گروه اطلاع رسانی ایرنا براساس وظایف آگاهی بخشی خود رسانههای مختلف را در هفته گذشته مورد واکاوی قرار داد و برجستهترین و مهمترین موضوعات را رصد و بررسی کرده است.
نه به ائتلاف ضد ایرانی آمریکا
پیوستن به ائتلاف نظامی امریکا در منطقه و پاسخ منفی کشورهایی همچون بریتانیا، ژاپن و مسکو از جمله خبرهای مهم بین المللی است که بازتابهای وسیعی در رسانههای داخلی و خارجی داشت. «به ائتلاف ما در خلیج فارس بپیوندید»، این جمله شعار دولتی است که در دو سال و نیم گذشته از عمرش رکورددار ترک توافقنامهها و معاهدههای دو و چندجانبه بسیاری بوده است. سیاستمداری که با شعار «آمریکا، نخست است» به کاخ سفید راه پیدا کرد و بیتوجه به هشدارها تک روی را الگوی کار خود قرار داد. اندک اندک در مسیر اجرای سیاستهایش به این نتیجه رسیده که یک دست صدا ندارد. رئیس جمهوری که میگوید امریکا «پلیس جهان» نیست تا با این ادبیات به ادامه حضور نیروهای امریکایی در افغانستان خرده گرفته باشد و اکنون نیزتمام هم و غم خود را بر منطقه خلیج فارس و در این محدوده هم بر ایران متمرکز کرده است. دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا و تندروهای اطراف وی توانایی در پنهان کردن نیتهای ضدایرانی خود هم ندارند و امروز حقیقت اقدامهای تحریکآمیز آنها علیه ایران در غرب آسیا بر هیچ کس پوشیده نیست.
کارنامه ۱۰ ساله قاضیالقضات
دستگاه قضا و بررسی آسیبها و حل معضلات آن همواره از جمله دغدغههای مردم و رسانهها بوده است که در هفته گذشته رسانهها آن را در قالب مختلفی آن را بازتاب دادند. فقیه، فیلسوف و اندیشمندی جوان در بحبوحه سختترین روزهای دستگاه قضا به ریاست قوه قضائیه منصوب شد. ماجراهای ۸۸ و جریان دادگاههای آن دوره حواشی و چالشهای بسیاری برای دستگاه عدلیه داشت و این فقیه جوان تلاش بسیاری برای بسامان نگهداشتن قوه قضائیه داشت. آیتالله صادق آملیلاریجانی بهعنوان رئیسی که سیستم الکترونیکی را به دستگاه قضا وارد کرد و بعد از سالها روند کاغذی و مشکلاتش به کناری گذاشته شد، شناخته میشود. البته در دوران ریاست او با تأکیدات مقام معظم رهبری مبنیبر تمرکز قوه قضائیه بر حبسزدایی دستگاه قضا به سمت کاهش جمعیت کیفری حرکت کرد، اما اطاله دادرسی و حجم بالای پروندهها و کمبود قضات مانع از تحقق اهداف قوه قضائیه در دوران ریاست وی بود که تصمیم بر این شد دستگاه قضا حقوق دانان جوان را برای مناصب قضاوت جذب کند که تا حدودی هم موفق بود. در رسیدگی به پروندههای مفاسد اقتصادی، بهخصوص افراد سرشناس جز مواردی است که فراموش نخواهد شد، هرچند نگاه سیاسی رئیس سابق قوه قضائیه به مسائل و رسانهگریز شدن قوه قضائیه در آن دوران، سبب شد دستاوردهای ریاست آملیلاریجانی بسیار کم دیده شود. البته انتقاداتی مانند انتقاد ناپذیر بودن قوه قضائیه نیز بسیار شنیده میشد، زیرا با هر انتقاد و سوالی، تندترین واکنشها از قوه قضائیه منعکس شد مانند تحت تعقیب قرار گرفتن نمایندگان مجلس منتقد به عملکرد قوه، به خصوص در ماجرای حسابهای قوه قضائیه که با روی کار آمدن رئیس جدید نه تنها دیگر تابو نبود، بلکه آیتالله رئیسی خود در مقام توضیح و اصلاح حسابها برآمد.
