سیاست خارجی، برجام و برنامه هستهای، طرح تحول سلامت، محیط زیست، مسائل اقتصاد کلان و حل مشکلات معیشتی مردم، مدیریت بحرانها و حوادث از مهمترین محورها در نظام اطلاع رسانی در طول ۶ سال گذشته در دولت تدبیر و امید بوده است، اما اکنون شرایط پیش روی ملت و دو سال باقیمانده دولت دوازدهم متفاوتتر از سالهای قبل است؛ دشمن راهبرد فشار حداکثری خود را علیه ملت ایران اجرایی کرده و عملیات روانی را برای شکست امید و اراده مردم آغاز کرده است؛ همین کافی است که دولت و ملت در برابر این جنگ اقتصادی، آرایش مناسب گرفته و زبان مشترک و ادبیات و مفاهمه مقاومت محور داشته باشند.
سرمایه اجتماعی از مهمترین داراییهای هر دولتی است و مردم رکن اصلی این دارایی به شمار میروند؛ این سرمایه اگر قرار است تقویت و پشتوانه حرکت دولت برای رویارویی با هجمه دشمن در «جنگ امید» باشد، نیازمند برقراری یک گفت و گوی مستمر با هدف دستیابی به درک متقابل میان دولت و ملت است و امروز بخش زیادی از این مسئولیت خطیر بر دوش «سخنگوی دولت» قرار دارد.
سخنگوی دولت در تعامل میان دولت -ملت و انعکاس نظرات اقشار مختلف مردم به کابینه، وزیران و تصمیم گیران و حتی به شخص رئیس جمهوری، باید به نحوی عمل کند که مردم و رسانهها بعنوان نمایندگان آنها، احساس کنند شفافیت، صداقت و پاسخگویی اصل اول تدبیر سیاستمداران است.
اکنون و پس از آنکه دولت ۱۰ ماه را بدون سخنگو گذرانده است، «علی ربیعی» به عنوان «دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری و سخنگوی دولت» معرفی شده است؛ اگرچه دولت در انتخاب سخنگو چندماه تأخیر داشته است با این حال انتخاب ربیعی به عنوان کسی که دانش و مهارتش به نوعی تقویت ارتباطات اجتماعی است میتواند کاستیها در این زمینه را تا حد زیادی جبران کند لذا وی باید در وهله اول بکوشد سخن و سخنگویی را بر محور خواست و سوال مردم تدوین، بیان و اجرا کند.
ربیعی میخواهد نظام اطلاعرسانی دولت دوازدهم را سازماندهی و رابطه دولت و ملت را بیش از گذشته دوسویه کند، در این راستا او در همان روزهای نخست انتصاب در مقام سخنگویی گفت که «دوست دارم سالها تجربهام در زمینه ارتباطات و رسانه، ارتباطگیری با مردم و اقشار مختلف، و تجربه مدیر ارشد دولتی بودن را بهکار بگیرم تا در خلق سخن جدید و سخنگویی که رابط دولت و ملت باشد، بهکار بگیرم.»
ظاهراً قرار است ساختار متمرکز و مستقل از هر سمت دیگری در کابینه دولت دوازدهم برای امر سخنگویی تشکیل شود؛ ساختاری که میتواند تیم هماهنگی دستیار اجتماعی رئیس جمهوری را کاملاً معطوف به مأموریت سخنگویی دولت کرده، روابط دولت با رسانهها را تقویت کند؛ به شایعات، ابهامات، التهابات اقتصادی و اجتماعی ناشی از فشارهای داخلی و بینالمللی که دولت را هدف میگیرد بهنگام و اقناع کننده پاسخ دهد.
سخنگوی جدید دولت برای خبرنگاران و رسانهها چهره ناشناخته ای نیست؛ وی به پشتوانه سوابق فعالیت سیاسی و اجتماعی و رسانهای، تدریس ارتباطات و جامعهشناسی و فعالیت در انجمنهای علمی، تجارب مدیریتی در سطح عالی وزارت، باید بتواند به سرعت حلقه مفقوده ارتباط میان دولت و ملت یافته و آن را تقویت کند.
سخنگوی جدید دولت بر اساس تجارب فعالیت در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و سال ها ارتباط و تعامل با رسانهها و خبرنگاران میتواند یک تمرکز و انسجام در ارکان اطلاعرسانی دستگاه های اجرایی ایجاد و ساختاری ارائه کند که از درون دولت در مقاطع و برهه های مختلف، صدا و تصویری واحد و شفاف به افکار عمومی برسد.
