به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، در تاریخ معاصر کشور همواره احزاب زیادی اعلام موجودیت کرده اند. هنوز هم بنابر آمار موجود صدها حزب در کشور وجود دارد. با این حال، کارشناسان سیاسی بر این باورند که بیشتر احزاب در زمان انتخابات فعال می شوند و با از میان رفتن فضای انتخاباتی آنها نیز از میان می روند. حال سؤال این است که چرا احزاب در معنای واقعی در کشور شکل نمی گیرند؟
نظر به اهمیت موضوع، گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا اقدام به برگراری میزگردی با عنوان «احزاب و مشارکت سیاسی» با حضور دو تن از فعالین سیاسی اصولگرا کرده است. «علی کیهانیان» دبیر کل جمعیت حامیان انقلاب اسلامی و «مهدی عبدخدایی» در این میزگرد به بیان نظات خود در باره چرایی ضعف حزب و حزب گرایی در کشور پرداختند.
در ادامه دیدگاه ها و نظرات مهدی عبدخدایی آمده است.
ریشه های شکل گیری احزاب در اروپا
عبد خدایی ضمن تأکید بر ضرورت شناسایی ریشه های پیدایش احزاب در اروپا جهت رسیدن به تحلیل درست از حزب و حزبگرایی در ایران، گفت: از قرن پنجم میلادی تا قرن پانزدهم میلادی کلیسا بر اروپا حاکم بود و حزبی هم وجود نداشت. همه کارها به دست کلیسا انجام می شد. در اروپا شخصی به نام «ماکیاولی» پیدا شد که در تفسیر قانون می گوید قانون یعنی قدرت. هرجا قدرت هست قانون وضع می شود. برای مثال، چون «کوروش» قدرت داشت قانون وضع کرده است. «چنگیزخان» چون قدرت داشت قانون «یاسا» را وضع کرده است.
وی اینگونه ادامه داد: در اوایل قرن هجدهم فیلسوف معروفی به نام «ژان ژاک روسو» پیدا شد و کتابی نوشت، با نام «قرارداد اجتماعی». او در این کتاب گفته است که قانون به معنای قدرت نیست بلکه یک قرارداد است. قراردادی محترم است که اکثریت جامعه آن را بپذیرد. هرچند وقتی انقلاب کبیر فرانسه به وجود آمد روسو زنده نبود اما برخی او را پدر این انقلاب می دانند. وقتی او گفت قانون یعنی قرارداد، قدرت کلیسا را کم کرد و یک تقسیم کار ایجاد شد؛ کار مدنی را دادند به کلیسا و کار سیاسی را دادند به حزب. به همین جهت ما در قرن دوازدهم میلادی حزبی مشاهده نمی کنیم.
عبدخدایی عنوان داشت: بنابر این می توان گفت: حزب پدیده ای است که کلیسا را از گردونه سیاست خارج و وارد کارهای مدنی کرد. حزب کاری کرد که کلیسا سیاست را به احزاب تحویل بدهد. به این شکل احزاب ایجاد شده اند. برای مثال در انگلستان حزب «کارگر» و حزب «محافظه کار» درست شده است. درجنگ جهانی دوم با آنکه «چرچیل» پیروز جنگ بود مردم انگلستان به حزب کارگر رأی دادند. بیشتر کارخانه های انگلستان که بعد از جنگ جهانی دوم ملی شده بود و به طرف سوسیالیسم دموکراتیک حرکت کرد به خاطر پیروزی حزب کارگر است. بنابر این وظایف مشخص شد. کار مدنی به کلیسا و کار سیاسی به حزب داده شد. در مورد آمریکا نیز به همین صورت است. از وقتی این کشور به وجود آمد احزاب هم در آنجا شکل گرفت.
حزبگرایی و چرایی پا نگرفتن احزاب در ایران
وی در ادامه به موضوع احزاب در ایران پرداخت و گفت: در ایران نیز بعد از مشروطیت حزب «عامیون» و حزب «اعتدالیون» تشکیل شده اند. حزب عامیون دیدگاه سوسیالیستی داشته و آنها هم یک مقدار سوسیالیست بودند اما موفق نشدند. به طور کلی حزب در ایران موفقیت نداشته است. چه احزابی که قدرت ها و حاکمیت قدرت ها تشکیل دادند و چه احزابی که مردم تشکیل دادند. حزب توده قوی بود متلاشی شد. حزب جمهوری اسلامی قوی بود نتوانست ادامه پیدا کند. کارگزاران نتوانست موفق شود.
به طور کل در ایران حزب پا نگرفت، چه به بعد از مشروطیت، چه بعد از اینکه محمدرضاشاه حزب رستاخیز را درست کرد، و چه بعد از انقلاب که حزب جمهوری اسلامی و غیره تشکیل شدند هیچ کدام فعالیت شان به نتیجه نرسیده است. یعنی موسمی آمده اند و بعد از اینکه موسم شان تمام شده رفته اند. چرایی این امر را باید از نظر جامعه شناسی مورد بررسی قرار داد. تا مشخص شود که چرا احزاب پایگاه ندارند و نمی توانند فعال وارد بشوند.
او عنوان داشت: علت این است که در شیعه حزب وجود داشته است، اما در قالب هیأت های مذهبی. در جریان تحریم تنباکو چگونه در زمانی که وسایل ارتباط جمعی نبوده و راه وجود نداشته است، فتوای میرزای شیرازی به همه روستاها می رسد. این درحالی است که فقط ده درصد مردم سواد خواندن و نوشتن داشتند. همین ده درصد شروع کردند به نوشتن فتوای میرزای شیرازی و به همه جا فرستادند.
عبدخدایی گفت: بعد از صفویه هیأت های مذهبی ایجاد شدند. این هیأت ها کار حزب را می کردند؛ اول مسئله شرعی می گفتند، بعد تفسیر قرآن می کردند و بعد مسائل اجتماعی را مطرح می کردند و جامعه را در یک شکوفایی نگه می داشتند. انقلاب هم اگر هیأت های مذهبی نبود پیروز نمی شد؛ یعنی نقش هیأت های مذهبی زیاد است. راه پیمایی بیست و دوم بهمن را چه کسی راه می اندازد؟ احزاب راه می اندازند؟ نه. هیأت های مذهبی و روحانیانی که در مساجد فعال هستند راه می اندازند. آنها هستند که مردم را به خیابان می آورند. چون امام(ره) به این مسئله آگاه بود بعد از 15 خرداد دستور تشکیل هیأت های مذهبی را می دهد که به نام هیأت های مؤتلفه شناخته می شود که بعداً متأسفانه نام آن را به حزب مؤتلفه تبدیل کردند. چه کسانی اعلامیه های امام را پخش می کردند؟ همین هیأت های مؤتلفه.
وی اینگونه ادامه داد: در شیعه، پیدایش هیأت های مذهبی از زمان صفویه به بعد موجب شده است که حزب آنطور که باید در ایران پا نمی گیرد و تا زمانی که فکری برای هیأت های مذهبی نکنند و هیأت های مذهبی را در مسائل سیاسی و اجتماعی فعال نکنند و جامعه را از نظر رشد فکری جلو نبرند حزب در پا نمی گیرد. بنابر این در انتخابات آینده هم احزاب نقشی ندارند و این مساجد و هیأت های مذهبی هستند که نقش ایفا خواهند کرد. این هیأت ها هستند که مردم را به پای صندوق های رأی می آورند و از مردم می خواهند که رأی بدهند. همانند روز قدس، روز بیست و دوم بهمن و سایر مناسبت ها، ائمه جماعت سراسر کشو، تمام مسئولین هیأت ها از مردم می خواهند که به صحنه بیایند.
وی معتقد است که: از این موضوع غافل شده ایم که نظم قاعده مندی به هیأت های مذهبی بدهیم و روحانیون این هیأت ها را به گونه ای تربیت کنیم که بتوانند افکار روشنی را در جامعه پیاده کنند. تا زمانی که ما نتوانیم به این هیأت های مذهبی خوراک عالمانه، عاقلانه و درست بدهیم حزب در کشور پا نمی گیرد و همین وضعیتی که الآن هست تکرار خواهد شد. در حال حاضر سی صد و اندی حزب داریم که می خواهند یارانه بگیرند. برخی از آنها 3، 4 و یا 5 نفر عضو دارند، بقیه هم عضو ندارند. فدائیان اسلام هم که باقی مانده اند به نام حزب نیست بلکه به نام جمعیت فدائیان اسلام باقی مانده است. آن هم به این خاطر است که شهید داده اند.
راه رشد حزبگرایی
عبدخدایی در نهایت گفت: به نظر بنده ما نمی توانیم در حزبگرایی رشد داشته باشیم ما باید به هیأت های مذهبی اهمیت بدهیم. به آنها خوراک فکری بدهیم. آنها را از خرافات دور نگه داریم و لو ترویج خرافات را در هیأت های مذهبی بگیریم و در هیأت های مذهبی آدم های معتقد عاقل متدین تربیت کنیم. متولی این کار هم حوزه ها هستند. اگر حاکمیت بخواهد این کار را بکند کار خراب می شود.
برای مثال آیت الله بروجردی از سال 1328 هجری نقش مهمی در این کار داشته و نقش او آگاه کردن طلبه ها بوده است. از این سال به بعد ایشان طلبه ها را می فرستاد به منابع.
در ایران بهائیان قوی بودند، حزب توده قوی بوده، و احزاب دیگر هم قوی بودند. اما طلبه ها در برابر اینها می آمدند برای سخنرانی و قوی ظاهر می شدند.
نظر شما