۳ تیر ۱۳۹۸، ۹:۳۴
کد خبر: 83363627
T T
۰ نفر

نقدی بر فیلم «تگزاس ۲»

وقتی ندیدن فیلم سودبخش است

۳ تیر ۱۳۹۸، ۹:۳۴
کد خبر: 83363627
امین خرمی| خبرنگار
وقتی ندیدن فیلم سودبخش است

تهران- ایرنا- هنر سینما با جادوی تصویر، تخیل و خلاقیت هنرمندانش ذهن مخاطبان را به جهانی ماورایی و منعکس شده بر پرده نقره‌ای سوق داد و به‌سرعت میان عموم مردم جهان جای خود را به عنوان هنری فراگیر، جریان‌ساز و سرگرم‌کننده باز کرد.

هنر سینما بعد از تولد و طی دهه‌های نخستین لبریز از آزمون‌ها و خطاهای کارگردانان بزرگ و کوچک و هنرمندان نامدار و آماتور بود تا توانست چارچوب نظام مند و نظریه‌های هنری را گونه‌ای کنار هم قرار دهد که سینما نه تنها به عنوان یک هنر که فراتر در تقسیم‌بندی هنرهای ماندگار میان عموم مردم به عنوان هنر هفتم نامگذاری شود.

آغاز شکل‌گیری جریان نقد در سینما

با پایان جنگ جهانی دوم و آغاز نگرش هنرمندان نسبت به تأثیرگذاری سینما میان عموم مردم و جریان ساز بودن این شکل هنری سینما توانایی‌های یکه و ناب خود را نشان داد.

همین اتفاقات بود که این بار بدون هیچ استثنایی تمام هنرمندان، فعالان و دست اندرکاران عرصه سینما را برآن داشت تا مهمترین واسطه برای ارتباط جامعه مخاطب با اثر سینمایی از یک سو و فراهم ساختن پلی جهت حرکت به سمت تعالی و اوج بیشتر آثار سینمایی را در گرو نظریه افرادی بدانند که علاوه بر دانشِ علم سینما به علومی؛ چون جامعه شناسی، رفتار شناسی، مردم شناسی و الگوهای روانشناسی هر جامعه و انسان های آن تسلط داشتند. افرادی که آنها را در محافل علمی و آکادمیک منتقدان هنر می‌نامیدند.

بزرگان و نامداران هنر سینما مانند آندره بازن، ژاک دونیول والکروز و ژوزف ماری لودوکا با آغاز دهه ۵۰ میلادی برای بازتاب آرا و نظریات منتقدانه و حرفه‌ای های سینما، مجله‌ای را در فرانسه با عنوان کایه دوسینما بنیان گذاشتند.

این مجله با آرا و نقدهای سینماگران بزرگ، نظریه پردازان هنر سینما، رسمی را بنیان گذاشت که نظریه‌های این منتقدان سینما را به اصولی تبدیل کرد و بعد از آن تاریخ سینماگران بدون استفاده کردن و بهره بردن از راهنمایی و نظرهای منتقدان کایه دوسینما به سمت تولید آثار سینمایی نرفتند.

نویسندگان اصلی و منتقدان مجله کایه دوسینما؛ از جمله سینماگران بزرگ، مؤلف، نامدار و جریان ساز در طول تاریخ سینما بودند که به عنوان منتقدان سرشناس و نظریه پردازان سینمایی مهمترین مؤلفه‌های تولید آثار سینمایی به عنوان یک هنر و صنعت را در اختیار سینماگران و مردم به شکل توأمان قرار می‌دادند. از جمله منتقدان این مجله می‌توان به نام‌ها و قله نشینان هنر سینمای جهان چون ژان لوک گدار، فرانسوا تروفو، «کلود شابرول و ژاک ریوت اشاره کرد.

تقسیم بندی دوگانه جهانی سینما و ضلع سومی مختص ایران

مهمترین خروجی نظام‌مند منتقدان و نظریه‌پردازان مجله کایه دوسینما این بود: آنها سینما را در نگاهی کلان به دو دسته تقسیم بندی کردند؛ سینمای مؤلف یا سینمای هنری که توسط کارگردانان آشنا به تمام زوایای هنر سینما تولید می‌شد و سینمای تجاری، که از آن به عنوان سینمای بدنه یاد می‌شود. سینمایی که بنا دارد با اتکای بیشتر به غلبه وجه سرگرم کنندگی سینما نسبت به علم و فنون این هنر، بودجه حاصل را در اختیار سینماگرانی قرار دهد که در دسته نخست مشغول فعالیت هستند.