با این حال ربیعی معتقد است که به تنهایی هیچ کاری از پیش نخواهد برد و فقط اگر همه ایرانیان، به ویژه همکاران رسانهای، نخبگان اجتماعی، سیاسی، پژوهشگران، فعالان سیاسی و اجتماعی او را یاری کنند، میتواند واسط و مترجم خوبی برای گفتوگوی دولت و ملت باشد، اطلاعرسانی را دقیقتر و شفافتر کرده و راه رسیدن به تفاهم و همدلی را هموارتر کند؛ هرچند به نظر میرسد برخی مشکلات درون ساختاری حوزه سخنگویی دولت از عوامل و دلایل اصلی عدم دست یافتن سیزدهمین سخنگوی دولت به اهداف و برنامههایش باشد.
یکی از این نقاط اشکال، وجود ساختار گسترده و پراکنده در نظام اطلاع رسانی در بدنه دولت است؛ روابط عمومی برخی وزارتخانهها، سازمان ها و شرکتهای دولتی که ساختارهای هزینه سازی هم دارند هر کدام به صورت مستقل و جزیره ای و اغلب بدون ارتباط منسجم با یکدیگر و سایر دستگاهها یا حتی شورای اطلاعرسانی دولت و دیگر سازمانهای ارتباطی دولت کار می کنند.
این روش کار، علاوه بر ناهماهنگی در ارائه گزارش آماری دقیق به افکار عمومی، گاهاً با موازی کاری و تداخل، یا نتایج اقدامات دولت را خنثی کرده و دستاوردهای دولت به چشم نمی آیند و یا با راه اندازی ستادهای اطلاع رسانی، منجر به افزایش چند برابری هزینه های دولت می شوند.
برقراری تعادل بین سخنگویی دولت و ترجمان سخن مردم و رسانه ها در کابینه دولت دوازدهم، یکی از ویژگی های دوران جدید سخنگویی است و به نظر می رسد ربیعی که خود از اهالی رسانه، فعال سیاسی و اجتماعی، جامعه شناس سیاسی و استاد ارتباطات اجتماعی است بتواند این ماموریت را به خوبی انجام دهد، اما وی باید در گام اول شنیدن صدای مردم در کابینه را بازتعریف کرده و مفهوم سازی کند و در گام بعدی مسیرهای جمع آوری و یکپارچه سازی و ارائه آمار دقیق و شفاف از دستاوردهای دولت را در ساختاری سخنگویی کانالیزه کند که این امر با توجه به اینکه وی صرفاً سخنگوی دولت است و مانند سخنگویان پیشین سمت اجرایی و مدیریتی کلان ندارد، دور از انتظار نیست.
با توجه به شرایط بین المللی ایران در مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا و اقدامات خصمانه برخی متحدان این کشور در منطقه، وجود فشارها و تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای عمدتاً روانی و تبلیغاتی از بعد خارجی و همچنین در نظر گرفتن مسائل داخلی مانند: برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در پایان سال جاری و مسائل معیشتی مردم به ویژه در مناطق کمتر برخوردار و آسیب دیده از زمین لرزه و سیل اخیر و لزوم اتحاد و همبستگی ملی، مجموعه کشور و دولت دوازدهم یکی از خاص ترین دوران خود را میگذارند، یقیناً سخنگوی دولت وظیفهای خطیر و مأموریتی ویژه بر عهده دارد.
در این شرایط اگر ربیعی بخواهد اهداف و برنامههای ارائه شده خود را محقق کرده و به موفقیت دست یابد، باید اولاً؛ فراتر از دوازده سخنگوی پیشین دولتهای چهار دهه گذشته، شیوه و الگویی متفاوت در پاسخ گویی به افکار عمومی و منتقدان دولت در پیش بگیرد، ثانیاً؛ از ظرفیت و ابزارهای نوین در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی حداکثر بهره برداری را ببرد، ثالثاً؛ در مواجهه با مردم و رسانهها به گونهای فضای تعامل دوسویه را مدیریت کند که بتواند آحاد مردم را برای همگرایی و همبستگی ملی تقویت و بسیج کرده و سخنگویی دولت و ملت را ساماندهی کند.
سیام **۳۰۷۰**۲۰۲۱**