یکی از بهترین بازیکنان نسل طلایی بسکتبال ایران اوشین ساهاکیان بود که چه در رده باشگاهی و چه در رده ملی همیشه بدون حاشیه تنها به بسکتبال فکر میکرد. او در هر تیمی که حضور داشت با تمام توان در خدمت تیم بود اما در یکی دو سال آخر بازیاش اسیر برخی اتفاقها شد که در این مدت درباره آنها حرفی نزدهبود. ساهاکیان بعد از دیدار تیم ملی ایران برابر قزاقستان در انتخابی جامجهانی به طور رسمی از بسکتبال خداحافظی کرد و راهی آمریکا شد. او در این مدت صحبتی درباره این تصمیم نداشت اما بالاخره سکوتش را شکست و در گفت و گو با خبرنگار ورزشی ایرنا درباره پشتپرده این تصمیم حرف زد.
احترامم را حفظ نمیکردند
چرا باید در جایی که احترام یک ملیپوش را حفظ نمیکنند بمانم؟ سالهای سال برای تیم ملی زحمت کشیدم اما حرمت نگه نداشتند. مطمئن باشید همین بلایی که سر من آمد سر همه بازیکنان تیم ملی میآورند چون جایگاه ملیپوش برایشان اهمیت ندارد. آیا چنین رفتارهایی با بازیکنی که سالها برای تیم ملی تلاش کرده درست بود؟
هیچ وقت دلیل این رفتارها را نفهمیدم
ای کاش میدانستم چرا با من این کار را میکنند. ای کاش میگفتند دلیل این رفتار و بی احترامی با من چه بوده است و هیچ وقت نفهمیدم چرا اینطور رفتار کردند. آیا کار بدی کرده بودم؟ رفتار ناشایست از من دیده بودید؟ چرا چنین رفتاری میکردند؟ کاری کردند که با آنهمه شوق و انگیزه از بسکتبال بریدم. شرایط را طوری ساختند که دیگر تصمیم بگیرم نباشم.
در ۲ سال اخیر بسکتبالی وجود نداشت
به نظر من در ۲ سال اخیر ایران بسکتبال نداشت. تمام آنچه که در این ۲ سال دیدم حاشیه، تفرقه، بیاحترامی و رفتارهای نادرست بود. نمیخواهم از لفظ بدی استفاده کنم اما فکر می کنم اهالی بسکتبال به خوبی از شرایط آگاهی دارند. هیچ اتفاق خاصی در این مدت برای بسکتبال رخ نداد بلکه همه چیز بدتر هم شدهاست. آنچه من مشاهده می کنم این است که یکسری دنبال این بودند که با حرف زدن پشت سر یکدیگر، دخالت در زندگی شخصی افراد و ضعیف نشان دادن توانایی افراد یک عده را پایین بکشند. نمیدانم چرا این فضا ایجاد شده بود که به جای تلاش کردن دیگران را پایین میکشیدند.
هیچ مربی با من این رفتار را نکرد
من نمیدانم چرا این اتفاقها افتاد. واقعاً هیچ وقت ادعا نداشتم اما تمرین میکردم و سعی داشتم خودم را در زمین نشان بدهم اما مهران شاهینطبع کاری با من کرد که واقعاً زجر کشیدم. هیچ مربی رفتاری که شاهینطبع با من کرد را نکرده بود. در مقابل من میگفت ضعیف شدهای و معلوم است بازیکنی که همیشه روی نیمکت باشد ضعیف میشود. به من بازی نمیداد و روحیه، اعتماد به نفس و بسکتبال من را ضعیف میکرد و بعد میگفت تو ضعیف شدهای. من نمیدانم دلیل و منطق این کارش چه بود. هیچ وقت یک مربی چنین رفتاری با من نکرده بود. هیچ وقت یک مربی در روی من چنین جملهای نگفته بود. ای کاش میگفت دلیل این رفتارها چه بوده.
شاهینطبع میخواست من را ضعیف نشان بدهد
من هیچ وقت منفینگر نبودم اما رفتارها و کارهایی که شاهینطبع انجام میداد به من ثابت کرد که از روی عمد چنین کاری انجام میدهد. به من بازی نمیداد، روحیه من را تخریب میکرد و تصمیم داشت به همه ثابت کند من ضعیف شدهام. میخواست من را ضعیف نشان بدهد. یک بازیکن وقتی همیشه روی نیمکت است ضعیف میشود و کاری از دستش برنمیآید. ۴۰ دقیقه روی نیمکت باشم چه کاری میتوانم برای تیم انجام دهم؟ نه من بلکه بهترین بازیکن جهان را نیمکت نشین کنید، شک نکنید از بین میرود. در باشگاه یک فصل نیمکت نشین بودم و در تیم ملی هم جایی برای بازی نداشتم.
دوست داشتم باشم اما نمیخواستم خراب شوم
من دوست داشتم در تیم ملی باشم و بازی کنم زیرا همیشه تمرین میکردم و آماده بودم. از همتیمیهایم بپرسید که چقدر تمرین میکردم اما واقعاً اعصاب و روان من را برهم ریخته بود. خیلیها از بیرون متوجه شدهبودند اما من حرفی نمیزدم. سرمربی تیم همه چیز را خراب کردهبود و من هم تصمیم گرفتم نباشم تا بیش از این خراب نشوم. به همین دلیل تصمیم گرفتم خداحافظی کنم و بروم. آقای شاهینطبع میخواستی من را کوچک کنی و ضعیف نشان بدهید. آیا موفق شدید. شما را تحسین می کنم.
روز خداحافظی از عمد به من بازی نداد
آقای شاهینطبع خبر داشت که میخواهم خداحافظی کنم اما بازهم به من بازی نداد. در خانه، برابر مردمم به من بد کرد. میدانست میخواهم خداحافظی کنم و میدانست برای آخرین بار پیراهن ملی به تن میکنم و دوست دارم برابر مردم کشورم بازی کنم اما بازهم اجازه نداد. یک جا دیدم ۳۵ امتیاز اختلاف داریم و جلو هستیم اما بازهم به من اجازه بازی نداد. آنجا مطمئن شدم که تمام این کارهایش از روی قصد و غرض است. ای کاش حداقل دلایل این کار را میدانستم.
از کمیته ملی المپیک تشکر میکنم
تصمیم نداشتم خداحافظیام به آن شکل باشد. میخواستم در رختکن با بچهها خداحافظی کنم و بروم. دست رسانهها درد نکند واقعاً برایم سنگ تمام گذاشتند. از کمیته ملی المپیک و صالحی امیری هم تشکر میکنم. هنوز به خانه نرسیده بودم تاج گل رسیده بود. خستگیام رفت و کمی از آتش درونم کم شد. یک آب سرد بود بر آتش بزرگ وجودم. وزارت ورزش هم پیگیر بود و از آنها هم تشکر میکنم.
حرف میزنم عصبانی میشوم
هنوز هم وقتی به آن اتفاقها فکر میکنم عصبانی میشوم. آیا من بد کسی را خواستم؟ پشت کسی را خالی کردم؟ این جواب تلاشهای من برای بسکتبال بود؟ من به خودم مطمئن هستم و میدانم کاری نکردم چرا که اگر کاری کرده بودم تا امروز بارها آنرا اعلام کرده بودند. هر حرفی هم که میزنند بهانه است. خودشان میدانند که چه کارهایی در این ۲ سال کردهاند.
ای کاش حداقل فدراسیون بسکتبال از تصمیمات اشتباه سرمربی خود در این مدت حمایت نمی کرد و اجازه نمی داد تیم ملی تا این اندازه وارد حاشیه شود. فدراسیون نه در موضوع من بلکه در موضوع سایر بازیکنان بزرگ عملکرد ضعیفی داشت و به قول معروف نتوانست مدیریت بحران کند.
۲ سال سختی کشیدم
در این ۲ سال انقدر سختی کشیدم که خواب و خوراک نداشتم. هیچ وقت به یاد ندارم که مثل سال آخر بسکتبالم تمرین کردهباشم. همه ورزشکاران شاهد هستند که سخت تلاش کردم اما کاری با من کردند که پشیمان شدم و رفتم. بسکتبال ایران ضربه خورده و میخورد و تا زمانی که این وضعیت در آن وجود داشته باشد به هیچ جا نخواهد رسید.
حق مهدی کامرانی این نیست
تا آخرین روزی که زنده باشم مهدی کامرانی برای من همان کسی است که در زمین برای ایران جانش را میگذاشت و هیچکس نمیتواند یک ذره او را کوچک کند. آقای شاهینطبع کارهای کامرانی برای بسکتبال ایران را فراموش کردهاست؟ کامرانی انقدر در زمین میدوید که دیگر نمیتوانست نفس بکشد و بعد تعویض میشد. همه بازیکنان نسل طلایی ما اینطور بودند. رفتاری که با کامرانی شد حق او نبود و کسی هم به این مساله ورود نکرد. با حضور مهدی کامرانی در ترکیب حریفان ۲۰ بر صفر از ما عقب بودند اما با او رفتار بدی کردند. من میدیدم که کامرانی چقدر تلاش میکند تا به تیم ملی برسد اما آقای شاهینطبع او را هم خراب کرد و در این مدت شأن و جایگاه چند ملیپوش را پایین آوردهاند و رفتار نادرستی با آنها داشت.
مهدی کامرانی کم بار بسکتبال را به دوش نکشیده است. بازیکنان دیگر که این روزها دچار مشکل شدند کم برای بسکتبال زحمت نکشیدهاند اما رفتارها مناسب نیست. اگر قرار بود مهدی کامرانی خداحافظی کند در یک بازی رسمی این کار را انجام میداد اما نمیخواهند. راحتترین و ارزانترین راه ضعیف نشان دادن توانایی ها و از بین بردن است. آنها همین تصمیم را گرفتند و با ملیپوشان خود این کار را کردند.
مسئولیتها در بسکتبال فراموش شده است
به جای اینکه این روزها همه مسئولیت خودشان را در بسکتبال انجام دهند به زندگی دیگران کار دارند. همه مسئولیت و کار خودشان را رها کردهاند و فقط در زندگی شخصی دیگران دخالت میکنند. من یکسری مسائل را نمیخواهم باز کنم اما اتفاقاتی در بسکتبال ایران افتاده که اگر جلوی آنها گرفته نشود بیشتر سقوط میکند.
همه چیز را پشت کلمه "حرفهای" پنهان کردهاند
همه کار خودشان را رها کردهاند و به مسائل دیگر دخالت میکنند و کسی نمیتواند حرفی بزند. همه کارها و خرابکاریهایشان را نیز پشت کلمه حرفهای پنهان کردهاند و هر وقت کسی حرفی بزند میگویند باید حرفهای عمل کرد. این چه عملکرد حرفهای است؟ پشت این کلمه پنهان شدهاند و همه چیز را خراب میکنند. من از سر دلسوزی حرف میزنم. فضولی در زندگی شخصی دیگران و خرابکاری بسکتبال ما را نابود میکند.
بسکتبال را دنبال نمیکنم
در این مدت اصلاً بسکتبال را دنبال نکردهام. کاری با من کردهاند که از تماشای بسکتبال نفرت پیدا کردهام. من بسکتبالیست بودم، ملیپوش بسکتبال ایران بودم اما اکنون وقتی با دوستانم به باشگاه میروم حتی توپ بسکتبال را دستم نمیگیرم. در این مدت هم سکوت کردم و حرفی نزدم اما خواستم بگویم که چه رفتاری با من شد.
نظر شما