نخستین نماینده سیاسی و تجاری دولت انگلیس که از طرف شرکت تجاری مسکوی در زمان شاه طهماسب اول صفوی در ۹۷۰ قمری وارد ایران شد آنتونی جنکینسون بود اما وی به دلایلی مورد توجه چندانی قرار نگرفت و پس از آن جان نیوبری به عنوان نخستین فرد انگلیسی از راه زمینی به خلیج فارس سفر کرد. وی در بازگشت به لندن با دیگر بازرگانان همچون ادوارد ازبورن نخستین مدیر کمپانی لوانت تماس گرفت که آنها نیز تصمیم گرفتند تجارت خود را به ایران و هند توسعه دهند. از این رو نیوبری به همراه آنان به هرمز آمد اما توسط پرتغالی ها به جاسوسی و انحراف مذهی متهم شدند.
مقدمه نفوذ انگلیس در خلیج فارس
مقدمه نفوذ سیاسی و استعماری انگلیس در خلیج فارس به دوره سلطنت شاه عباس اول باز می گردد؛ زمانی که در ۱۰۲۴ قمری ریچار استیل از طرف کمپانی هند شرقی توانست فرمان تجارت با ایران را دریافت کند و نخستین کشتی پارچه از انگلیس وارد بندر جاسک شد و از آنجا به شیراز رسید و کمپانی انگلیسی تجارتخانه هایی در آن شهر و اصفهان دایر کرد.
بعد از آن سر داد مور کاتن به عنوان نخستین سفیر رسمی انگلیس از طرف چالز اول در ۱۰۳۶ قمری به دربار ایران فرستاده شد اما مدت کوتاهی که در ایران بود، درگذشت.
کمپانی هند شرقی انگلیس توانست سلطه خود را بر آبهای خلیج فارس برقرار کند؛ سلطه ای که لرد کرزن با فصاحت تمام به ستایش آن برخاسته است و می گوید: در میان همه گروها؛ سیمای قدرتمند بریتانیا که قانون را با قدرت و عدالت برقرار می سازد، حضور دارد.
نادرشاه افشار و پرهیز از ارتباط با انگلیس
در دوره افشاریه فعالیت های تجاری انگلیس در ایران بیشتر از طریق نمایندگان شرکت مسکوی صورت می گرفت اما در نواحی جنوبی با موفقیت کمتری روبه رو بود. در این زمان نادر شاه روی خوشی به انگلیسی ها نشان نمی داد. اسماعیل رایین در کتاب خود نامه ای آورده که نادر به شیخ نصر حاکم وقت بوشهر هشدار می دهد که از تماس با انگلیسی ها پرهیز شود و درباره مسائل خلیج فارس و جزایر آن مذاکره نشود اما با قتل نادرشاه افشار هرج و مرج و آشفتگی سراسر ایران خاصه نواحی ساحلی خلیج فارس را در برگرفت.
کریم خان زند و اخراج انگلیسی ها از ایران
با ظهور کریم خان زند مناسبات ایران با قدرت های اروپایی دستخوش تحول شد از آنجا که او طرفدار تجارت بود زمینه برای تجدید فعالیت انگلیس فراهم شد و این دولت تجارتخانه و نمایندگی در بوشهر تاسیس کرد. به همین منظور هیات بازرگانی به همراه ۲ نماینده به نام های ویلیام آندرو پرایس و توماس درن فورد با شیخ سعدون حاکم بوشهر قراردادی منعقد کردند و کریم خان آن را امضا کرد. با انعقاد این قرارداد نمایندگی انگلیس در بوشهر از صورت نمایندگی یک شرکت تجاری به صورت یک مرکز سیاسی درآمد که به مرور به شیخ نشین های سواحل عربی خلیج فارس نیز سایه می انداخت اما اندک زمانی بعد فعالیت های آنان موجب بدگمانی کریم خان شده و به صراحت اظهار داشت که انگلستان نمی تواند ایران را مانند هندوستان با مکر و تزویر به چنگ آورد و در ۱۱۸۶ قمری دستور داد نمایندگی انگلیس در بوشهر را تعطیل و تمام اتباع آنان را از ایران اخراج کنند.
دوره قاجار؛ روابط دوستانه و مقاصد استعماری
در دوره قاجار سیاست استعماری انگلیس در هند و آسیای جنوبی چنان اقتضاء می کرد که با دول مجاور هندوستان به ویژه ایران، روابط دوستی برقرار کند و از طریق روابط دوستانه مقاصد استعماری خود را پیش ببرد. به همین دلیل سر جان ملکم از طرف فرمانفرمای هندوستان و پادشاه انگلستان مامور به سفارت در ایران شد و در اوایل ربیع الثانی ۱۲۱۵ قمری به بندر بوشهر رسید. ملکم در این ماموریت موفق شد که قراردادی را با فتحعلی شاه قاجار به امضا برساند که بر اساس آن بازرگانان انگلیس و هندی حق داشتند در خلیج فارس بدون پرداخت مالیات به کسب و تجارت بپردازند و کالاهای انگلیس مانند قماش، فولاد، آهن، سرب و ... را بدون پرداخت عوارض گمرکی وارد ایران کنند. در این دوره ملکم سه بار به ایران آمد که نتیجه انعقاد چنین امتیازهایی گسترش نفوذ استعماری انگلیس در ایران به ویژه مناطق جنوبی بود اما در همین زمان این کشور استعماری چند بار مناطق جنوبی را به تصرف خود درآورد.
تصرف خلیج فارس به بهانه محاصره هرات
انگلیس در ۹ محرم ۱۲۳۳ قمری به بهانه محاصره هرات توسط محمد شاه قاجار وارد آب های سواحل بوشهر شد و شهر را به تصرف درآورد. لردپالمرستون به شاه ایران پیام داد: هر گونه تجاوز به هرات از نظر انگلستان به منزله عملیات خصمانه علیه کشور مزبور تلقی خواهد شد و محمدشاه به ناچار به محاصره هرات پایان داد اما این تصرف بوشهر با واکنش های مردمی همراه شد. به همین دلیل هنگامی که توماس میتلند می خواست در کنار ساحل وارد بوشهر شود یک سرباز ایرانی به طرف او نشانه رفت تا از ورود او به سکو جلوگیری کند. در همین حال انگلیسی دیگری جلو رفته و محکم به تفنگ فیتیله ای سرباز مشت کوبید. همین امر سبب شد که مردمی که آنجا جمع شده بودند خشمگین شده و با تکه های چوب و پاره سنگ به انگلیس ها حمله کنند تا اینکه اقدام ملوانان قایق حامل فرمانده ناو سبب شد اهالی بوشهر عقب نشینی کنند اما درگیری که میان آنها پیش آمدبه کشته شدن یک سرباز ایرانی و زخمی شدن چند تن دیگر منجر شد.
در همین زمان شیخ حسن مجتهد بوشهر علیه متجاوزان حکم جهاد صادر کرد و مردم آنجا با رهبری باقر خان تنگستانی به سربازان انگلیسی مستقر در دفتر نمایندگی انگلیس حمله بردند که توانستند نیروهای انگلیسی را از شهر بیرون کرده و بار دیگر بوشهر به تصرف مردم درآمد و کنسولگری انگلیس در بوشهر به حالت تعطیل درآمد.
نبردهای دلیران تنگستانی با نیروهای انگلیسی
یک بار دیگر که جنوب کشور به ویژه بوشهر عرصه تاخت و تاز سربازان انگلیسی درآمد در دوره ناصرالدین شاه و باز هم به بهانه تسخیر هرات صورت گرفت که وقایع نگار خورموجی در ذکر این واقعه چنین آورده است: به دستاویز امورات افغانستان که در حقیقت جزو رعیت قدیمه دولت ایرانند و به بهانه چند بادبان جهازات به مخاصمه و مجادله افراشتند. قریب پنجاه و چهار فروند جهاز که مشحون به ده دوازده فوج سواره و پیاده نظام و توپخانه و استعداد مالا کلام بود، غفلتاً بندر بوشهر را در مخاطره و محاصره انداختند.