تضعیف تفکیک قوا
موضوع اختیارات و انتظارات از ریاست جمهوری از جمله کلید واژهها و موضوعاتی است که حسن روحانی در ماههای اخیر تاکید فراوانی روی آن داشته است و همچنین انعکاس آن که مورد توجه رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفته است. «به داد تفکیک قوا برسیم.» این جمله رئیسجمهوری در جلسه روز ۵ تیرماه هیأت دولت است که به نظر میرسد ناظر به برخی تلاشها برای محدود کردن وظایف یا افزودن به اختیارات نهادهایی برخلاف قانون اساسی است. این روزها یکی از مصادیق این نگرانی و اختلاط وظایف قوا، مصوبه سال گذشته مجلس شورای اسلامی در قالب اصلاح آئیننامه داخلی آن و بخصوص ماده ۲۳۵ آن است که بر اساس آن دولت باید مردادماه هر سال گزارش عملکرد خود را به مجلس ارائه کند. قانونی که البته اگر چه در ظاهر در راستای نظارت مجلس بر دولت تفسیر میشود اما در عمل هم موضوع تفکیک قوا را زیر سوال میبرد و هم درون خود افزایش اختیارات قوه مقننه در برابر قوه مجریه را برخلاف مفاد قانون اساسی در پی دارد. مضاف بر اینکه هر دو قوه را وارد یک روند فرسایشی و زمانگیر میکند، حال آنکه همیشه در استفاده از ابزارهای نظارتی موجود نمایندگان در برابر دولت مثل طرح سوال، تذکر، استیضاح، تحقیق و تفحص، کمیسیون اصل ۹۰ و حتی وظایف و اختیارات دیوان محاسبات حرف و حدیثهایی بوده است.
تیرماه سال گذشته بود که نمایندگان با طرح الحاق موادی به قانون آئیننامه داخلی مجلس شورای اسلامی موافقت کردند که بر اساس آن «رئیسجمهوری و هر یک از وزرا موظف هستند در مردادماه هر سال بر اساس برنامههای ارائه شده در زمان تشکیل دولت و اخذ رأی اعتماد وزرا، اسناد و قوانین بالادستی و شاخصهای عملکردی متناسب با حوزه وظایف خود، گزارش عملکرد سال گذشته و برنامه سال آینده را به صورت کمی و مقایسهای به مجلس شورای اسلامی تقدیم کنند.» بر اساس این قانون «گزارش مذکور پس از اعلام وصول، ظرف مدت ۴۸ ساعت چاپ میشود و در اختیار نمایندگان قرار میگیرد و همزمان توسط رئیس مجلس مطابق با ماده ۱۴۵ آئین نامه داخلی جهت بررسی به کمیسیون یا کمیسیونهای ذیربط، معاونت نظارت و مرکز پژوهشهای مجلس ارجاع میشود. کمیسیون اصلی موظف است پس از وصول گزارشها نسبت به بررسی و جمعبندی آن اقدام و ظرف مدت یک ماه گزارش نهایی را به هیأت رئیسه ارائه کند، تا خارج از نوبت در دستور کار مجلس قرار گیرد.»
در قطر شاغل شوید با حقوق ۲۵ میلیون تومانی
موضوع مهاجرت و کیفیت اوضاع معیشتی از جمله مهمترین و اساسیترین مباحث عموم مردم بوده و از این رو مورد توجه رسانههای خبری و تحلیلی نیز قرار گرفته است. این روزها که تب مهاجرت داغ است و برخی به دلایل مختلف قصد مهاجرت به کشورهای مختلف را دارند، اخذ ویزا و اقامت هم بازار داغی دارد. اما این بازار که روز به روز هم داغتر میشود بستر مناسبی برای فعالیتهای کلاهبرداران فراهم ساخته تا جایی که با یک جستجوی کوچک در فضای مجازی با انواع و اقسام تبلیغات ترغیبکننده برای اخذ ویزای کشورهای مختلف روبهرو میشویم. در گزیدهای از گزارش روزنامه آفتاب یزد آمده است: این در شرایطی است که رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی استان تهران میگوید: «پای دلالها و واسطهها در تجارت آزاد ویزا در میان است و دفاتری با پوشش غیررسمی «وکلای مهاجرت» وارد حوزه خرید و فروش ویزا شدهاند.» با این اوصاف به نظر میرسد پای دلالها که پیشتر در املاک، خودرو، دلار و غیره باز شده بود این بار به تجارت آزاد ویزا باز شده و خیلی راحت جیب مردم را هدف قرار داده است. کافی است کلمه ویزا را در اینستاگرام تجویز کنید آن وقت با انواع و اقسام آگهیهایی مواجه میشوید که اخذ ویزا برای کشورهای مختلف را تبلیغ میکنند! در اکثر این تبلیغات شمارهای برای تماس ذکر شده که مربوط به کشوری دیگر است و گفته شده است که برای اطلاع بیشتر به شماره مورد نظر در پیامرسان واتسآپ پیام داده شود؛ از طرف دیگر در تبلیغات سلبریتیهای اینترنتی هم سایتهای اخذ ویزا و مهاجرت دیده میشود که با زرق و برقی خاص آن را تبلیغ میکنند!
برای بررسی بیشتر نحوه عملکرد این دلالها، با یکی از آنها که تبلیغاتی تحت عنوان «شرایط استخدام راننده سواری در کشور قطر و اخذ ویزا در کمترین زمان ممکن» در فضای مجازی منتشر کرده بود تماس بر قرار کردیم. آگهی دهنده معتقد است که عضو یکی از شرکتهای بین المللی است که از دولت گرجستان مجوز رسمی دارند. او اخذ ویزای کار برای رانندگی در قطر را یکی از بهترین تسهیلات شرکت ذکر میکند، محل کار راننده مورد نظر را یک شرکت تشریفاتی بین المللی عنوان میکند و میگوید: «شرایط کاری راننده ۴۰ ساعت در هفته است و حقوق آن هم ۲۵ میلیون تومان در ماه همراه با پاداش طبق قوانین جاری کار دولت قطر است!» در همان نگاه اول این پیشنهاد بسیار ترغیبکننده به نظر میرسد، فرد آگهیدهنده در ادامه میگوید: «اخذ دعوتنامه کاری، اخذ اجازه کار و ویزای کاری، مسکن، بیمه و دو وعده غذا و افتتاح حساب ارزی شما هم به عهده کارفرماست و ترانسفر فرودگاهی و سیمکارت رایگان هم به عهده ماست.» بعد هم شروع میکند به تعریف و تمجید که «شانس در خانه شما را زده و شما با چنین پیشنهادی میتوانید زندگی خودتان را از این رو به آن رو کنید! مخصوصاً اینکه این پیشنهاد محدود است و افراد کمی میتوانند جذب شوند؛ بنابراین برای اخذ ویزا باید سریعتر اقدام کنید.»
چرا منافقین مرگ رجوی را پنهان کردند
به نظر میرسد ماجرای منافقین و خرابکاریها و فتنه افکنی آنها پایانی ندارد، از این رو رسانههای نیز به عنوان اصلی ترین بازتاب دهنده رویدادهای خبری به طور گستردهای این اخبار و گزارشات را منتشر میکنند. سرانجام خبر مرگ مسعود رجوی به صورت غیررسمی از سوی سازمان منافقین اعلام شد تا قدری از ابهامات سرنوشت او کاسته شود و دستکم از این پس بتوان گفت که رهبر سابق این گروهک دیگر وجود ندارد؛ هر چند که اخیراً نیز سازمان، خبری رسمی درباره مرگ رجوی منتشر نکرد و رسانهها تنها از کنار هم قرارگرفتن عکس او و دیگر کشتهشدگان سازمان دریافتند که این گروه دیگر اصراری بر زنده بودن رجوی ندارد. درباره نحوه مرگ رجوی بحثهای زیادی وجود دارد؛ به نحوی که برخی باور دارند با حمله آمریکا به عراق او نیز کشته شد، اما این گزاره هیچ گاه بهطور رسمی مورد تأیید قرار نگرفت و سازمان منافقین هم درباره این موضوع سخنی نگفت. بعد از حمله آمریکا چندبار فایل صوتی رجوی در مراسمهای این سازمان پخش شد و رجوی در آن صوتها درباره موضوعات روز سخن میگفت. برخی در آن مقطع گفتند که این فایلها صداسازی بوده است و برخی دیگر آن را مؤید زندهبودن رجوی دانستند. برخی دیگر نیز میگفتند که پس از حمله آمریکا به عراق او به عربستان رفته و در آنجا بهسر میبرد که فرضیه اخیر هم هیچگاه تأیید نشد. تمام این گمانهزنیها ادامه داشت تا آنکه در سال ۹۵ ترکی الفیصل، شاهزاده سعودی، در سخنانی در اجتماع سالانه حامیان گروهک منافقین در پاریس، از لفظ «فقید» و «درگذشته» برای اشاره به رجوی استفاده کرد. بعد از این سخنان تقریباً همه به این نتیجه رسیدند که رجوی درگذشته است، اما این اطمینان رسمی نبود، زیرا سازمان همچنان موضعی درباره مرگ سرکردهاش اتخاذ نکرده بود تا آنکه با رؤیت تصویر رجوی در کنار دیگر کشتهشدگان سازمان، رسانهها و تحلیلگران این اقدام را موضع گروه منافقین فرض کردند.
برجام و موقعیت کنونی
برجام هنوز از مهمترین دستاوردهای دولت و از جمله مباحث مورد مجادله گروهها و احزاب مختلف کشور است که گزارشات و اخبار آن هفته گذشته در مطبوعات و رسانهها نیز انعکاس فروانی پیدا کرده است. برجام مهمترین توافق سیاسی- امنیتی ایران در سطح شورای امنیت سازمان ملل پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ است. این توافق ایران را که از مرداد ۱۳۸۵ (جولای ۲۰۰۶) با قطعنامه ۱۶۹۶ شورای امنیت سازمان ملل ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل برده شده بود، با قطعنامه ۲۲۳۱ مورخ ۲۹ تیر ۱۳۹۴ (۲۰ جولای ۲۰۱۵) همین شورا از آن خارج کرد. بدون خونریزی و درگیری نظامی یک کشور از ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل از موارد نادر و جز افتخارهای دیپلماسی ایران است. اجمالا فصل هفت منشور مرتبط با «اقدام در رابطه با تهدیدات صلح، نقضهای صلح و اقدامات تجاوزکارانه» است. بر اساس بند ۴۰ این فصل که مورد استناد قطعنامه ۱۶۹۶ بود، به منظور جلوگیری از وخامت اوضاع به تشخیص شورای امنیت سازمان ملل -که در بسیاری از موارد ازجمله در مورد ایران ظالمانه است- شورای امنیت مواردی را مقرر کرد تا ایران عمل کند. بعدها، چون از نظر آنان قطعنامه از سوی ایران مورد توجه قرار نگرفت، براساس بند ۴۱ همین فصل و براساس قطعنامه ۱۷۳۷ در تاریخ سوم دیماه ۱۳۸۵، ۲۳ دسامبر ۲۰۰۶، اقدامهای تنبیهی مقرر و اولین تحریمها علیه ایران اعلام و اعمال شد و بهطور مرتب شدت و دامنه تحریمها در قطع نامههای بعدی گسترش یافت. در این مدت کوتاه شش قطعنامه از سوی شوررای امنیت علیه ایران صادر شد.
از ابتدای پیروزی انقلاب، باوجود تمام تحولهای سیاسی و انقلابی که در ایران رخ داد و هشت سال دفاع مقدس و اتحاد قدرتهای جهانی به نفع صدام و یکپارچگی نسبی آنان علیه ایران، سیاست خارجی ایران با تدبیر و تکیه بر سه اصل عزت، حکمت و مصلحت موفق شده بود که نهتنها از صدور حتی یک قطع نامه علیه ایران جلوگیری کند که براساس بند شش قطع نامه ۵۹۸ مقرر شد دبیرکل هیئت بیطرفی را برای تعیین مسئول مخاصمه عراق و ایران تعیین کند. بعدها با پیگیریهایی که انجام شد، دبیر کل در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ در نامهای به شورای امنیت سازمان ملل رسماً عراق را به عنوان کشور متجاوز و مسئول شروع جنگ اعلام کرد و این موفقیتی کم نظیر در دیپلماسی خارجی ایران بود. در مقابل، دولت نهم در کمتر از یک سال از تصدی، اولین قطع نامه را علیه ملت ایران به ارمغان آورد و در کمتر از چهار سال بعدی پنج قطع نامه متوالی دیگر دریافت کرد. در اینکه این قطع نامهها ظالمانه بودهاند هیچ تردیدی نیست؛ اما تدبیر و حکمت حکم میکرد که سیاست خارجی به گونهای تمشیت شود تا دیگران امکان تهدید منافع ملی ایران و همچنین فرصت اعمال تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران را به استناد قانونهای بین الملل نیابند.
کمپین علیه کمپین
اجرای طرح جدید مقابله با بدحجابی از تازهترین مباحث نظری و عملی جامعه محسوب میشود که رسانهها در هفته گذشته به بازتاب وسیعی درباره آن پرداخته اند. از همان اسفند ۵۷ اولین اختلافات آشکار شد؛ اختلاف بر سر میزان و کیفیت آنچه آن روزها «پوشش» و بعدها «حجاب» زنان نام گرفت. از همان زمانی که امام خمینی (ره) در جمع طلاب قم حاضر شدند و نسبت به پوشش زنان در ادارات هشدار دادند و پس از آن هم در مدرسه رفاه گفتند که زنان در ادارات باید حجاب اسلامی داشته باشند. روزنامه شرق در گزارشی نوشت: چند روز بعد سیدمحمود طالقانی از اصحاب انقلاب در مصاحبهای با روزنامه اطلاعات در تبیین مساله کوشید و علاوهبر حکم شرعی، ملی بودن حجاب را نیز مطرح کرد. این سخنان موافقان و البته معترضانی هم داشت. امام خمینی (ره) سال ۵۹ از دولت وقت به ریاست بنی صدر خواستند، ادارات را اسلامی کند و در این حال چند روز بعد نسبت به تعرض به زنان بیحجاب هشدار دادند. در نهایت اما از ۱۶ تیر ماه ۵۹ به این سو زنان در ادارات با حجاب شدند و ۳ سال بعد آنچه مورد اختلاف نظر بود در ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات قرار گرفت و بعد به صورت مادهای به قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ الحاق شد.
