۲۷ خرداد ۱۳۹۸، ۱۳:۴۵
کد خبرنگار: 772
کد خبر: 83357061
T T
۰ نفر

سلیقه عامه، سلیقه سیاستگذار

۲۷ خرداد ۱۳۹۸، ۱۳:۴۵
کد خبر: 83357061
سلیقه عامه، سلیقه سیاستگذار

تهران- ایرنا- معمولا دولت‌ها و بیش از آنها روشنفکران با ذوق و سلیقه عامه مردم درگیر هستند و تلاش می‌کنند، ذائقه‌ها را به سمت مصرف محصولات فرهنگی خاصی تغییر بدهند. برنامه‌ریزی برای دستکاری یا اصلاح ذائقه‌ها، این سوال را ایجاد می‌کند که ذائقه خود روشنفکران یا حتی دولت چگونه است؟ آیا سیاستگذارانی که ذائقه هنری مردم عادی یا عوام را به چالش می‌کشند، خود عاری از هر ذائقه یا قضاوت‌های ذوقی هستند؟

به گزارش روزنامه اعتماد؛ یکی از مناقشات مهم در خصوص ذائقه عامه مردم به بحث هنر پاپ (عامه‎پسند) و هنر فاخر (کلاسیک) برمی‌گردد. معمولاً روشنفکران و تحلیلگران فرهنگ، این دو نوع هنر را به صورت مشخص از یکدیگر جدا کرده و محصولات فرهنگی مرتبط با آنها را با برچسب پاپ یا سنتی متمایز می‌کنند. بنابراین مصرف‌کنندگان این دو نوع محصول هنری نیز از یکدیگر متمایز می‌شوند.

روشنفکران اما عموماً می‌کوشند، ذائقه عامه را به سمت مصرف انواعی از آثار هنری که جنبه‌های سنتی یا فاخر بیشتری دارد، سوق دهند. آنها با ابزارهای متفاوتی این کار را انجام می‌دهند. از تحلیل و نقد آثار پاپ گرفته تا انواع آموزش‌ها و حتی توسل به برچسب زدن بر برخی محصولات غیرفاخر و طرد و لعن آنها. تکلیف ذائقه خود آنها نیز مشخص است. روشنفکران سرمایه فرهنگی و نمادین بالایی دارند و در نتیجه تمایز سلیقه هنری آنها از مردم عادی مشخص است. یعنی نوعی اجماع در بین اکثر نخبگان وجود دارد که سلیقه روشنفکران را سلیقه برتر قلمداد می‌کند.

اما روشنفکران فقط یک پای ماجرا هستند و نمی‌توان قدرت و ابزارهای گسترده دولت {در معنای فراتر از هیات دولت} را نادیده گرفت. دولت هر چند در مقاطعی اقبال یا نفوذ روشنفکران را ندارد اما امکانات مادی و گزینه‌های مختلفی برای سیاستگذاری فرهنگی دارد. دولت در کشور ما، بودجه را توزیع (پخش) می‌کند همچنین سازمان‌های مهم تولید و تکثیر آثار هنری را در کنترل دارد. علاوه بر آن آثار هنری بخش خصوصی هم برای تولید، توزیع و حتی مصرف نیازمند تایید دولت هستند. از این روست که بخش مهمی از تغییرات ذائقه مردم که بر اثر توزیع و تکثیر آثار هنری شکل می‌گیرد، متاثر از سیاست‌های فرهنگی دولتی است. این دولت است که تصمیم می‌گیرد، فلان سبک موسیقی را کنار گذارد یا فلان ژانر سینمایی را ترویج کند و این سیاست‌های فرهنگی بدون نقش و اثر نیست.

بنابراین دولت‌ها با تصویب و اجرای سیاست‌های فرهنگی، مدام در حال آموزش دادن و ایجاد تغییر و تحول در ذائقه هنری مردم هستند. اما اینجا سوالی که گاه پنهان می‌ماند این است که آیا دولت یا سیاستگذار خود دارای ذائقه نیست؟ دولت چگونه آثار هنری یا محصولات فرهنگی را انتخاب می‌کند و آنها را ترویج کرده یا مانع ترویج آنها می‌شود؟ ذائقه سیاستگذار چه تاثیری در سیاست‌های فرهنگی دارد؟ و اصلاً این ذوق و سلیقه چگونه و از کجا شکل گرفته است؟ اگر جامعه را به مثابه میدان یا گستره‌ای از سلیقه‌ها و سرمایه‌های فرهنگی و نمادین تصور کنیم، آنگاه دولت و سیاستگذاران نیز در همین میدان سلایق زیست می‌کنند و متاثر از آنها هستند. هر سیاست فرهنگی نوعی انتخاب است که یک سبک خاص هنری یا برخی آثار را بر دیگران ترجیح می‌دهد. مثلاً اگر سیاستگذار سبک رپ را در موسیقی پاپ مجاز نداند، نوعی انتخاب را میان سبک‌های مختلف موسیقی انجام داده است. این انتخاب یا گزینش، نوعی سلیقه هنری را هم با خود به همراه دارد. این نکته ظریف در واقع تفاوت سیاستگذاری در عرصه فرهنگ با سیاستگذاری در دیگر عرصه‌هاست.

این انتخاب و گزینش می‌تواند سلایق مردم را هم متاثر کند. از همین روست که مناقشات بسیاری در طول سال‌های اخیر ایجاد شده و نقدهای فراوانی هم، خواه از سوی تحلیلگران سیاست‌های فرهنگی و خواه از سوی برخی کارشناسان دولتی مطرح شده و پیامدهای ناخواسته سیاستگذاری فرهنگی دولت را گوشزد کرده است. مناقشه بر سر ذوق و سلیقه هنری گرچه معمولاً عامه مردم را موضوع بحث قرار می‌دهد اما نمی‌توان سلائق روشنفکران، دولت، سیاستگذاران و گروه‌های نخبه و مرجع را نادیده گرفت. همان‌طور که سلائق عامه نیازمند اصلاح و بازنگری و ارتقاست، سلایق سیاستگذار و روشنفکر و نخبه نیز نیازمند تعدیل و تغییر است. فقط انبوه مصرف‌کنندگان آثار هنری نیستند که ذوق و سلیقه خاص دارند بلکه همه ما بر اساس جایگاه و موقعیت اجتماعی خود دارای نوعی ذائقه خاص هنری مخصوص به خود هستیم. با این تفاوت که نقش‌های ما تعیین‌کننده میزان تاثیرگذاری ما بر تغییر و تحول سلایق دیگران است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha