۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۱۷:۰۶
کد خبرنگار: 1768
کد خبر: 83388435
T T
۰ نفر
جلوی مرگ مدارس را بگیریم

تهران- ایرنا- اساتید شرکت کننده در نشست نقد و بررسی کتاب« مرگ مدرسه؟» با اشاره به کارکردهای مدرسه در کنار خانواده برای اجتماعی شدن افراد، بیان کردند: برای یادگیری مهارت های پایه و رسیدن به زندگی مطلوب باید جلوی مرگ مدارس را بگیریم.

به گزارش روز سه شنبه خبرنگار گروه دانشگاه و آموزش ایرنا، نشست تخصصی نقد و بررسی کتاب «مرگ مدرسه؟» نوشته نعمت الله فاضلی و جمعی دیگر از محققان و پژوهشگران در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

بعد از برگزاری میزگرد اول، در میزگرد دوم این نشست حجت الاسلام و المسلمین علیرضا صادق زاده عضو هیأت علمی گروه تعلیم و تربیت دانشگاه تربیت مدرس، علیرضا صادقی عضو هیأت علمی گروه برنامه‌ریزی درسی دانشگاه علامه طباطبایی و نعمت الله فاضلی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به ارائه مطالب خود پرداختند.


** باید به سمت آموزش و پرورش مرزی حرکت کنیم

صادقی در این نشست، تحت عنوان «نظام مدرسه‌ای چگونه از مرگ نجات خواهد یافت؟» سخنرانی کرد و با بیان اینکه اساساً معتقد به مرگ مدرسه چه به معنای مفهومی و چه به معنای نهادی آن نیستم گفت: اما از سوی دیگر، مرگ مدرسه را با احتمال زیاد باور کرده‌ام. ما در سخنان خود عادت کرده‌ایم یکی به نعل و یکی هم به میخ بزنیم، اما باید دقت شود که سخن من در مورد مرگ مدرسه از این زاویه نیست.

وی سپس به ارائه بخشی از نتایج تحقیقی که توسط دانشگاه علامه طباطبایی در مدارس در حال انجام است پرداخت و اظهار کرد: در این تحقیق در مورد نمادهای فرهنگ ایرانی از دانش آموزان چهار استان؛ لرستان، آذربایجان شرقی، خوزستان و تهران سوال پرسیده شده است تا مشخص شود که فرهنگ ایرانی در مدارس چه جایگاهی دارد؟

وی ادامه داد: در این تحقیق پژوهشگران از دانش آموزان مقطع دوم ابتدایی پرسیده‌اند که «قوم» به چه معنا است؟ یافته‌ها نشان می‌دهد که خیلی‌ها اصلاً نمی‌دانستند این کلمه به چه معنا است و آن را با شهر «قم» اشتباه می‌گرفتند.

در مورد دیوان حافظ، گلستان، بوستان و آثار دیگر ملی و فرهنگی ایران وضع به همین منوال بود و دانش آموزان آشنایی نداشتند. این مسئله را می‌توان نوعی مرگ مدرسه نامید.

وضع در مورد آثار مذهبی مانند قرآن هم شبیه به آثار ملی بود و خیلی از دانش آموزان مطرح می‌کردند که قرآن را تا به حال دست نگرفته‌اند و ذهنیتی که از قرآن داشتند، کتاب قرآن مدرسه بود.

وی با طرح این پرسش که دانش آموزان، معلمان و خانواده‌ها آیا از مدرسه راضی هستند؟ گفت: جواب این پرسش منفی است. وقتی این گروه‌ها راضی نیستند به این معنی است که مدرسه کارکرد خود را درست انجام نداده است. دو جریان فکری در علوم اجتماعی تحت عنوان ساز و کارگرایان و بازسازی گرایان پیرامون این مفاهیم و کارکردهای مدرسه صحبت کرده‌اند.

در جریان اول مطرح می‌شود که مدرسه باید نقش انتقال فرهنگ را بر عهده بگیرد و در ایران این اتفاق نیفتاده است و مدرسه دیگر نقش تولید کننده ندارد. نتیجه نهایی، این مسئله است که بچه‌های ما نسبت به فرهنگ دیگر اقوام اطلاعاتی ندارد.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی سپس به راهکارهای پیشنهادی خود پرداخت و تصریح کرد: یکی از راهکارها حرکت به سمت آموزش و پرورش «مرزی» است. در این آموزش و پرورش تفاوت‌ها مورد توجه قرار می‌گیرند و به رسمیت شناخته می‌شوند.

وی افزود: بر خلاف این روند در ایران، دانش آموزان مذاهب مختلف را از هم جدا کرده‌اند در حالی که اینها در جامعه باهم زندگی می‌کنند و با این کار خود، اجازه ندادیم جامعه در مدرسه انعکاس پیدا کند.

به گفته وی در این نوع مدرسه دولت فقط بودجه را باید تأمین کند و معلم، خانواده و دانش‌آموز تصمیم می‌گیرند و حق انتخاب پیدا می‌کنند. در تهران چنین مدرسه‌ای وجود دارد و موفق هم عمل کرده است.

صادقی افزود: مسئله دوم ایجاد مدرسه سازگار با دانش آموزان است. در این مدرسه نیاز دانش آموزان شناسایی می‌شود و بر اساس آن برنامه درسی و فعالیت مدرسه تنظیم می‌شود.

وی ادامه داد: به عنوان مثال دانش‌آموز هنر، ورزش و به مسائلی از این جنس علاقه دارد، در حالی که در مدارس ما این بخش‌ها نمادین اداره می‌شوند و توجهی به آن‌ها نمی‌شود. یا مسائل جنسی و تربیت جنسی در مدارس ما ارائه نمی‌شود چرا این آموزش‌ها داده نمی‌شود؛ آموزش‌های که خلاء آن‌ها موجب دردسر و مشکل برای دانش آموزان و خانواده‌ها می‌شود. برای گذر از این مشکلات باید مدرسه مرزی و مدرسه سازگار با دانش آموزان را ایجاد کنیم.



**مدرسه، مهارت‌های پایه را باید به دانش آموزان آموزش دهد

صادق زاده هم در ادامه این میزگرد تخصصی با موضوع «در دوران پیش رو چه فلسفه وجودی و کارکردی برای مدرسه می‌توان در نظر گرفت؟» سخنرانی کرد و مدرسه را نهادی دانست که کارکردهایی دارد و این کارکرد باید متناسب با شرایط روز تغییر کند تا مدرسه بتواند به حیات خود ادامه دهد گفت: مدرسه پدیده‌ای است که به دلیل وجود این سوال که «جوامع برای نسل جوان و آماده به زندگی چه مهارت‌ها و آموزش‌هایی باید ارائه کنند؟» وجود داشته و نهاد کهنی است.

وی با بیان این مسئله که برای زندگی مطلوب بخشی از کارکردها و وظایف را نهاد خانواده بر عهده می‌گیرد افزود: برای رسیدن به زندگی مطلوب بخشی از وظایف و کارکردها را هم نهاد مدرسه بر عهده گرفته است؛ کار کردهایی که نهاد خانواده برعهده دارد برای رسیدن به زندگی مطلوب کافی نیست. بنابراین از دوران کهن نهادی به نام مدرسه برای آماده کردن افراد جهت زندگی اجتماعی وجود داشته است.

استاد دانشگاه تربیت مدرس با تصریح به این نکته که در دوران جدید برای کارکرد مدرسه باید دست به اجتهاد بزنیم و برای آن کارکردهای جدید تعریف کنیم گفت: بچه‌ها را از دوران کودکی باید با ارائه آموزش‌های مناسب برای زندگی شایسته آماده کنیم. مدرسه به عنوان نهاد عمومی که وظیفه پرورش افراد در جامعه را بر عهده دارد. بنابراین اصلی نهاد ارائه کننده آموزش‌های پایه مدرسه است. مدرسه برای رسیدن به این هدف باید امکان یک زیست واقعی و مطلوب را برای دانش آموزان در مدرسه فراهم کند.

وی در پایان سخنان خود تاکید کرد: برای رسیدن به این هدف ما باید بار شدید دانشی و کنترلی را از روی مدارس برداریم تا امکان شکل‌گیری زندگی در مدرسه شکل بگیرد.



** نقد کنندگان، ایده مرگ مدرسه را نفهمیده‌اند

فاضلی نویسنده کتاب «مرگ مدرسه؟» هم در این میزگرد پشت تریبون قرار گرفت تا به نقدها پاسخ داده و همچنین مفهوم «مرگ مدرسه» را بیشتر تبیین کند.

وی با بیان اینکه مشکل آموزش و پرورش این است که اجازه نمی‌دهد برای نقد، تفکر بالنده شکل بگیرد و در چهل سال گذشته مرتباً حرف‌هایی را تکرار کرده است گفت: بزرگترین مسئله ما فهم پذیر کردن موقعیت فعلی ما است. مرگ مدرسه یک ایده نظری است که از سال ۱۹۶۰ مطرح شده است. این ایده یک بحث نظری و تئوریک را مطرح می‌کند و حرف‌هایی مثل اینکه مردم را ناامید نکنیم و حرف تند نزنیم به چه معنا است؟

وی با بیان اینکه این حرف‌ها سخیف است افزود: کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند اصلاً این ایده را نفهمیده‌اند.

