گروه اطلاع رسانی ایرنا براساس وظایف آگاهی بخشی خود رسانههای مختلف را در هفته گذشته مورد واکاوی قرار داد و برجستهترین و مهمترین موضوعات را رصد و بررسی کرده است.
برگ برنده سفر ظریف به اروپا
سفر محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران به کشورهای نورودیک (فنلاند، سوئد، نروژ) و فرانسه با وجود تحریم های او به وسیله وزارت خزانه داری آمریکا، از جمله مهم ترین خبرهای سیاسی بود که رسانه های داخلی و خارجی آن را در سطح وسیعی بازتاب داده اند. سفر ظریف از چند حیث حائز اهمیت است. اول اینکه در اوج تبلیغات کاخ سفید علیه ایران و ادعای انزوای کشورمان، چهار کشور مؤثر اروپا از وزیر خارجه ایران دعوت کردهاند. سفر محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران به کشورهای نورودیک (فنلاند، سوئد، نروژ) و فرانسه از چند حیث حائز اهمیت است. اول اینکه در اوج تبلیغات کاخ سفید علیه ایران و ادعای انزوای کشورمان، چهار کشور مؤثر اروپا از وزیر خارجه ایران دعوت کردهاند تا برای گسترش همکاری های دوجانبه و افزایش سطح تعامل به کشورشان سفر کند. سطح استقبال برخی از این کشورها از دکتر ظریف، آشکارا نشان از تمایز و تباین اساسی آنها با سیاستهای ایالات متحده دارد. کشور سوئد، از ظریف در سطح یک رئیس جمهوری استقبال کرد و تقریباً در همه این کشورها بهرغم تحریمهای آمریکا، دکتر ظریف با وزیر توسعه تجارت دیدار کرد. دوم آنکه چهار کشور فوق، سهم بسیار موثری در اقتصاد و هژمونی اتحادیه اروپا دارند. به ویژه با خروج انگلستان از این اتحادیه، سهم هر کدام از کشورها از تولید ناخالص داخلی و جمعیت کل اتحادیه بیشتر شده است. چهار کشور فوق جمعاً معادل ۴ر۲۱ درصد تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا و ۷ر۲۳ درصد جمعیت کل این اتحادیه را دارند.
رسانه ای که ملی نیست
اعتبار رسانه ملی این روزها به پایینترین درجه نزول کرده است، به طوری که ضریب نفوذ و تاثیر این رسانه در بین مردم به شدت کاهش یافته است، موضوع مهم ملی که رسانه ها در هفته گذشته آن را در سطح وسیعی بازتاب دادند. در واکنش به چنین مسالهای نمایندگان مجلس طرحی را برای تغییر مدیریت سازمان صداوسیما از فردی به شورایی تدرارک دیده اند که هم اکنون مراحل بررسی و تصویب را میگذراند. در بخشی از گزارش امروز روزنامه همدلی می خوانیم: کاهش ضریب نفوذ و تاثیر صداوسیما در بین شهروندان در حالی است که بنابر گزارش مرکز آمار ایران ۳.۹۹درصد خانوارهای ایرانی دارای تلویزیون هستند. بودجه سازمان صداوسیما نیز بیش از ۲هزار میلیارد تومان است که در سال ٩٨ افزایش قابل توجهی یافته تا جایی که به گفته رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی حق برداشت ١۵٠ میلیون دلار از صندوق توسعه ملی نیز به این سازمان داده شده است. سازمان صداوسیما در کنار بودجه کلان از سازمانی عریض و طویل نیز برخورداراست و تعداد پرسنل و کارکنان آن تا چند برابر بزرگترین سازمانهای رسانهای دنیاست. بنابر این گزارش سازمان صداوسیما بین ۴۸تا ۵۰ هزار پرسنل رسمی، قراردادی و پیمانی دارد. این در حالی است که تلویزیون CCTV چین که نزدیکترین سازمان رسانهای به صداوسیمای ایران است، با تمام گستردگی و تولید برنامه هایش فقط ۱۰ هزار کارمند دارد. این وضعیت در مقایسه با سایر تلویزیو نها هم حکمفرماست. BBC به عنوان یکی از بزرگترین بنگاه های خبری جهان که شبکه های تلویزیونی مختلفی دارد و به زبان های گوناگون برنامه تولید می کند، ۲۰هزار و ۹۵۱ کارمند دارد. دارابی معاون امور استانهای سازمان صداوسیما کاهش ضریب نفوذ و تاثیر صداوسیما را به تغییر آرایش رسانهها و توسعه فضای مجازی نسبت میدهد و معتقد است: فضای مجازی موجب تغییر الگوی مصرف رسانهای نسل نو شده است و اکنون رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون استفاده کمتری دارند. وی اظهار داشت: آیندهپژوهان در مواجهه با رسانههای سنتی (مانند صداوسیما) پیامدهایی مانند حذف، تعویض یا جایگزینی را پیش بینی کردهاند.
