۷ خرداد ۱۳۹۸، ۱۳:۴۲
کد خبر: 83328690
T T
۲۴ نفر
الگوی «فتوتی»؛ الگوی ایرانیزه از توسعه کارآفرینی

تهران- ایرنا- الگوی کارآفرینی «فتوتی» که با واکاوی یک مکتب سنتی ایرانی اسلامی به نام «فتوت» و پیوند آن با کارآفرینی مطرح شده است نسبت به الگوهای غربی مطرح در کشور، با شرایط بومی ما برای توسعه سازگارتر است. مفاهیم این الگو در فرهنگ بومی ایران حاوی مقوله هایی چون دگرخواهی، اشتغال زایی، خلاقیت و مقدم شمردن منافع جمع بر منافع فرد به شمار می‌رود.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ بحران بیکاری و نیاز به اشتغال فراگیر در جامعه جوان ایرانی لزوم توجه و به کارگیری مفهوم کارآفرینی را بیش از هر زمان دیگری نمایان ساخته است و به اجرایی شدن آن دلالت دارد. «یوزف آلویس شومپیتر» اقتصاددان اتریشی- آمریکایی که از او به عنوان پدر کارآفرینی یاد می‌شود واژه «نوآوری» را به کارآفرینی پیوند می‌دهد. به عبارت دیگر ویژگی تعیین‌کننده در کارآفرینی را انجام دادن کارهای جدید یا ابداع روش‌های نوین در امور جاری می‌داند. از نظر او نوآوری در هر یک از زمینه‌های «ارائه کالای جدید، ارائه روش جدید در فرایند تولید، گشایش بازاری جدید، یافتن منابع جدید، ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت» کارآفرینی محسوب می‌شود.



کارآفرین علاوه بر نبوغ و نوآوری باید خصیصه‌های دیگری همچون ابتکار عمل داشته باشد و یک ایده تغییر یا یک مفهوم بالقوه جدید را که می‌تواند در بازار شلوغ موفق شود، ارائه دهد. سرمایه‌گذاران بیشتر اوقات به سرمایه‌گذاری در ایده‌ها و مفاهیمی تمایل دارند که احساس می‌کنند بازده کافی برای سرمایه و سرمایه‌گذاری خود را ایجاد می‌کنند و از این‌رو، کارآفرین نیاز به یک ایده ابتکاری برای سرمایه‌گذاری جدید دارد. کارآفرینان اهل ریسک پرخطر نیستند اما اهل ریسک حساب شده هستند. نتایج فعالیت‌های آنها ممکن است در بلندمدت مشخص شود یا اهدافشان در نگاه دیگران غیرممکن به نظر بیاید اما کارآفرینان، موقعیت‌ها را از یک دیدگاه متفاوت می‌بینند و باور دارند که اهداف آنها واقع بینانه و دست یافتنی است. آنان نقاط را در محدوده‌ای که دانش کارآفرینان قابل بهره‌برداری است، فرصت‌یابی می‌کنند. پیش‌زمینه‌ها و تجربیات، هر یک احتمال موفقیت آنها را افزایش می‌دهد.



پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به منظور بررسی و واکاوی بیشتر مفهوم کارآفرینی و پیداکردن راه حل های برون رفت از بحران بیکاری در کشور با «کاوه فرهادی» پژوهشگر حوزه کارآفرینی و عضو هیأت علمی دانشگاه به گفت و گو پرداخته است.



**مفهوم کارآفرینی در ایران


ما در بدو تولد پدیده کارآفرینی در سرزمینمان دچار اشتباهی بزرگ شدیم و از این رو با مقوله‌ای ناشناخته مواجه ایم که هویتش با ظاهرش تفاوتی آشکار داشت. چنین پدیده‌ای در مسیر رشدش نیز توفیق چندانی نخواهد یافت مگر با بازسازی نگاه و اندیشه درباره آن. ما می‌توانیم بنا بر اصل تبدیل کردن تهدید به فرصت از ظرفیت یک مکتب کمرنگ شده و پیوند آن با کارآفرینی در معنای حقیقی مسیری بسازیم که با شرایط بومی و فرهنگ ایرانی سازگار باشد و در واقع یک مسیر ایرانیزه شده ایجاد کنیم.



