۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۲۲
کد خبرنگار: 1343
کد خبر: 83331798
T T
۰ نفر
بررسی جایگاه فساد و شفافیت در حکمرانی و صیانت از اخلاق

تهران- ایرنا- «جایگاه فساد و شفافیت در حکمرانی»، «ادبیات فارسی و فرهنگ اسلامی»، «شب رشدیه» و «صیانت از اخلاق در فضای مجازی» از مهمترین نشست هایی بود که هفته گذشته در کشور برگزار شد.

گروه اطلاع رسانی ایرنا در گزارش زیر مهمترین نشست های پژوهشی را از بازه زمانی ۲۸ اردیبهشت تا سوم خرداد ۱۳۹۸ خورشیدی بررسی کرده است.


**جایگاه فساد و شفافیت در حکمرانی


نشست «جایگاه فساد و شفافیت در حکمرانی» در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. «میکائیل عظیمی» کارشناس اقتصاد توسعه و مؤسسه راهبردهای بازنشستگی صبا با اشاره به وجود نقاطی بسیار مهم در جامعه‌ای پیچیده که شناخت وضعیت و اصلاح امور را ممکن می‌کنند، گفت: یکی از این نقاط بسیار مهم، قوه قضائیه است. بدون توسعه قوه قضائیه، به معنای اصلاح و ارتقای بهره‌وری و تعمیق اثر محال است کشوری رنگ توسعه و آبادانی را ببیند.



عظیمی بیان کرد: یک نقطه بسیار مهم دیگر صندوق‌های بازنشستگی و نظام رفاهی کشور هستند. اگر مدعی هستیم برای رسیدن به توسعه نگاه بلندمدت لازم است و اگر مدعی هستیم برای رسیدن به توسعه منافع جمعی بر منافع فردی اولویت دارند، باید این نگاه را در صندوق‌های بازنشستگی و نظام جامع تأمین اجتماعی کشور ببینیم.



«رضا تویسرکان‌منش» پزشک و کارشناس حوزه سلامت با اشاره به مفاسد پیرامون نظام سلامت اظهار داشت: در نظام سلامت انواعی از فساد مشاهده می‌شود که رایج‌ترین و پربحث‌ترین آنها پرداخت غیررسمی یا در اصطلاح عامیانه، زیرمیزی است؛ یعنی در مراجعه به یک سرویس‌دهنده خدمات بهداشتی و درمانی مبلغی بیشتر از تعرفه مصوب پرداخت کنید. پرداخت رشوه برای دریافت یا حفظ یک پست سازمانی، دزدی زمان، گرفتن رشوه یا پورسانت، تقلبات در خرید، سرقت‌ها، انواع تقلب‌ها در تهیه صورت حساب‌ها، سوء استفاده از دفترچه‌های بیمه و اختلاس، برخی از فسادهایی هستند که در حوزه سلامت رخ می‌دهند.



تویسرکان منش درباره پرداخت و دریافت رشوه برای حفظ یک پست سازمانی تصریح کرد: وقتی با پدیده امضاهای طلایی روبه‌رو هستیم، به این معناست که موقعیت‌های اداری طلایی نیز وجود دارند و افراد برای به‌دست‌آوردن این موقعیت‌ها یا حفظ آنها، رشوه پرداخت می‌کنند که آفت‌های دیگری مانند انتصاب افراد بی‌صلاحیت را نیز به‌دنبال دارد یا ممکن است به ثبت و ورود داروهایی که اثربخشی مناسبی ندارند یا مضر باشند، منجر شود.



کارشناس حوزه سلامت اضافه کرد: در بحث سلامت، تعریف فساد گاهی پیچیده‌تر هم می‌شود و اقدامی که ممکن است در ظاهر قانونی به نظر برسد از طرف مردم فساد خوانده می‌شود؛ برای مثال در اغلب کشورهای دنیا قوانین سخت‌گیرانه‌ای درباره تعارض منافع پزشکان وضع شده است؛ برای مثال پزشک بالینی اجازه ندارد سهام‌دار آزمایشگاه یا داروخانه باشد، به این دلیل که احتمال دارد تقاضای غیرضرور برای مراجعان ایجاد کند و افراد را راهی مراکزی کند که خود در آن سهیم است.



وی خاطرنشان کرد: این موضوع در ایران جرم نیست و اگر شما اثبات هم بکنید که پزشکی بیماران خود را به آزمایشگاه یا داروخانه خودش می‌فرستد منع قانونی برای این عمل پزشک وجود ندارد. این حاشیه امن در بخش‌های گوناگونی از نظام سلامت کشور وجود دارد.



«مجتبی احمدی» فعال مدنی و عضو جنبش دانشجویی عدالتخواه با اشاره به شرایط ویژه جنگ در دهه ۶۰ و الزامات آن آغاز کرد و با ذکر این نکته که شرایط ویژه کشور در آن زمان نوعی از حکمرانی را رواج داد که باید با پایان جنگ تغییر می‌کرد، توضیح داد: متأسفانه آن روند تصمیم‌گیری که ماحصل شرایط جنگی بود، پس از جنگ متوقف نشد و نتیجه آن این بود که تنها سه سال پس از پایان جنگ، نخستین فساد بزرگی که افشا شد که به فساد یک دو سه یا ۱۲۳ میلیاردتومانی مشهور شد. از بستگان افراد صاحب قدرت بود پس از آن نیز متأسفانه دستگاه‌های دولتی توسط مدیران وقت دولت تشویق می‌شدند که خودشان درآمدزایی کنند که نمونه‌ای از این فعالیت‌های اقتصادی با دستور مقام معظم رهبری در وزارت اطلاعات متوقف شد، اما برخی موارد نیز ادامه پیدا کرد که آخرین مورد آن هلدینگ یاس بود که در دوران شهردار اسبق در شهرداری تهران با آن دستگاه همکاری می‌کرد و در نهایت با کشف تخلفات همراه شد.



احمدی تصریح کرد: یک علت اساسی وقوع این فسادها این است که ما سیستم را برپایه خوش‌بینی به انسان‌ها طراحی کرده‌ایم و این باور که مؤمنان خلاف نمی‌کنند باعث شده نگاه بدبینانه و کنترل‌گر در طراحی نداشته باشیم. از طرف دیگر با حضور گسترده فرزندان و دامادهای افراد صاحب نفوذ در بخش‌های گوناگون اقتصاد روبه‌رو هستیم که نشان می‌دهد تا هنگامی که وضعیت حکمرانی بهبود پیدا نکند و با فساد سیاسی مقابله نشود، امکان مقابله با فساد اقتصادی وجود نخواهد داشت و برای اصلاحات لازم در این زمینه نیز باید برخی انگاره‌های غلط در جامعه اصلاح شود.



**ادبیات فارسی و فرهنگ اسلامی


نشست «ادبیات فارسی و فرهنگ اسلامی» در دانشگاه تهران برگزار شد. «مهدی محقق» استاد شاخص و بازنشسته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب پارسی عنوان داشت: اعراب هنگامی که از واژه عجم استفاده می‌کنند منظورشان گنگ و لال و بی زبان بودن در برابر واژه عرب است که به معنای سخنگویی و فصاحت است. یکی از علت‌های این نامگذاری ناتوانی غیرعرب در ادای حلقی حروف زبان عربی است. در تاریخ اسلام هست که سلمان فارسی به دلیل آنکه ایرانیان نمی توانستند سوره حمد را به درستی تلفظ کنند و به زبان عربی بخوانند، از پیامبر (ص) مشورت و درخواست نظر کرد که آیا امکان این هست مسلمانان قرآن را به زبان فارسی بخوانند و پیامبر (ص) پاسخ دادند تا وقتی که آنها به زبان عربی عادت نکرده اند می توانند سوره حمد را به فارسی در نماز بخوانند. به همین دلیل سلمان سوره حمد را به فارسی ترجمه کرد. از این رو می‌توان او را نخستین مترجم زبان فارسی قرآن دانست.



محقق ادامه داد: ایرانی ها در دوره‌های بعد کوشش هایی برای ترجمه قرآن به زبان فارسی کردند. این کوشش ها توام با احتیاط و مقاومت های بسیاری بود. البته ساختار زبان فارسی و زبان عربی متفاوت است. به عنوان مثال متابعت صفت و موصوف در زبان عربی چیزی نیست که در زبان فارسی وجود داشته باشد. یا مطابقت فعل و فاعل از حیث جمع و فرد بودن در زبان فارسی چیزی نیست که در زبان عربی باشد. این سیر کوشش ها برای ترجمه تا آنجا ادامه پیدا کرد که آرام آرام آن احتیاط و مقاومت اولیه شکسته شد و ترجمه‌هایی که مطابقت بیشتری با ساخت زبان فارسی داشتند از قرآن انجام گرفت.


استاد سابق دانشگاه تهران افزود: ترجمه‌های متعددی که از جمله مهمترین آنها ترجمه تفسیر طبری بود، انجام شد. طبری یک ایرانی اهل طبرستان یا آمل این زمانه بود. به دلیل احتیاطی که برای ترجمه قرآن به زبان های دیگر وجود داشت، از علمای ماوراء النهر برای ترجمه استفتاء شد. آنها با اعلام فتوا اعلام کردند که می شود قرآن را به زبان فارسی ترجمه کرد. بعد از ترجمه تفسیر طبری ترجمه های دیگری نظیر ترجمه سورآبادی و ترجمه ابوالفتوح رازی از قرآن انجام شد.



وی یادآور شد: من چند سال پیش به پایتخت استرالیا سفر کردم و در آنجا با وزیر فرهنگ هند آشنا شدم. او مرا به کنگره زبان سانسکریت دعوت و تشویقم کرد که درباره ارتباط کلیله و دمنه و زبان عربی سخن بگویم. چنانکه رودکی هم کلیله و دمنه را به نظم درآورده است. در آنجا ضمن آشنایی با مذهب بودایی متوجه شدم که بسیاری از تمثیل های عطار و شعرای دیگر در زبان سانسکریت وجود دارد. فرهنگ اسلامی فرهنگ جامع الاطرافی بود که از همه فرهنگ ها برای غنای خود استفاده کرده است.



**شب رشدیه


مراسم «شب رشدیه» از سلسله شب‌های بخارا ویژه بزرگداشت مقام میرزا حسن رشدیه بنیانگذار مدارس نوین در ایران در کانون زبان پارسی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار شد. «مقصود فراستخواه» استاد دانشگاه گفت: تفاوت میرزا حسن رشدیه با دیگر روشنفکران این بود که او را باید یک تحول خواه اجتماعی و یک کنشگر کف جامعه دانست. او مرتب برای اصلاح امور به دولت فشار می‌آورد و متوجه این نکته شده بود که تا دولت اصلاح نشود کار اصلاح جامعه سخت است.

فراستخواه بیان داشت: به نظر من هوشمندی رشدیه در این بود که به مردم زیر پوست شهر توجه داشت، مردمی که می‌خواستند یاد بگیرند. افرادی که در ایران مردم را شناختند در تاریخ باقی ماندند اما چه بسیار کسانی که در ایران به نام مردم تخریب کردند.


این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه میرزا حسن رشدیه برای تجربه معاصرت ما فضلیت‌های تازه‌ای ایجاد کرد عنوان کرد: تعبیر او از آموختن یک تجربه معنوی رهایی بخش بود. همچنین در نظر رشدیه در آموختن شجاعت بسیاری وجود دارد. اکثر ما می‌خواهیم در آسودگی نیاموختن زندگی کنیم اما رشدیه به آموختن، به مثابه یک معرفت رهایی بخش نگاه می‌کرد.

وی اضافه کرد: عنصر کانونی پروژه رشدیه عقلانیت و خردباوری است. کتاب «سفرنامه روح» رشدیه را باید حتماً مطالعه کنید. در این کتاب رشدیه تحت تاثیر قصیده عینیه ابن سیناست. به باور رشدیه روح انسانی میل به رشد و شکوفایی دارد و روح انسانی شهر به شهر می‌گردد و مهم‌ترین شهری که در آن آرام گرفته و امنیت پیدا می‌کند، شهر عقل است. وقتی رشدیه از شهر عقل استفاده می‌کند مراد او عقلانیت اجتماعی است. رشدیه حتی در کتاب سفرنامه روح اخلاق را نیز به عقلانیت منوط می‌کند.

«آیت الله سیدمصطفی محقق داماد» مجتهد و حقوق دان گفت: در دوران قاجار ۲ شخصیت درتحول آموزش وپرورش درایران موثر بودنه اند ونقش آنان را تاریخ ایران نمی تواند فراموش نماید.هردو شخصیت را می توان گفت که زندگی و آرامش بلکه جان خود را بر سر اهداف خود گذاشت. یکی میرزا تقی خان امیر کبیر است و دیگری ملاحسن رشدیه. میرزا تقی خان امیر کبیر دغدغه اش ارتقاء تعلیم وتربیت بوده است.

آیت الله محقق داماد اظهار داشت: ظاهراً امیرکبیر بیشترین وقت خودرا صرف تحصیلات عالیه نموده وبه اموزش ابتدائی نرسیده است.دارالفنون که بعدها ترجمه فرنگی آنرا گذاشتند همان پلی تکنیک است. نخستین فردی که عمرخودرا صرف آموزش ابتدائی کرده است یک روحانی است به نام ملاحسن رشدیه. این مرد نخستین مدرسه به شیوه امروزی در ۱۲۵۴ هجری در ارومیه و در سال بعد در تبریز تأسیس کرد اما جهل مقدس علیه او قیام کردند و با شدید ترین وجه اورا تهدید کردند، او را کتک زدند، مدارس اورا خراب کردند. تا آنجا که اورا به انحراف و کفر متهم کردند.

این مجتهد بیان داشت: اتهام یکی از حربه های «جهل مقدس» بود که با اشخاص برخورد می کرد. حربه ای بسیار تیز وبرنده بلکه کشنده. آنان برای خود با یک برداشت کاملاً غلط از یک حدیث ساخته بودند.

وی توضیح داد: به هرحال وقتی این بزرگوار برتأسیس مدارس به نحو جدید اصرار می ورزید مکتب خانه ها دیدند که دکانشان تعطیل می شود از هردری برای مخالفت وی قیام می کردند. مخالفان مهمترین حربه آنان چماق تکفیر بود. نخست او را کافر معرفی می کردند وسپس می ریختند ومدرسه او را خراب می کردند.

«بهدخت رشدیه» نوه میرزا حسن رشدیه در بخشی از سخنان خود تصریح کرد: من از ۲۵ سال پیش فعالیت اجتماعی و کار روی مسائل زنان و کودکان کار را آغاز کردم. در این میان مدام استادان، دانشجویان و پژوهشگران به من مراجعه کرده و خواهان دریافت اطلاعات بیشتری از میرزا حسن رشدیه بودند. من شروع به تدوین اسناد و مدارک خانوادگی و همچنین تاریخ شفاهی خاندان رشدیه کردم و متوجه شدم که این رشدیه‌ای که من می‌شناختم با رشدیه اصلی تفاوت‌های بسیاری دارد. من اسناد بسیاری را در اختیار پژوهشگران گذاشتم که یکی از آنها سیدرضا باقریان بود که کتابش امروز رونمایی می‌شود. او دبیر و معلم در شهر قم است و نذر کرده بود که به خطر ۷۰ سال زحمت رشدیه برای ایران هفت سال برای او کار کند.

بهدخت رشدیه در ادامه افزود: دغدغه من رشدیه‌ها هستند یعنی افرادی که برای ایران زحمت کشیده و ریشه‌های فرهنگ را ساختند. اسناد این اشخاص در خانه‌هاست و سازمان‌ها اسناد زیادی ندارند. متاسفانه فرهنگ بومی ما این‌گونه عادت داده که مردم اسناد و مدارک را در منازل نگهداری کنند و ما باید این فرهنگ را تغییر دهیم.

«سیدرضا باقریان موحد» گردآورنده کتاب «مجموعه آثار میرزا حسن رشدیه» عنوان داشت: من امسال بیست و ششمین سال معلمی‌ام را می‌گذرانم. در این مدت همیشه دغدغه من این بود که چه کسی این سفره معلمی را برای همه ما پهن کرد؟ بنابراین تصمیم گرفتم در این باره تحقیق کنم و البته به میرزا حسن رشدیه رسیدم.

باقریان موحد خاطرنشان کرد: در میان حدود ۱۰۰ تَن از معلمان قم من شناخت از میرزا حسن رشدیه را مطرح کردم و از این تعداد صرفاً ۱۰ تَن این مرد بزرگ را می‌شناختند. این مساله را با یکی از اساتیدم مطرح کردم و او گفت که چرا انتظار داری بشناسند؟ مگر در ایران خیابانی به نام اوست و یا در کتاب‌های درسی درباره رشدیه چیزی نوشته شده است؟

گردآورنده کتاب «مجموعه آثار میرزا حسن رشدیه» ادامه داد: متاسفانه معلمان در ۳۰ سال کار آموزش خود هیچ کتابی را درباره شغلشان مطالعه نمی‌کنند. نظام آموزش و پرورش هم این را در دانشگاه فرهنگیان به معلمان آموزش نمی‌دهد. به همین دلیل من تصمیم گرفتم به رشدیه بپردازم و چون او ۷۰ سال برای ایران زحمت کشید من نذر کردم که هفت سال از عمرم را وقف او کنم که اکنون چهار سالش گذشته است.
 


**صیانت از اخلاق در فضای مجازی


شانزدهمین جلسه از سلسله نشست‌های نقد و اندیشه با موضوع «صیانت از اخلاق در فضای مجازی» با تمرکز بر «گفتمان اخلاق محور در فضای مجازی» در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برگزار شد.


«هادی خانیکی» استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به این‌که فضای مجازی و به‌تبع آن شبکه‌های اجتماعی مجازی پدیده نوینی در جامعه ما و کلاً جهان به‌حساب می‌آید، آغاز کرد.



خانیکی توضیح داد: این پدیده جدید مدام ما را با پرسش‌ها و چالش‌های مختلف روبه‌رو می‌کند. ممکن است در این فضا افراطی‌گری و خشونتی شکل بگیرد که حقوق دیگران را نقض کند، مسایلی از این دست سلسله‌ای از نابهنجاری‌ها را شکل می‌دهد و نخستین چیزی که می‌تواند مهارکننده این چالش‌ها باشد نظم اخلاقی است.



استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به این‌که امکان اخلاقی‌تر شدن فضای مجازی وجود دارد، این‌طور ادامه داد: یکی از نقدهایی که در سیاست‌گذاری وجود دارد این است که فکر می‌کنیم عمده مسایل فقط سراغ ما آمده و در کشورهای دیگر خبری از این مشکلات نیست اما این مسایل همه‌جا وجود دارد و برایش راه‌اندیشی هم کرده‌اند.



