به گزارش روزنامه گاردین، در حالی که نتایج تحقیقات انجام شده در انگلیس از افزایش استقبال از کتاب های صوتی به میزان ۴۳ درصد در سال ۲۰۱۸ در مقایسه با کاهش استقبال از کتاب های چاپی به میزان ۵ درصد حکایت دارد، آیا کتابخوانها دیگر خود را به زحمت کتاب خواندن نمی اندازند؟
فرهنگ ادبیات شفاهی از کتاب های چاپی جلو افتاده است و دلایل بسیاری برای افزایش محبوبیت آن وجود دارد. عده ای از کتاب های صوتی استفاده می کنند تا آنها را پس از یک روز پراسترس به خواب برد، برخی به این کتاب ها به هنگام راه رفتن، پرستاری از کودکان و جایگزینی برای تلویزیون گوش می دهند. والدین می گویند با این کتاب ها می توانند کودکانشان را در اتومبیل سرگرم کنند و برخی نیز از این نحوه مطالعه حین تردد بین خانه و محل کار بهره می گیرند.
اما آیا واقعاً تفاوت محسوسی بین مطالعه با چشم و مطالعه با گوش وجود دارد؟ طبق مطالعه ای که در سال ۲۰۱۶ انجام شد، ۹۱ علت اصلی برای این مساله پیدا شد که تفاوت چشمگیری در فهم و به یادآوری مطالب دریافت شده از طریق خواندن کتاب یا گوش دادن به آن یا هر دو حالت موجود پس از دو هفته، وجود ندارد.
البته در این تحقیق از کتاب های الکترونیکی برای بخشی از مطالعه استفاده شد، اما مطالعات دیگر نشان می دهد فهم و یادآوری مطالب، برای خواندن از روی صفحه نمایش در مقایسه با خواندن کتاب های چاپی، کمتر است.
روانشناسی شناختی از دهه ۸۰ قرن بیستم، اثبات کرده یادآوری مطالب پس از خواندن کتاب های چاپی بهتر از گوش دادن به آن است. همچنین نتایج تحقیقی در سال ۲۰۱۰، نشان داد دانش آموزان در آزمون شنیداری در مقایسه با خواندن مطالب، عملکرد بدتری داشتند.
کتاب های چاپی این مزیت را دارند که می توان به سرعت یک جمله آن را در صورت مفهوم نبودن، بازخوانی یا چند سطر را نشاندار کرد. اما در مقایسه، کتاب های صوتی از حافظه شنوایی بهره می گیرند و در فرآیند آن اطلاعات صوتی به مدت چهار ثانیه تا دریافت صوت بعدی برای قابل درک بودن همه مطالب، ذخیره می شود.
از سویی، کتاب های صوتی نمی توانند یکی از مهیج ترین مشخصه های کتاب های چاپی را خلق کنند که ابهام و تضاد خلاقانه بین دو معنای ممکن، با ظرافت توازن است.
اما اگر یک کتاب صوتی در جایگاه نخست کتاب نباشد، آیا می توان آن را واقعاً کتاب نامید؟ مطمئناً این نوع کتاب ها، یک نمایش رادیویی، یک اثر مستند یا پادکست (فایل صوتی) است، حتی اگر به صورت کتاب درآمده باشد. در واقع، افزایش فروش کتاب های صوتی، به احتمال زیاد اثر جنبی افزایش محبوبیت پادکست ها (فایل های صوتی) است. اگر فروش کتاب های صوتی از کتاب های چاپی پیشی می گیرند، آیا این مساله نشان می دهد ما سعی داریم کار بیشتری در زمان کمتری انجام دهیم؟
اگرچه اطلاعات نشان می دهد ما واقعاً حس شتاب و عجله بیشتری در مقایسه با چند دهه پیش نداریم، ماهیت ازهم گسیخته مصرف رسانه ای ما و کوهی از وظایف پیش روی مان، ممکن است محرکی برای تقویت مغز با انجام چند کار همزمان باشد؛ طوری که حین انجام کارهای دیگر به یک کتاب صوتی گوش دهیم.
اما سوای تعدادی اندک، نمی توانیم چند مسئولیت را با هم انجام دهیم، در حالی که فکر می کنیم می توانیم. در واقع، توجهمان را از یک مساله به موضوعی دیگر تغییر می دهیم.
روانشناسان تربیتی تاکید دارند تلاش برای انجام چند کار به طور همزمان، به یادگیری لطمه می زند. از اینرو، شاید گوش دادن به یک کتاب صوتی حین رانندگی یا باغبانی، تجربه جالبی باشد، اما چیز زیادی فرا نمی گیریم. با این همه، این بهتر از فرا نگرفتن هیچ چیز است.
از سویی، یک مشکل دیگر کتاب های صوتی این است که فرمت انحصاری صوتی را نمی توان به طور قانونی به فرمتی دردسترس تر همچون ام پی ۳ تبدیل کرد؛ امری که ممکن است در آینده با استقبال کمتری روبرو شود. وقتی یک کتاب چاپی می خرید، مجبور نیستید به سخاوت یا حتی بقای یک شرکت معین برای ادامه مطالعه کتاب در زمان دلخواه وابسته باشید. به نظر می رسد کتاب های صوتی تا حد زیادی نمی توانند جایگزین فروش کتاب های چاپی شوند و به عنوان یک تجربه منفعل تر اما نیمه روشنفکرانه، بیشتر با پادکست ها، موسیقی و تلویزیون رقابت می کنند. ۹۱۰۹
نظر شما