لوازم اعتماد مردم به صندوق رای
دموکراسی به عنوان مهم ترین مساله این روزها میان سیاستمداران به شمار می رود زیرا این اطمینان باعث می شود تا مردم آزادانه به پای صندوق های رأی بیایند و در انتخابات شرکت کنند، موضوعی که رسانه ها به انعکاس آن پرداختند. وقتی از دموکراسی صحبت میکنیم و دنبال دموکراسی هستیم مردم باید در همه زمینهها احساس کنند که کشور متعلق به آنهاست و میتوانند نظر بدهند و در اداره تمام امور حضور فعال داشته باشند. بدیهی است انتخابات هم یکی از مواردی است که باید مورد توجه همه قرار گیرد. وقتی این مساله را قبول داریم و میگوییم انتخابات، باید ببینیم ایراد و اشکالاتی که در دورههای قبل وجود داشته از چه چیزهایی نشات گرفته است. ما باید دائم به دنبال بهبود اوضاع باشیم. اگر ببینیم میان مردم نارضایتی وجود دارد و همراهی لازم را ندارند و دچار مشکلاتی هستند، باید هم گوش شنوایی برای آنها باشیم و هم زمینهای برای برونرفت از این وضعیت مهیا و پیشنهادهایی مطرح شود. در حالی درباره انتخابات صحبت میکنیم که مشکلات و مسائل بینالمللی داریم، در زمان و شرایط عادی نیستیم و باید نگرانی مردم را رفع کنیم. باید برای حضور مردم بستری فراهم کنیم تا نه تنها وحدت و انسجام ملی- به عنوان مهمترین سرمایه یک کشور- را از دست ندهیم بلکه روزبروز به آن بیفزاییم. مردم میگویند اگر ما به دولت یا نمایندگانی رای میدهیم انتظار داریم مجلس یا دولت نگاه مردمی داشته باشد و در راستای رفع مسائل و معضلات مردم اقدام کند. نه اینکه احساس کنند آنچه خواسته بحق آنهاست (حالا این خواسته میتواند آزادی بیان و مطبوعات، اقتصادی، رفاهی یا در زمینههای مختلف باشد) محقق نمیشود یا قولهایی که هنگام برگزاری انتخابات، رئیسجمهور یا نمایندگان مطرح میکنند، بعد به فراموشی سپرده میشود. به هر حال این بیاعتمادی به وجود میآید.
عربستان برسر دوراهی؛ نا امنی یا مذاکره
مذاکره عربستان با ایران برای کم کردن تنش در منطقه از جمله مهم ترین موضوعات سیاسی بود که رسانه ها آن را بازتاب دادند. عربستان دو راه دارد؛ یا به همین روند ادامه دهد که به نتیجه هم نمیرسد و در افق هم چیز بخصوصی دیده نمیشود. راه دوم اینکه بیاید و مذاکره کند، یا با انصارالله و حوثیها، یا به کمک ایران. سفر جواد ظریف به کویت بخشی از روند گفتوگوهایی است که اخیرا در منطقه پی گرفته شده است. همزمان با این گفتوگوها، تحولات دیگری را نیز در هفتههای اخیر در منطقه شاهد بودهایم. درباره چشمانداز این تحولات، گفتوگویی داشتهایم با محمدصالح صدقیان، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران و کارشناس مسائل خاورمیانه.من فکر میکنم سفر ظریف به کویت، ادامه گفتوگوهای وزارت خارجه ایران با کشورهای دوست منطقه خلیج فارس است؛ مثل کویت، قطر و عمان. ظریف هفته پیش به قطر سفر کرد و با امیر قطر گفتوگو داشت و امروز [یکشنبه] هم با ولیعهد کویت شیخ نواف الاحمد الجابر الصباح ملاقات داشت، چون ظاهرا امیر کویت بیمار است و نتوانسته برای دیدار حاضر شود. طبق اطلاعاتی که من دارم، در این دیدار کویت خیلی از طرحهایی که ایران برای منطقه مطرح کرده استقبال کرده است. آمریکا الان بهدنبال تشکیل تحالفی بین کشورهای منطقه و بعضی از کشورهای جهان است؛ برای به قول خودشان امنیت خلیج فارس. دو روز پیش هم کنفرانسی در لهستان بود که در ادامه کنفرانس سه هفته پیش بحرین بود.اطلاعات من میگوید که هم قطر و هم کویت از این رویکرد ایران استقبال کردهاند. مخصوصا این حرف ظریف با استقبال ولیعهد کویت همراه شد که به وضوح به او گفت ما که صاحبان اصلی منطقه هستیم، نباید اجازه بدهیم دیگران امنیت منطقه را به خطر بیندازند.
آمریکای کودتای ۳۲ و ترامپ سال ۹۸
شصت و ششمین سالگرد کودتای آمریکایی- انگلیسی ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ در ایران مصادف با ایامی است که فشارهای واردشده بر اقتصاد کشور ما از برخی جهات شبیه همان فشارهایی است که در یک سال پیش از این کودتا بر ملت ایران وارد شد و یکی از عوامل اصلی آن در هر دو زمان، ایالات متحده آمریکاست، موضوع مهمی که رسانه ها در هفته گذشته آن را انعکاس دادند. قرن بیستم و به ویژه نیمه دوم آن، به قرن کودتاها معروف شده است. جنایات کودتاچیان و عوامل آنان قبل و بعد از کودتا و اعدام آزادیخواهان و میهنپرستان و سلب حقوق مردم، چنان بود که در هیچیک از کودتاهایی که با دسیسه آمریکا و انگلیس انجام شده، حقوق ملتها به اندازه این کودتا پایمال نشده است. دولت و مجلس ایران به رهبری دکتر مصدق، با تصویب قانون ملیشدن صنعت نفت، سرمایه ملی را از چنگال بیگانگان درآورده و اقتدار سیاسی ملت ایران در تراز قانون اساسی مشروطه تثبیت شد. آزادیهای سیاسی نهادینهشده به اندازه دوره ۳۰ماهه پس از تصویب قانون یادشده تا کودتا وجود نداشت. دشمنان که در ادبیات رهبر نهضت ملی به «سیاست خارجی» تعبیر میشد، بعد از تصویب این قانون از پا ننشستند و با کمک ایادی داخلی، دربار، افسران عالیرتبه ارتش و سیاستمداران خائن و برخی همراهان سستعنصر در نهضت ملی، با پوششهای مختلف دست به کار شده و در مخالفت با دکتر مصدق به خاطر محدودکردن قدرت شاه، مانع فروش نفت شدند. دولت با حمایت مردم و تلاش برای تحکیم وحدت ملی، با سیاستها و تدابیری (هرچند کامل نبود) و سیاست موازنه منفی و ندادن امتیاز به خارجیان، بدون درآمد نفت ۳۰ ماه کشور را اداره کرد. امروز که سکان کشتی سیاست آمریکا در دست یکی از عوامل بینقاب امپریالیسم آمریکاست، او برای پیروزی مجدد در انتخابات سال آینده، مانند رؤسای جمهور آمریکا در نیمقرن اخیر، نیازمند توسل به جنگی منطقهای آنهم با ایران است. جز کارتر، جانشینان ترومن در سال ۱۹۵۳ میلادی (۱۳۳۲ﻫ.ش) خلف (دموکرات) و ناخلف (جمهوریخواه) فرمان شروع یک جنگ را صادر یا آتش جنگی را گسترش دادهاند و بخشی از آرای مردم را با این جنگها به دست آوردهاند.
فریده در جست وجوی اسکار
مستند «در جستجوی فریده» نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۲۰ معرفی شد؛ خبری که برای بسیاری از سینماگران و علاقهمندانی که آثار سینمای ایران را پیگیری میکنند غافلگیر کننده بود، به طوری که رسانه های کشور با عناوین مختلف به بازتاب آن پرداختند. این فیلم درباره زنی به نام فریده است که ۴۰ سال پیش در حرم امام رضا(ع) رها شده و بعد از انتقال به شیرخوارگاه توسط زوجی هلندی به فرزندی گرفته شده و به هلند برده میشود. فریده که در طول این سالها بهخاطر ترس از سفر به ایران و تمایلنداشتن خانوادهاش به وطن بازنگشته، چندسالی است از راه دور جستوجویی را برای پیداکردن خانواده واقعیاش شروع کرده و حالا برای اولینبار به ایران سفر میکند تا زادگاهش را ببیند و با سه خانواده که مدعیاند خانواده واقعی او هستند، ملاقات کند. مستند «در جستجوی فریده» در جشنواره بینالمللی سینما - حقیقت جایزه بهترین فیلم هنر و تجربه، بهترین تدوین، بهترین موسیقی و جایزه ویژه دبیر را دریافت کرده است، همچنین توانسته جایزه بهترین فیلم مستند از بیستمین جشن سینمای ایران، دیپلم افتخار بهترین کارگردانی از جشن مستقل سینمای مستند، بهترین مستند آکادمی سینماسینما و... را تاکنون از آن خود کند. فاطمه معتمدآریا؛ بازیگر، ابوالحسن داوودی؛ کارگردان، تورج منصوری؛ فیلمبردار، رسول صدرعاملی؛ کارگردان، امیر اثباتی؛ طراح صحنه، مرتضی رزاقکریمی؛ تهیهکننده، مهرزاد دانش؛ منتقد و رائد فریدزاده؛ معاون بینالملل بنیاد سینمایی فارابی، بهعنوان گزینه نهایی به آکادمی اسکار معرفی شدهاند. از زمان اعلام مستند «در جستجوی فریده» بهعنوان نماینده ایران در اسکار، بسیاری از سینماگران نظراتشان را در صفحات شخصی نسبت به انتخاب این فیلم اعلام کردند. نوید محمدزاده از جمله بازیگرانی است که به حمایت از فیلم «متری شیشونیم» پرداخته و شاید به این امید که فیلم محبوبش گزینه محتملتری برای آکادمی اسکار بوده، نسبت به انتخاب «در جستجوی فریده» در صفحه شخصیاش نوشت: «هر سال اواخر شهریور نماینده سینمای ایران به اسکار اعلام میشد، علت این عجله در انتخاب چی بود؟ «در جستجوی فریده» نماینده سینمای ایران در اسکار؟ فیلم خوبیه، درست ولی بر اساس کدوم موفقیت بینالمللی؟ نمیتونستین تا بعد از جشنواره ونیز صبر کنید؟»
تابلوی جدید تقاضای مسکن
ترکیب جدید جمعیت ایران، تابلوی تقاضای آتی در بازار مسکن را به روز کرد، موضوع مهم اقتصادی که رسانه ها در هفته گذشته به بازتاب آن پرداختند. اطلاعات رسمی از آخرین آمارهای مربوط به میزان جمعیت و تعداد خانوار، حاوی ۶ نشانگر درباره ترکیب جمعیتی است که براساس آن میتوان گفت: «پیر شدن» ایرانیها در مسیر خلاف جهت رشد جمعیت «جوان» شتاب گرفته است. نسخه بهروزرسانی شده اطلاعات جمعیتی کشور مربوط به سال ۹۸ از سوی مرکز آمار ایران اعلام شد؛ بر این اساس، مرکز آمار با بهروزرسانی آخرین اطلاعات مربوط به سرشماری نفوس و مسکن سال ۹۵، آخرین تحولات جمعیتی کشور در سال جاری را تشریح کرد؛ اطلاعات بهروزرسانی شده درخصوص مشخصات و ترکیب جمعیتی کشور در عین حال نشاندهنده ۶ نشانگر یا شاخص جمعیتی است که همه این نشانگرها از شتاب رشد جمعیت سالمند در کشور حکایت دارند؛ ۶ نشانگر پیرشدن جمعیت ایران با شتاب قابلتوجه در سالهای پیشرو، حداقل حاوی سه پیام مهم برای سیاستگذار جمعیتی، بخشهای کلان اقتصادی و متولی بخش مسکن است؛ این نشانگرها با اعلام کندتر شدن میزان رشد جمعیت، افزایش متوسط طول عمر، تغییر در ترکیب سنی جمعیت، کاهش زاد و ولد و افت نرخ باروری در عین حال از افزایش سرعت رشد جمعیت سالمند و کاهش سهم ترکیب سنی جوان با سرعت یکسان، اما در دو جهت متفاوت حکایت دارد.
آزادی آدریان دریا۱؛ نشانه حقانیت ایران
آزادی کشتی نفتکش گریس ۱ که به آدریان دریا ۱ تغییر یافت، به وسیله نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا از جمله مهم ترین موضوع های سیاسی بود که در هفته گذشته با بازتاب های بین المللی گسترده ای برخوردار بود و رسانه ها آن را انعکاس دادند. این مساله که آیا در زمان توقیف نفتکش ایرانی نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا ادلهای در جهت توقیف کشتی داشت یا نداشت، میتوان گفت تاکنون که هیچ دلیل و ادله محکمه پسندی توسط بریتانیا ارائه نگردیده است. دولت جبل الطارق اعلام داشت ما تابع اتحایه اروپا هستیم، اما اتحادیه اروپا ارسال نفت را به سوریه تحریم کرده است. به این اعتبار توقیف نفتکش ایرانی از نظر حقوق بینالملل غیر قانونی است. زیرا ایران عمل خلافی خارج از چارچوب حقوق بینالملل انجام نداده است. همچنین این ادعا توسط بریتانیا مطرح شد که توقیف نفتکش ایرانی در چارچوب قوانین اتحادیه اروپا صورت گرفت. در حالی که مساله تحریم سوریه هیچ الزامی بر ایران ندارد. معمول است زمانی که کشورها مظنون به یک کشتی میشوند، میتوانند به منظور بررسی مدارک در حد معمول و معقول کشتی را به صورت موقت متوقف کنند. باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که در آزادی نفتکش ایرانی اتفاق خاصی بهوقوع نپیوسته است. بهگونهای که اگر بر فرض محال نفتکش ایرانی بنا به ادعاهای مطرح شده مرتکب خلاف شده و به همین دلیل مورد توقیف قرار گرفته، از آنجا که بعد از آن فعالیتی که به آزادی گریس ۱ منجر شود صورت نگرفته، بنابراین روشن است که توقیف این کشتی در مبنا مشکل داشته و توقیف نفتکش ایرانی از ابتدا غیر قانونی بوده و رفع توقیف صورت گرفته هم همین را نشان میدهد که توقیف از ابتدا بر خلاف حقوق بینالملل بوده است. همچنین باید بدانیم کشورهای ساحلی در تنگههای بینالمللی حقی برای اعمال ممنوعیت تردد ندارند. از سوی دیگر سایر کشورها (کشتی های عبوری از تنگههای بینالمللی) حق ندارند امنیت کشورهای ساحلی را به خطر بیندازند. بنابراین سایر کشورها(غیر ساحلی) هنگام عبور ترانزیتی از تنگههای بینالمللی موظفند مقررات و استانداردهای حقوق بینالملل را رعایت کنند.
نظر شما