در پژوهش شورای عالی انقلاب فرهنگی که یک نسخه از آن امروز دوشنبه در اختیار ایرنا قرار گرفت، آمده است: ازدواج چیزی بیشتر از تصمیم گیری دو فرد برای ادامه زندگی است، نه از آن جهت که قیود ارادی و آگاهانه یا داوطلبانه میتواند مترتب بر این تصمیم گیری و ازدواج دو عضو از اعضای جامعه باشد؛ بلکه ازدواج به صورتی بلاواسطه با باروری و از یک سو با مسئله رشد جمعیت، برنامه ریزیهای اجتماعی و اقتصادی و از سوی دیگر با جامعه پذیری، ارزشهای فرهنگی و اجتماعی ارتباط کامل دارد.
به این ترتیب، ازدواج موضوعی در سطح کلان اجتماع است و از این منظرحتی میتوان چنین قلمداد کرد که آثار ازدواج بیش از آنکه در سطح فرد قابل ملاحظه باشد، در سطح کلان اجتماع قابل بررسی و مشاهده است.
مفهوم تنگنای ازدواج
در ادامه این پژوهش و در تعریف مفهوم تنگنای ازدواج، آمده است: مفهوم تنگنای ازدواج در متون کلاسیک جمعیت شناسی معنای روشن و مشخصی دارد؛ این مفهوم را رولان دیلی در کتاب فرهنگ جمعیت شناسی چنین تعریف میکند: تنگنای ازدواج به معنای عدم تعادل در تعداد نسبی مردان و زنانی است که برای ازدواج در دسترس یکدیگر هستند.
این پدیده برای مثال در اثر فزونی مرگ و میر مردان در جنگ، مهاجرت جنس مخالف به نواحی دیگر یا نوسانات شدید نرخ رشد جمعیت، ایجاد میشود.
در بخش مربوط به فرضیه اصلی این پژوهشن آمده است: فرض اصلی این پژوهش در یک تعریف ساده آن است که میان امکان ازدواج با میزان دسترسی به گروههای سنی متناسب از جنس مخالف ارتباط معناداری برقرار است.
بر این اساس، هر گونه نوسان در نسبتهای جنسی بر اثر عواملی نظیر جنگ، مهاجرت، وقوع بیماری های خاص، کاهش یا افزایش شدید باروری، مرگ و میر و … میتواند بر میزانهای ازدواج تأثیر بگذارد.
این پژوهش میافزاید: در حالی که بخش عمده مطالعات سعی دارند بدون توجه به عوامل مؤثر بر فرصتهای ازدواج با بزرگنمایی نقش نسبتهای جنسی نامتعادل، وضعیت تیره و تاری را در بازار ازدواج خصوصاً در مورد زنان به تصویر کشند، بخشی از بررسیهای انجام شده ضمن بحث در مورد سایر عوامل مؤثر بر فرصتهای ازدواج و دلایل تغییر هنجارهای تمایل به ازدواج خصوصاً در زنان، سهم عوامل مختلف را در میزان و احتمال ازدواج روشن کردهاند.
در ادامه این موضوع آمده است: همانطور که به تفصیل در بخش نظری مطالعه حاضر نشان داده شد، تعاریف موجود در باب تنگنای ازدواج به رغم مشابهتهای فراوان، تفاوتهای اساسی و ماهوی با یکدیگر دارند.
در تشریح این تفاوتها هم آمده است: این تمایزات حول محورهای دوره زمانی وقوع، علل و عوامل، گروههای جنسی_نژادی و قومی متأثر و نهایتاً مقدار و نوع تأثیر بر احتمال و میزانهای ازدواج متمرکز است.
تاخیر ازدواج
در ادامه این پژوهش و در تشریح تفاوت میان تنگنای ازدواج و تاخیر ازدواج، آمده است: نکتهای که به لحاظ مفهومی اهمیت بسزایی دارد، این است که تنگنای ازدواج چه تشابهات یا تفاوتهایی با تأخیر ازدواج دارد؟
روشن شدن حدود فضای مفهومی این دو موضوع کمک به فهم درست از تنگنای ازدواج می کند، زیرا پرسش مهم این است که آیا عوامل بوجود آورنده این دو پدیده و آثار آنها یکسان و مشابه هستند؟ در حقیقت مرز بین تنگنای ازدواج و تأخیر ازدواج چندان روشن نیست؛ در عین حال که وقوع تأخیر ازدواج لزوماً به معنی وقوع تنگنای ازدواج محسوب نمی شود.
افزایش تعداد دختران مجرد
در ادامه پژوهش، افزایش تعداد دختران مجردی که موفق به ازدواج و تشکیل خانواده نمی شوند و چاره اندیشی برای آنها پیرامون دلایل و عوامل ازدواج نیز چنین آمده است: الگوی شوون (۱۹۸۳) نشان داده است که الگوی باروری و ازدواج متفاوت از مرگ و میر، طلاق و مهاجرت و سایر میزانهای جمعیتی است. به نظر او، قضایا یا نیروهایی مستقل از ترکیب جمعیت در موضوع باروری و ازدواج دخیل هستند و در تنگنای ازدواج، باید تمام رفتارهای ازدواج مبنای بررسی قرار گیرند.
پیچیدگیهای روش شناختی بسیاری بر اساس سن و ترتیب ازدواج وجود دارد که در هر مطالعهای باید مورد توجه واقع شود؛ از این رو، نمی توان موضوع ازدواج و تنگنا در آن را بدون توجه به دلایل و عوامل ازدواج مورد بررسی قرار داد.
شرایط سطح کلان که خود بر چگونگی و وضعیت سطح خرد مؤثر است، به موازات یکدیگر وقوع یک ازدواج را محتمل می سازند.
گستره سنی ازدواج
در بخش دیگری از این پژوهش در مورد گستره سنی در بازار ازدواج، آمده است: یکی از مسایل مهم در محاسبات مربوط به سنجش "تنگنای ازدواج" انتخاب سن ازدواج یا میانگین آن است. در این دسته از محاسبات روش معمول آن است که سنین اولیه ازدواج انتخاب و سپس با استفاده از اختلاف میانگین سن ازدواج زنان و مردان بررسیهای معمول صورت می گیرد.
جدی و مؤثر قلمداد کردن این پدیده چندان که در ابتدا به نظر میرسد، مورد توافق نظریهپردازان جمعیتشناسی نیست.
مسئله تمایز مفهومی فرصتهای ازدواج، احتمال ازدواج و اقدام به ازدواج به کرات در متون این حوزه مورد بحث واقع شده و نباید این مفاهیم را مترادف یا یکسان قلمداد کرد.
این تمایزات، دامنهای از تفاوتها و محدودیتهای روششناختی را ایجاب میکند که هر مطالعه جدید، باید آن را مدنظر قرار دهد. از جمله این مسائل، توجه به دلایل و عوامل ازدواج در سطوح کلان و خرد است که بر فرصتهای بالقوه (فراهمی) و فرصتهای بالفعل (تصمیمگیری) ازدواج مؤثرند.
تاثیر عامل سن در بازار ازدواج، در نظرگرفتن گستره سنی در بازار ازدواج، محلی بودن بازار ازدواج و واحد نبودن فرصتهای ازدواج در این زمینه نمود دارد.
تحلیل موجود در باب مسئله تنگنای ازدواج، بازاری را مفروض میدارد که همه افراد قصد حتمی برای ورود به آن را دارند، اما تنها یکبار و در سن معینی با تفاوت سنی از زوج خود از چنین امکانی بهرهمند هستند.
مطالعات انجام شده در مورد این موضوع در ایران کاملاً متأثر از محدودیتها است.
اگر مطابق مدعیات موجود، تفاوت میانگین سن ازدواج زوجین، بالا بودن سطح باروری و رشد جمعیت سبب تنگنای فرضی ازدواج دختران در دوره فعلی شده است، علیالقاعده در دورههای زمانی که تفاوت میانگین سن ازدواج زوجین بسیار بیشتر و میزان باروری نیز در سطح باروری طبیعی (و در بالاترین سطوح خود) بود، شرایط نظری برای وقوع تنگنای ازدواج دختران بسیار بیشتر از دوره حاضر فراهم است.
مزایای تاخیر ازدواج در دهه ۶۰
تأخیر ازدواج آثار مثبت فراوانی در شرایط بحرانی اقتصادی – اجتماعی دهه ۶۰ کشور داشت و از آن جمله کاهش رشد جمعیت و کاهش شدید باروری به واسطه کاهش سنین در معرض باروری بود. البته این تاخیر به منزله عدم دسترسی به فردی از جنس مقابل نیست. شواهد تجربی برای وقوع تنگنای ازدواج و کاهش عددی پسرانِ در دسترس ازدواج در مقابل دختران مشابه، کافی نبوده و نمیتوان چنین تنگنا ای را به اندازه کافی مستدل شمرد.
هر چند مطالعات پیشین که با رویکرد نظری متفاوت درصدد تأیید این تنگنا بودهاند، بر وقوع آن در سال ۱۳۷۵ و تغییر جهت تنگنا به نفع دختران و سبقت عددی پسران در دهه ۹۰ اذعان دارند.
دانام **۹۴۹۲** ۱۲۰۰