وی با بیان اینکه اخلاقی که در پسِ ترس به وجود بیاید، ماندگار نیست، خاطرنشان کرد: چند مانع مهم اخلاقی عمل کردن در فضای مجازی وجود دارد؛ فضای مجازی به دلیل فناوری رسانه‌ای، کاربر را به فضای رمانتیک و هیجانی دعوت می‌کند. قدرت حرف زدن در این فضا، با دنیای واقعی متفاوت است. در این دنیا شبه گفت وگو وجود دارد و گفت وگو به معنای واقعی وجود ندارد.



خانیکی در ادامه افزود: ابراز خشم در فضای واقعی به یک کنش تبدیل می‌شود و ممکن است عامل اصلاح‌کننده در جامعه باشد. اما ابراز خشم در فضای سست مجازی چطور عمل می‌کند؟ عمدتاً میزان زیادی از نفرت پراکنی را رقم می‌زند.
 


حجت‌الاسلام «محمدرضا زائری» استاد حوزه و دانشگاه نیز صحبت‌های خود را با پاسخ به اینکه اوضاع اخلاق در جامعه ما چگونه است؟ آغاز کرد و گفت: بعد از پیروزی انقلاب، با شناخت درستی از حکومت‌داری وارد این حیطه نشدیم. تصوری درباره کشورداری وجود داشت که می‌گفت قصه راحت است.



حجت‌الاسلام زائری اظهار داشت: نیت نادرستی هم پشت ماجرا نبود، اما تصور اشتباه بود. بزرگ‌ترین چالشی که مدعیان دینداری با آن روبه‌رو شدیم این بود که فهمیدیم حکومت‌داری به این راحتی نیست. فضای مجازی آیینه‌ای است که آن «روی» واقعی ما را به خودمان نشان می‌دهد و این آزاردهنده است.



استاد حوزه و دانشگاه با یادآوری اینکه در ایران هم مانند تمام دنیا فقر، بیکاری، اعتیاد و دیگر مشکلات وجود دارد، توضیح داد: در اغلب کشورهای دنیا برای مقابله با این مشکلات به راه‌حل فکر می‌کنند و متأسفانه ما بیشتر به صحبت کردن عادت کردیم. روسای قوای ما فقط سخنرانی می‌کنند. وضعیت فضای مجازی، سرریز جامعه واقعی است.



وی یادآور شد: ما خلأ جدی در تربیت داریم، نسل امروز ما نسل بی‌تربیتی است چون ما نقشه‌ای برای همگام بودن با سرعت پیشرفت مظاهر تکنولوژی نداشته‌ایم.


«سید بشیر حسینی» رییس باشگاه سواد رسانه‌ای با فاصله گرفتن از حوزه دانشگاهی، کمی به موضوع گفتمان رسانه‌ای، مردمی‌تر نگاه کرد و گفت: ما مردم ۲ تا «من» داریم؛ «من» در فضای مجازی و «من» در دنیای فیزیکی که این ۲ تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند.



حسینی بیان داشت: در محیط فیزیکی محدودیت زمان، مکان، زبان و امکان وجود دارد، چیزهایی که در دنیای مجازی نیست. ما در دنیای حقیقی به دنبال مکان و در دنیای مجازی به دنبال فضا هستیم.



رییس باشگاه سواد رسانه‌ای خاطرنشان کرد: از آنجا که فضای مجازی به دلیل نهی محدودیت‌ها قید و شرط ندارد، ۲ مسیر را ایجاد می‌کند؛ یکی از این مسیرها می‌تواند ما را به سمت بی‌بندوباری و مسیر دیگر به سمت پیشرفت ببرد. در فضای مجازی بیشتر آن «من» وجودمان شروع می‌کند به عقده‌گشایی و برخورد هیجانی با ماجرا و همین مقدمه ایست بر بی‌اخلاق شدن فضای مجازی.
 


پژوهشم ۹۳۷۰**۹۱۳۱

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha