گروه اطلاع رسانی ایرنا در راستای ایفای رسالت آگاهی بخشی به انعکاس برجسته ترین گزارش های روزنامه های مختلف با عناوینی چون «تهران به اینستکس فرصت میدهد، ظاهر جامعه مهمتر است یا زیر پوست جامعه؟، لیست حقوقها منتشر میشود، سیگنال مثبت به اقتصاد، بعضی به ارزش دیپلماسی پی نبردهاند، میخواهند با شعار معیشت ابتکار عمل دولت را بگیرند، وقتی برای اثرت صف میکشند بگو خداحافظ!، چاپ و نشر در دوراهیِ ارشاد و صنعت و سلبریتیها و بومرنگ شبکههای اجتماعی» پرداخته است در ادامه به بازتاب گزیده ای از این مطالب می پردازیم
تهران به اینستکس فرصت میدهد
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «تهران به اینستکس فرصت میدهد» نوشت: از وین به نقل از منابع شرکتکننده در نشست کمیسیون مشترک برجام، اروپاییها اعلام کردهاند که اینستکس عملیاتی شده و در حال پردازش اولین تراکنش با ایران است. سه کشور اروپایی عضو برجام گفتهاند اینستکس عملیاتی شده و چین هم بهعنوان طرف سوم برای پیوستن به این سازوکار ابراز علاقه کرده است. از سویی روسیه نیز از عملیاتی شدن سازو کار اینستکس استقبال کرده است. خبر عملیاتی شدن اینستکس بعد از ماهها وعده وعیدی بود که اروپاییها و البته فدریکا موگرینی رئیس اتحادیه قاره سبز به ایران می داد و اما خبری از آن نمی شد و همین موضوع تبدیل به یک از چالشها و گلههای ایران شده بود. اینکه چرا اروپا علی رغم موضع گیریهای سیاسی اش در مورد حفظ برجام بعد از خروج ترامپ از آن، در عمل این میل را نشان نمیدهد و اقدامی که بتواند منافع ایران را در ماندن در برجام حفظ کند انجام نداده است.
تداوم تحریمها علیه ایران از سوی آمریکا و عملی نشدن وعدههای اروپایی در به ثمر نشاندن سازو کار مالی بین اروپا و ایران باعث شد تا حسن روحانی رئیس جمهور ایران در هجدهم اردیبهشت ماه، اعلام ضرب الاجل دوماهه ای به اروپاییها بدهد تا وعدههایشان را عملی کرده و برا ی حفظ برجام اقدامی در خور از خود نشان دهند. اکنون اما اینستکس عملیاتی شده است، با این اتفاق مقامات مختلفی نیز نسبت به این موضوع واکنش نشان دادهاند.
ظاهر جامعه مهمتر است یا زیر پوست جامعه؟
روزنامه آرمان در گزارشی با عنوان «ظاهر جامعه مهمتر است یا زیر پوست جامعه؟» آورده است: مساله حجاب و نحوه برخورد با بدحجابی همچنان مقولهای مهم و چالشبرانگیز است؛ موضوعی که در مقاطع مختلف تکرار شده است. اغلب این روشها نیز بهسرعت در بین افکار عمومی جامعه اشاعه پیدا میکند و به یک مسأله پرچالش تبدیل میشود. بهتازگی برخورد سوالبرانگیز با دختری جوان در یکی از محلههای تهران خبرساز شده و با واکنشهای مختلف اجتماعی و سیاسی مواجه شده است. به نظر میرسد این موضوع به دلیل اینکه همواره مورد مناقشه بوده به یک نوع واکنش غیراجتماعی نیز تبدیل شده و متاسفانه شاهد برخی رفتارها هستیم که میتوان گفت متعارف نیست.
به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان» با حجتالاسلام محمدتقی فاضل میبدی یزدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علیمه قم و استاد دانشگاه گفتوگو کرده است. حجتالاسلام میبدی یزدی معتقد است: «اگر نهاد و یا افرادی قصد داشته باشند موضوع حجاب را در خیابانها حل کنند در حالی که زیر پوست شهر آمار طلاق و فساد اخلاقی بعضاً در حال افزایش باشد باید نگران چنین جامعهای شد. نمیتوان روی پوست جامعه را با سختگیریهای بعضاً شدید درست کرد اما در زیر پوست جامعه همچنان فساد اخلاقی وجود داشته باشد. بدونشک اگر زیر پوست جامعه را درست کنیم روی پوست جامعه نیز درست خواهد شد. برخی مسئولان عنوان میکنند که تلاش میکنند در جامعه بیحجابی وجود نداشته باشد، این در حالی است که در دادسراها و دادگستریهای کشور صدها پرونده مفاسد اخلاقی وجود دارد، مفاسدی مانند تجاوز به عنف، کودکآزاری، همسرآزاری و انوع بزهکاریهای اجتماعی وجود دارد.»
لیست حقوقها منتشر میشود
روزنامه ایران در گزارشی با عنوان «لیست حقوقها منتشر میشود» آورده است: ۱۵ ماه گذشت، اما هنوز سامانه حقوق و مزایای مدیران کشور، در همه قوا و سازمانها، راهاندازی نشده است. ماده ۲۹ قانون برنامه ششم توسعه، چاره مجلس برای جلوگیری از تکرار حقوقهای نامتعارف، با استفاده از رویکرد شفافیت و اطلاعرسانی به مردم بود. اما با گذشت یک سال و ۳ ماه، نه فقط این سامانه راهاندازی نشده است، بلکه به تازگی انتشار حقوقهای نامتعارف مدیران صندوق بازنشستگی کشوری، بار دیگر جامعه را شگفت زده کرد. درباره علت این تعویق ۱۵ ماهه، با جمشید انصاری، معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان اداری و استخدامی گفتوگو کردیم.
او گفت که برای جبران این کم کاری، در ماده ۲۱ قانون بودجه امسال، پیشبینی شده است که به جای دستگاهها، ذیحسابان وزارت اقتصاد باید این اطلاعات را در سامانه بارگذاری کنند.
منتقدان میگویند ایراد از دولت است که سامانه حقوق و مزایای مدیران راهاندازی نشده است. واقعاً تعلل ۱۵ ماهه در اجرای ماده ۲۹ قانون برنامه ششم، ناشی از کم کاری دولت است؟ در این ماده، دولت مسئول طراحی و استقرار سامانه حقوق و مزایا شده است، اما برای چه کسانی؟ برای همه دستگاههایی که در این ماده نام آنان ذکر شده است. اما دستگاههایی که عمدتاً در قوای دیگر هستند، اطلاعات حقوق و مزایای مدیران خود را در این سامانه طراحی شده بارگذاری نکردند.
چشمانداز شما برای راهاندازی نهایی این سامانه چیست؟
دستگاهها باید ارادهای برای انجام دادن آن داشته باشند. اکنون حدود ۶۰ درصد کل کارکنان دستگاههای اجرایی و غیراجرایی اطلاعات خود را وارد کردند که به لحاظ تعداد کارکنان در همه قوا و سایر نهادها، اطلاعات حقوق بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از کارکنان ثبت شده است. بنابراین تنها بخش اندکی از این اطلاعات باقی مانده که انجام آن، مستلزم همکاری همه دستگاهها است. البته با وجود همه اینها، باید به این نکته مهم توجه کرد که اطلاعرسانی پرداختی مدیران، وظیفه خود دستگاهها است. به عبارت دیگر، هر دستگاه باید پرداختی مدیران خود را در سامانه و پایگاه اطلاعاتی خود درج کند و این ربطی به بودن یا نبودن سامانه حقوق و مزایا یا وارد کردن و وارد نکردن اطلاعات به این سامانه ندارد. در هر صورت، آنان میتوانند و باید مطابق ماده ۲۹ قانون برنامه ششم، حقوق و مزایای مدیران خود را با درج در سایتهای خود، به مردم اطلاع رسانی کنند.
سیگنال مثبت به اقتصاد
روزنامه جهان صنعت در گزارشی با عنوان «سیگنال مثبت به اقتصاد» نوشت: در میان هجمههای سنگین آمریکا و اعمال محدودیتهای بسیار در صادرات و فروش نفت ایران، از گوشه و کنار خبر میرسد که کشورهای اروپایی به منظور زنده نگه داشتن برجام، به دنبال بهبود روابط اقتصادی و مالی خود با ایران هستند. ایجاد خط اعتباری برای اینستکس تازهترین اقدام کشورهای اروپایی برای عمل به تعهدات برجامی آنان است.
این مهم در حالی مورد تاکید کشورهای اروپایی قرار گرفته که دولت آمریکا خواستار افزایش فشار حداکثری بر ایران است و از هر سو تلاش میکند درهای اقتصاد جهانی را به روی ایران ببندد. اما در حالی که قرار است ذخایر اورانیوم غنیشده ایران از سقف مورد توافق در برجام عبور کند، کشورهای اروپایی به منظور حفظ برجام، در تلاشند تا خطی اعتباری به منظور کمک به برقراری مکانیسم ویژه مالی (اینستکس) ایجاد کنند.
به نظر میرسد سازوکار ویژه مالی اروپا با ایران از یک سو میتواند شوک خروج آمریکا از برجام را جبران کند و از سوی دیگر میتواند جایگاه ایران در بین کشورهای اروپایی را ارتقا دهد. این مهم در حالی میتواند اثرات منفی تکانههای شدید نفتی را تا میزان زیادی کاهش دهد که فارغ از آن اقتصاد ایران قادر به تحمل هجمههای وارده از سوی آمریکا نخواهد بود.
بعضی به ارزش دیپلماسی پی نبردهاند
روزنامه همدلی در گزارشی با عنوان «بعضی به ارزش دیپلماسی پی نبردهاند» نوشت: اجرایی شدن اینستکس طبق انتظار با کوکشدن ساز مخالف مخالفانی که مخالفتخوانی برایشان به اصلی اصولی تبدیل شده است، همراه شد تا یکبار دیگر این سوال طرح شود که «چطور میشود، گروهی به راحتی تصمیم میگیرند، مصالح مهم کشور و نظام را بازیچهای برای بازیهای سیاسی خود کنند» و اینکه پدیده هزینهساز موازیکاری را با توجه به چه الزامهایی میتوان به نقطه پایان رساند تا از این طریق منفعت عمومی کمتر مورد تعرض و آسیب قرار بگیرد؟
محمود صادقی با گفتن اینکه «درباره موضوعهای استراتژیکی چون امنیت و دیپلماسی نباید وارد مجادلات سیاسی شد. در واقع اگر کشوری بخواهد بهخود اجازه تهاجم بهایران را بدهد، رویاروییهای سیاسی رنگ میبازد و همه سلیقهها حمیت را باید اصل قرار بدهند.» تاکید دارد که مخالفان امور نباید نظر خود را همانی بدانند که مورد نظر نظام است.
وی همچنین افزود: آنچه در قانون اساسی آمده است، این است که کارها بهنوعی تقسیمبندی شدهاند که قوهمجریه اجرای برنامهها را برعهده دارد و ارگانهای دیگر بهاقتضای موقعیت دولت را یاری میکنند. اما بهطور مشخص در بحث مهمِ سیاستخارجی، تصمیمگیریها هم در دولت، هم در قوهمقننه و هم توسط شخص مقاممعظمرهبری مدیریت و هدایت میشود. بنابراین نهاد به آن معنی که شما در نظر دارید، وجود ندارد و کارها قانونی انجام میشوند.
میخواهند با شعار معیشت ابتکار عمل دولت را بگیرند
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «میخواهند با شعار معیشت ابتکار عمل دولت را بگیرند» می نویسد: اینکه دولتها منتقدان و مخالفانی داشته باشند و آن منتقدان، سیاستهای راهبردی دولت یا نحوه اجرای آن سیاستها را دستمایه نقادی خود قرار دهند، امری طبیعی است. وجه مهمی از گفتمان اصلاحطلبی و مفهوم موکد در برنامههای دولت تدبیر و امید هم قائل بودن به آزادی بیان و تحمل صدای مخالف است. محل مناقشه آنجاست که مرز میان موضعگیری انتقادی و مخالفخوانی غرضورزانه نادیده گرفته شود و عدهای به نام انتقاد درصدد تخریب و تخطئه بر آیند. آن وقت است که افشای وارونمایی وقایع و حقایق موضوعیت پیدا میکند و پرداختن به تفاوت میان نقد با اغراض و امراضی که هدفشان صرفاً تسویه حساب سیاسی است، ضرورت مییابد.
گفتوگوی ما با علی شکوریراد از مبدا این ضرورت آغاز شد. او در مقام دبیرکل حزب اتحاد ملت، از مهمترین احزاب اصلاحطلب حامی دولت، در این گفتوگو به پرسشهای مختلفی پاسخ گفته؛ از دلایل استمرار حمایت اصلاحطلبان از دولت تا دستاوردها و فرجام محتمل برجام، جایگاه معیشت مردم در نگاه دولت و اصلاحطلبان، انتخابات پیشروی مجلس، آینده تحریمها، مسائل متعدد دیگر و البته موضع اصلاحطلبان در قبال سخنان اخیر همتای خود در حزب کارگزاران، غلامحسین کرباسچی، در مورد شهردار شدن محمدعلی نجفی در سال ۹۶. این گفتوگو عصر یکی از روزهای آخر بهار در دفتر حزب اتحاد ملت انجام شد.
وی همچنین افزود: مساله کسانی که به دولت حمله میکنند با آنهایی که بر پایه اصولی روشن انتقاد دارند، کاملاً متفاوت است. ممکن است در سطح جامعه و از سوی بعضی کنشگران سیاسی یا برخی رسانهها انتقادهایی به عملکرد دولت مطرح شود. ما اسم این انتقادها را حمله نمیگذاریم. بنابراین آنچه من به «حمله» تعبیر میکنم، شامل کسانی است که توفیق دولت را شکست خودشان تلقی میکنند.
ریاست صد روزه رئیسی
روزنامه شرق با بازتاب عنوان «ریاست صد روزه رئیسی» آورده است: عملکرد صدروزه رئیس جدید قوه قضائیه، پیامی واضح دارد و آن اینکه روزهای تغییر و اصلاح ساختار قوه قضائیه فرارسیده است. عملکرد و تصمیماتی که رئیس جدید قوه قضائیه در این مدت کوتاه اتخاذ کرده است، نشان میدهد برخلاف روند ۱۰ سال گذشته که فلسفه و سیاست بخش مهمی از صحبتهای رئیس قوه قضائیه پیشین را در بر میگرفت، رئیس جدید با دستی پر فرصت را غنیمت شمرده و سعی دارد این دستگاه را به روند حقیقی خود بازگرداند و در هر شعاری که داده شده، گامی برای عملیاتیشدن برداشته است. همانگونه که محمود صادقی، نماینده مجلس شورای اسلامی، گفته است: «رویکرد رئیسی به شکل غیرمنتظرهای با استانداردهای مدنظر از رئیس دستگاه قضا تناسب دارد».
هرچند برخی معتقدند باید با گذشت زمان تغییرات بنیادی در دستگاه قضا را قضاوت کرد، اما همین مدت کوتاه بارقهای از امید را برای منتقدان دستگاه قضا همراه داشته است. دکتر محمدرضا پاسبان، حقوقدان با اشاره به هفته قوه قضائیه در ارزیابی از عملکرد این قوه اظهار کرد: قوه قضائیه و دادگستری بهویژه در حکومت ما که ادعا داریم جایگزین و ادامهدهنده راه امام علی (ع) هستیم و این عدل علوی علاوه بر شیعیان و مسلمانان، بین غیرمسلمانان هم زبانزد است، باید برای همه ارکان حکومتی و حاکمیتی و همچنین بین همه دادگستریهای دنیا نمونه باشد. حقیقتاً کارکرد قوه قضائیه و رضایتمندی شهروندان با آنچه ما مدعی آن هستیم و باور داریم، فاصله معناداری دارد که شاید یکی از علتهای آن دخالت سیاست در امر قضا باشد که بر آن تأثیر گذاشته، درصورتیکه قوه قضائیه به معنای واقعی باید هم نسبت به دیدگاهها و جناحها و هم نسبت به اشخاص مستقل باشد.
وقتی برای اثرت صف میکشند بگو خداحافظ!
روزنامه خراسان در گزارش خود با عنوان «وقتی برای اثرت صف میکشند بگو خداحافظ!» می نویسد: لابهلای قفسه کتابهای مخصوص نوجوانانِ کتاب فروشی، دنبال کتابی برای هدیه دادن بودم و عناوین کتابها را مرور میکردم که نگاهم به پیرمردی مهربان و دوست داشتنی افتاد که به تنهایی داشت کتابها را نگاه میکرد. در اولین نگاه او را شناختم، اصلاً مگر میشود اهل کتاب خواندن باشی و او را نشناسی؟ هوشنگ مرادی کرمانی، همان پیرمرد ۷۴ سالهای است که خیلیها او را با قصههای مجیدش میشناسند و این روزها خودش را از نوشتن بازنشسته کرده است و قصد دارد قلم را زمین بگذارد. با این نویسنده نامدار و نام آشنا، در همان کتاب فروشی که در ابتدا کسی او را نمیشناخت، گفتوگویی کردیم که در ادامه میخوانید.
اغلب خبر اعلام بازنشستگی خالق «قصههای مجید» را شنیدهایم. شیرینی قصهگویی اوست که اجازه نمیدهد خداحافظیاش را باور کنیم و دوباره از او درباره این خبر، نگرانی از جولان نویسندههای بیکیفیت در عرصه ادبیات داستانی و کاهش سطح کیفی ذائقه مخاطب می پرسیم. او در پاسخ به این سوالمان میگوید: «من مسئول این اتفاق نیستم. به قول معروف من باید کلاه خود را محکم بگیرم تا باد آن را نبرد. چه فرقی میکند من باشم و خودم هم کمکم این طور شوم؟ الان دو هزار نسخه از کتابم با هم به فروش میرسد و در نمایشگاه کتاب برای خرید آن صف سی، چهل متری میکشند. این موقع است که آدم باید بگوید خداحافظ. اینکه الان در ۷۵ سالگی، این اسم «مرادی کرمانی» را که ۵۰ سال روی آن کار کردم و یک عمر برایش جان کندم بخواهم بفروشم که دیگر خوب نیست. فرمولی که در کشور ما وجود دارد یعنی نویسنده نهایتاً تا ۶۰ سالگی، معمولاً کارش را میفروشد، بعد از آن دیگر به خاطر اسمش میفروشد و کیفیت کار برایش مهم نیست. من به چشم خود دیدهام که شاعر، نویسنده یا فیلمسازی سالی چند اثر منتشر و تولید میکند. اما من پنجاه سال است که دارم مینویسم و شاید ۱۷ کتاب دارم. همین کتاب آخرم یعنی «قاشق چایخوری» پنج سال طول کشید. خاطرم هست خسرو معتضد میگفت: من یک کتاب به اندازه کتابهای تو را یک شبه مینویسم. منظورم این نیست که کتابهایم تخم دو زرده است اما برای نوشتن هر کدام زمان زیادی گذاشتهام.»
چاپ و نشر در دوراهیِ ارشاد و صنعت
روزنامه مردم سالاری در گزارشی با عنوان «چاپ و نشر در دوراهیِ ارشاد و صنعت» آورد: چند سالی است که دستاندرکارانِ صنعتِ چاپ و نشر خواستارِ آن شدهاند، به جای آنکه با وزارتِ فرهنگ و ارشادِ اسلامی طرف باشند، طرفِ حسابشان وزارتِ صنعت، معدن و تجارت باشد. این درخواست از سویِ نمایندگان نیز پی گرفته شد تا آنجا که دولت نیز پا پیش گذاشت و با ارائهی لایحهای این امر را در دستورِ کار قرار داد.
به گزارشِ «مردمسالاری آنلاین»، کوششِ دولت بر این است که امورِ حاکمیتیِ چاپ و نشر را از وزارتِ فرهنگ و ارشادِ اسلامی جدا کند و آن را به وزارتِ صنعت، معدن و تجارت واگذارد؛ چون به این باور رسیده است که با توجه به پیشرفتهای گستردهی فناوریِ چاپ و نشر و چیرگیِ موضوعهای صنعتی و تجاری بر موضوعهای ارشادی چارهای جز این ندارد و نیز این امری است که بارها و بارها از سویِ فعالانِ صنعتِ چاپ و نشر به گوشِ مسئولان امر رسیده و آنان منتظرند تا دولت به این درخواستشان پاسخ دهد و گرهی از مشکلاتشان بگشاید. بر همین پایه، دولت در لایحهی پیشنهادیاش بر آن بوده است تا با تمایز نهادن میانِ وظایفِ فرهنگی و صنعتیِ چاپ و نشر تنها نظارتِ محتوایی و ارشادی بر فراوردههای چاپی را در حوزهی وظایفِ وزارت ارشادِ اسلامی نگه دارد و دیگر وظیفههای این بخش را به دیگر دستگاههای متولی، به ویژه وزارتِ صنعت، معدن و تجارت، واگذار کند.
سلبریتیها و بومرنگ شبکههای اجتماعی
روزنامه فرهیختگان در گزارشی با عنوان «سلبریتیها و بومرنگ شبکههای اجتماعی» آورد: ممکن است دوست داشته باشم از خوراک و پوشاکم گرفته تا جایی که میروم و منظرهای که میبینم و بهطور کل جزئیترین موارد زندگیام، برای دیگران جذاب باشد. دوست دارم اینکه درباره هر رویداد اجتماعی چه نظری دارم، برای همه مهم باشد. این بالاترین سطح برای ارضای حس خویشبیشبینی است. دوست دارم واکنش من به اتفاقات پیرامونی، از قتل عام مسلمانان میانمار گرفته تا سیل در چند استان ایران، بلافاصله در رسانههای رسمی بازتاب پیدا کند. من ممکن است دوست داشته باشم سادهترین و پیشپا افتادهترین نظرات و رفتارهای شخصیام در بالاترین درجه اهمیت برای طیف وسیعی از اجتماع قرار بگیرد. اما دلم میخواهد خودم تعیین کنم مردم کدام بخش از زندگی شخصی من و اظهارنظرهایم را ببینند و کدام را نبینند و حتی از این هم خودخواهانهتر؛ دلم میخواهد نوع واکنش مردم به زندگی شخصی و اظهارنظرهایم همانطوری باشد که دوست دارم.
من دلم میخواهد بهعنوان یک هنرپیشه مشهور، وقتی با یکی از همصنفهای خودم ازدواج کردم، خبر آن همه جا بپیچد، این ازدواج برای همه مهم باشد و به قول معروف بترکاند. اما وقتی که مدتی بعد از همسرم جدا شدم و مردم یک کمپین برای جدا نشدن ما راه انداختند، از موضع آدم متمدنتر و فهمیدهتر با عتاب و تمسخر بهشان بگویم که چرا در زندگی خصوصی دیگران دخالت میکنید؟ هیچکدام از مخاطبانی که در چنین عتاب و تمسخری روی صحبت با آنها بود، تریبونی به بزرگی من ندارند که در آن بگویند چطور ازدواج شما به ما ربط داشت ولی طلاقتان ندارد؟ چطور شما در صفحهای عمومی عکس گربه مرده خودتان را میگذارید و از ادبیات مادران بیفرزندشده دربارهاش استفاده میکنید، اما توقع دارید با موج واکنشهای منفی جامعه مواجه نشوید و مردم در اینباره همانطور نظر بدهند که شما دوست دارید؟ من مست از توجه میلیونی مردم به خودم، فرصت نکردم به دولبه بودن این تیغ توجه کنم. شهرت همین است؛ بهخصوص شهرت در زمینههای غیرتخصصی. نقد بازی یک بازیگر، خوانندگی یک خواننده، فعالیت یک ورزشکار، قلم یک نویسنده و چیزهای دیگری از این دست با واکنش مردم به رفتارهای غیرتخصصی سلبریتیها تفاوت دارد.
اساساً «اظهارنظر در مورد همه چیز» که طی چند سال اخیر، انحصار آن در اختیار سلبریتیها قرار گرفته، دقیقاً چیزی است که در توان این طیف قرار نداشت. روشنفکران، روزنامهنگاران و بعضی از طیفهای دیگر جامعه، متخصص نظر دادن درباره همه چیز هستند. این نظرها میتواند درست یا غلط، مغرضانه یا منصفانه، جذاب یا غامض یا به هر شکل دیگری باشد؛ اما به هر حال توسط کسانی ادا میشود که تخصصشان همین است. ولی هنرپیشه، فوتبالیست، خواننده و تمام چهرههایی که در چنین ساحاتی فعالیت میکنند، برای حفظ نمک فعالیتشان بهتر است دستنیافتنی و از لحاظ حقیقی و شخصی تاحد امکان ناشناخته بمانند.
این هم یکی از قوانین نانوشته شبکههای اجتماعی است که سراغ صندوقچه خاطرات و اظهارنظرهای سلبریتیها میروند و حرفهای شادی که در زمان خودش کمتر دیده شده را بیرون میکشند و توی صورت سلبریتی میزنند. جاروجنجالهایی هم که بعد از بازنشر یک کلیپ کوتاه قدیمی از امیر جعفری شکل گرفت، از این جنس بود. ا
نظر شما