با پایان سفر «هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان به ایران، گزارشهای منتشر شده از بی نتیجه بودن این سفر و ناتوایی وی در جلب نظر مقامات جمهوری اسلامی برای پایبندی کامل به تعهدات برجامی این کشور خبر دادند.
در همین رابطه نشریه اشپیگل نوشت: تعجبی ندارد که این سفر به نتیجه نرسید زیرا این اقدام بسیار دیر انجام شد.
این نشریه آلمانی از سفر ماس به تهران به عنوان دیپلماسی «کورسوی امیدی در تاریکی» نام برد که وی بسیار دیر و ۱۵ ماه پس از انتصابش به عنوان وزیر خارجه این کشور به فکر آن افتاد.
بر این اساس در آن زمان وضعیت مناسبات ایران و آمریکا اینگونه بغرنج نشده بود. کشوری در همسایگی اروپا که اسلاف ماس، بیشتر با موضوعات مرتبط با آن درگیر شدند زیرا آنها دریافته بودند که این کشور چه اهمیتی برای اروپا دارد.
اشپیگل میافزاید: وزیر خارجه آلمان روز دوشنبه تنها برای چند ساعت در تهران بود و به وضوح با دستان خالی به برلین بازگشت. عجیب نیست اگر چنین اتفاقی بیفتد زیرا این «اقدام حداقلی» بسیار «دیرهنگام» انجام شد.
بهتر این بود که چنین دیداری یک سال پیش، زمانی که آمریکا از توافق هستهای خارج شد، انجام میگرفت و شایستهتر بود که ماس با همتایان انگلیسی و فرانسوی اش راهی تهران میشد تا نشان دهد که این توافق چقدر برای اروپا اهمیت دارد.
اگر چه اروپا در مقابله با تحریمهای اقتصادی نمیتوانست کار زیادی از پیش ببرد اما این اقدام سیاسی نمادین میتوانست دست کم اعتماد ایران را برای بازنگاه داشتن مسیر گفت وگو جلب کرده و از آنهایی که در تهران موافق باقی ماندن در برجام بودند، حمایت کند.
نشریه آلمانی با انتقاد از رویکرد دیرهنگام برلین تاکید میکند: اما به جای این اقدام، ماس یک سال صبر کرد و نهایتاً پس از سفر به اردن، عراق و امارات، تهران را به عنوان آخرین مقصد تور چند روزه اش انتخاب کرد که این خود اهمیت کمتر ایران نسبت به این کشورها در رویکرد برلین را به ذهن متبادر میکند؛ هر چه باشد نمادها در سیاست خارجی بسیار مهم هستند.
شاید آنچه که ماس در مورد دشواری حمایت از جمهوری اسلامی ایران در مناقشه با آمریکا گفته، درست باشد اما زمانی که «یواخیم گاوک» رئیس جمهوری پیشین و «فرانک والتر اشتاین مایر» وزیر خارجه اسبق آلمان از لزوم بر عهده گیری «مسئولیت های جهانی» از سوی آلمان سخن میگفتند منظورشان نقش آفرینی این کشور فارغ از پیشینه تاریخی، جغرافیای اروپا و یا احساس دین به حفظ منافع اسرائیل بود.
آلمان بدون صحبت در مورد اینکه سیاستهای اشتباه «دونالد ترامپ» چقدر تنشها را در منطقه افزایش داده و امنیت اسرائیل را به خطر انداخته، همواره از برجام حمایت میکند به این دلیل که مدعی است این توافق در خدمت حفظ این امنیت است.
به نوشته اشپیگل شاید برجام نتوانسته دیگر مسائل مورد مناقشه غرب با ایران مانند برنامه موشکی و نقش آفرینی منطقهای این کشور را حل کند اما دست کم راهی را برای تعامل با ایران گشوده است. در این میان آلمان باید راه خود را از ترامپ جدا کند، چرا که دست کم داشتن دو مشکل بهتر از درگیر بودن با سه مشکل است.
اکنون مقامات برلین بدون هیچ چارهای باید نظاره گر اتفاقاتی باشند که رویکرد تفرقه افکنانه ترامپ در منطقه ایجاد کرده است: اگر ایران در واکنش به خروج آمریکا از برجام و بی عملی اروپاییها، بار دیگر برنامه هستهای خود را از سر بگیرد، چیز دیگری بجز یک درگیری نظامی نمیتواند این کشور را از هدفش باز دارد و این یک فاجعه برای منطقه و برای اروپا خواهد بود و در چنین شرایطی آلمان کجا ایستاده است؟
در انتها اشپیگل پیشنهاد میکند که اروپاییها مذاکره با ایران را جدی بگیرند و ساختاری منظم و مداوم از گفت وگو ایجاد کرده و آن را پی بگیرند تا آثار تحریمهای ضدایرانی را بکاهند. در این میان آلمان باید سیاستی فعال را در خصوص ایران در پیش بگیرد که منافع اروپا را نیز شامل شود و متوجه شود که دیدارهای دیرهنگام اینچنینی نمیتواند چاره ساز باشد.
وزیر خارجه آلمان روز دوشنبه به تهران آمد و با رئیس جمهوری و وزیر خارجه جمهوری اسلامی دیدار و گفت وگو کرد. این سفر کوتاه در حالی در کمتر از یک ماه به پایان اولتیماتوم ایران به اروپا برای کاهش تعهدات برجامی اش انجام گرفت که به اذعان تحلیلگران کمترین دستاوردی برای اروپا نداشته و نتوانست ایران را برای توقف روند خروج از برجام متقاعد کند.
نظر شما