پس از چند روز کشتی های جنگی و کشتی های سرباز بر انگلیسی لشکر دوم انگلیس را نیز به آب های بوشهر رساندند. این بار نیز مردم جنوب منتظر کمک از طرف حکومت مرکزی نشده و خود وارد میدان شدند و با نیرو های انگلیسی جنگ کردند.
در این زمان باقر خان تنگستانی و پسران خود و برادرزاده اش احمد شاه خان دوم شبانه وارد بوشهر شده و به حسینعلی خان دریابیگی حاکم بنادر کمک کردند اما با وجود کمک های مردم تنگستان و چاه کوتاه که داوطلبانه با نیروهای بیگانه نبرد می کردند و همچنین کمکی که از پایتخت رسیده بود به دلیل تفوق سربازان انگلیسی از لحاظ اسلحه بوشهر بار دیگر به تصرف آنها درآمد.
در این جنگ حسینعلی خان جریان واقعه را به شاهزاده طهماسب میرزا موید الدوله والی فارس و بنادر جنوب، گزارش داد و او بلافاصله واحدهایی از سربازان زیر فرمان خود را به دشتی و برازجان فرستاد.
رشادت و دلیری سربازان تنگستانی و فرمانده وطن دوست آنان باقرخان را از شرحی که در ناسخ التواریخ آمده می توان دریافت که می نویسد: هنگام سپیده دم باقر خان از بوشهر برسید و هنوز از رنج راه نیاسوده بود که جنگ پیوسته گشت و باقر خان و احمد خان پسرش و شیخ حسین چاه کوتاهی با چهارصد تفنگچی به قوت عدد و کثرت عدو نگران نشدند و چون شیران جنگی آهنگ رزم کردند» اما بالاخره تنگستانی ها شکست خوردند.
باقر خان به نزد شجاع الملک می رود و احمد خان فرزند وی در جنگ کشته می شود تا این ترانه بر سر زبان های زن و مرد دشتی و تنگستانی زمزمه شود:
خبر آمد که دشتستان بهار است زمین از خون احمد لاله زار است
الا ای مادر پیرش کجایی که احمد یک تن ودشمن هزار است
پس از آن به دستور مقامات انگلیسی، حکمران ایرانی و هفت تن از همراهان او را به عنوان اسیر جنگی به بمبئی فرستادند و در بوشهر حکومت نظامی برقرار شد و انگلیسی ها چنان بر شهر مسلط شدند که حتی مقررات حکومتی نیز برای آنجا تعیین کردند.
گسترش روز افزون نفوذ انگلیس در جنوب
نفوذ دولت استعماری انگلیس در ایران از این زمان به بعد چنان گسترش یافت که آنان موفق شدند امتیازات عدیده ای از جمله فروش دخانیات در ایران، امتیاز بانک شاهنشاهی و ... را از دولت قاجاریه دریافت کنند و هر چه بیشتر بر این آب و خاک دست اندازی کنند.
در این سال ها که دولت استعماری انگلیس بر نواحی جنوبی تسلط داشت این علما و روحانیون بودند که هموراه با اعتراض های مردمی علیه استعمار پیشقدم بودند و هیچ فرصتی را برای تشویق مردم جهت ابراز احساسات ضد اجنبی از دست نمی دادند. برای نمونه هنگامی که مسیو هین سنز مدیر گمرک بوشهر که در رفتار با افراد محلی شیوه سختی در پیش می گرفت، دشمنی مردم علیه او بر انگیخته شد به طوری که کشمکشی بین کارمندان گمرک و کارکنان شناورهای تشاله ای درگرفت. بعضی از روحانیون از کارکنان شناورها حمایت کردند که در نتیجه خصومت دامنه داری پی ریزی شد و همین امر سبب انتقال دریابیگی و مسیو هین سنز در از بوشهر شد.
یکی از بزرگترین جنایت های انگلیس در ایران قرارداد ۱۹۰۷ میلادی بود که در زمان نخست وزیری امین السلطان اتابک در پترزبورگ پایتخت روسیه به امضاء رسید که بر اساس آن ایران به سه منطقه شمال تحت نفوذ روسیه، جنوب تحت نفوذ انگلیس و یک منطقه بی طرف تقسیم شد که پس از آن شاهد مخالفت های مختلفی با این حضور انگلیسی ها در جنوب ایران هستیم.
مطبوعات و نقد سیاست های استعماری انگلیس در جنوب
پس از صدور فرمان مشروطیت انجمن ها و روزنامه ها از آزادی بیشتری برخوردار شدند و توانستند به نقد حاکمان ولایات و زیر سوال بردن نفوذ کشور های خارجی در مملکت دست بزنند. در این دوره انجمن ها و روزنامه ها در جنوب کشور سعی کردند تا مقامات رسمی دولتی را وادار کنند که برخلاف رفتارشان با نیروهای انگلیسی کمتر موضعی آشتی جویانه داشته باشند و درصدد بر آمدند که صدای خود را از طریق ارسال نامه و تلگراف به پارلمان ملی برسانند.
شکایت تجارتخانه ها از حضور نیروهای انگلیسی
در سال های پس از انقلاب مشروطه و استبداد صغیر تا زمان جنگ جهانی اول نارضایتی تجار، نیروهای محلی، گارگران بندری بوشهر و ... روز به روز از حضور نیروهای انگلیسی در آن مناطق بیشتر می شد زیرا نیروهای انگلیسی در برابر نیروهای ملی و اسلامی محلی ایستادگی می کردند و باعث شده بودند که تجارتخانه های محلی مانند تجارتخانه شبانکاره که در بوشهر و شیراز از معتبرترین تجارتخانه ها بود، از رونق بیافتد.
در همین ارتباط تلگرافی از ورثه سادات شبانکاره در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی موجود است که در آن گفته شده: چقدر از ظلم و ستم های کارگزاری و انگلیسی ها در حق ما فلک زدگان عرض نموده باشیم ما را از هستی نموده هر چه انگلیسی ها به آنان می گویند رفتار می نمایند آخر تقصیر و گناه ما چه می باشد مگر ما ملت ایران نیستیم نباید کارگزاری همراهی با ما بنماید مگر چه شده کارگزاری صراحتاً می گوید که می دانیم که انگلیسی ها طلبی ندارند وزارت خارجه عقب می کند که همراهی با انگلیسی ها نماییم ... پس ما رو به کجا نماییم و غرض حال را به کی بنماییم کارگزاری ماًمور دولت است در صورتی که همراهی با خارجه ها بنماید معلوم است که بر ما چه خواهد گذشت.
هرچند آنها عریضه هایی به وزارت امور خارجه ایران می نوشتند اما بدون پاسخ باقی می ماند و بالاجبار دادخواهی خود را به مجلس شورای ملی می فرستادند. آنها در تلگراف های خود درد و رنجشان را این گونه بیان می کنند: هر چند عریضه به وزارت جلیله خارجه عرض می نماییم به کلی بی اعتناییی می نمایند ... پس تکلیف ما فلک زدگان در این بین چه می باشد رو به کجا کنیم پناه به که ببریم.
ظلم تاجران انگلیسی نسبت به مردم
همچنین ظلم و اجحاف نیروهای انگلیسی تا جایی رسیده بود که تاجران انگلیسی که با مردم آن نواحی معامله می کردند حق مردم را به درستی پرداخت نمی کردند و مردم همواره از این ناعدالتی شکایت داشتند تا آنجا که حاج نصیر بهبهانی از بوشهر در نامه ای به مجلس شورای ملی می نویسد: فدوی یک نفر از رعیت بیچاره ایران چند سالی است مبلغی که فوق قوه و حوصله و تواناییم می شد از مستر دکسن تاجر انگلیسی طلبکارم ... از ۱۳۱۹ تا کنون بدواً به جناب مرحوم واثق الملک و بعد مرحوم محتشم الوزراء ... همچنین به وزارت امور خارجه کراراً تظلم و شکایت کرده ام ... هیچ فایده ای حاصل نیامده.
ارتباط کارگزاری های گمرک با انگلیسی ها
با توجه به اسناد فوق و اسناد دیگر این نتیجه استنباط می شود که کارگزاری های گمرک هیچ قوه و اختیاری از خود نداشتند و به جای اینکه نسبت به مردم محلی تسامح بیشتری از خود نشان دهند نسبت به آنها سخت گیری کرده و بیشتر جانب نیروهای انگلیسی را رعایت می کردند. هنگامی که دولت انگلیس نیروهای جدیدی وارد سواحل جنوبی کشور می کرد با توجه به این که خیلی سریع توسط نیرو های محلی و علما و روحانیون به دولت خبر داده می شد اما کمتر پیش می آمد که آنها بتوانند اقدامی سریع انجام داده و از ورود نیرو های انگلیسی به آن نواحی جلوگیری کنند.
علما؛ پیشتاز مبارزه علیه انگلیس در جنوب
در چنین مواقع ای این نیرو های محلی و مذهبی همچون آیت الله سید عبدالله بلادی، آیت الله سید مرتضی اهری، رئیس علی دلواری، آیت الله سید عبدالحسین لاری و ... بودند که در مقابل نیروهای خارجی می ایستادند و نقش رهبری مردم را بر عهده می گرفتند. برای نمونه در یکی از تلگراف هایی که آیت الله سید عبدالله بلادی و دیگر علما به مجلس شورای ملی ارسال می کنند نسبت به ورود قشون انگلیس به نواحی جنوبی اعتراض کرده و حتی تا جایی پیش می روند که به دولت پیشنهاد می کنند در صورتی که توان اداره مملکت و دفع حمله های نیرو های خارجی را ندارند خادمان شریعت (علما و روحانیون) را در جریان قرار دهند.
منابع
آرنولد، ویلسون. (۱۳۴۲). خلیج فارس، ترجمه محمد سعیدی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
امین، عبدالامیر(۱۳۶۷). منافع انگلیسی ها در خلیج فارس، ترجمه علی میر سعید قاضی، تهران : آژنگ.
حقایق نگار خورموجی(۱۳۸۰). میرزا جعفر. نزهت الاخبار، تصحیح و تحقیق: سید علی آل داود، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات: کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
رایین، اسماعیل(۱۳۵۶). دریانوردی ایرانیان؛ جلد ۲، چاپ دوم ؛ تهران: چاپخانه زیبا.
فرامرزی، احمد(۱۳۴۶). کریم خان زند و خلیج فارس؛ به کوشش ک حسین فرامرزی؛ تهران ک بی نا.
گریوز، فلیپ(۱۳۸۰). ماموریت سر پرسی کاکس در حوزه خلیج فارس و ایران، ترجمه حسن زنگنه، تهران : نشریه دید.
گزارش های سالانه سر پرسی کاکس سر کنسول انگلیس در بوشهر(۱۳۷۷). ترجمه حسن زنگنه، به کوشش ک عبدالکریم مشایخی، بوشهر: انتشارات پروین با همکاری مرکز بوشهر شناسی.
مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، دوره ۲، کارتن، ۱۶۳، جزوه دان ۳۲، پوشه ۱، ۲،۶،۷، و ۱۱.
نظر شما