با این حال این روند قانونی شدن، پایان اختلافات در این حوزه و البته به معنای تعیین کم و کیف آن نبود. از همین روی است که هر کاندیدای انتخاباتی و هر دولتی که بر سر کار آمده هم مواضعش در مورد حجاب و هم عملکردش در این مورد سنگ محکی بوده برای ناظران و رأی دهندگان. اما به نظر میرسد بحث در اینباره را پایانی نیست؛ چه آنکه ۲ سال پایانی دولت دوازدهم بار دیگر این ماجرا به سطح عمومی و حاکمیتی راه یافته و چندی است که بسیاری را به خود مشغول داشته است. ماجرا اما از یک ویدئو برخورد پلیس با دختری جوان در پارکی در شرق تهران سپس تشویق آن مأمور به خاطر رفتارش جدیتر شد و در ادامه به یک تقابل رسید: «کمپین در مقابل کمپین» بحث بر چهارشنبههای سفید کم نبوده و نیست. اینکه کمپینی از خارج از ایران هدایت و گاهی میان معتقدان و ملتزمان به حجاب با معترضان به این امر به ایجاد تقابل منجر میشود همواره مورد نقد بوده و هست. کما اینکه ویدیوهایی که از این پویش مجازی منتشر و دست به دست میشود اغلب نشان و نمایی از درگیری میان شهروندانی معمولی و عادی است.
۴ دلیل سکوت آمریکا در قبال ایران
اتفاقات و تنشهای اخیر در منطقه به بهانه توقیف نفتکشها از جمله اصلی ترین تیتر برجسته رسانههای کشور در روزهای اخیر بوده است. هر طور که واکنش واشنگتن در قبال رویدادهای اخیر در خلیج فارس را تصور کنیم، به نظر میرسد یک عنصر به طور منظم برجسته میشود؛ نوعی مدارا و تسامح در برابر ایران؛ اگر نگفته باشیم کوتاه آمدن و حتی عقب نشینی. اما چرا به نظر میرسد که ایالات متحده در برابر ایران، به طور متناوب در حال کوتاه آمدن است؟ حتی زمانی که نفت کش انگلیسی در تنگه هرمز از طرف نیروی دریایی ایران توقیف شد. فراموش نکنیم همین دو هفته قبل بود که یک ابرنفت کش در جبل الطارق، از سوی تفنگداران نیروی دریای انگلیس توقیف شد و مشخص شد نفت ایران را حمل میکرده و ایران اعلام کرد این اقدام نوعی راهزنی دریایی است و بی پاسخ نمیماند. با وجود این بعد از اقدام دو روز قبل ایران، همچنان از آمریکا واکنش خاصی دیده نمیشود. به نظر میرسد چهار دلیل برای خودداری ترامپ از درگیرشدن با ایران محتمل است. نخستین احتمال، همان نظر شماری از فرماندهان نظامی کشورمان مبتنی بر این است که ایران دست بالای نظامی را در منطقه دارد و آمریکاییها اصراری برای درگیر شدن در چنین شرایطی ندارند.
دلیل دوم، همان است که رئیس جمهور ایالات متحده صراحتاً عنوان کرده؛ مشارکت دیگر کشورها در هزینه برقراری امنیت کشتیرانی در خلیج فارس. او همان طور که به کشورهای عضو پیمان ناتو خاطر نشان کرد که آمریکا دیگر هزینه تأمین امنیت آنها را تقبل نمیکند و خود اعضا باید سهم به مراتب بیشتری را در مقایسه با گذشته بپردازند، درباره هزینه برقراری امنیت کشتی رانی در خلیج فارس هم ظاهراً همین موضع را اتخاذ کرده است. با توجه به اینکه قسمت عمده صادرات نفت خلیج فارس به آسیا و اروپا میرود؛ بنابراین کشورهای آسیایی به علاوه اروپاییها باید سهم خیلی بالاتری از هزینه حضور نظامی در خلیج فارس را تأمین کنند؛ پس ناامن شدن تنگه هرمز دستکم در این مرحله چندان هم برای ترامپ نامطلوب نیست. خودداری واشنگتن از درگیر شدن مستقیم با تهران یقیناً سبب میشود تا کشورهایی که وابستگی بیشتری به نفت خلیج فارس دارند، مجبور شوند خیلی جدی تر به فکر چاره برآمده و لاجرم هزینه بیشتری را برای تأمین امنیت تجارت دریایی متقبل شوند. دلیل سوم هم همچنین اقتصادی است. ناامنی در خلیج فارس باعث افزایش قیمت نفت میشود و ایالات متحده به عنوان یکی از بزرگترین صادر کنندگان این محصول، خیلی هم از این بابت متضرر نمیشود. البته بسته شدن تنگه هرمز ممکن است نفت را به بشکهای صد دلار هم برساند که به هیچ روی باب میل ترامپ نیست؛ چون قیمت سوخت را در آمریکا بسیار افزایش داده و در نتیجه از محبوبیت او در جریان رقابتهای انتخاباتی میکاهد؛ اما افزایش چند دلار بر قیمت نفت که چندان باری هم بر دوش مصرف کننده آمریکایی نگذارد، خیلی هم برای او نامطلوب نیست.
گفت و گوهای ایرانی- عربی جدی میشود
در میان تنشهای اخیر در منطقه با فتنه افکنی آمریکا، ارتباطات دوستانه و عمیق ایران با کشورهای عربی از جمله خبرهای مهم هفته گذشته بوده که بازتاب زیادی در رسانههای داخل و خارج از مرزها داشته است. ایده «گفت و گوهای ایرانی- عربی» گویا در مسیر اجرایی شدن قرار گرفته است. ۱۲ تیرماه بود که وزیر امور خارجه روسیه از توافق با دبیرکل سازمان همکاری اسلامی بر سر طرحی برای آغاز مذاکرات میان ایران و کشورهای عربی خبر داد. سرگئی لاوروف گفت که با رئیس سازمان همکاری اسلامی بر سر لزوم آغاز مذاکرات میان ایران و کشورهای عربی به توافق رسیده است. لاوروف پس از رایزنی با «یوسف العثیمین»، دبیرکل سازمان همکاری اسلامی در یک کنفرانس خبری در این باره گفت: «ما طرح پیشنهادی مان را برای آغاز مذاکرات میان ایران و کشورهای عربی معطوف بر اعتمادسازی، شفافیت در فعالیتهای نظامی و سرانجام، مذاکره درباره شکل دادن یک ساختار جمعی امنیت تأیید کردهایم.» شهروز برزگر عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در واکنش به این ایده گفته بود که ما از طرح روسیه برای آغاز مذاکرات میان ایران و کشورهای عربی استقبال میکنیم چون معتقدیم که گفتوگوها هرچه بیشتر مفیدتر خواهد بود.
دیروز در همین راستا منابع عراقی از سفر مشاور امنیت ملی این کشور به مصر خبر داده و تأکید کردند که فالح الفیاض در دیدار با مسئولان مصری پیامهایی در راستای بهبود روابط ایرانی-عربی به همراه داشته است. به گزارش ایسنا، برخی منابع سیاسی در گفت و گو با الموازین نیوز اعلام کردند که سفر فالح الفیاض، مشاور امنیت ملی عراق در راستای نرم کردن روابط میان ایران و کشورهای عربی است. این منابع افزودند که الفیاض در سفرش به قاهره با مسئولان مصری دیدار کرده و پیامهایی به منظور نرم کردن روابط ایرانی-عربی به همراه داشت. براساس این گزارش، فالح الفیاض در این سفر با برخی فرماندهان معارض سوری از جمله احمد الجربا، رئیس جریان معارض سوریه دیدار و در رابطه با امکان ایجاد تفاهم میان معارضان و دولت سوریه نیز بحث و تبادل نظر کرد. سفر مقام ارشد امنیتی عراق به مصر و رایزنی برای تلطیف روابط کشورهای منطقه با ایران در حالی است که روز چهارشنبه گذشته هم روزنامه رأی الیوم در تحلیلی از سیگنالهای دولت قاهره برای بهبود روابط با تهران خبر داده بود. حضور معاون وزیر خارجه مصر در جشن هیأت ایرانی در قاهره که به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی برگزار شده، یکی از این سیگنالهای مورد اشاره بوده است.
پشت دیوار انتخابات
روز شمار احزاب و جریانهای سیاسی تا انتخابات مجلس یازدهم به کار افتاده و هر روزی که میگذرد بازیگران اصلی هر دو جریان چپ و راست تلاش میکنند تا هر چه زودتر بتوانند بر مشکلات شأن فائق بیایند؛ تکلیفشان حداقل در یک موضوع مشخص است و آن اینکه هر دو جریان همه تلاش شأن در این است تا گوی سبقت را از رقیب بربایند، موضوعی که رسانهها در هفته گذشته به بازتاب وسیع آن پرداختند. اما در این راه یک گروه همه دغدغه اش رسیدن به یک نقطه مشترک است و گروه دیگر ایدهها و نظریهها برای شرکت کردن یا کنار کشیدن از انتخابات را بالا و پایین میکند. با همه این حرفهاست که میتوان گفت این روزها انتخابات برای احزاب حکایتی شده است. داعیه قدیمی بودن دارند و میانگین سنی اعضای آن خیلی بیشتر از سابقه تشکیل این حزب است شاید هم برای همین باشد که گاهی به طنز در عرصه سیاست از موتلفه به عنوان «مدرسه پیرمردها» یاد میشود. موتلفهایها که چندان هم بدشان نمیآید بر اساس همین سابقه مشعل لیدری جریان راست را به دست بگیرند حالا سر گله و شکایتشان در مورد افرادی که نگاه نردبانی به آنها دارند، باز شده است. مصطفی میرسلیم، رئیس شورای مرکزی این حزب در اجلاس دبیران استانهای حزب موتلفه اسلامی میگوید: «افرادی فرصت طلبند و ابراز تمایل آنها به حزب برای دستیابی به منویات سیاسی یا اجتماعی یا اقتصادی خودشان است.
«باید به اصلح رأی بدهیم حتی اگر در میان اصلاح طلبان باشد» این همان فرمان انتخاباتی آیت الله مصباح یزدی است که سر و صدایی به پا کرد. با وجود آنکه چند روزی است از این فرمان انتخاباتی میگذرد اما حرف و حدیثهایش همچنان به قوت خود باقی است. برخی مانند باهنر این نظریه را رد کردند و گفتند صالح مقبول بهتر از اصلح غیرمقبول است برخی دیگر هم مانند محمدمهدی زاهدی از حلقههای اولیه جمنا مهر تأیید بر این نظر میزند. او ابتدا درباره رفتارهای ضد و نقیض اصولگرایان در مسیر وحدت میگوید: «من فکر میکنم در نهایت جریان ولایی و انقلابی کشور با هم متحد خواهند شد. اشکال شما این است که دائماً میگوئید اصولگرا اصولگرا، اگر کمی تغییر ایده بدهید و بر جریان ولایی و انقلابی مانور بدهید، مطمئن باشید که این جریان به موفقیت خواهد رسید و مشکلات حل خواهد شد.» او درباره اختلاف طیف نزدیک به آیت الله مصباح با دیگر اصولگراها بر سر «کاندیدای اصلح» و «صالح مقبول» نیز میگوید: «من هم حرف آقای مصباحیزدی را میگویم؛ اگر جریان ولایی و انقلابی را در نظر بگیرید فقط و فقط افرادی که منتسب به جریان اصولگرایی است تحت پوشش قرار نمیگیرد. با این نگاه این حلقه وسیعتر خواهد شد و بله ممکن است فردی در میان اصلاح طلبان باشد اما فردی انقلابی و ولایتمدار باشد حتماً ما به او افتخار میکنیم و اگر مقبولیت در انتخابات هم داشته باشد حتماً از او حمایت میکنیم. چون این افراد منافع ملی را در نظر میگیرند.»
نظر شما