**ژاپن؛ نمونه عملی و کاربردی توسعه و پیشرفت


بهترین نمونه از نظر قرابت فرهنگی ژاپن را می‌توان نام برد. به نظر ژاپنی‌ها توانستند در یک عمل هوشمندانه در مواجهه با غرب مفاهیم سنتی خویش را در زندگی و فرهنگ امروزه زنده نگه دارند و هر چند که نام بسیاری از آنها کم رنگ شده است اما شیوه و روش آنها در شکل‌های جدیدی در اخلاق مردم گویی ساخته شده و توانسته است ژاپن را در مسیر پیشرفت یاری کند. کاری که این کشور در طول سال‌های توسعه در دوران میجی (دورانی ۴۵ ساله از تاریخ ژاپن که در واقع سرآغاز بیداری ژاپن قرون وسطا به شمار می‌آید) و حتی پیش از آن در رویارویی با هر پدیده‌ای که از غرب می‌گرفت، انجام می‌داد می‌توان بهترین الگو برای توسعه و پیشرفت کشورهای در حال توسعه باشد. امروز به اذعان بیشتر ناظران ژاپن کشوری توسعه یافته است که باورهای سنتی اش را به شدت حفظ کرده است و به معنایی دقیق‌تر بیان می‌کند که سنت و صنعت نه تنها در مقابل هم نیستند بلکه مکمل یکدیگر نیز به شمار می‌روند.



**الگوی کارآفرینی فتوتی؛ الگوی ایرانیزه از توسعه کارآفرینی


لازم به توضیح است که سخن ما این نیست که محور تقلید را از غرب به شرق تغییر دهیم بلکه می‌خواهیم بگوییم ما باید ایرانی مسیر توسعه را بسازیم از غرب و شرق بیاموزیم اما از آنها تقلید نکنیم به این دلیل ما با واکاوی یک مکتب سنتی ایرانی اسلامی به نام «فتوت» و پیوند آن با کارآفرینی قصد داشتیم که برداشت ایرانی شده از ۲ کارآفرینی را بسازیم که ممکن است از مفهوم غربی آن بسیار متفاوت باشد اما با شرایط بومی ما برای توسعه سازگارتر است. این مفاهیم در فرهنگ بومی ایران حاوی مفاهیمی چون دگرخواهی، اشتغال زایی، خلاقیت و مقدم شمردن منافع جمع بر منافع فرد به شمار می‌رود.



**شاخصه‌های الگوی کارآفرینی فتوتی


مقصود ما به طور کلی از «کارآفرین فتوتی»، عاشق پیشه‌ای محسوب می‌شود که حاضر است با فداکاری‌های بسیار و از آن جمله فداکاری مالی، تحمل زیان و ضرر اقتصادی، تاب تحمل شدید و نیت‌های بسیار گسترده‌تر از نفع شخصی، همچون پیشبرد نیت‌های خیرخواهانه وطن پرستانه، مذهبی و مسلکی به ایجاد کار، شغل، رونق اقتصادی و درآمدزایی جمعی دست بزند. این تصور در فرهنگ ایرانی تنها آرمان گرایانه نیست. فرهنگ مشارکتی ایرانیان بستر لازم فرهنگی و ضرورت‌های اجتماعی، تاریخی و جغرافیایی ایران سبب شده است که تاریخ ما شاهد چنین تجربیاتی در قرون گذشته و اکنون باشد و این روحیه جمع گرایی و جوانمردی را در اصناف شهری، روستایی و ایلی ایران در قرون اولیه اسلامی و فتوت نامه‌های صنفی آنان (اساس نامه‌ها و مرام نامه‌های صنفی خود پذیرفته و خود تضمین کننده) می‌توان مشاهده کرد.



در بخشی از کتاب باستانی پاریزی می‌خوانیم: «یک روز نابینایی از او کمک خواسته بود. حاج اکبر گفته بود برو کار کن. نابینا گفته بود من چطور می‌توانم کار کنم که چشم ندارم. حاجی دست او را گرفته و آورده بود در پرورشگاه و سپرده بود به معمار و گفته بود زنبیل آجر و گل را که ۲ تن باید ببرند، جلو آن را یک کارگر بینا بگیرد و طرف عقب آن را این نابینا مزد کارگر یک قران بود گفته بود به این روزی سه شاهی بدهند (یعنی ده شاهی زیادتر) بعدها یک معمار به من گفت: این تبعیض حاجی باعث شد که چندین نفر گدای نابینا به کار مشغول شوند.» **نمونه کارآفرینی فتوتی در ایران


نمونه مشهور یک خانواده کارآفرین فتوتی خانواده صنعتی زاده کرمانی است. «شیخ علی اکبر» پرورشگاه صنعتی زاده کرمان را بنیان گذارد که این مکان برای یتیمان کرمان کارخانه آدم سازی، کارآموزی و آینده سازی بوده است و نوه اش «همایون صنعتی زاده» که کارخانه گلاب زهرا حاصل دسترنج او محسوب می‌شود که برای کشاورزان کرمانی کارساز و درآمدساز شده است. حاج اکبر در تمام حرکات اجتماعی کرمان پیشرو و صاحب نظر بود. او یک پراگماتیسم (عملگرا) به شمار می‌رفت و عقیده داشت که همه نظریات فلسفی و اجتماعی باید به کار منجر شود.