فاضلی ادامه داد: بحث تئوریک را با ایستادن روی یک نقطه نظری گسترش بدهیم و با سوء برداشت‌ها امکان گفت وگو را از بین نبریم. کسانی که آموزش و پرورش را نقد می‌کنند نقد تکنیکی می‌کنند و نقد مفهومی و تئوریک غایب است و اجازه شکل‌گیری به این نقد را نمی‌دهیم. مرگ مدرسه به مثابه یک مفهوم، مرگ تفکر در نظام آموزشی ما است. در نظام آموزشی ما جریان‌های فکری رقیب وجود ندارد و هر کسی هم نقد می‌کند با برچسبی مثل سکولار بودن مواجه می‌شود.

وی ادامه داد: هر کسی مفهومی را طرح می‌کند بدون اینکه مفهوم او را متوجه شویم او را مورد هجمه و تهمت قرار می‌دهیم. نظام آموزشی ما تا به امروز چه زمانی خواسته است که بنیان‌های نظری خود را شکل بدهد؟ مفهوم مرگ مدرسه به معنی کالبدی آن نیست و به معنی نادیده گرفتن خدمات معلمان هم نیست.

وی در مورد مفهوم مرگ مدرسه به سه گرایش اشاره کرد و تصریح کرد: برخی مطرح می‌کنند که کارکردهای اساسی مدرسه دچار چالش شده است، این رویکرد، رویکرد محافظه کارانه به این ایده است، رویکرد دیگر این است که بگوییم مدرسه تفکر نظری و فلسفی ندارد و مرگ مدرسه را به این معنا طرح کنیم. سطح سوم این است که مدرسه را به مثابه میدان معنا که دچار نهاد زدایی شده است در نظر بگیریم. یعنی دیگر نمی تواند کار یادگیری و آموزش را انجام دهد.

فاضلی ادامه داد: دیجیتالی شدن، رسانه ای شدن و عواملی از این دست باعث شده است که مرگ مدرسه اتفاق بیفتد و محیط یادگیری و یادهی از دورن مدرسه به خارج منتقل شود. بنابراین مرگ مدرسه اتفاق افتاده است.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان سخنان خود تاکید کرد: مسئله مرگ مدرسه یک امر جهانی است و مختص به کشور ما نیست. اما در ایران به دلیل وجود دولت ضعیف به مثابه ضعف در بروکراسی این روند شدید تر است. اگر کسانی ادعا می کنند مرگ مدرسه اتفاق نیفتاده است مفهوم مدرسه و آموزش را در عصر جدید تبیین کنند.
 

کارشناسان و سخنرانان در پایان به سوالات حاضران در این نشست پیرامون "کتاب مرگ مدرسه؟ " پاسخ دادند.
 

کتاب «مرگ مدرسه؟» که انتشارات مشق شب آن را منتشر کرده پیرامون سه پرسش اساسی شکل گرفته که عبارتند از: آیا در جهان جدید می‌توان مدرسه را به سبک قدیم اداره کرد؟ تا چه میزان امکان اثربخشی و کارآمدی برای مدرسه به شکل و شیوۀ کنونی قابل تصور است؟ یا مدرسه با وضعیت امروز خود می‌تواند سهمی در توسعه‌یافتگی ما داشته باشد؟

رویکرد غالب بر محتوای این کتاب، نگاه انتقادی به مسائل آموزش و پرورش کشور از منظر توسعه است، البته این مجموعه صرفاً انعکاس رویکردهای انتقادی نسبت به نظام آموزش و پرورش کشور نیست، بلکه پس از آسیب شناسی و نشان دادن نقاط انتقادی و بحرانی؛ سازندگی، اصلاح، بهبود و گشودن افق‌های نو در تمام محتوای این کتاب دنبال شده است.

در این کتاب، شانزده مقاله و گفتار از ۹ نویسنده و پژوهشگر که در سال‌های اخیر در حوزه نظام آموزش و پرورش، دست‌ورزیِ اندیشه‌ای داشته‌اند، گردآوری شده است، در این کتاب مسائل آموزش و پرورش را می‌توان از منظر جامعه‌شناس، اقتصاددان، توسعه‌پژو، مدیر رسانه، فیلسوفِ تعلیم و تربیت و روانشناس دید و به مقایسه و سنجش نشست.
در این کتاب مقالاتی از خسرو باقری، شیوا دولت‌آبادی، محسن رنانی، حسن عشایری، نعمت‌الله فاضلی، مقصود فراستخواه، محمدامین قانعی‌راد، جعفر محمدی و مرتضی نظری گرد آوری شده است./‏

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha