احزاب سیاسی زمینه ساز مشارکت حداکثری مردم در انتخابات است و با ارائه طرح های عملی به نامزدهای مورد حمایت خود برنامه کاری نامزد را بیش از پیش تضمین کرده و جامعه دموکراتیک در سایه توسعه فرهنگ سیاسی می تواند از احزاب به عنوان سرمایه های اجتماعی در تصمیم گیریهای سیاسی استفاده کند؛ ظرفیتی که افکار عمومی را به مسیر درست گزینش، راهنمایی کرده و شعارهای انتخاباتی را به چالش می کشد و سطح آگاهی مردم نسبت به امور سیاسی کشور را افزایش میدهد.
یک فعال سیاسی اصولگرا گفت: مهمترین کارکرد احزاب کادرسازی است چون احزاب مبتنی بر یک ایدئولوژی و دیدگاه شکل گرفته و به واسطه آموزش های درون سازمانی افرادی را در راستای اساسنامه و مرامنامه خود تربیت می کنند و وقتی افراد در یک مجموعه مدون به شکل دائمی حضور داشته باشند و آموزش ها و فعالیت های سیاسی را انجام دهند سطح آگاهی های سیاسی افراد ارتقا پیدا میکند.
محمد بوشادی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: کارکرد احزاب برای ارتقای دانش سیاسی اعضای خود است اما احزاب با جهت دهی به افکار عمومی و طرح مطالبات صنفی و اجتماعی در قالب شعارهای سیاسی، سطح آگاهی سیاسی عموم جامعه را هم ارتقا می دهد به شکلی که از درون مطالبات صنفی و اجتماعی جامعه شعارهایی بیرون می آید که در پشت آن شعارها تفکر و برنامه هایی نهفته است و این تفکر و برنامه محصول کارکرد حزب در جامعه است و موجب جهت دهی به جامعه میشود و وقتی جامعه در این مسیر حرکت کند به یک سرای از پارامترهای فکری که لازمه درک فضای جامعه است نیاز دارد و این خود به خود موجب بالابردن سطح سواد سیاسی و اجتماعی جامعه و مردم میشود.
وی اظهار داشت: در کشور ما متاسفانه دولتمردان ما در ادوار مختلف اعتقادی به احزاب نداشتند و به احزاب صرفاً به چشم زینت المجالس همایش ها و اجلاسیه ها نگاه میکردند و خود را ملزم به ارائه پاسخ به احزاب نمیدیدند و احزاب هم به دلیل فقدان پشتوانه اجتماعی نمایندگی افکار عمومی را در دست نداشتند که دولتمردان بخواهند خود را با آنها وفق دهند.
این فعال سیاسی اصولگرا ادامه داد: احزاب در کشور ما صرفاً جمعی محدود و غیرفراگیر با بدنه اجتماعی ضعیف بوده و دولتمردان که اثرگذاری احزاب را ضعیف میدیدند هیچ وقت خود را پاسخگوی احزاب نمی دانستند و از طرفی هم کارها قائم به فرد بوده و نه قائم به سیستم و در نتیجه افراد در جایگاه مسئولیت برآمده از درون احزاب نبودند که خود را متعهد به حزب بدانند.
بوشادی گفت: اگر بخواهیم سواد سیاسی مردم و جامعه ارتقا یابد باید به دنبال تقویت احزاب باشیم چون یکی از شرایط تحقق مردم سالاری در جامعه وجود احزاب فراگیر با بدنه اجتماعی قوی است و وقتی می توانیم در تحقق مردم سالاری دینی موفق باشیم که احزاب فراگیر و قوی ایجاد کنیم که بدنه اجتماعی قوی داشته و کادرسازی سیاسی داخل آنها ایجاد شود و مدیران سیاسی ما برآمده از تشکل های سیاسی باشند اما در شرایط کنونی به دلیل فقدان این شرایط احزاب عملاً کارکرد خود را از دست داده و خیلی جدی گرفته نمیشوند.
یک فعال سیاسی اعتدال گرا هم گفت: تقویت احزاب موجب گسترش آگاهی و سواد سیاسی مردم میشود که متاسفانه در کشور ما مردم ارتباط خوبی با احزاب نداشته چون حزب به درستی برای آنها تفسیر و تعریف نشده است، حزب می تواند در مسیر مثبت برای نظام و توسعه آگاهی های اجتماعی کارکرد مثبت داشته باشد.
ابوالفضل زاهدی پور افزود: احزاب متاسفانه بیشتر موقع انتخابات ظهور پیدا می کنند و شکل مردمی و فراگیر ندارند، دولتها هم به معنی واقعی کلمه به احزاب عنایتی نداشته اند، در کشور انگلستان حزب کارگر وقتی پیروز شود از نخست وزیر تا همه اعضای کابینه از دل آن حزب بیرون میآیند.
وی اظهار داشت: اگر بخواهیم سواد سیاسی جامعه ارتقا یابد باید اعتماد بین حاکمیت و احزاب ایجاد شود، در حال حاضر بیشتر مسئولان کشور خود را غیرحزبی و مستقل می دانند واین حرف با روحیه مردم سالاری همخوانی ندارد.
وی یادآور شد: دولت باید به احزاب بیشتر بها دهد و امروز جور احزاب را رسانه ها بردوش کشیده و موجب تقویت سواد سیاسی مردم شده اند، در حالی که این وظیفه حزب است اما امروز در رسانه تحلیل و یادداشت و تفسیر می بینیم که وظیفه ذاتی احزاب را انجام میدهند.
این فعال سیاسی اعتدال گرا بیان کرد: بدیهی است تقویت احزاب در جامعه موجب یکپارچگی و انسجام کشور و رشد جامعه در همه عرصه های سیاسی و اجتماعی می شود چون اعضای حزب، نخبگان و تحصیل کردگان جامعه هستند که می توانند برای مشکلات کشور ایده داشته باشند.
زاهدی پور گفت: الان مردم می ترسند که اگر عضو حزب باشند شاید در ادارهای استخدام نشوند و هزاران برچسب بخورند لذا باید فرهنگ تحزب در جامعه ایجاد شود تا احزاب به جایگاه واقعی خود برسند.
۷۵۵۹* ۶۰۵۴