۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۰
کد خبر: 83385317
T T
۰ نفر

برای همه آنهایی که مولن روژ را ندیدند

۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۰
کد خبر: 83385317
برای همه آنهایی که مولن روژ را ندیدند

تهران-ایرنا- تازه ترین اثر «حسین پارسایی» در مقام کارگردان، نمایشی به نام «مولن روژ» است که در تیرماه ۹۸ روی صحنه رفته؛ نمایشی که همچون همه کارهای پارسایی حرف و حدیث ها و حواشی متعددی را برانگیخته است.

به گزارش گروه تحلیل، تفشیر وپژوهش های خبری ایرنا، مولن روژ کلمه ای فرانسوی به معنای «آسیب بادی سرخ» است و نام یکی از مشهورترین کلوب های شبانه در شهر پاریس است. این کلوپ که در منطقه ۱۸ پاریس قرار دارد، شهرتی جهانی دارد و یک مکان تاریخی در فرانسه محسوب می شود؛ کلوپی که دو سده سابقه حضور و فعالیت دارد و در سال ۱۸۸۹ توسط «ژوزف اولر» مؤسس سالن موسیقی «المپیا پاریس» تاسیس شده است.

بخشی از شهرت جهانی کلوپ شبانه مولن روژ البته به فیلمی موزیکال، عاشقانه و درام با همین نام (محصول ۲۰۰۱) با بازی «نیکول کیدمن» و «ایوان مک گرگور» باز می گردد؛ فیلمی که با حواشی داستانی مرتبط با مسائل خوانندگی و رقصندگی و کلوپ مولن روژ، در پاریس ساخته و روایت می شود و به تعریف یک داستان عشقی تمام شده می پردازد.

وجه تسمیه

وجه تسمیه نامی که کارگردان برای اثرش برگزیده است را شاید به توان به بی اخلاقی هایی نسبت داد که این نمایش قصد روایت وشکایت از آنان را دارد؛ چنانچه می توانند در ارتباط با یک کلوپ شبانه و موضوعات مرتبط با آن معنادار باشد.

مولن روز داستان دو آدم سرخورده است؛ دو دوست که در استیصال مادی و اجتماعی غوطه می خورند و به رغم وضعیت اسفناکی که دارند (در مکانی سابقا آرایشگاه و امروز انبار احتکار یک آدم بی اخلاق زندگی می کنند؛ مکانی که مالک هر زمان که اراده کند آنان باید از آن خارج شوند و در خیابان و پارک منتظر بمانند تا خانه خالی شود) توان و قدرت خروج از آن را ندارند.

مولن روژ را می توان یک کمدی در معنای واقعی خود نامید؛ یعنی نمایشی که در عین خنداندن از تلخی های اجتماعی شکوه می کند. صحنه تولید مشروبات دست ساز و چیزهایی که این افراد با آن ترکیب می کنند و در پوشش های مشروع به دست مردم می رسانند، یکی از واقعیت های تلخ جامعه است که بعضاً در سال های اخیر مشکلاتی را برای مصرف کنندگان ایجاد کرده است. به کار بردن عبارت هایی چون «سلطان سگ»، بیان کردن مساله گرفتن و فروش گربه برای مثلاً یک شرکت چینی، و نمایش احتکار پوشک و نوار بهداشتی از جمله مسائلی هستند که حقایق تلخ زندگی معاصر هستند و این نمایش سعی دارد تا زشتی هایشان را گوشزد کند.

تمرکز قدرت در دست افراد به دلیل ثروتی که دارند و رفتارهای خودخواهانه ای که از آنان در رابطه با بهره کشی و تحقیر افراد ضعیف تر رخ می دهد، استثمار جنسیتی که نسبت به زنان اعمال می شود و امثالهم شباهت نمایش مولن روژ با فیلم مولن روژ هستند.

حواشی پررنگ تر از متن

حسین پارسایی به عنوان کارگردان و خالق این اثر البته به به دلیل کارهای گذشته اش و مسائل مرتبط با آنان شدت مورد انتقاد است. پارسایی پیش از این و در مورد نمایش «بینوایان» محکوم به کپی برداری از فیلم «تام هوپر» شده بود؛ ویدیوهایی که منتقدان با استناد به تئاتر بینوایان در «برادوی» (معروفترین تئاتر جهان در نیویورک) و مقایسه آن با نمایش اجرا شده در تهران، نمایش، موسیقی وکلیت آن را یک کپی برداری غیراخلاقی خواندند؛ اگرچه پارسایی ادعای طراحی این نمایش را داشت.

بر این اساس مولن روژ نیز از همان روزهای ابتدایی آماج برخی از حملات تند قرار گرفت؛ نقدهایی که محتوای کارها و شخصیت پارسایی را همزمان هدف گرفته و وی را وادار به واکنش کردند. پارسایی چندی پیش و قبل از روی صحنه رفتن مولن روژ در جواب برخی از منتقدان در اینستاگرامش نوشت: اخیراً نگارنده محترمی با تخیل محض، طراحی کلید واژه‌های جدید و پیش فرض‌های از پیش تعیین شده، باز هم بی‌آنکه بخواند یا بداند یا ببیند، در ارتباط با نمایش در دست تولید همچون نمایش‌های پیشین فارغ از محتوا و قصه نمایش مولن روژ، عنوان «نمایشی ملتهب و معنادار» را در صدر اخبار ویژه فرهنگی به کار برد. خوب طبق روال معمول هم رفقا و همکاران و هم پیمانان عزیز در سایت‌های مشابه با انواع و اقسام تیترها در فضای مجازی باز نشر کردند تا بلکه این بار آسمان و ریسمان بافتن‌ها جواب داده، معجزه‌ای رخ بدهد، پارسایی و مولن روژ چنان به زمین گرم بخورند تا عبرت دیگران بشود. الیور توییست و بینوایان و لاکچری و رانت و پولشویی و …که نشد بلکه این بار با کافه و کاباره و پیشکار و سپهبد و غیراخلاقی و… بخت و اقبالشان با مولن روژ باز شود! در همین افکار غوطه‌ور بودم که ناخودآگاه یاد حرف دوستی افتادم که گفت حسین آقا، کارگردان نمایش‌های مذهبی، هزینه این تغییر رویه را باید بپردازی. گفتم هزینه؟! گفت بله. گفتم مولن‌روژ یک واکاوی اجتماعی است، روایت دو سارق خیابانی و خلافکار که در یک بنای متروکه نوع زیست آنها به چالش کشیده می‌شود. نیازهای جنسی کسی را هم برآورده نمی‌کنند. ارتباطی هم به سیاست و سپهبد و نظام شاهنشاهی و آسیاب بادی قرمز رنگ ندارد. گفت یعنی کافه هم نیست؟ گفتم خیر. پرسید: حاج آقا چی؟ گفتم چنین کاراکتری با این اسم وجود ندارد. کمی تامل کرد. بی درنگ پرسیدم شما نمایشنامه را نخوانده نقد کردین و هر چه دلتان خواست به آن نسبت دادین، حداقل تشریف بیارین نمایش را ببینین که خیالتان آسوده بشود. گفت: مگر مولن روژ روی صحنه می رود؟!»

یکی از نکات برجسته که در کنار انتقاداتی (که به درستی به جریان تئاتر و به ویژه سینما وارد است) مطروحه، مطرح است بحث حساسیت های اغراق آمیز و برداشت های اغراق شده از گفتار و حرکات بازیگران در تئاترهایی از این دست است.

نکته مغفول این مساله این است که تئاتر همواره به عنوان هنر روشنگر در جهان شناخته شده و می شود و این روشنگری نیازمند حداقل هایی از آزادی در گفتار است؛ مساله ای که در جامعه ما به خودی خود و به دلیل مناسبات و باورهای فرهنگی، خطوط قرمزی را ایجاد می کند. در نتیجه حساسیت های مغرقانه و برداشت های منفی شخصی و تعمیم آن به کلیت یک نمایش یا یک مجموعه از نمایش ها، سودی در وضعیت هنری کشور و نمایش ما ندارد.

بامزه اما...

یکی از جذاب ترین صحنه های این نمایش صحنه ای است که قنبر با بازی محسن تنابنده در توهمی بین خواب و بیداری تصویر مجری زن تلویزیون (مجری اخبار محبوبش) را در حالی روی تمام در و دیوار می بینید که آهنگی را که در سرش زمزمه می شود، می خواند.

اساساً یکی از عوامل ترغیب کننده برای به تماشا نشستن مولن روژ را می توان بازگشت محسن تنابنده بر صحنه تئاتر دانست؛ بازگشتی پس از بیش از یک دهه غیبت. آخرین حضور این بازیگر به ۱۳ سال پیش و نمایش «شوایک» (۱۳۸۵) به کارگردانی «کوروش نریمانی» باز می گردد.

«احمد مهرانفر» اما دیگر بازیگر این نمایش دو نفره است؛ کسی که سابقه دو دهه حضور (از ۱۳۷۸ تا به امروز) در تئاتر را کارنامه دارد و علاوه بر شهرتش در تلویزیون و سینما، محبوبیتی را به لحاظ جاذبه کشاندن مخاطب ایجاد کرده است.

بر این اساس نکته مهم نمایش حضور این دونفر در کنار یکدیگر است؛ نمایشی که در طول دقیقه ۱۰۰ زمان خود متکی بر هنرمندی فقط همین دونفر است.

زوج احمد مهرانفر و محسن تنابنده یعنی تداعی خاطرات شیرین سریال «پایتخت»، یعنی «نقی» و «ارسطو» و این بدان معناست که بیننده از همان ابتدا می داند که قرار است بخندد. می داند که قرار است تا یک نمایش با کیفیت بالا و بقول سینمایی ها شیمی بازی دو بازیگر توانمند را ببیند. مساله ای که لزوماً نمایش مولن روژ آن را برآورده نمی کند و به رغم خوب بودن نمایش در برخی دیالوگ ها و دقایق، کلیتی مورد انتظار را ندارد.

اشاره به نکاتی که در حال حاضر در فضای مجازی بالا هستند و محبوب محسوب می شوند، همچنان که می تواند برای عده ای باعث انبساط خاطر شود، ممکن است برای دیگرانی کاملاً بی مفهوم باشد؛ در نتیجه استفاده از چنین نکاتی علاوه بر لوث کردن نمایش، احتمال پایین آوردن ارتباط مخاطب با نمایش را به همراه داشته باشد.

شوخی های دم دستی و اشتباه بیان کردن واژگان علمی و تخصصی (مثلاً جایی که شخصیت قنبر با بازی تنابنده، بیماری ماژور را مینی ژوپ تلفظ می کند) یکی از پیش پا افتاده ترین تهمیداتی است که در تئاتر برای خنداندن مخاطب از آن بهره گرفته می شود؛ وقتی این شکل تلاش برای خنداندن در تئاترها و نمایش های درجه چندم رواج دارد، بیننده انتظار ندارد که بازیگری در حد و اندازه های تنابنده هم این شیوه را برای خنداندن به کار بندد.

نکته مغفول دیگر، عدم توجه به سن مخاطبان است. در بلیت های نمایش، شرایط سنی -۱۲ اعلام شده بود، در صورتی که به دلیل برخی صحنه ها و به ویژه دیالوگ ها بهتر بود که این سن به بالای ۱۸ ارتقا داده می شد، چرا که خانواده ها بعضاً از ماهیت داستان و برخی از شوخی ها آگاه نیستند و این وظیفه عوامل اجرایی و تیم تبلیغاتی است که نسبت به این مساله حساسیت نشان داده و آن را اعلام کنند.

مشکلات را ببینیم

قرار دادن یک نمایش در ساعات پایانی شب (ساعت ۲۱) آن هم در مکانی چون «پردیس سینمایی باغ کتاب» که لزوم برخورداری از وسیله نقلیه را بیش از پیش ضروری می سازد، موضوعی است که باعث ریزش بیش از پیش مخاطب می شود. تئاتر ما در حالت عادی با کمبود مخاطب مواجه است، و طبق آخرین نظرسنجی (نظرسنجی ملی اسفندماه ۹۷ مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران «ایسپا») ۸۸.۶ درصد مردم تاکنون به تئاتر نرفته‌اند. در واقع مخاطبان تئاتر در ایران را درصد ثابتی را تشکیل می دهند؛ کسانی که عمدتاً در طبقات اقتصادی بالا و متوسط رو به بالا قرار دارند و یا اینکه به هر دلیل (زمینه تحصیلی، شغلی و علایق شخصی) با تئاتر آشنایی دارند و مخاطبان آن هستند؛ که حتی در این دسته دوم هم به دلیل بالا بودن قیمت ها و تنوع کارها، افراد مجبورند تا دست به انتخاب بزنند و عملاً امکان تماشای بسیاری از تئاترها را ندارند.

در نتیجه یکی از تمهیداتی که واجب است تا از سوی خانه تئاتر و سایر نهادهای متولی در این حوزه صورت گیرد (همانند آنچه در موسیقی توسط برخی از خوانندگان با عنوان موسیقی مردمی عنوان شده است) در نظر گرفتن تئاترهایی مردمی در مرکز شهر با حمایت های دولتی به منظور پایین آمدن قیمت ها است تا بدین وسیله تشویق مردم به حضور، صورت گیرد.

مساله عدم اهمیت زمان در فرهنگ ما به علاوه نارسایی های فنی و برنامه ریزی البته باعث تاخیر هایی در این نمایش شده است که مطلوب نیست؛ به ویژه برای کسانی که زمان اتمام نمایش را محاسبه کرده و براساس آن تمهیداتی برای بازگشت به خانه در نظر گرفته اند؛ اگرچه در بلیت ذکر شده بود که درهای سالن ۲۰:۳۰ باز می شوند و نمایش راس ساعت ۲۱ شروع می شود و پس از شروع نمایش از ورود افراد جلوگیری می شود اما نمایش به دلیل آنچه تعلل خروج تماشاچیان سانس قبلی (که ظاهراً اکران فیلم سرخپوست بوده) و سپس آماده شدن تیم اجرا، عملاً ساعت ۲۱:۳۰ شروع شد و پس از آن نیز هیچ محدودیتی برای ورود افراد پس از این زمان وجود نداشت).

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha