روزنامه توسعه ایرانی در این مطلب آورد: چهار روز از هدف قرار گرفتن پهپاد ۲۰۰ میلیون دلاری آمریکا توسط پدافند نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میگذرد و آمریکا هنوز رسماً نپذیرفته که پهپاد تجسسیاش به حریم هوایی ایران تعرض کرده است؛ هرچند که ظاهراً مستندات پرواز پهپاد آمریکایی در آسمان ایران، پشت درهای بسته به اطلاع ترامپ رسیده است! سازمان نقشهبرداری کشور روز جمعه با ارائه مختصات دقیق موقعیت پهپاد تجسسی «گلوبال هاوک» در حریم هوایی ایران، تاکید کرد که این پهپاد در هشت مایلی خط ساحلی جمهوری اسلامی ایران بوده، در حالی که محدوده دریای سرزمینی بر اساس کنوانسیون حقوق دریاها، ۱۲ مایلی خط مبدأ ساحل است. بنابراین پهپاد آمریکایی به اندازه چهار مایل وارد محدوده دریای سرزمینی ایران شده است. سازمان نقشهبرداری کشور با شرح این جزئیات اطمینان داده بود که «هیچ شبههای درباره اینکه این پهپاد در حریم هوایی ایران بوده، وجود ندارد.»
با این حال آمریکاییها همچنان تاکید دارند که گلوبال هاوک آنها بر فراز آبهای بینالمللی بوده و ایران به اشتباه آن را هدف گرفته است. در چنین مواردی کدام نهاد میتواند ادعای دو طرف را راستیآزمایی کند؟ چه ادله و مستنداتی میتوان برای اثبات ادعا در این گونه موارد ارائه کرد؟ دست ایران برای اثبات اینکه پهپاد آمریکایی بر فراز آبهای ایران بوده چقدر باز است و همینطور دست آمریکا در اثبات ادعای خود؟ اصلاً قوانین بینالملل درباره استفاده از پهپادها، هواپیماها و حضور آنها در داخل یا حوالی حریم هوایی کشورها چه میگویند؟ و یک سوال مهم دیگر؛ آیا در صورت وقوع چنین اتفاقی، کشور متجاوز حق حمله به کشوری که ابزار نظامی آن را مورد هدف قرار داده دارد؛ کاری که ترامپ اعلام کرد قصد انجام آن را داشته اما ۱۰ دقیقه قبل از اعلام حمله آن را متوقف کرده است!
چنین اقدامی چه بار حقوقی دارد و در روابط بینالملل چه تعبیری از آن میشود؟ برای پاسخ به این پرسشها و بررسی ابعاد حقوقی ماجرای پهپاد گلوبال هاوک و سرنگونیاش توسط سپاه پاسداران؛ به سراغ دکتر حسین نواده توپچی، متخصص حقوق بینالملل، مدیریت استراتژیک و استاد دانشگاه عالی دفاع ملی رفتیم. آنچه میخوانید گفتگویی است با وی که خود زمانی خلبان بوده و کتابهای «حقوق بینالملل فضا» و «مقدمهای بر حقوق بینالملل هوایی» از تألیفات ارزشمند اوست.
اگر آمریکا همچنان بر ادعای خود پافشاری کند که پهپاد آمریکایی در حریم هوایی ایران نبوده و بخواهد با دامن زدن به این ادعا از آن سوءاستفاده کند، کدام نهاد و مرجع میتواند ثابت کند که ادعای کدام یک از طرفین درست است؟
مسئولیت حفظ صلح بینالمللی با شورای امنیت است. خوشبختانه جمهوری اسلامی این بار درست و دقیق عمل کرده و شکایتش را در قالب ماده ۵۱ منشور ملل متحد به شورای امنیت میبرد. طبق بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد استفاده و کاربرد نظامی در روابط بینالملل ممنوع است، اما ماده ۵۱ یک استثنا قائل شده و آن دفاع مشروع است. دفاع مشروع نیز میگوید که دولتها وقتی مورد تهاجم قرار میگیرند از خود دفاع کنند، منتهی شورای امنیت را در جریان قرار دهند که اقدامات بعدی را انجام دهد. ایران نیز همین مسیر را رفته و اقدامات بعدی میتواند گروه حقیقتیاب باشد. بدین ترتیب که طرفین مدارک و مستندات خود را به گروه حقیقتیاب شورای امنیت ارائه میکنند و این گروه با بررسی آنها راستیآزمایی میکند.
دست ایران برای اثبات حقانیت خود چقدر باز است؟
آنطور که وزارت خارجه و سازمان نقشهبرداری کشور مختصات دادهاند، این هواپیما در اصل وارد قلمرو حاکمیت جمهوری اسلامی شده و جمهوری اسلامی نیز طبق ماده ۵۱ منشور ملل متحد که میگوید «هر دولتی میتواند از حریم هوایی خود دفاع کند»، حق دفاع از خودش را داشته است. این ماده مشمول هواپیماهای غیرنظامی نمیشود، اما هواپیماهای دولتی و مخصوصاً هواپیماهای نظامی که از نظر دستهبندی هواپیماهایی دولتی محسوب میشوند، تحت هیچ شرایطی اجازه ورود به قلمرو سرزمینی کشور دیگر را ندارند. مگر اینکه با هماهنگی باشد. پهپاد سرنگون شده که هواپیمای Intelligence آمریکا بوده و اطلاعات نظامی جمعآوری میکرده، جزء آن دسته است. بر اساس گفتهها به این هواپیما اخطار هم دادهاند و این هواپیماها با اولین اخطار باید منطقه را ترک کنند. اما عدم توجه به اخطارها مزید بر علت شده تا این پهپاد را بیندازند.
حال آمریکا ادعا میکند که پهپاد روی آبهای بینالمللی بوده در حالی که اگر در جای دوردستی بود، جمهوری اسلامی نمیتوانست لاشه آن را به دست آورد، در حالی که میبینید قطعاتش را هم آوردند و به نمایش گذاشتند. تازه لاشه کلی در هوا پخش میشود و باد پراکندهاش میکند و جایی دورتر میافتد، با این حال لاشه آن به دست ایران رسیده است.
اگر آمریکا مدعی شود که پهپاد روی آبهای بینالمللی بوده و بعد از انهدام باد لاشه آن را به سوی آبهای سرزمینی ایران آورده چطور؟
در آن صورت نیز اثبات اینکه این پهپاد در حریم ایران بوده از طریق رادارها و سیستم پدافندی ما کاملاً میسر است، چراکه در صفحات رادار و پلاتینگ بردها حتماً سیستم پدافندی خط سیر را کشیده است. این سیستمها Trace یعنی خط سیر یک شی پرنده را میکشند و با مطالعه این خط سیر میشود فهمید که موشک در کجا به پهپاد اصابت کرده است؛ آبهای سرزمینی یا آبهای بینالمللی؟ همه اینها کامپیوتری ضبط میشود و با توجه به این مستندات تردیدی وجود ندارد که پهپاد وارد حریم هوایی ایران شده بوده است.
اما بر فرض اینکه در آبهای بینالمللی بوده باشد، فیه تامل! هواپیماهای اف ۱۸، هلیکوپترهای آپاچی و هواپیماهای دیگر از صبح تا شب از روی ناو بلند میشوند و میروند و میآیند، جمهوری اسلامی کاری با اینها ندارد؛ اما در این مورد اخیر هم پهپاد موردنظر به لحاظ اطلاعاتی هواپیمای خطرناکی بوده و هم اینکه شواهد تعرض آن به حریم ایران به وضوح دیده شده است.
آقای دکتر اساساً قوانین حقوقی و بینالمللی درباره تردد چنین هواپیماهایی چه میگویند؟ این روزها این شبهه مطرح میشود که کشتیهای بسیاری بدون هماهنگی از حریم دریایی ما عبور میکنند و مشکلی نیز پیش نمیآید.
وقتی از دریا صحبت میکنیم، قوانین حقوقی درباره آبهای داخلی مثل جاهایی که اسکلهها و رودخانهها هستند، مانند خشکی است. از خط مبدا تا ۱۲ مایلی به سمت دریا نیز میشود دریای سرزمینی. در دریای سرزمینی دولتها اعمال حاکمیت میکنند، یک استثنا دارد که آن هم برای کشتیهاست. برای کشتیها امکان عبور بیضرر را قائل شدهاند. یعنی این کشتیها فقط میتوانند رد شوند؛ اما نمیتوانند تبلیغات کنند، لنگر بیندازند، ماهیگیری کنند و قاچاق انجام دهند.
بدون هماهنگی؟
بله؛ این عبور بیضرر است. یک عرف بینالمللی است و همه رعایت میکنند. در تنگهها نیز فقط حق ترانزیت دارند، اما تفاوت کشتیها و هواپیماها در مقررات حقوقی این است که هواپیماها برخلاف کشتیها در آبهای سرزمینی حق «عبور بیضرر» ندارند. بنابراین کسی نمیتواند این موضوع را قیاس کند که چون کشتیها میتوانند از دریای سرزمینی عبور کنند، پس هواپیماها نیز میتوانند. اصلاً این طور نیست.
قوانین برای هواپیماهای مسافربری که از حریم هوایی کشورها عبور میکنند، چگونه است؟
پرواز هواپیماهای مسافری از حریم هوایی کشورها در پی قرارداد بین دولتها یا همان «موافقتنامه ترانزیت هوایی» اتفاق میافتد که در آن توافقات، هم جزئیات هواپیماهایی که حق عبور دارند مشخص میشود و هم جزئیات مبدأ و مقصد و دولتها بدین ترتیب این امتیازات را بین یکدیگر مبادله میکنند.
برخی دیگر از هواپیماها نیز هواپیماهای غیرمنظم در سرویسهای هوایی سیویل (غیرنظامی) هستند که آنها هم چون ثبت بینالمللی شدهاند، میتوانند با هماهنگی اجازه عبور بگیرند و بدین ترتیب از فراز کشورها عبور میکنند یا آنجا مینشینند و بارشان را تخلیه میکنند.
اما داستان هواپیماهای دولتی کاملاً متفاوت است. یعنی کنوانسیون شیکاگو (معاهده هواپیمایی غیرنظامی بینالمللی) و معاهدات بینالمللی که در این حوزه داریم، فقط و فقط مشمول حال سیویل است و هواپیمای دولتی را شامل نمیشود. بنابراین اینکه در این مورد نیز شبهه ایجاد شود که این همه هواپیما میآید و رد میشود، آیا اینها حریم هوایی را نقض میکنند نیز قیاس معالفارق است.
مشخصاً درباره پهپادها چطور؟ در سالهای اخیر روند استفاده از پهپادها در مخاصمات مسلحانه رو به افزایش است و معمولاً هم استفاده از آنها به بهانه مبارزه با تروریسم توجیه میشود. در حقوق بینالملل چه ضوابط و مقرراتی بر استفاده از پهپادها حاکم است؟
مطالعه درباره پهپادها در نظام حقوقی به تازگی آغاز شده است. ایکائو تحت عنوان ۱۹ انکس (ضمائم پیمان شیکاگو) است و انکس ۲۰ آن درباره پهپادهاست که در دستهبندی نظامی قرار میگیرد و ایکائو تازه در حال مطالعه درباره آن است. بنابراین قوانین قرص و محکمی درباره آنها وجود ندارد. اما گذشته از آن درباره استفاده از پهپادها برای مبارزه با تروریسم، نکته قابلتامل این است که خود ترور نیز در حقوق بینالملل و جامعه بینالملل تعریف نشده است. کسانی هم که مانع تعریف آن شدند آمریکا و دولتهای تابع آن بودند؛ کما اینکه نگذاشتند «تجاوز» نیز تعریف شود.
البته دیوان کیفری بینالمللی اخیراً تعریفی ارائه کرده اما این دیوان در حد و اندازه شورای امنیت سازمان ملل نیست. بنابراین وقتی «ترور» دارای تعریف حقوقی نیست، آنچه در مورد آن گفته میشود در یک فضای ذهنی است. حال استفاده از پهپاد برای مبارزه با تروریسم نیز یکی از آن مغلطههای آمریکایی است. بازی بسیار خطرناکی را شروع کردهاند.
به هر حال بهرغم چنین خلأهای حقوقی، ایران اعلام کرده که از آمریکا شکایت میکند. اما مسئلهای که وجود دارد ساختار سازمان ملل و سرنوشت شکایاتی است که علیه آمریکا مطرح میشود، این شکایات معمولاً منجر به تحمیل هزینه به آمریکا و وادار کردن آن به پذیرش مسئولیت اعمالش نمیشود. با توجه به این موضوع این شکایت چه سرنوشتی خواهد داشت و چه تبعاتی را میتواند متوجه آمریکا کند؟
باید به این نکته توجه کنید که دولتها از اینکه کارشان به دادگاه کشیده شود، ابا دارند. آمریکاییها در قضیه ایرباس دست و پا میزدند که محکوم نشوند و بالاخره در راهروهای دیوان لابی کردند که موضوع با سازش تمام شود. محکومیت برای دولتها حداقل از نظر پرستیژ بسیار سنگین است. در قضیه ملی شدن نفت و تلاشهای دکتر مصدق، اولین بار در دنیا بود که یک جهان سومی یک قدرت جهانی قلندری را محکوم کرد؛ این هنوز در کتابهای حقوق بینالملل هست. این را نباید دستکم گرفت. هرچه از این اتفاقات میافتد دنیا به واقعیات بیشتر پی میبرد و سردمدار این حرکت جمهوری اسلامی است. هیچ کشوری جرأت ندارد وارد این مسائل شود و زیر فشارهای آن تاب بیاورد.
معمولاً در چنین مواردی شورای امنیت علیه کشور خاطی بیانیه میدهد، اما آمریکا هر بیانیهای علیه خود را میتواند وتو کند.
آمریکا وتو میکند؛ حتی انگلیس هم وتو میکند؛ اما با این حال مطرح شدن این بحث و سر و صدایی که در دنیا بلند میشود خیلی به نفع ماست. همین مقدارش هم که در شورای امنیت مطرح شود و حتی آنها وتو کنند باز به نفع ماست. جایگاه ایران را بالاتر میبرد. زمانی این طور بحث میکردند که جمهوری اسلامی بحران مشروعیت دارد، یعنی جامعه جهانی جمهوری اسلامی را نپذیرفته است. الان دارند میبینند که جامعه جهانی نهتنها ایران را پذیرفته، بلکه ایران یک شاهکار حقوق بینالملل را هم انجام داد.
موضوع دیگری که میخواهم درباره بار حقوقی موضوع از شما بپرسم، توئیت تهدیدآمیز ترامپ است. خوب ترامپ توئیتها یا اظهارات تهدیدآمیز زیادی دارد، اما در توئیت روز جمعهاش مشخصاً اعلام کرد که آمریکا آماده حمله به ایران بوده و او ۱۰ دقیقه قبل از حمله دستور توقف آن را داده است!
این موضوع بسیار مهمی است. این اظهارات نقض صریح بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد است که میگوید «تهدید به کاربرد زور و بهکارگیری زور در روابط بینالملل ممنوع است.» یعنی دولت متمدن، اعضای جامعه بینالمللی و اعضای منشور ملل متحد و سازمان ملل متحد حق ندارند یکدیگر را تهدید به کاربرد سلاح و زور کنند.
حتی اگر تلافیجویانه باشد؟ چراکه آمریکا مدعی است این حمله در راستای مقابله با اقدام ایران درخصوص سرنگون کردن پهپاد آمریکایی است.
حتی اگر فرض کنیم که پهپاد آمریکایی در آبهای بینالمللی بوده و ایران مقصر است، باز هم این تهدید نقض بند ۴ ماده دو منشور ملل متحد است، چراکه مطابق این منشور فقط یک جا دولتها حق دفاع مشروع دارند آن هم وقتی است که حملهای اتفاق میافتد نه اینکه از قبل اعلام کند «در نظر داشتم سه نقطه را بزنم بعد پشیمان شدم و نزدم». این خود نقض صلح و تهدید صلح و امنیت بینالمللی است.
آیا ایران در این مورد نیز میتواند از آمریکا شکایت کند؟
بله؛ جمهوری اسلامی میتواند با دست پُر از آمریکا به شورای امنیت شکایت کند. از نظر حقوق بینالملل هم طرح اینکه «میخواستم سه نقطه را در ایران بزنم» و هم «تعرض پهپاد به حریم ایران»، خلاف قوانین بینالملل است. ایران در قضیه پهپاد میتواند با استناد به ماده ۵۱ منشور ملل متحد و در ارتباط با اظهارات ترامپ درباره حمله به ایران نیز مستند به بند ۴ ماده ۲ این منشور از آمریکا شکایت کند. بر این اساس عرض میکنم آمریکاییها به دنبال به هم ریختن نظام منشورند. نظام منشوری که با خون دل ساخته شده و دنیا تا حالا هزینه گزافی بابت آن داده و این نظم نیم بند را به وجود آورده؛ اما آمریکا به دنبال نابودی آن است.
آمریکاییها نیز خواستار نشست شورای امنیت درباره ایران شدهاند. آیا آمریکا برای اثبات ادعای خود درباره پهپاد سرنگون شده دستی پُر دارد یا بلوف میزند؟
بلوف میزند و مطمئن باشید آخر سر کم میآورد و باز شروع میکند به تهدید یا تطمیع و فرافکنی. آنها استاد سناریوسازی و مفهومسازیاند. رسانه هم که تا دلتان بخواهد دارند؛ اینگونه دنیا را تحتفشار قرار میدهند. ما در فصلی زندگی میکنیم که آمریکاییها میخواهند نظم جهانی را عوض کنند. نظم جهانی هم وقتی عوض میشود که جنگ جهانی اتفاق بیافتد. الان دیگر همه میدانند که جنگ جهانی اتفاق نمیافتد چون با یک سلاح اتمی همه چیز نابود میشود و دیگر کسی باقی نمیماند که پیروز باشد یا مغلوب. پس میآیند روش سادهتر و ارزانتر را پیش میگیرند که آن پوساندن نظام فعلی و نظم جهانی است.
الان آمریکا یکی پس از دیگری از سازمانهای بینالمللی بیرون میآید، پیمانها را به هم میریزد، تعهدات را به هم میزند و همه این مقدمات مساوی است با فروپاشی منشور سازمان ملل متحد. الان در اصل تنها کشوری که جلو این داستان ایستاده ایران است. آنها معتقدند اگر بخواهند خاورمیانه را جمع و جور کنند باید در ایران این کار را بکنند، هر کاری در اطراف کردند به نتیجه نرسیدند؛ حالا میخواهند مستقیم با خود ایران کار را تمام کنند.
به موضوع هواپیمای مسافربری ایرباس اشاره کردید؛ این روزها آن خاطره تلخ برای خیلیها زنده شده است. آیا تجربه حقوقی که ایران در ماجرای ایرباس پشت سر گذاشت، در این پرونده به کار ایران خواهد آمد؟
در قضیه ایرباس ما خیلی خیلی خسارت دادیم. حالا من میبینم در شبکههای اجتماعی برخی میگویند، آمریکاییها خسارت دادند. در حالی که گروه حقیقتیاب ایکائو در قضیه ایرباس دقیقترین گزارش را ارائه دادند که در دیوان لاهه هم به درد ما خورد و ثابت کردند که ایرباس در آبهای سرزمینی جزیره هنگام پایین افتاده است. یعنی ناو مونتگمری و وینسنس در دریای سرزمینی ما شلیک را انجام داده بودند. اما بهرغم گزارش گروه حقیقتیاب ایکائو آمریکا محکوم نشد و درنهایت ریگان گفت ما یک صدقهای به شما میدهیم.
آمریکاییها از این شرارتها زیاد کردهاند، جمهوری اسلامی دیگر کارد به استخوانش رسیده که دارد جواب میدهد. زمان جنگ هواپیماهای ما در پایگاه بندرعباس هم که میخواستند Taxi کنند، یعنی هنوز بلند نشده بلکه میخواستند از رمپ شروع کنند به خیزش تا بیایند اول باند؛ اخطار «An unknown plane» میدادند. در قضیه ایرباس افرادی که سواد بررسی حقوقی موضوع را داشته باشند، یا نبودند یا نخواستند کمکی کنند و ایران خیلی ضرر کرد؛ خون انسانهای بسیاری مظلومانه به هدر رفت. الان اما باید بر همه نکاتی که حق ایران را احقاق میکند تکیه کرد و کوتاه نیامد. ما اما خودمان را خیلی وقتها دستکم میگیریم. اینها با رسانههاشان ذهنیتها را شکل میدهند، اما واقعیتهای حقوقی نه کاری به رسانه دارد نه تلویزیون. گروه حقیقتیاب میآید و واقعیتها را پیدا میکند.
نظر شما