعات زیادی كه به خواننده می دهد توجه خواننده را جلب می‌كند و او را به فكر و تامل در مورد برخی زوایا وامی‌دارد؛ به گونه ای كه كتاب فرصتی برای باز اندیشی درباره نسبت های برقرار بین فلسفه و ادبیات است.
9222*1584