۱۰ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۰۷
کد خبرنگار: 772
کد خبر: 83376120
T T
۰ نفر

رواج تجمل‌گرایی باعث کاهش «سرمایه اجتماعی» و «نظم اخلاقی جامعه» می‌شود

منزلت‌یابی اجتماعی با لاکچری‌گری

۱۰ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۰۷
کد خبر: 83376120
دکتر جبار رحمانی عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی
منزلت‌یابی اجتماعی با لاکچری‌گری

تهران- ایرنا- تجمل در لغت به معنای خود را زینت دادن و آراستن است و به صورت اسمی به معنای وسایل آرایش و آنچه موجب نشان دادن شأن و شکوه باشد. به عبارت دیگر، تجمل به معنای زینت یافتن و اسباب و اثاثیه گرانبها داشتن است. تجمل در فرهنگ ما، معنای متناقضی دارد، از یک‌سو با شکوه و عظمت و قدرت مادی و دنیوی است و لذا همگان به‌دنبال آن هستند و با نمایش آن یا به‌دنبال نمایش قدرت مادی‌شان و نمایش منزلت‌شان هستند یا با این کار به‌دنبال کسب منزلت در نگاه مردم برای قرار گرفتن در طبقه اشراف و اغنیا هستند.

به گزارش روزنامه ایران؛

۱- اما مسأله اصلی آن است که در کنه نظام اخلاقی، تجمل مستلزم نوعی اسراف و مصرف بیش از حد منابع مادی یک جامعه است. به همین سبب تجمل یک نشانه غیراخلاقی بودن هم هست. تناقض این مقوله در فرهنگ ما بیشتر به‌دلیل آن است که در عین اینکه تجمل و تجمل‌گرایی از نظر فرهنگی و اخلاقی نکوهش می‌شود و افراد منع می‌شوند که به سمت آن بروند، ولی درعمل عموم افراد آرزوی رسیدن به‌موقعیتی که بتوانند در تجمل باشند، دارند و گاه برای رسیدن به این مال و مکنت هرکاری می‌کنند.

۲- اصولاً تجمل امری نسبی است و بر حسب نسبت مصرف فرد با منابع مادی و در دسترس جامعه تعریف می‌شود؛ گاه پوشیدن یک لباس فاخر می‌تواند نشانه‌ای از تجمل‌گرایی باشد، گاه مصرف انبوه محصولات صنعتی و… برای نیازهای کاذب می‌تواند نشانه تجمل باشد. اما در هر حال، تجمل، موقعیتی است که در آن تعادل «منابع محیطی» و «نظام اخلاقی» در یک جامعه برهم می‌خورد. این آشفتگی و اختلال ناشی از آن است که گستره تجمل ناشی از نظام طبقاتی ناعادلانه‌ای است که در بطن جوامع توانسته رشد کند. به همین دلیل اصولاً تجمل ناشی از دو نوع نظام استثمار است: استثمار طبیعت و استثمار انسان‌ها. همیشه همه جوامع به‌دلیل انباشت ثروت در دست گروه‌های خاص، به بیماری تجمل نیز دچار هستند.

۳ -تجمل اصولاً یک رفتار خاص نیست، بلکه گونه‌ای از سبک زندگی است. همه انسان‌ها در هر نوع سبک زندگی، دو نوع نیاز کلی دارند: نیازهای واقعی که برای تداوم زندگی لازم دارند و بقای آن سبک زندگی به رفع آن نیازها وابسته است و نیازهای کاذب یا تصنعی که ناشی از ضرورت بقا نیستند، بلکه بیشتر ناشی از تصوری ذهنی از نیازهای جعلی در ذهن مصرف‌کننده و اطرافیان او هستند. و این نوع نیازها نه از سر ضرورت بلکه به جهت نمایش قدرت و ثروت و کسب منزلت در نظر مردم شکل گرفته و فرد به‌دنبال رفع آنها می‌رود. به همین دلیل اصولاً تجمل‌گرایی با نمایش قدرت واقعی و خیالی افراد همسو است. اصولاً افرادی که تغییر قشربندی را سریع انجام داده و ناگهانی و بسرعت به ثروت فراوان رسیده‌اند، بیشتر به سمت رفتارهای تجمل‌گرایانه

خواهند رفت.

۴ - اما مسأله اصلی تأثیر تجمل روی برهم خوردن نظم اخلاقی و نظم اقتصادی جامعه است. به همین دلیل وقتی تجمل زیاد و گسترده شود، نشانه بیماری جامعه و تباهی نظام اقتصادی و اخلاقی آن است. بر همین اساس هم هست که تجمل نشانه انحطاط جوامع تعریف شده است. در این زمینه ابن‌خلدون درباره تأثیر تجمل‌گرایی می‌گوید: «تجمل‌خواهی و اعیان‌منشی مایه بدبختی و انقراض جوامع است. جوامع هر اندازه بیشتر در تجمل‌خواهی و اعیان‌منشی فرو رود، به همان اندازه به مرز سقوط، نزدیکتر می‌شود. روند سقوط نیز به این صورت است که اسراف‌گری و تجمل‌طلبی بتدریج سبب فقر و تهیدستی جوامع و حکومت‌ها می‌شود و هر قدر تجمل و اسراف، زیاد شود، به همان اندازه، تهیدستی نیز افزایش می‌یابد تا جایی که ثروت موجود، دیگر جوابگوی اسراف و تجمل نخواهد بود. بدین ترتیب قومی‌که به این کار عادت کرده‌اند بتدریج ضعیف و زبون می‌شوند و تا مرز نابودی پیش می‌روند «.

۵- در جامعه ما بواسطه رانت نفت و شرایط اقتصاد رانتی و تحریم‌های چند دهه اخیر، گروه‌های زیادی به ثروت‌های بادآورده رسیدند، که نه زحمتی برای آن کشیده بودند (بجز زحمت رانت) و نه منش اخلاقی لازم برای چنین موقعیت اقتصادی را داشتند. به همین دلیل تجمل در ایران را می‌توان ذیل «ایده نوکیسگی» فهمید. جامعه ما پر شده است از نوکیسگانی که براحتی بواسطه رانت‌های مستقیم و غیرمستقیم به ثروت کلان رسیده‌اند. اصولاً وقتی کسی که برای ثروت زحمت نکشیده باشد، معقولانه و اخلاقی هم نمی‌تواند آن را مصرف کند. در چنین شرایطی که با انبوهی از نوکیسگان فرهنگی در جامعه خودمان مواجهیم، تجمل گرایی بخشی از فرآیند بازتعریف هویت این نوکیسگان در قشربندی جدیدشان و قرار گرفتن در موقعیت اشرافیت اقتصادی جامعه است. آنها مصرف می‌کنند تا کاستی‌های منزلتی و هویتی خودشان را پر کنند.

در شرایطی که نظام اخلاقی جامعه ما این تجمل‌گرایی را ظاهراً و رسماً بشدت نکوهش می‌کند و انبوهی از مستندات دینی را دال بر رد و طرد تجمل گرایی بیان می‌کند و در عین حال عمده‌ترین رانت‌ها از طرق صاحبان یا متوسلان به قدرت رسمی توزیع می‌شود، لذا نوکیسگان عموماً در ذیل همین گفتمان یا متصل بدان شکل گرفته‌اند و رشد کرده‌اند. در نتیجه چنین وضعی، نوکیسگی و تجمل در زیر پرده‌ای از ریاکاری‌های همه جانبه در ابعاد مختلف زندگی با هم پیوند خورده و رشد می‌کنند. در این شرایط است که تجمل‌گرایی نه یک امر خاص و ویژه و گاه غیراخلاقی، بلکه به یک رؤیای جمعی و فراگیر بدل می‌شود که بدنه اصلی جامعه را به خودش معطوف می‌کند.

۶ - شاید این روزها بتوان از یک تحول کلیدی در پرسش‌های جوانان و نوجوانان صحبت کرد. پیشترها جوانان بواسطه روحیه انتقادی از بی‌عدالتی‌ها و فسادها پرسش می‌کردند و این روزها از اینکه چرا خودشان اقبال رسیدن به‌موقعیت کسب رانت را نداشته‌اند، گلایه می‌کنند. این پرسش از آنجا شکل گرفته که در جامعه ما، رسیدن بموقعیت ثروت و رفاه ناشی از کار و تلاش تولیدگرانه نیست، بلکه ناشی از رانت و تباهی‌های مضر در آن است. به همین دلیل نسلی که در آرزوی رسیدن به رؤیای تجمل گرایی است، تنها راه ممکن را نیز در همین رسیدن به رانت می‌داند. رانت، دروازه رسیدن به رؤیاهای بزرگ ثروت و رفاه و تجمل بوده و هست.

۷ -در چنین شرایطی است که می‌توان بهتر فهمید که تجمل‌گرایی می‌تواند چه بر سر جامعه آورد. ریاکاری گسترده در بدنه زندگی ما، می‌تواند نسل جدید را از آرمان‌های اخلاقی سرخورده کند. واقعیت زندگی هم انباشته از ثروت‌های بادآورده گروه‌های خاص و نمایش‌های تجمل گرایانه آنها است که در نهایت میل افراد برای رسیدن به اخلاقیات را کم می‌کند. تجمل‌گرایی می‌تواند جامعه را هرچه بیشتر در تباهی فرو برد و منابع اخلاقی و منابع مادی جامعه را هرچه بیشتر به مصرف بیمارگونه بکشاند. ثروت‌های بادآورده رانتی را باد با خود خواهد برد. برای برخورد با تجمل‌گرایی نمی‌توان با تصویب چندقانون صوری و بگیر و ببندهای پلیسی کاری کرد. مسأله اصلی آن است که این بیماری وقتی رفع می‌شود که دلیل آن، یعنی اقتصاد رانتی را رفع کنیم. پول حرام، امکانی برای زندگی اخلاقی فراهم نخواهد کرد. بلکه خودش ناقض زندگی اخلاقی خواهد بود. رواج تجمل‌گرایی بواسطه نمایش و برجسته‌سازی شکاف‌های طبقاتی و بی‌عدالتی‌های درون جامعه، منجر به کاهش سرمایه اجتماعی و انسجام اجتماعی خواهد شد و در نهایت با افول سرمایه اجتماعی و نظم اخلاقی جامعه را هرچه بیشتر به سمت انحطاط خواهد برد. همه اینها ریشه در نظام اقتصادی رانتی و شبکه‌های رسمی و غیررسمی حول منابع رانتی است که سرانجام جامعه را به باد خواهند داد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha