لندن را باید این روزها پر تحولترین پایتخت دنیا دانست. تب و تاب تغییر این روزها در سرزمین آنگلوساکسونها هر روز شتاب بیشتری به خود میگیرد. بریتانیا همانند سه سال گذشته در گیر و دار «برگزیت» دست و پا میزند و آخرین دانههای ساعت شنی خروج از اتحادیه اروپا در حال پایان یافتن است. ترزا می ناکام در دستیابی به توافقی مرضیالطرفین و همراهسازی پارلمان، حتی از ایجاد اجماع در درون حزبی که خود رهبریاش را برعهده داشت، به ناگزیر استعفا داد و رقابت برای اقامت در خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ از مدتی قبل گرم شد. سرانجام قرعه به نام «بوریس جانسون» از طراحان و مهمترین حامیان برگزیت درآمد و او از امروز جامه نخستوزیری را بر تن خواهد کرد. اکنون به نظر میرسد این انتخاب به روند تحولات سرعت بیشتری بدهد به گونهای است که میتوان آن را مصداق «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» دانست. خوشحالترین فرد از این انتخاب «دونالد ترامپ» ی است که از هفتهها قبل مدام بر طبل نخستوزیری جانسون میکوبید و اینک باید در انتظار سیاستهای میان لندن و واشنگتن بود؛ مسئلهای که از مدتی قبل آغاز شده و پس از برگزیت تشدید یافته است. درباره انتخاب بوریس جانسون به عنوان نخستوزیر بریتانیا گفتوگویی با مجید تفرشی، مورخ و تحلیلگر ارشد مسائل بریتانیا داشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید.
از بوریس جانسون به عنوان ترامپ بریتانیا نام برده میشود. آیا ترامپ جدیدی ظهور کرده است؟
بوریس جانسون یک روزنامهنگار بوده که بعدا به عرصه سیاست وارد شده است و سلسله مراتب کار حزبی را پیموده و مانند ترامپ نیست که تاجر باشد و یک شبه به عرصه سیاست پا گذاشته باشد. بنابراین جانسون از نظر روش و منش مانند ترامپ نیست اما از نظر نوع تفکر و ایده به ترامپ نزدیک است. از سوی دیگر، جانسون در شرایطی نیست که سازوکارهای لازم را برای تبدیل شدن به یک ترامپ دیگر در بریتانیا مهیا کند. وجود رسانههای آزاد و قدرتمند و گسترده بودن آنها، وجود احزاب مختلف و دولتهای در سایه،شوراهای محلی گوناگون و نوع نظام سیاسی بریتانیا که پارلمانتاریستی است و به طور کلی، وجود نهادهای کنترلی متعدد موجب شده تا ظهور دیکتاتورها یا شبهدیکتاتورهایی مانند ترامپ در بریتانیا و اقامت گزیدن در خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ بسیار سخت باشد. با این شرایط احزاب رقیب و حضور رسانهها و نقشآفرینی جامعه مدنی و افکارعمومی مانع از ظهور یک ترامپ در بریتانیا میشود.
ترامپ بارها از نخستوزیری بوریس جانسون حمایت کرده و جانسون هم ابایی از ابراز علاقه خود به ترامپ ندارد. آیا با نخستوزیری جانسون، دوره طلایی «بوش – بلر» در قالب «ترامپ – جانسون» در روابط ایالات متحده و بریتانیا تکرار میشود؟
بریتانیاییها یک ضربالمثلی دارند مبنی بر اینکه «آدمهای غلط برای دورههای غلط». آن دوره طلایی که شما به آن اشاره کردید مربوط به دورانی بود که روسای جمهور آمریکا همانند امروز دچار چالشهای جدی نبودند و نخستوزیر بریتانیا هم دارای جامعهای باثبات و حمایت اکثریت مطلق بود؛ اما نه ترامپ بدون چالش است و نه جانسون موقعیت مستحکم و بادوامی دارد. در واقع، هرچند جانسون اکنون به عنوان نخستوزیر بریتانیا انتخاب شده اما موقعیت او در جامعه و در برابر پارلمان بسیار متزلزل است. این شرایط به گونهای است که او حتی استحکامی که در دولت ترزا می وجود داشت را ندارد چراکه بسیاری از اعضای ارشد و میانه حزب محافظهکار در اعتراض به وضعیت فعلی کنارهگیری کرده و از پارلمان استعفا دادهاند و حزب محافظهکار ریزشهای شدیدی داشته است.
هرچند جانسون اکنون به عنوان نخستوزیر بریتانیا انتخاب شده اما موقعیت او در جامعه و در برابر پارلمان بسیار متزلزل است. این شرایط به گونهای است که او حتی استحکامی که در دولت ترزا می وجود داشت را ندارد چراکه بسیاری از اعضای ارشد و میانه حزب محافظهکار در اعتراض به وضعیت فعلی کنارهگیری کرده و از پارلمان استعفا دادهاند و حزب محافظهکار ریزشهای شدیدی داشته است. در دوران نخستوزیری ترزا می نیز مشاهده کردید نه تنها رقبا و احزاب دیگر، با طرحهای وی درباره برگزیت مخالف بودند، بلکه تعدادی از اعضای ارشد حزب محافظهکار هم با آن طرحها مخالفت میکردند. هرچند جانسون از امروز نخستوزیر بریتانیا شده اما او از محبوبیت عمومی برخوردار نیست و با چالشهای عمدهای روبهرو است. مهمترین چالش، برگزیت است؛ دوره ۱۰۰ روزه خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا از امروز کلید میخورد. در این چارچوب ابتدا تلاش شد تا پارلمان بریتانیا منحل شود تا دولت هر کاری میخواهد در فقدان مجلس انجام دهد که با مخالفتهای شدید روبهرو شد و آن را غیرقانونی دانستند اما از هم اکنون زمزمههای برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمان مطرح شده است که با برگزاری آن بعید است که جانسون بتواند نخستوزیری را حفظ کند. ما باید متوجه باشیم که هماکنون شرایط باثباتی در بریتانیا برقرار نیست و ممکن است دولت جانسون بعد از چند ماه دچار فروپاشی شود. بنابراین اینکه جانسون و ترامپ بتوانند یک زوج متحد بادوام تشکیل دهند، ممکن نیست و تکرار دوره طلایی تنها یک شعار و حرف است.
بریتانیا از مهمترین اعضای برجام است. رویکرد لندن در دوره نخستوزیری جانسون نسبت به توافق هستهای چیست؟
اگر ما نگاهی کلی به مواضع بریتانیا در قبال ایران داشته باشیم، رویکرد لندن نسبت به مناقشه هستهای و موضوع ایران تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ بسیار شبیه آمریکاییها بود و حتی در برخی از موارد، مواضع آنها تندتر هم بود که میتوان به تحریم بانک مرکزی و همچنین تحریم سوخترسانی به هواپیماهای ایرانی اشاره کرد. این تحریمها را بریتانیا ابتدا یکجانبه اعمال کرد و بعد آنها را به اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل متحد قبولاند. در فاصله توافق هستهای تا برگزیت، مواضع بریتانیا نسبت به ایران تعدیل شد و آنها تلاش کردند تا همگام با اتحادیه اروپا نسبت به ایران اعلام موضع کنند. در این مدت، شاهد تجدیدنظرهای اساسی در روابط لندن با تهران در این دوره بودیم اما پس از برگزیت، این مواضع آرام آرام در حال بازگشت به حالت اولیه خود است. اگر ما بخواهیم واقعبینانه نسبت به مواضع لندن نسبت به برجام نگاه کنیم، آنها به سمت خروج از توافق هستهای حرکت میکنند اما این تصمیم هنوز قطعی نیست و وابسته به تصمیم آنها برای نوع گسست از اتحادیه اروپا و نزدیکی با آمریکا دارد. مسئله برجام یک وجه از روابط بریتانیا با ایران است. وجه دیگر آن، برگزیت و میزان نزدیکی آمریکا و بریتانیاست. اگر بریتانیا از اتحادیه اروپا کاملا منفک و جدا شود، آنها از برجام خارج میشوند و همگام با آمریکا درباره ایران اعلام موضع میکنند اما این گزینه خیلی متصور نیست و نمیشود آن را گزینه ۱۰۰ درصدی دانست.