در کشورما طی چند سال اخیر در میان تولیدات آثار سینمایی بدنه یا سینمای تجاری که مهمترین شاخه آنها را آثار کمدی به خود اختصاص می‌دهند موجی شکل گرفت که از همان نگاه نخست بسیاری منتقدان و حتی برخی مسئولان را نسبت به این آثار مجبور به واکنش کرد.

آثاری که بدون توجه به شعور و درک مخاطب سطحی‌ترین و در مواردی سخیف‌ترین موضوعات را زمینه کار تولید آثار سینمایی قرار می‌دهند و در قالب طنز، هدفی جز خنداندن مردم نداشته و در پس این خنده بر خلاف رسالت کمدی که بازتاب دهنده نقص‌ها و آسیب‌ها با زبان طنز برای بازسازی و بهسازی آن نقص‌هاست، سطح نگرش و توقع مخاطبان را تا حدی پایین آورد که امروز بدون هیچ استثنایی می‌توان به آن دو گزینه تعریف شده منتقدان جریان‌ساز کایه دو سینما گزینه سوم را افزود: بزن در رو.

وقتی ندیدن فیلم سودبخش است

فیلم تگزاس ۲ به عنوان جدیدترین ساخته مسعود اطیابی آنچنانکه پسوند دو را با خود حمل می‌کند نشان می دهد ین اثر ادامه دهنده فیلم ی است که پیش از این به عنوان تگزاس سال ۱۳۶۹ روی پرده رفت.

در نگاه و درنگ و نه حتی نقد بر دوازدهمین ساخته مسعود اطیابی، بدون تردید می‌توان گفت، کسانی که سال گذشته فیلم تگزاس را ندیده اند نه تنها چیزی از دست نمی‌دهند که کسانی که فیلم تگزاس ۲ را تا امروز نیز ندیده‌اند با ندیدن آن نه چیزی از دست خواهند داد که بخش مهمی از وجه نقدی که برای تهیه بلیت این اثر بار هزینه می‌کردند را برای خود نه تنها نگه داشتند و پس انداز کرده‌اند که به شعور و درک خود احترام گذاشته اند.

تگزاس ۲ با بازی سام درخشانی و پژمان جمشیدی به عنوان زوج هنری بعد از فیلم خوب، بد، جلف، روایت قصه ساسان (سام درخشانی) و بهرام (پژمان جمشیدی) است که بعد حضور این دو دوست و برنده شدن جایزه یک میلیون دلاری پوشک بچه!، در شماره نخست فیلم تگزاس، خود را به تهران رسانده اند.

آشناترین مؤلفه سینمای کمدی کلاسیک به عنوان خط اصلی و ایجاد گره در تگزاس دو مدنظر حمزه صالحی فیلمنامه‌نویس این اثر قرار گرفته است. صالحی با روایت آشنای حضور شخصی اشتباه، در جایی اشتباه و موقعیتی اشتباه؛ قصه سست و بدون خط از وجه درام را برای مخاطب روایت می‌کند یا بگوییم به خورد مخاطب می‌دهد؛ جایی که چمدان آنها که دلارهای برنده شده را در آن مخفی کرده اند در فرودگاه با چمدان فردی دیگر جابجا می‌شود. در ادامه کارلوس به عنوان شخصیت منفی این اثر خود را به تهران می‌رساند تا بتواند بار دیگر در یک تعقیب و گریز برداشته شده از دیگر مؤلفه سینمای کمدی کلاسیک کمدی اسلپ استیک (بزن و بکوب) به اصطلاح کام مخاطب را شیرین کنند.

باز هم جای شکر دارد

به اعتقاد نگارنده، ویران کننده ترین آورده این اثر را بعد از نزدیک به ۹۰ دقیقه می‌شود در کلام یک مخاطب هنگام خروج از سالن سینما شاهد بود، جایی که او می‌گوید: باز جای شکر دارد که در این کمدی برای خنداندن مخاطب خبری از شوخی‌های جنسی نبود.

معضل دیگری که دامن آثار کمدی چند سال اخیر سینمای ایران را گرفته است. این بار نویسنده و کارگردان دست به دست هم می‌دهند تا تنها به بهای لحظه‌ای خنداندن مخاطب، دست در جیب آنها برده و برای انباشته شدن سرمایه فروش فیلم خود تمام اصول عرف جاری جامعه را نادیده بگیرند و با سطحی‌ترین شوخی‌های جنسی بی توجه به ذائقه فرهنگی مخاطب ایرانی، تنها برای چند مشت پول آنها را به سالن‌های سینمایی بکشانند.

خنده تلخ من از گریه غم‌انگیزتر است

یکی دیگر از مهمترین مؤلفه‌های سینمای ایران، سینمای قصه‌گوی ایرانی است. در حقیقت سینماگران نامدار و هنرمندان متعهد به آرمان‌های سینمایی کشور طی دهه‌ها تلاش با الگوبرداری از کهن‌ترین الگوهای فرهنگی ایرانیان یعنی وابستگی به فرهنگ شفاهی و سنت قصه گویی، توانسته‌اند سینمای ایران را به سینمای قصه گو در جهان بدل کنند. جایی که طی یک دهه اخیر، سینماگرانی چون اطیابی آثاری را تولید و در سالن‌های سینمایی به عنوان یک اثر سینمایی به مخاطبان معرفی می‌کنند که حتی در روایت فیلم خود از بیان یک داستان خطی ساده نیز عاجز هستند.

مخاطب در مواجهه با تگزاس ۲ به جای آنکه درگیر داستانی با فراز و فرودهای خاص باشد، صرفاً با همراهی شخصیت‌ها و کاراکترهای فیلم با افرادی طرف است که از داشتن شعور حداقلی نیز محروم هستند. مخاطبان در مواجهه با رفتار بازیگران فیلم به شکل مسلسل وار شاهد اتفاقات و حوادثی هستند که بسیاری آنها را در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در قالب شوخی‌های تصویری و کلامی دیده اند.

اینبار حمزه صالحی به عنوان نویسنده فیلمنامه تگزاس ۲ در کنار مسعود اطیابی به عنوان کارگردان، تنها هنرشان در تدوین و جمع‌آوری شوخی‌های حاضر در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است و احساس کردند با قرار دادن این شوخی‌ها بدون خط ارتباطی می‌توانند سیر داستانی را برای مخاطب خود تعریف کنند.

معیشت، معیشت، معیشت

شکی نیست معیشت بخش مهمی از دغدغه هنرمندان حرفه‌ای به شمار می‌رود. قطعاً بازیگران نامداری؛ مانند مهدی هاشمی و ژاله صامتی با کارنامه درخشان در بازیگری سینما، تئاتر و تلویزیون تنها به دلیل معیشت و درآمد وابسته به هنر بازیگری آنها در کنار نبودن پیشنهادهای مناسب و فیلمنامه‌های قابل احترام در آثاری مانند تگزاس ۲ ظاهر می‌شوند.

هرچند تلاش می‌کنند بازی خوب و درخشانی از خود به جای بگذارند (مهدی هاشمی در نقش «آقا بابک» پدر بهرام و ژاله صامتی در نقش «سوری جون» مادر ساسان) بازی آنها را ذیل کیفیت نازل تگزاس ۲ قرار می‌گیرد.

با چنین فیلمنامه سستی و رعایت نکردن کوچک‌ترین نکات کارگردانی توسط مسعود اطیابی والبته بازی بازیگرانی (منهای مهدی هاشمی و ژاله صامتی) که جز لودگی، چیزی به عنوان فن بازیگری در حوزه سینما را به مخاطب ارائه نمی‌دهند دیگر پرداختن به مقوله‌هایی مانند فیلمبرداری، تدوین، موسیقی و دیگر بخش‌ها راه به بیراهه رفتن است.

امید به همت و درایت بیشتر مسئولان

نکته پایانی این نوشتار هشداری دوباره به مسئولان و متولیان هنر است که به چنین آثاری مجوز می‌دهند. شاید اقدام آنها در صدور مجور تولید چنین آثاری در زمانه حاضر به آمار فروش‌های میلیاردی سینمای ایران منتج شود و گیشه هر سال را تکان دهنده‌تر از سال‌های گذشته تصویر کند؛ با سیل مسلسل وار چنین آثار نازلی بر پرده سینماها و مواجهه مخاطبان با آنها، پایین آمدن سطح سلیقه و از دست رفتن نگاه مخاطبان به سینما مهم‌ترین نتیجه آن است.

آنچنانکه پیش از این هنرمندان سینماگری؛ چون زنده یادان عباس کیارستمی، فریدون گله و سهراب شهید ثالث، امیر نادری، پرویز کیمیاوی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و اصغر فرهادی میراث بزرگ به نام سینمای ایران را برای ما به ارمغان گذاشته‌اند. اینک رسالت مسئؤلان است با جلوگیری از تولید چنین آثاری، نگذارند دشت پرمحصول سینمای ایران به مزرعه‌ای بایر بدل شود.

نگارنده این قلم دربرابر واژه مقوا کلمه مسعود فراستی، منتقد معاصر، در مخالفت و نقدهای تند در برابر برخی آثار سینمایی همواره موضع داشته است؛ اما بعد از تحمل ۹۰ دقیقه‌ای تگزاس ۲ در سالن سینمایی، با تمام احترام به هنر سینما و سینماگران واقعی این هنر سرزمین مان فیلم تگزاس ۲ را لایق همان واژه می‌دانم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha