به نوشته روزنامه اطلاعات؛
رسالت این شاعران: بیان حقایق و معارف دینی، مبارزه با مظاهر کفر و شرک و نفاق، مقابله با جهل و خرافه و تحریف و بدعت، افشای مظالم و مفاسد حکومتهای غاصب و نامشروع، به تصویرکشیدن مظلومیت خاندان رسالت و ذکر مصایب آنان، مدح و منقبت بزرگان دینی، و در یک کلام «بیدارگری» بوده است. اگر دواوین شاعران مسلمان پارسی زبان را مرور کنیم، خواهیم دید که از زمان شکل گیری ادبیات فارسی تا به امروز، اکثر شاعران مسلمان با افتخار و مباهات اشعاری را به ساحت ملکوتی عالم آل محمد، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) تقدیم کرده اند.
اولین شاعران رضوی در ادب عرب
در مورد پیشینه شعر رضوی در ادبیات عرب، پیش و بیش از هر شاعر دیگری، باید ازشاعر نامدار شیعی مذهب دعبل خزاعی (۱۴۸-۲۴۶ ق، کوفه) نام برد. شاعر مجاهد، انقلابی و دار بر دوشی که همنفس و همنشین چهار امام معصوم بوده است. شهرت دعبل اما بیش تر به خاطر قصیده بلند «تائیه» یا «مدارس آیات» است که یکی از شاهکارهای ادب شیعی است و در ۱۳۰ بیت – و به روایت علامه مجلسی در ۱۲۴ بیت – سامان یافته است. علت شهرت این قصیده به «مدارس آیات» بیت زیر است:
مدارسُ آیاتٍ خَلَت مِن تلاوهٍ
و منزلُ وحیٍ مَقفَر العرصاتِ
«ترجمه: جایگاه تلاوت آیات (قرآن) را می یابم که دیگر خالی است و منزلهای وحی را می بینم که هواداری ندارد.»
هنگامی که دعبل خزاعی در محضر مبارک امام رضا (ع) بیت زیر از قصیده «تائیه» را که در باره مزار امام موسی کاظم (ع) بود، خواند:
و قبر ببغداد لنفس زکی
ضمّنها الرّحمن فی الغرفات
امام رضا با تأثر فرمود: می خواهی دو بیت به قصیدهات بیفزایم تا کامل گردد؟
دعبل با افتخار خطاب به امام فرمود: یا ابن رسول اللّه بفرمایید. و حضرت دو بیت زیر را به قصیده دعبل افزود:
و قبر بطوس یا لها من مصیبة
توقّد فی الأحشاء بالحرقات
إلی الحشر حتّی یبعث اللّه قائما
یفرّج عنّا الهمّ و الکربات
«ترجمه: و قبر دیگر در طوس خواهد بود که حسرتها از آن مصیبت، دلها را شعله ور میکند تا به روز قیامت. تا آنکه حق تعالی، قائم (عج) را برانگیزد و او با ظهورش، غم و حزن ما را برطرف سازد.»
دعبل بعد از قرائت این قصیده، مورد ستایش علیبنموسی الرضا (ع) قرار گرفت و صله ای شایسته دریافت کرد. همچنان که اشاره شد، دعبل شاعری دار بر دوش بود و سرانجام نیز به خاطر دوستی خاندان رسالت و دشمنی با بنی عباس توسط «مالک بن طوق» که در آن روزگار فرماندار دمشق بود به شهادت رسید.
علاوه بر دعبل، از ابونواس اهوازی، شاعر ایرانی تبار عرب (۱۳۳–۱۹۶ ق)، ابراهیم بن عباس الصُّولی (۱۷۶- ۲۴۳ ق)، و «یَعْقوب بن اِسْحاق دورَقی اَهْوازی» معروف به اِبْنسِکّیت (۱۸۶ ق – ۲۴۴ ق) نیز به عنوان اولین شاعرانی که در مدح و منقبت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) شعر گفته اند، باید نام برد.
پیشینه شعر رضوی در ادب پارسی
تاریخ تولد شعر دینی و آیینی در ادب پارسی به اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم هجری، یعنی دوران حاکمیت دولتهای علویان طبرستان، آلبویه (دیلمیان)
– اولین حکومت مقتدر شیعی که بر عراق و مناطق مرکزی، غربی و جنوبی ایران حکومت می کردند – فاطمیان و آلحمدان در ایران بر می گردد. آل بویه دارای نژاد اصیل ایرانی و از مُحبان خاندان رسالت بودند که در منطقه دیلمان ایران (گیلان) سکونت داشتند. یافتن شعری در مدح و منقبت خاندان رسالت پیش از این تاریخ – دوران حاکمیت سامانیان، غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان – کاری بسیار دشوار است.
قلههای شعر و ادب پارسی نیز به خاطر محبت و معرفتی که نسبت به خاندان رسالت داشته اند، همواره بیان فضایل آل الله را افتخاری بزرگ برای خود می دانسته و بر این اعتقاد و باور بوده اند که: «مادح خورشید، مداح خود است». اما در حوزه شعر و ادب پارسی، باید گفت که متاسفانه تا زمان تیموریان و پیش از صفویه (قرنهای نهم تا دوازدهم) شعر آیینی از درخشش چندانی برخوردار نیست. در عصر صفویان است که با رسمیت یافتن مذهب تشیع، شعر آیینی – بخصوص شعر رضوی – قد می کشد و به بلوغ و بالندگی میرسد.
این اشعار مدایح ثبت شدهای هستند که میتوان به دو گونه آنها را بررسی کرد. در بخشی از آنها، شاعران با نام بردن از حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به ساحت ملکوتی حضرت عرض ارادت میکنند. بخش دیگری از شاعران نیز در سرودههای خود به بیان فضایل رضوی، سجایای اخلاقی، کرامتهای الهی و انسانی عالم آلمحمد (ص) پرداختهاند.
از خیل شاعران متقدمی که زبان به مدح و منقبت شمس خراسان گشوده اند، نام شاعرانی چون: سنایی غزنوی، خاقانی، ابن یمین، ابن حسام، جامی، بابا فغانی شیرازی، طالب آملی و وصال شیرازی از برجستگی بیش تری برخوردار است. اما «سنایی» که یکی از قلههای شعر و ادب پارسی در قرن ششم است، در عرصه شعر رضوی نسبت به دیگر شاعر ان حق تقدم دارد. به نظر می رسد که پیش از او کسی گام در این وادی ننهاده و اگر هم شاعری در باره فضایل امام رضا شعری سروده در کتابی ثبت نشده است. چکامه فاخر و استوار سنایی در بیان فضایل امام رضا، لحن و لهجه ای آمیخته با حکمت و معرفت دارد که ابیاتی از آن را با هم زمزمه می کنیم:
دین را حرمی است در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
از معجزههای شرع احمد
از حجتهای دین یزدان
همواره رهش مسیر حاجت
پیوسته درش مشیر غفران
بی نام رضا، همیشه بی نام
بی شأن رضا، همیشه بی شان
ای کین تو کفر و مهرت ایمان
پیدا به تو کافراز مسلمان
در دامن مهر تو زدم دست
تا کفر نگیردم گریبان…
سنایی در ابیاتی از این چکامه فاخر و استوار به حدیث معروف «سلسله الذهب» امام رضا (ع) و شرط توحید که «امامت و ولایت» است، اشاره می کند و با صراحت تمام می گوید:
از جمله شرطهای توحید
از حاصل اصلهای ایمان
خاقانی شروانی (۵۲۰ ق، شَروان – ۵۹۵ ق، تبریز) از نامآورترین قصیده سرایان ادب پارسی، از دیگر شاعرانی است که سیمای روشن امام رضا (ع) را در دو قصیده به تصویر کشیده است. وی در یکی از این قصیدهها اشتیاق خود برای زیارت امام هشتم را اینچنین روایت کرده است:
چه سبب سوی خراسان شدنم نگذارند
عندلیبم، به گلستان شدنم نگذارند
نیست بستان خراسان را چون من مرغی
مرغم، آوخ! سوی بستان شدنم نگذارند
روضه ی پاک رضا دیدن اگر طغیان است
شاید ار بر ره طغیان شدنم نگذارند…
«عبدالرحمن جامی »(۸۱۷ – ۸۹۸ ق) شاعر و نویسندۀ سنی مذهب قرن نهم هجری که او را خاتم الشعرای شعر پارسی نامیده اند، با الهام از مضمون زیارت آل یاسین با شعری به ساحت مقدس آن امام همام اینچنین عرض ادب و ارادت کرده است:
سلامٌ علی آل طه و یاسین
سلامٌ علی آلِ خَیْر النبیّین
سلامٌ علی روضةٍ حلَّ فیها
امامٌ یُباهی بهِ المُلکُ والدّین …
ترجمه: «سلام بر خاندان طه و یاسین، سلام بر خاندان بهترین پیمبران، سلام بر روضه ای که مسکن گرفت در آن، امامی که افتخار کند بدان مُلک و دین.»
اشعار فاخر شاعران اهل تسنن در بیان حقانیت و فضایل خاندان رسالت گویای این حقیقت روشن است که گوهر محبت و معرفت «آل الله» همه قلبها را به تسخیر خود در آورده و در این عرصه فرقی بین شیعه و سنی نیست.
