اگرچه کشورهای آفریقایی تاکنون راه های زیادی را هرچند به صورت کاملا غیر پژوهشی و یا تحمیلی برای حل این بحران های همیشگی پیمودند و هنوز به نتیجه مطلوب و در واقع معقول دست نیافتند، با این وجود همچنان همه راه حل های دیگر توسعه ای را نیز آزمایش می کنند، ولو این راه حل ها همچنان غیربومی و از سوی کشورهای فرامنطقه ای پیشنهاد شده باشد.
از آنجایی که اتحادیه آفریقا و در واقع سازمان وحدت آفریقای سابق، پیش از این به عنوان یک نهاد صرفا سیاسی نتوانسته بود برخی اهداف توسعه ای این قاره را محقق سازد، برخی از کشورهای این قاره طی دو دهه اخیر بعضا بطور جداگانه و گاهی اوقات به صورت گروهی سعی می کنند با کمک برخی کشورهای توسعه یافته جهان، هم از کمک های توسعه ای آنها بهره ببرند و هم از مدل های توسعه آنها که در واقع یک مدل بومی توسعه نیز نیست، گرته برداری کنند.
در واقع این کشورهای آفریقایی امروزه برای نیل به این اهداف توسعه ای، به کشورهایی چشم دوخته اند که در گذشته جزو کشورهای استعمارگر این قاره و حتی قاره های دیگر بودند، از جمله فرانسه، انگلیس، آمریکا، آلمان، ایتالیا، اسپانیا و پرتغال و بلژیک که ردپای سیاست های استعماری هر یک از آنها همچنان در سطح این قاره فلاکت زده از سیاست های استعماری، به خوبی مشهود است.
اما همچنان به خوبی شاهدیدم که همان قدرت های استعماری قدیم به همراه کشورهای درحال رشد اقتصادی و سیاسی جدید، امروزه رویه استعماری و استثماری نیم قرن گذشته را کنار گذاشته و در عصر فناوری های نوین بار دیگر به منابع انسانی قاره سیاه، البته با عینکی متفاوت و نیز به منابع طبیعی آن چشم دوخته اند.
از جمله این کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه جدید، چین، ژاپن، هند، ترکیه، روسیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی هستند که در رقابتی جدی با هم برای کسب منافع سیاسی و اقتصادی بیشتر در این قاره ثروتمند، با شعارهای جدید راهکارهایی را برای توسعه و ایجاد تحول در این قاره ارایه می دهند.
ژاپن و طرح توسعه آفریقا
بطور مثال، ژاپن یکی از این کشورها است که با هدف افزایش حضور در قاره آفریقا و ارایه جایگزینی برای سرمایه های چین، از امروز/چهارشنبه/ تا جمعه میزبان کنفرانس بین المللی توسعه آفریقا (تیکاد - (TIKAD) است.
"شینزو آبه"، نخست وزیر ژاپن امروز در مراسم افتتاحیه این کنفرانس ابراز امیدواری کرد این دور از نشست تیکاد در توکیو به ایجاد بستری برای اقدام موثر کشورش در قاره آفریقا بیانجامد.
در واقع کنفرانس بین المللی توسعه آفریقا امروز در حالی با هدف مقابله با سرمایه گذاری گسترده چین در آفریقا در توکیو در جریان است که سال گذشته چین با برگزاری چنین نشستی با همین روحیه رقابتی ۶۰ میلیارد دلار برای توسعه آفریقا اختصاص داده بود که دو برابر رقمی است که ژاپن در نشست ۲۰۱۶ تیکاد وعده داده بود.
به همین دلیل تحلیگران معتقدند، بعید است توکیو در نشست امسال قول پرداخت وجهی بیش از رقم تخصیصی چین را بدهد، چون توکیو تلاش می کند با دادن وام های کم بهره و سایر کمک ها، بدون گذاشتن شرط و شروط هایی که چین برای کمک مالی می گذارد، خود را به عنوان یک شریک کیفی برای آفریقا معرفی کند.
گزارش ها و تحلیل رسانه های بین المللی از این رویداد سیاسی و اقتصادی در توکیو به خوبی نشان می دهد که کشوری چون ژاپن با برگزاری این کنفرانس صرفا به توسعه آفریقا نمی اندیشد، بلکه به آینده منافع خود در رقابت با چین در این قاره می اندیشد و در این راه تلاش می کند به هر نحو ممکن بیش از چینی ها توجه آفریقایی ها را به خود جلب کند، رویه ای که قدرت های استعماری قدیم در این قاره نیز همان را پی می گرفتند.
مثلا اعطای وام ۸ میلیارد دلاری برای تامین هزینه های پروژه های توسعه انرژی تجدیدپذیر، یکی از وام هایی است که انتظار می رود ژاپن طی امروز یا فردا در این نشست از آن خبر دهد. این مبلغ می تواند هزینه توسعه تاسیسات تولید برق بادی در مصر و ساخت واحدهای برق زمین گرمایی در کنیا و جیبوتی را تامین کند.
علاوه بر این قرار است در این نشست، دولت ژاپن و بانک توسعه آفریقا به طور مشترک از اختصاص بیش از ۳۰۰ میلیارد ین برای توسعه زیرساخت های این قاره خبر دهند، اما صاحبنظران معتقدند که اگرچه ژاپن از نظر کشورهای آفریقایی، کشوری دارای دیپلماسی آرام و عدم مداخله، یک شریک اقدامات توسعه ای و فاقد خوی تهاجم چین و روسیه است، اما بعید است بتواند این رقبا بزرگ و رقبای قدیمی تر را از این میدان به در کند.
برخی دیگر از صاحب نظران معتقدند که اگرچه ژاپن می تواند وجهه مثبتی را در کشورهای آفریقایی برای خود ایجاد کند و به عنوان عامل توسعه پایدار در این قاره مطرح شود، اما بر کشورهای آفریقایی است که از تکیه بر این و آن کشور خودداری ورزیده و با حفظ وحدت میان خود و با همفکری بیشتر با هم راه کارهای جدید، جدی و خودی را برای نیل به توسعه همه جانبه و پایدار در سطح این قاره چاره جویی کنند.
سابقه همکاری های ژاپن با آفریقا
البته ژاپن در سال های گذشته نیز همچون دیگر کشورهای رقیب سیاسی و اقتصادی، برنامه های مشابهی را برای قاره آفریقا طراحی و مدیریت کرده است، به گونه ای که این کشور از سال 1۹۹۳، هر پنج سال یکبار میزبان چنین کنفرانسی است.
در واقع امسال هفتمین بار است که ژاپن میزبان نمایندگانی کشورهای آفریقایی و مقام های سازمان های بین المللی برای بحث در مورد امکان ها و مشکلات مربوط به توسعه آفریقا است.
کمک های ژاپن برای توسعه ظرفیت های اقتصادی آفریقا از دهه ۵۰ میلادی قرن بیستم آغاز شده بود و از 27 سال پیش و از زمان آغاز "کنفرانس بین المللی توکیو برای توسعه آفریقا (تیکاد)" کمکهای ژاپن به قاره سیاه بیشتر شده است.
طبق اعلام دولت ژاپن، تیکاد مبتنی بر تقویت مناسبات اقتصادی بین ژاپن و آفریقاست که بر انتقال تکنولوژی، آموزش و پشتیبانی متمرکز است و هدف از این کمک ها پشتیبانی، بهبود عملکرد و توسعه مناسبات اقتصادی در بازه زمانی بلند مدت است.
تاکاشی هوتا، یکی از مدیران طرح موسوم به "پاپریز" در ژاپن چندی پیش به تلویزیون ان اچ کی این کشور گفته بود: "ایده اصلی، انتقال فناوری در بازه زمانی طولانی بود. صحبت از فناوریهای خیلی پیچیده نیست، بلکه هدف انتقال فناوری های ساده است که با مهارت های محلی ها هم سازگار باشد و بتوان بطور مدام استفاده کرد".
وی گفت: هدف اصلی ژاپن این است که این طرح های توسعه ای در مالکیت جوامع محلی باقی بماند و مردم هر منطقه با توجه به نیازهایشان از آن بهره مند شوند.
دولت ژاپن پنج سال قبل ششمین نشست مشترک آفریقا و ژاپن در نایروبی پایتخت کنیا برگزار کرده بود که البته تارو کونو، وزیر امور خارجه وقت این کشور تأکید کرده بود که از کنفرانس پنجم تا ششم دولت ژاپن پنج میلیارد دلار در بخش های خصوصی و عمومی آفریقا سرمایه گذاری کرده بود.
دولت ژاپن کنفرانس های مشابه دیگری را نیز برای توسعه آفریقا برگزار کرده بود از جمله در ۱۱ اسفند ۱۳۸۶ بود که با هدف و یا شعار توسعه اقتصادی و رفع فقر در قاره آفریقا میزان کمک های رسمی توسعه ای (او. دی. ای) به کشورهای آفریقایی را افزایش داده بود.
این کشور در سال بعد (۱۳۸۷) نیز در یوکوهاما میزبان کشورهای توسعه یافته جهان برای توسعه آفریقا بود و البته در همان ایام نیروهای نظامی خود را نیز برای صلحبانی در آفریقا و آموزش نیروهای نظامی چند کشور آفریقایی به این قاره گسیل داشته بود.
طرح های غیربومی برای توسعه آفریقا
امروزه برخی از اعضای اتحادیه آفریقا با توجه به ژئوپلیتیک منطقه و پیشرفت های نوین در نظریه های سیاسی و اقتصادی بین الملل به ویژه در عصر جهانی شدن همه جانبه امور اجتماعی انسانی و در واقع غربی سازی همه جانبه، پیشنهادهای جدیدی را برای تکمیل ساختار شکلی و محتوایی این اتحادیه مطرح کرده و می کنند.
اما طرح چنین پیشنهاداتی نمی تواند دردی از عدم استقلال و عدم توسعه یافتگی همیشگی کشورهای آفریقایی دوا کند، بنابراین آنها باید ضمن تکیه بر اهداف اصلی شکل گیری اتحادیه آفریقای جدید و اهداف تاریخی آن، مسیرهای جدیدی را برای نیل به توسعه بپیماید که ریل گذاری این میسر نیز باید توسط خودشان انجام گرفته باشد، نه کشورهایی که در درجه نخست به مطامع خود توجه دارند و سپس به آفریقای توسعه یافته ای می اندیشند که سود بهتر و بیشتری از قبل به آنها برساند چون این قاره همچنان تأمین کننده مواد خام اصلی برای کشورهای صنعتی است که همچنان دست نخورده دست نخورده باقی مانده است.
ویژگی دیگر این قاره موقعیت متمایز ژئوپلیتیکی آن میباشد. دسترسی این قاره به حساسترین نقاط استراتژیک و آبراه های استراتژیکی چون تنگه بابالمندب، جبل الطارق، کانال سوئز، دماغه امید نیک و قرار گرفتن میان اقیانوس هند و اطلس از شرق و غرب و دریای مدیترانه در شمال آن، همچنان جایگاه ویژه ژئوپلیتیکی و استراتژیکی این قاره را برای قدرت های جهانی حفظ کرده است.
بنابر همین ویژگیها بوده است که طی قرون گذشته ظلمهایی از سوی کشورهای استعمارگر بر این قاره و مردمان آن اعمال شده است و صحنهای برای رقابتها و چپاول و استعمار بوده است.
طرح تشکیل اتحادیه آفریقا
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل بیستم بود که جنبش و نهضت سیاهان در راه دستیابی به استقلال و رهایی از یوغ استعمار در غالب نهضت پانآفریکانیسم طی گردهمایی ها و سخنرانیها جهت آگاهی بخشیدن به نسلهای تحت ستم افریقا با دو هدف عمده دستیابی به استقلال و تأسیس سازمان وحدت آفریقا پیگیری میشد.
در واقع مجموعه این حوادث زمینه ساز یکی از تصمیمها برای قاره آفریقا شد. یعنی اتحادیه آفریقا امروزی که در سال ۱۹۶۳ میلادی با تلاش رهبران کشورهای تازه استقلال یافته آفریقا، به ویژه قوام نکرومه، هایله سلاسی، جمال عبدالناصر و حبیب بورقیبه از دل سازمان وحدت آفریقا بیرون آمد و تاسیس شد، هدف آن تحکیم دموکراسی و تقویت زیرساخت های اقتصادی آفریقا برای ایجاد یک بلوک سیاسی و اقتصادی قوی منطقه ای نظیر "اتحادیه اروپایی" بود، اما تفرقه ایجاد شده میان کشورهای آفریقایی توسط قدرت های فرامنطقه ای موجب شده است که این کشورهای ثروتمند تاکنون نه به آن وحدت تاریخی دست یابند و نه راه توسعه را طی کنند.
اگرچه اغلب این کشورهای آفریقایی قبل از نیل به وحدت درونی خود، پیشتر مبارزات زیادی کردند تا شاید روزی بتوانند به یک استقلال نسبی در حیات اجتماعی خود از جمله در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دست یابند و البته بطور شکلی با تشکیل سازمان وحدت آفریقا و یا اتحادیه آفریقای جدید بطور نیم بند به آن وحدت دست یافتند، اما تحقق کامل این وحدت پایدار زمان و ممارست زیادی می طلبد.
چون رهبران روشنفکر و آزادیخواه این قاره از جمله آنها "فرانتس فانون" براحتی می دانستند که برای برخورداری از حیاتی آزاد و آباد و رهایی از بند استعمار و استثمار و کسب حق برابری با آنهایی که همنوعان سیاه آنها در مرکز و جنوب این قاره و هم قاره ای های سفید و عرب در شمال را به بردگی کشانده بودند، چاره ای جز یکپارچه شدن و همبستگی برای نیل به وحدت در میان خود ندارند.
در هر حال، صرف نظر از اینکه کشورهای دیگر از جمله ژاپن، چین و یا فرانسه در این قاره چه می کنند و به دنبال چه می گردند، خود کشورهای آفریقایی باید به طرح وحدت بخشی میان خود برای مدیریت یک توسعه پایدار متمرکز شوند که البته سرعت عملی شدن این طرح در درجه نخست منوط به وحدت واقعی کشورهای آفریقایی و در مرحله بعدی وفای به عهد کشورهای ثروتمند در زمینه کمک واقعی توسعه ای به حل مشکلات کشورهای آفریقایی است.
نظر شما