پر واضح است هنگام پی ریزی و احداث و ایجاد آب انبار نه پسته زاری وجود داشت و نه جاده دسترسی امروزی آن مطرح بود.
با توجه به تحولات صورت گرفته و توسعه شهری و موقعیت دسترسی کشتخوان که ارتباط ۲ شهر احمدآباد و اردکان را میسر میسازد، این مسیر امروزه به یک معبر و شارع پر رفت و آمد تبدیل شده و مضاف بر آن پدیده «گمبه» نشینی و احداث فضاهای زیستی اقامتی بواسطه لطافت آب و هوا در این محدوده بر تراکم جمعیت آن به ویژه شب هنگام افزوده است.
این تغییرات به وجود آمده در این محدوده باعث شد که جاده دسترسی موجود که درست از میان تنوره و پاشیر آب انبار عبور میکند، تحمل بار ترافیکی موجود را نداشته و نبود امکانات و زیر ساختهای دیگری چون عدم وجود روشنایی مناسب و فقدان علائم راهنمایی و رانندگی و سایر موضوعات مرتبط، باعث شکلگیری کانون تصادف و خطر جرح و مرگ مسافرین عبوری در این محدوده شده است.
متاسفانه این محوطه به نوعی خارج از محدوده قرار دارد و نه شهرداری احمدآباد آن را جزء محدوده خود می داند و نه شهرداری اردکان، جمیع این شرایط سبب شده است که مسبب همه گرفتاریها، بدبختیها، تصادفات و حوادث ناهنجار احتمالی، تقصیرش به گردن آب انباری بیفتد که قبل از همه این تحولات و تغییرات آمایشی و توسعهای در این محدوده وجود داشته است.
مثل همیشه و طبق عادت این سالهای ما، آسانترین راه حل و در عین حال خسارت بار ترین راه حل را علاج کار می دانیم.
یعنی اینکه کل پایاب را نابود یا مدفون کنیم تا انحراف جادهای که عمر و قدمتی ندارد، را برطرف کنیم.
تا کنون ۲ بار به بخشهای مرمت شده آب انبار که توسط میراث و با بودجه قطره چکانی آن به انجام رسیده است، تعرض شد و دیوارههای خشتی آن را نابود کرده اند.
ادامه حیات و نابودی این سازه و حفظ هویت تاریخی آن بستگی به تصمیم و نوع نگاه مسئولان ارشد شهرستان دارد.
باید واقعیت را پذیرفت این محدوده با تغییرات فعلی کانونی خطرپذیر شده است و آن سوی قضیه هم تخریب این اثر ظلم است و یک نمک نشناسی و عدم احترام به گذشتگان و پیشینیان ما که با چه زجری این مجموعهها را ساخته و پرداخته اند.
با در نظر گرفتن جمیع جهات یکی از این راهکارهای پیشنهادی تقدیم حضور می گردد:
۱- تخریب بخش پایاب آب انبار و ناقص کردن کالبد و شاکله اثر برای رفع انحراف جاده به عنوان سادهترین و سفیهانه ترین راه حل.
۲- ورود کلیه مسئولان مربوط به این موضوع و تملک مزرعه پسته مجاور که از قضا دق مرگ و خشک شده است و تعریف میدان برای ورودی کشتخوان که هم از بار ترافیکی محل و تصادفات احتمالی جلوگیری میکند و هم آب انبار موجود تبدیل به المان و نماد اصلی میدان شده و میتوان با آبگیری و مشروب کردن آن فضای فرهنگی و آرامش بخشی را برای شهروندان ایجاد کرد.
این را بدانیم که خراب کردن، نابودی و از بین بردن خیلی راحت و آسان است تا ساختن و نگهداری و حفظ یک اثر، خاطره، نماد و نشان بسی سخت و مستلزم وجود یک ذهن پویا و نگاهی آینده نگر است.
امیدوارم که مسئولان ارشد شهر و فعالان فرهنگی که مدام بر هویت شهر تاکید میکنند و از قلب هویت رباط حوض پای سنگ، چک چک و قلعه خرگوشی ناله و فغانشان سر بر آسمان گذاشته است، در این فقره ورود جدی و مطالبه گرانهای داشته باشند.
مرکز شهرستان ۹۸ هزار نفری اردکان در ۶۰ کیلومتری شمال شهر یزد قرار دارد.
محسن میرجانی، رئیس اداره میراث فرهنگی اردکان
۷۵۴۴/ ۲۰۴۷/
نظر شما