مهدوی دامغانی در باره اهمیت سرودههای آیینی جامی می گوید: «با توجه و بررسی این قصیده و قصیده دیگر جامی در فاتحهالشباب و با توجه به ترجمهی بسیار شیوای جامی از قصیده میمیه فرزدق در ستایش امام سجاد (ع) و ملمع زیبای او درستایش امام رضا (ع) با مطلع «سلامٌ عَلی آلِ طه و یاسین، سلامٌ عَلی آلِ خَیر النّبیین» که پیش از توسعه حرم مطهر رضوی، زینتبخش دیوار کفشکن صحن عتیق (انقلاب اسلامی) بود، میتوان به گرایش بسیار آمیخته با مهرورزی و احترام جامی به پیشوایان گرانقدر تشیع پی برد.» (مهدوی دامغانی، محمود، «نگاهی به قصیده عبدالرحمان جامی در ستایش امیرالمومنین»، فصلنامه تخصصی ادبیات فارسی دانشگاه)
از نسل شاعران نیمایی نیز شاعران نام آوری چون اخوان ثالث با ارادت و معرفت تمام زبان به ستایش هشتمین خورشید پر فروغ آسمان رسالت گشوده اند. اخوان در شعری نیمایی سیمای پر فروغ خورشید بام خراسان و جهان را با نگاهی ارجمند به تصویر کشیده است:
ای علی موسی الرّضا، ای پاکمردِ یثربی در توس خوابیده
من تو را بیدار میدانم
زنده تر، روشن تر از خورشید عالم تاب
از فروغ و فرّ شور و زندگی سرشار میدانم.
گرچه پندارند دیری هست، همچون قطرهها در خاک
رفتهای در ژرفنای خواب
لیکن ای پاکیزه باران بهشت، ای روح عرش، ای روشنای آب
من تو را بیدار ابری پاک و رحمت بار میدانم…
شعر رضوی بعد از انقلاب
کارنامه شعر رضوی بعد از انقلاب نیز کارنامه قابل تامل و پرباری است. در این میان شاعرانی چون طاهره صفارزاده، موسوی گرمارودی، و قیصر امینپور کسوت پیشتازی و پیشکسوتی دارند و در زمره شاعرانی هستند که در حوزه شعر رضوی دست به خلق و آفرینش آثاری فاخر و ماندگار زدهاند.
سیدعلی موسوی گرمارودی که یکی از شاعران نام آور شیعی روزگار ماست، و با شاهکارهایی چون «خط خون» و «در سایه سار نخل ولایت» بر نام بلند خود در عرصه شعر آیینی رنگ جاودانگی زده است، منظومه رضوی خود را با ادب و ارادتی قابل ستایش می آغازد:
درود بر تو
ای هشتمین سپیده
اگر از سایه ساران درود می پذیری
و با سطرهایی آمیخته با معرفت و بصیرت شیعی، به زیبایی به پایان می برد:
تاریخ چون به تو می رسد
طواف می کند
عرفان در ایستگاه حَرَمت
پیاده می شود
و کلمه
چون به تو می رسد
به دربانی درگاهت
به پاسداری می ایستد!
شعر من نیز
که هزار سال راه پیموده
هنوز
بیرون بارگاه تو مانده است.
(موسوی گرمارودی، علی، گوشواره عرش)
«طاهره صفارزاده» بانوی شاعری که جوهره شعرش «اندیشه و بیداری» است، در کتاب «دیدار صبح» شعر بلندی با عنوان «زیارتنامه» دارد که به ساحت مقدس امام رضا (ع) تقدیم شده است. این شعر رضوی با سطرهای درخشان زیر آغاز میشود:
«این خانه خواب ندارد
این بارگاهِ داد
یکسره بیدار است
تعطیل و فصل ندارد.
…..
طبیب این همه بیمار
گره گشای این همه مشکل
هرگز غریب نیست
غریب ما هستیم
که در دیار خودیم
و در محاصره محرمان بیگانه…
(صفارزاده، طاهره، دیدار صبح)
«قیصر امین پور» نیز که از طلایه داران و نام آوران شعر انقلاب اسلامی است، با غزل معروف زیر نام خود را در شمار معرفت آموزان مکتب انسان ساز عالم آل محمد (ص) تا همیشه به ثبت رسانده است:
چشمههای خروشان تو را می شناسند
موجهای پریشان تو را می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی جوابی
ریگهای بیابان تو را می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
هم تو گلهای این باغ را می شناسی
هم تمام شهیدان تو را می شناسند
از نشابور با موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می شناسند
بوی توحید مشروط بر بودن توست
ای که آیات قرآن تو را می شناسند
گر چه روی از همه خلق پوشیده داری
آی، پیدای پنهان! تو را می شناسند
اینک ای خوب! فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می شناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچههای خراسان تو را می شناسند
وصف حال و حدیث ارادتمندی «سید محمد جواد شرافت» از شاعران جوان و خوش آتیه انقلاب نیز با وارث اسم اعظم، مُفسر «بسم الله النور» و عالم آل محمد (ص) شنیدنی است:
نه دعبلم، نه فرزدق، که شاعرت باشم
که شاعرت شده، مقبول خاطرت باشم …
همیشه سفره مهمان نوازی ات باز است
اجازه میدهیام گاه زائرت باشم؟
نظر شما