روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله ای، آورده است: عنان افکار مردم در اختیار کسی نیست. هرکس میتواند نسبت به دیگران نگاه حامیانه یا نقادانه و یا در مواردی حامیانه و در موارد دیگر نقادانه داشته باشد. آنچه مهم است اینست که نقد اگر از چارچوب حق و انصاف خارج باشد، نمیتوان آن را نقد دانست، نوعی انتقام گرفتن است که در پوشش انتقاد و با اهدافی غیر از رهنمون شدن مخاطبان به درک واقعیتها صورت میگیرد و دیر یا زود بیارزش بودن آن آشکار میشود.
شخصی که از قضا نقادی حرفهایست و در سخنرانی خود در جمع ایرانیان خارج از کشور درصدد نشان دادن چهره موردنظر خود از امام خمینی و انقلاب اسلامی برآمد، برخلاف اصول نقادی صحیح تلاش کرد وانمود کند نه امام خمینی و نه هیچیک از روحانیون همراه ایشان در انقلاب هرگز کمترین سخنی از استعمار و روابط بینالملل نمیگفتند و فقط به ظواهر شرع اکتفا میکردند. از نظر این شخص، علت تکیه امام خمینی و سایر روحانیون انقلابی بر ظواهر شرع و عدم پرداختن به مسائلی از قبیل استعمار و روابط بینالملل این بود که آنها از دین چیزی نمیدانستند و فقط با فقه سروکار داشتند آنهم فقهی که در ظواهر شرع خلاصه میشود.
اینگونه نظر دادن درباره رهبری انقلاب و همفکران و یاران ایشان بهقدری دور از واقعیت است که شنیدن آن از فردی که هم صاحب معلومات و محفوظات قابل توجهی است و هم خود در متن جریانات دوران انقلاب قرار داشته و تا سالها بعد از پیروزی انقلاب با رهبران آن در بالاترین سطوح حشر و نشر و دوستی و گفتگو داشت بسیار عجیب است.
همه میدانند و در کتابها، فیلمها و نوارها میتوان نوشتهها و تصاویر و صداها را دید و شنید که امام خمینی از آغاز نهضت روحانیت در سال ۱۳۴۲ در سخنرانیهای معروف و پرطنین خود در قم، محمدرضا شاه پهلوی را بهخاطر وابستگی به قدرتهای استعمارگر خارجی از قبیل آمریکا، انگلیس و شوروی سرزنش میکردند و یکی از مهمترین و پررنگترین محورهای سخنرانیهای ایشان مقابله با نفوذ استعماری همین قدرتها در ایران و سایر کشورهای اسلامی بود. جمله معروف «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هردو بدتر» از فرازهای برجسته همین سخنرانیها بود که ۱۶ سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایراد شدند. این محور از مبارزات امام خمینی در ادامه نهضت به سیاست «نه شرقی، نه غربی» معروف شد که از مبانی انقلاب اسلامی است و یکی از محوریترین اصول قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد.
مخالفت شدید امام خمینی با نفوذ اسرائیل در ایران و سایر کشورهای اسلامی، یکی دیگر از محورهای مهم و اصلی نهضت روحانیت بود که امام خمینی از سال ۱۳۴۲ بر آن تکیه و تاکید داشتند. توجه به این موضوع، که از مسائل مهم بینالملل اسلامی و همینطور از موضوعات حساس بینالمللی است، در سالهای تبعید امام خمینی در عراق با ارتباطات تنگاتنگی که رهبران نهضت فلسطین با ایشان برقرار کردند بیشتر شد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز توجه به این موضوع تا آنجا پیش رفت که آخرین جمعه ماه مبارک رمضان هر سال به عنوان «روز جهانی قدس» در نظر گرفته شد تا مسلمانان در کشورهای مختلف در راهپیمائیها و تجمعات، از ملت مظلوم فلسطین حمایت و برای پایان دادن به اشغال فلسطین توسط صهیونیستها تلاش کنند.
هیچیک از اینها نه ظواهر شرعند و نه آن فقه محدودی که موردنظر این سخنران نقاد است. اینها همه متن مبارزه با استعمار و توجه عمیق به روابط بینالملل هستند که این سخنران منکر توجه امام خمینی و روحانیون همراه و همفکر ایشان در انقلاب اسلامی به آنها شده است. مهمتر اینکه این محورها مستقیماً از متن فقه برگرفته شدهاند، فقهی که امام خمینی نماینده و نمایاننده آنست نه فقهی که به گمان نادرست این سخنران نقاد، محدود به ظواهر شرع است.
شاید یکی از عجیبترین فرازهای سخنان مطول سخنران موردنظر این باشد که گفته است امام خمینی و سایر روحانیونی که در انقلاب اسلامی حضور داشتند از دین چیزی نمیدانستند و فقط با فقهی که با ظواهر شرع سروکار دارد آشنا بودند.
این ادعا را شاید از کسانی که امام خمینی و یاران انقلابی او را ندیده و با آنها از نزدیک آشنائی نداشتهاند بتوان پذیرفت ولی از کسی که در جریان تحولات سالهای انقلاب قرار داشته، از امام خمینی حکم عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی را دریافت کرده و با یاران امام آشنائی نزدیک داشته، شنیدن چنین سخنی بسیار عجیب است. او میداند و خود در همین سخنرانی گفته است که امام خمینی اهل فلسفه و عرفان بود. علاوه بر این، آثار علمی برجای مانده از امام، گستردگی دامنه علمی، فکری، فرهنگی، سیاسی، جهانبینی و دینشناسی ایشان را در بالاترین سطح به اثبات میرساند. جامعیت علمی شهید مطهری و شهید بهشتی که از یاران نزدیک امام خمینی بودند نیز بر کسی پوشیده نیست. کارهای بزرگ آیتالله هاشمی رفسنجانی در عرصه زیرساختهای کشور و کتابی که او درباره امیرکبیر تالیف و در دوران حاکمیت اختناق پهلوی منتشر کرد نیز شواهد روشنی هستند که نشان میدهند او محصور در ظواهر شرع نبود و اگر این اقدامات و افکار محصول فقه است، باید پذیرفت که فقه امام خمینی و یاران او غیر از فقهی است که این سخنران نقاد از آن سخن میگوید.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۳۹۸،۰۳،۱۲
گروه اطلاع رسانی **۱۸۹۳**۹۱۳۱
نظر شما