جانسون اعلام کرده که اگر تهران به کاهش تعهداتش ادامه داده و تعهداتش را به صورت کامل اجرا نکند، ایران را تحریم خواهد کرد. به نظر شما این اتفاق در صورت اجرایی شدن گام سوم کاهش تعهدات برجامی ایران اتفاق خواهد افتاد؟
جانسون در طول مبارزات انتخاباتی خود برای کسب رهبری حزب محافظهکار و تصدی پست نخستوزیری بیشترین تلاش خود را این مبنا استوار کرد که خود را همرای و همراه با ایالات متحده و متحدانش یعنی اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نشان دهد. طبیعی است که آن شعارها با محوریت همراهی با آمریکا باشد اما اینکه چقدر به آن شعارها اعتقاد داشته باشد و آنها را عملی کند، من مطمئن نیستم جانسون مانند ترامپ عمل کند. جانسون در میانمدت و درازمدت علاقه دارد تا بریتانیا را با ایالات متحده همراه کند ولی ممکن است عمر دولتش قد ندهد و کوتاهتر از آن باشد که مجالی برای رسیدن به خواستهها و عملی کردن آرزوهایش داشته باشد.
مسئله نفتکشها هماکنون به مهمترین موضوع روز تهران و لندن تبدیل شده است. آیا جانسون طرحی برای بیرون رفت از این بنبست دارد؟
مسئله نفتکشها عمر درازمدتی نخواهد داشت و در زمان کوتاهی حل و فصل خواهد شد. اینکه بیان میشود ایران به تلافی توقیف نفتکش گریس۱، کشتی انگلیسی را توقیف کرده، درست نیست چراکه دلایل درست و معقولی برای آن مطرح شده و اگر هم تلافی باشد، منطقی و طبیعی است. مسئلهای که بریتانیا باید متوجه باشد آن است که لندن در موقعیت تهدید و ارعاب نیست. دست بریتانیا هم برای نقشآفرینی باز نیست چراکه از یکسو با مشکلات داخلی روبهرو است و از طرفی با عدم همراهی آمریکا مواجه میشود بنابراین راهی که باید از سوی لندن پیموده شود، راه همراهی و تعامل با تهران است.
بریتانیا باید متوجه باشد آن است که لندن در موقعیت تهدید و ارعاب نیست. دست بریتانیا هم برای نقشآفرینی باز نیست چراکه از یکسو با مشکلات داخلی روبهرو است و از طرفی با عدم همراهی آمریکا مواجه میشود بنابراین راهی که باید از سوی لندن پیموده شود، راه همراهی و تعامل با تهران است.
دولت ترزا می از تشکیل ائتلاف نظامی با آمریکا براساس ادعای حفاظت از کشتیها در خلیج فارس حمایت کرده بود. آیا جانسون هم در عملی کردن این ایده پیشقدم خواهد بود؟
بریتانیاییها از هر طرحی که آمریکاییها در آن حضور داشته باشند، استقبال میکنند ولی من مطمئن نیستم دولت آمریکا همه جانبه وارد ابعاد نظامی و منطقهای این طرح شود. ایالات متحده تصمیم گرفته است که مداخله چندانی دراین باره نداشته باشد و خیلی دخالت نکند. چندان نفعی هم از این موضوع ندارد چراکه میزان انرژی مورد نیازشان از این منطقه بسیار اندک است بنابراین لزومی برای مداخله و هزینه دادن ندارند.
جانسون چه طرحی را برای پیشبرد برگزیت عملی خواهد کرد؟
طرح خروج بدون توافق با اتحادیه اروپا توسط همه عقلای بریتانیایی، چه آنهایی که در سیاست و دیپلماسی هستند و چه آنهایی که در صنعت و بازرگانی حضور دارند، پذیرفته نیست. آنها میگویند خروج بدون توافق یک فاجعه درازمدت و بدون توقف برای لندن است. جانسون متمایل است اگر راهکاری درباره توافق با اتحادیه اروپا به دست نیاورد، طرح خروج بدون توافق را عملی سازد اما راهی جز انتخابات زودهنگام وجود ندارد. حزب کارگر روز پنجشنبه یک راهپیمایی برای تحریک مردم برای برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمان برگزار خواهد کرد. این مطالبه هرچه بیشتر پیش برویم، با حمایت بیشتری روبهرو میشود. از سوی دیگر، جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر از اتهامات مطرح شده علیه خود در حال تبرئه شدن است. در چنین شرایطی، در ماههای آتی باید منتظر برگزاری انتخابات زودهنگام و احتمالا سقوط دولت جانسون باشیم.
نظر شما