به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا، محسن هشترودی عارفی اندیشمند بود که به لحاظ علمی به بسط دانش و جهان بینی در این سرزمین همت گماشت و با همیاری تنی چند از بزرگان علم و دانش سبب شد تا جویندگی و تفکر در مسیر علم در میان اقشار مختلف جامعه برانگیخته شود. گستردگی افکار هشترودی چنان وسیع بود که مسائل بسیار فراتر از حوزه علوم و فلسفه را نیز شامل می شد و همین موضوع باعث شد تا او را استاد جامع العلوم نام نهند.
هشترودی به انسان و استقلال آن مهر میورزید، چنان که معتقد بود: اگر قرار باشد سر رشته دانش و فن در دست زورمندانی باشد که آن را ضد انسان ها به کار گیرند، چه بهتر که تمدنی در کار نباشد و بر همان حالت انسان های نخستین زندگی کنیم. یک دانشمند هنگامی میتواند بر مراد دل خود زندگی کند که استقلال داشته باشد. نقل است روزی در حین تدریس هشترودی متوجه کفش های کهنه دانشجویی شد و نتوانست به درس ادامه دهد، کلاس را ترک کرد و سپس آن دانشجو را خواست و چون از تهیدستی او آگاه شد، از حقوق خود برای او مستمری در نظر گرفت.
هشترودی مطرح کننده یوفوها (شی ناشناس پرنده) و فردی که به شوروی سابق کمک کرد تا زمانی که سفینه یوری گاگارین داشت، از مسیر منحرف میشد با محاسبات او به مسیر خود بازگردد. این دانشمند بزرگ بیش از ۱۰۰ مدال جهانی در پرونده خود دارد. او همواره در تلاش بود که مسئولان را متقاعد کند که پژوهشگاه بزرگی در ایران تأسیس کنند تا تمامی استعدادها در آن گرد آیند و در جهت شکوفا کردن جامعه تلاش کنند.
او می گفت: بر سر هر کوچه باید کتابخانهای باشد و فراخور محل کتاب های مقدماتی همه علوم و هنرها را در آن گرد آورد. جوانان را باید به کتابخانه و مراکز فرهنگی کشاند، تنها از این راه است که دانشمندان و هنرمندان بسیاری از جامعه سر بر میآورند و ایران جایگاه شایسته و دیرین خود را در دنیای علم بدست خواهد آورد.
او جوانان را میراثی می دانست که از گذشتگان به ما تحویل داده شده اند که ما باید برای آیندگان بازگذاریم و واسطه این تسلیم و تحمیل جوانان امروزند. وی در این باره گفته است: استعداد جوانان ما مانند استعداد دیگر جوانان دنیاست، اساسا این سوال در هر مکان و زمان همین جواب را دارد، استعداد امری نفسانی است که با امکانات محیط و شرایط مکانی و زمانی متوافق و هم عنان است. نقل است هشترودی در هنگام ازدواج هیچ ثروتی جز کتاب نداشت و زندگی ساده او همینطور ادامه یافت.
حاصل ۶۹ سال زندگی این اندیشمند پر ثمر افزون بر کارهای فرهنگی، علمی و مدیریت های فرهنگی؛ مقالهها و کتاب های بسیاری است که از مشهورترین آنها می توان به نظریه اعداد، دانش و هنر، تمرین های ریاضیات مقدماتی، سایهها و سیر اندیشه بشر اشاره کرد. استادانی که بر هشترودی نیز تأثیر فراوان گذاشتهاند، شامل غلامحسین رهنما، عبدالعظیم قریب، علی اکبر سیاسی و الی کارتان فرانسوی بنیانگذار ریاضیات جدید اشاره کرد. الی کارتان در کار تحقیق و تفحص یکی از مدل های ریاضی هشترودی را تعمیم داد که امروزه به نام التصادق هشترودی شناخته می شود و به نام او ثبت شده است.
همچنین فرهاد قابوسی ریاضیدان درباره او می گوید: در کنگره مسائل ریاضی انتگرال های فاینمن که در اواخر مه ۱۹۷۸ میلادی برگزار شد، من از پروفسور آندره لیشزوویچ ریاضیدان برجسته فرانسوی در مورد هشترودی پرسیدم. وی با قطعیت او را یکی از دوستان بزرگ خویش دانست و در موردش گفت: او یکی از هندسه دانان خوب به شمار می رفت.
هشترودی دایره المعارف علوم و فنون روزگار خود به شمار می رفت، افزون بر ریاضیات که آن عشق می ورزید، در فیزیک، ستاره شناسی، ادبیات به ویژه شعر استادی مسلم بود. با صادق هدایت دوستی زیاد داشت و بوف کور او را تحسین می کرد. با پرویز خانلری، نیما یوشیج و فروغ فرخزاد آشنایی نزدیک داشت.
در مجله ریاضی یکان در جهت ترویج علوم فضایی جدید که در آن زمان رقابت شدیدی میان کشورهای توسعه یافته مانند آمریکا و شوروی درباره تسخیر فضا برقرار بود، هشترودی مجله فضا را منتشر می کرد و آخرین اطلاعات روز را در اختیار علاقه مندان می گذاشت.
عشق به ادبیات سبب شد تا مدتی عهده دار ریاست هیات تحریریه مجله کتاب هفته باشد و در این زمینه به همکاری با منوچهر آتشی و احمد شاملو پرداخت. هشترودی اعتقاد داشت که میان علوم به ویژه ریاضیات و ادبیات به خصوص شعر ارتباط نزدیکی وجود دارد و از خیام در این باره سخن می گفت. او در سرودن شعر که بیشتر نوگرا بود، آثار زیبایی از خود به یادگار گذاشته است. هشترودی، جزو معدود نوابغ شفاهی بود که به درک ارتباط اساسی میان گفته ها و تاریخ علوم رسیده بود. از محمدباقر هوشیار استاد فلسفه دانشگاه تهران روایت می کنند که اگر در کفه ای از ترازو استاد هشترودی و در کفه ای دیگر همه استادان دانشکده علوم و دانشکده ادبیات به قولی دیگر همه استادان دانشگاه را هم قرار می دادیم، کفه ای که استاد در آن بود، سنگینی می کرد. شاگردان استاد بهتر از هر فردی می دانند که درس استاد هشترودی شاید تنها مورد درس غیرکلاسیک و اساسا تحقیقی بود که در تمامی سال ها در دانشگاه تهران و بالطبع در ایران درس داده شده است.
او به خوبی به نابسامانی علم نیز مطلع بود که در خدمت فناوری از مسیر انسانی خود منحرف شده است. اضطراب ناآگاه بشر از این آلودگی در ذهن فعال وی آگاهانه رشد کرد و دیگر مسائل فکری اش را تحت الشعاع قرار داد. او در سخنرانی ها و گفت وگوهای خصوصی اش همواره از این اضطراب سخن می گفت. انسانیتی که در اندیشه او معبر علم به هنر و این از اسرار وی بود که در دوره دگرگونی علم از صورت قطعیتی آن به صورت واقع گرایانه اش در به دست آوردن آن کوشید و به اوج آن دست یافت.
سرانجام هشترودی در ۱۳ شهریور ۱۳۵۹ خورشیدی دیدگان کنجکاو خود را بر این جهان پررمز و راز بست و به گواه همگان از آن زمان تا کنون خلأیی بزرگ در میان جامعه علمی ایجاد شد. او در حالی چشم از این جهان فروبست که آرزو داشت تا سنت جاری اجازه میداد تا پیکرش در دانشگاه دفن شود تا باز خاک نشین قدم جوانان باشد.
حسین کشی افشار یکی از دوستانش در این باره می نویسد: استاد هشترودی قدری کمتر از دوسال قبلکه دخترش فوت کرد، غباری از اندوه بر چهره اش نشسته بود. غالبا اظهار می کرد که بشر گرفتار دل و احساسات خویش است و هر که بیشتر درک کند، بیشتر رنج می برد. استاد زود از میان ما رفت اما همواره این سوال حکیم عمر خیام را بر لب داشت که از کجا آمده ایم، چرا آمده ایم و به کجا می رویم؟
سالروز درگذشت محسن هشترودی بهانه ای شد تا پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا در این نوشتار به خدمات و فعالیت های فرهنگی این اندیشمند و سخنان بزرگان علم و دانش درباره محسن هشترودی بپردازد.
محسن هشترودی از نگاه دیگران
شاگردان و دوستان هشترودی با شیفتگی آمیخته به حرمت به استاد خود مینگریستند و رفتار او را سرمشق قرار میدادند. هشترودی مشاغل غیردانشگاهی را به ندرت قبول می کرد و بسیار اندک به مجالس بزرگان پا مینهاد. او به جوانان، درس وارستگی، بیپروایی و نوآفرینی میداد.
احمد شریفالدین از شاگردان هشترودی در مورد عشق او به فرهنگ ایران مینویسد: وقتی هشترودی پس از تحصیلات عالی خود در ریاضیات و شاگردی «الی کارتان» به ایران بازگشت، علاقهاش به ادبیات فارسی و فلسفه بیشتر شد و همیشه به مطالعه میپرداخت. ۲ دفعه از او دعوت شد که برای تدریس در دانشگاههای پاریس و دانشگاه پرینستون به این کشورها برود اما او به علت علاقه شدیدی که به فرهنگ ایران داشت، ترجیح داد در ایران بماند و این دعوت را رد کرد. بدون شک، هنگامی که او دعوتنامه را خوانده است، ادبیات ایران را مخاطب قرار داده و میگفت:
گر بر کنم دل از تو و برگیرم از تو مهر
این مهر برکه افکنم این دل کجا برم؟
به گفته محمدعلی نجفی فعال فرهنگی، هشترودی اندیشمندی صادق و پاک، متواضع، عاشق تفکر، نوجو و خدمتگذار علم و هنر بود. او زندگی را در اندیشیدن میجست، بیریا سخن میگفت و واقعیت را همانگونه که هست بیان میکرد. تفکر برای او حکم مطلق فریضه دینی را داشت. دوست را دوست میداشت و از احترام درونی دوست نسبت بر خود آگاه بود. ویژگیهای دیگر او، جوانگرایی و پویایی اندیشه در همه زمینههای فکری بود. او در روزگاری از هنر نو سخن می گفت که اکثریت، انکارش میکردند و در روزگاری به کشف ارتباطات حساس و مرموز میان هنر و علم موفق شد و آن را در رسالههای موجز بیان کرد که دیگران کمترین اعتقادی به چنان هماهنگی، هم صدایی و وحدتی نداشتند.
عبدالحسین مصحفی ریاضیدان، مترجم و نویسنده و صاحب امتیاز مجله ریاضی یکان بود که ارتباطی بسیار نزدیک با هشترودی داشت، او هشترودی را این چنین توصیف می کند: هشترودی فردی به تمام معنی، دانش دوست و دانشپرور بود. هر کسی را که به هر ترتیب، در ترویج علم قصد کوشش داشت، تشویق و راهنمایی میکرد و از هر کمکی به او مضایفه نمیکرد. رفتارش با دیگران بزرگ منشانه و همراه با فروتنی بود. اهل کرنش و تعظیم به صاحبان زر و زور نبود. در برابر اینان سرافراز میایستاد و اگر حرکتی، نشانه کوچکترین بیاحترامی را از آنان میدید، واکنش نشان میداد.
امیرحسین آریان پور جامعهشناس، فرهنگنویس و استاد دانشگاه در مورد او مینویسد: هشترودی قامتی متناسب و قیافهای گیرا داشت. با کردار پُر وقار و گفتار گرم خود، حاضران را مجذوب خود میکرد. با شاگردان مهربان بود.
هادی سودبخش استاد فلسفه که یادنامه محسن هشترودی را با عنوان ریاضیدان که شاعر بود به رشته تحریر درآورده است، درباره او می گوید: هشترودی، شخصی مستعد با ضریب هوشی بسیار بالا، کتابخوانی بسیار و سریع، درک فوری، ذهن سرحال و آماده پذیرش و پردازش بود که این مشخصات نشان دهنده نبوغ او است.
حسین احمدی که سالها با هشترودی همنشینی و مباحثه داشت، گفته است: او سمبل محبت و انسانیت، مردی شریف بود و آزاده میزیست و همواره فروتن هم بود.
پرویز شهریاری گفته است: هشترودی از نادر اندیشمندان زمان ما بود که در دوران تخصصها، همه جانبه بود و از دانش و هنر و فلسفه به عنوان مجموعه واحد ناگسستنی معرفت انسانی آگاه بود و در دوران دریوزگی و لذتطلبی در مقام یک انسان وارسته و آزاده باقی ماند.
حسن حاج سیدجوادی استاد دانشگاه و همکار هشترودی در یادداشت های خود مینویسد: من چهل سال در محیط دانشگاهها و مدارس عالی با صدها تن از مردان علم و ادب محشور بودهام و با بسیاری از آنها گفتوگو کردهام. با تجربیات خود دریافتم که هیچیک از آنها را در عمق معلومات و وسعت اطلاعات با استاد هشترودی برابر نیافتم. در گذشته نیز هنگامی که در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تحصیل میکردم، به گوش خود از محمدباقر هوشیار شنیدم که میگفت: هشترودی در یک کفه ترازو سنگینتر از تمامی استادان دانشکده علوم و ادبیات در کفه دیگر است!
باید گفت محسن هشترودی دانشمندی بسیار بلندنظر و بردبار بود. او دانشمندانی را که به اسارت تخصص خود در میآمدند و در ورای تخصص خود، افرادی عامی بودند، خوار میداشت. از شاعران و داستاننویسان و نمایشگران و هنرمندانی که به جای اعتلاء هنر خود دنبال نام و جاه بودند یا با آلودگیهای اخلاقی، هنر خود را به تباهی میکشاندند، بیزار بود. همچنین بر نقادانی که ناآگاهانه و به اقتضای عقدههای روانی خود یا آگاهانه و به اقتضای غرضهای خود، از انساندوستی و خدمت به جامعه غافل بودند و نقد را به صورت ناسزاگویی یا مسخرهبازی در میآوردند، به تحقیر لومپنهای قلمی مینامید.
ابوالقاسم غفاری دانشمند حوزه علوم ریاضی، فیزیک و نخستین ایرانی شاغل در سازمان فضایی ناسا درباره محسن هشترودی می گوید: آن موقع ریاضی را نزد محسن هشترودی که از دیپلمههای سابق دارالفنون بود، خواندیم. من از همان سالها با هشترودی آشنا شدم و سالها بعد همچنان افتخار دوستی و همکاری با او را داشتم. هشترودی انسانی بسیار شریف و دانشمند بود و بعدها هم اگرچه همکار من بود اما همیشه به چشم استاد به او نگاه میکردم. هشترودی هم مثل من یکی از نخستین محققان فولبرایت ایرانی بود که همزمان با من در دانشگاه هاروارد بود و در زمینه ریاضیات کار میکرد. سال بعد با حمایت دانشگاه هاروارد، موسسه تحقیقات پیشرفته (Institute for Advanced Study) از من و هشترودی به عنوان محقق فولبرایت دعوت کرد.
فریبا هشترودی فرزند محسن هشترودی معتقد است: اگر راسل و پروفسور هشترودی در قید حیات بودند امروز آنان و بنیاد صلح راسل به صورت جدی از برجام حمایت میکردند و مقابل زیادهخواهی ترامپ میایستادند. او درباره پدر خویش می گوید: امثال هشترودی پاسدار سنتهای هویت ایرانی و روشنفکرانی بوده و هستند که بهمنزله رائد قبیله، خطرها را به جان میخریدند تا پیشرو باشند و از قبیله خود در برابر خطرهایی که در معرض تهدید آنها قرار دارند، پاسداری کنند. آنها حرکت میکردند؛ فراتر از قبیله خود حرکت میکردند تا آینده را ببینند و برای مقابله گذشته و حال با آینده محتوم چارهای بیندیشند و پیشنهادهایی ارائه دهند.
خدمات و فعالیتهای فرهنگی محسن هشترودی
حاصل زندگی پر بار هشترودی را نمیتوان به سادگی با معیارهای کمی قیاس کرد. حاصل ۶۹ سال زندگی پر ثمر او افزون بر کارهای فرهنگی، علمی و مدیریت های فرهنگی؛ مقالهها و کتاب های بسیاری است. هشترودی در ۱۳۳۱ خورشیدی امتیاز مجله هفتگی نامه کانون ایران را از شورای عالی فرهنگ کسب کرد. در ۱۳۴۰ خورشیدی او به ریاست هیأت تحریریه نشریه فرهنگی، علمی و هنری کتاب هفته رسید و به مدت یک سال با همکاری منوچهر آتشی و احمد شاملو آن را اداره کرد. هشترودی از ابتدای تأسیس رادیو در ایران، در تنظیم برنامههای مختلف، طرف مشورت بود و اشخاصی را که صلاحیت داشتند، برای گویندگی یا اجرای برنامههای موسیقی و هنری معرفی میکرد. ایراد سخنرانی به مناسبتهای مختلف در انجمن فضا، انجمن ایران و آمریکا، خانه وُکس، انجمن ایرانی فلسفه و علوم انسانی و... از دیگر فعالیت های هشترودی به شمار می رود. هدایت سازمان صنفی دانشجویان در ۱۳۴۲ خورشیدی، ریاست جامعه لیسانسیههای دانشسرای عالی برای ۲ دوره، ریاست انجمن نویسندگان و مترجمان، ریاست کانون مخترعین کشور و عضویت در انجمن ایرانی اتحادیه بینالمللی فضا از دیگر فعالیت های محسن هشترودی محسوب می شود. بخش مهمی از تحقیقات هشترودی در ریاضیات در چهار جلد (هندسه عالی، مکانیک، تحلیلی، آنالیز عالی و منطق ریاضی) به زبان فرانسه نوشته شده است. همچنین مقالات بسیاری نیز از او به زبان فرانسه موجود است که در کتابهای مورد رجوع درج شدهاند.
منابع:
زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۵
سیر اندیشه بشر، محسن هشترودی، ۱۳۶۲
علی فلسفه، مجله دانشمند، ۱۳۶۶
مجله ریاضی یکان، مهرماه ۱۳۴۳
یادنامه محسن هشترودی، هادی سودبخش، اوحدی، ۱۳۸۱
یادنامه خواجهنصیرالدین طوسی، دانشگاه تهران، ۱۳۳۶
کتابِ اراده های پولادین معاصر
نظر شما