**چگونگی مدیریت در ژاپن و نحوه تعامل با کارمند و کارگر


شاید بسیاری با استفاده از واژه «مادرانه» در روش مدیریت ژاپنی که به طور سنتی باید به آن مدیریت پدرانه اطلاق کرد، موافق نباشند اما واقعیت این است که کاربری این واژه در ارتباط با مهر و عاطفه مادری ارزیابی می‌شود که یک لحظه از یاد فرزندانش غافل نمی‌ماند. شرکت‌های ژاپنی را به مثابه خانواده‌ای بزرگ باید در نظر آورد که ایفای نقش مدیریت به عهده انسانی دلسوز و خیراندیش است که کارگران را همچون فرزندانش دوست دارد و آنها نیز تابع او هستند. به عبارتی حد اعلای توجه را تنها در عاطفه مادری می‌توان درک کرد و اطلاق «مدیریت مادرانه» برای رساندن آن معناست. از آنجا که این روش بر پایه‌های اطمینان، وفاداری، پشتیبانی و اختیار قرار دارد، از این رو مدیریت ژاپن با شناخت نیازهای کارکنان، احتیاجات رو به رشد خانواده آنها، حمایت از آنان در برابر اخراج و افزایش با قاعده حقوقشان، نقش خود را به کمال ایفا می‌کند.



«موریتا آکیو» از کارآفرینان و مدیران موفق ژاپنی می‌گوید: «در روابط کارگری ژاپن نوعی برابری وجود دارد که در جاهای دیگر نیست. در کارخانه «سونی» میان کارگران ماهر و غیر ماهر تمایز اندکی مشاهده می‌شود و اگر فردی به سمت رهبر اتحادیه ارتقا یابد، ما نسبت به او علاقه مند می‌شویم زیرا این گونه اشخاص افرادی هستند که می‌توانند دیگران را متقاعد کنند و وادار سازند که با آنان همکاری کنند و ما در جست وجوی چنین اشخاصی برای رده‌های مدیریتی هستیم. مدیریت، دیکتاتوری نیست. مدیریت بالای شرکت باید دارای استعدادی باشد که با هدایت کردن مردم، آنان را اداره کند. ما به طور مرتب در جست وجوی اشخاص مستعد با چنین کیفیت‌هایی هستیم که بیشتر به دلیل نداشتن تحصیلات لازم، یا به دلیل کوتاه فکری شأن، آنان را غیر قابل قبول تشخیص می‌دهیم. در شرکت‌های ما روحیه تخاصم و تهاجم بسیار اندک است و رو در روی دیگری ایستادن امکان ندارد.»






**مقایسه نگاه مدیریتی ژاپنی و آمریکایی


البته تردیدی نیست که تفکر مدیریت ژاپنی و آمریکایی ویژگی‌های مشترک بسیاری دارند اما از آنجا که موضوع بحث ما مسیر متفاوتی به شمار می‌رود که ژاپن رقم زده است به طور طبیعی بحث از اشتراکات مسیر کمکی به ما نمی‌کند. به نظر تفاوت نگاه ژاپن با غرب امری روشن و پیشرفت این کشور نیز غیر قابل انکار است، شاید بهترین جمله برای پایان این بحث و بیان تفاوت‌های عمیق این باشد که تفاوت‌های شرکت‌های ژاپنی و آمریکایی از تفاوت‌های فرهنگی فراتر می‌رود. اگر شما از یک مدیر عامل ژاپنی بپرسید که «مهمترین مسؤولیت شما چیست»، او بی شک خواهد گفت که اشتغال دائم و بهبود سطح زندگی کارگران در صدر کارها قرار دارد. برای انجام دادن این کار، شرکت باید سود داشته باشد. کسب سود هرگز در اولویت کارها قرار نمی‌گیرد. تا آنجا که من می دانم بیشتر مدیران تجاری در آمریکا بالاترین اولویت را به سود سالیانه یا درآمد سرمایه گذاران می‌دهند، آنان دارای چنین مسؤولیتی هستند، چون این مهم را سرمایه گذاران بر عهده آنان گذاشته‌اند و برای اینکه سر کار خود بمانند، مجبورند آنان را راضی نگه دارند. این خود یکی از تفاوت‌های عمده رویکردهای متفاوت شرقی و غربی در مواجهه با کارگر و سود عایدی شرکت است حال ما باید بببنیم با اشتراکات فرهنگی با شرقی‌ها چگونه می‌توانیم این مسیر و فرآیند توسعه و پیشرفت را ایرانیزه و به کار ببندیم.




پژوهشم **۹۲۸۰**۲۰۰۲**۹۱۳۱

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha