محمدرضا ستاری در یادداشتی برای روزنامه ابتکار می نویسد؛ طالبان پیش از این هدفش از فرستادن هیئتهای سیاسی به کشورهای منطقه را در جریان گذاشتن آنها نسبت به مذاکرات صلح با آمریکا و نیز شکست این گفت وگوها اعلام و روز گذشته هم سهیل شاهین تصریح کرد که با مقامات ایرانی پیرامون برخی از مسائل اقتصادی و راهکارهای رسیدن به صلح پایدار در افغانستان رایزنی شده است.
زمستان سال گذشته برای نخستین بار بود که عباس عراقچی، معاون وزارت خارجه، از مذاکرات میان ایران و طالبان به طور رسمی خبر داد و پس از آن نیز علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی کشورمان در سفری بیسابقه با نمایندگان این گروه در افغانستان دیدار کرد. در همین راستا خبرگزاری تسنیم هم روز گذشته با پوشش خبر سفر برخی از مسئولان طالبان به تهران اعلام کرد که بعد شکست مذاکرات این گروه با ایالات متحده، هیئتهای طالبان برای دومین بار است که به ایران سفر میکنند.
تا دو هفته قبل و با آماده شدن پیش نویس توافق میان طالبان و آمریکا، بسیاری از ناظران از قریبالوقوع بودن توافق نهایی خبر داده و حتی گفته شد که قرار است امضای این توافق در کمپ دیوید میان ترامپ، نماینده طالبان و رئیس جمهوری افغانستان صورت بگیرد؛ اما به ناگهان و پس دور نهم مذاکرات و هنگامی که با تشدید حملات نیروهای طالبان یک نظامی آمریکایی کشته شد، دونالد ترامپ دستور توقف مذاکرات را صادر کرد تا گفت وگوها شکست بخورد. بعد از این موضوع بود که زلمای خلیلزاد، نماینده ویژه آمریکا در مذاکره با طالبان، به مجلس آمریکا احضار شد و طالبان نیز هیئت سیاسی خود را روانه مسکو کرد.
هرچند از زمان شروع مذاکرات میان طالبان و آمریکا بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که با توافق احتمالی و خروج نیروهای آمریکا، طالبان بار دیگر با استفاده از چالشها و شکاف گسترده در دولت کابل میتواند به راس قدرت بازگشته و حکومت وحشت خود را پایهگذاری کند، اما در این میان برخی ناظران خاطرنشان میکنند که بیش از 18 سال جنگ در پیوند خوردن با چهلسال جنگ داخلی افغانستان، نشان داده که گروه طالبان جزئی از واقعیت سیاسی این کشور است و نمیتوان تنها با راهبردهای نظامی و قهری این واقعیت را در صحنه میدانی افغانستان حذف و یا حتی مهار کرد.
به همین دلیل است که اکنون پس از سالها سرپوش گذاشتن بر روی این موضوع، بازیگران منطقهای از جمله ایران به این تیجه رسیدهاند که در تحولات کنونی اگر کشورهای همسایه، افغانستان را به حال خود رها کنند، به میزان زیادی با توجه به استراتژی بلندمدت آمریکا در این کشور، مرزهایشان دچار چالشهای امنیتی خواهد بود. همچنین در آینده مذاکرات صلح افغانستان و اگر قرار باشد که گفتوگوهای بینالافغانی صورت بگیرد عدم توازن در چرخش به سوی کابل یا طالبان میتواند برگهای برنده این بازیگران را به میزان قابل توجهی بیاثر کند.
با این وجود، هنوز یک ابهام بزرگ بر سر مسئله افغانستان و پیوندش با طالبان وجود دارد؛ اینکه صلح با طالبان هنوز یکی از عدم قطعیتهای بزرگ در تحولات افغانستان است. از سوی رهبران طالبان گفته میشود که این گروه به میزان زیادی مشی خود را تغییر داده و حتی در مذاکرات سال گذشته در مسکو نیز شاهد بودیم که چند زن آنها را به عنوان مترجم همراهی میکردند؛ اما بنمایه ایدئولوژیک این گروه و تشدید حملاتش در خلال مذاکرات با آمریکا نشان میدهد که طالبان امروز انسجام و یکدستی سابق را نداشته و به صورت کلونیهایی خودمختار عمل میکند. این امر با پیوند خوردن به چالش جدی و شکاف سیاسی در دولت کابل و نیز ظهور و بروز داعش در افغانستان، بیانگر پیچیدگی معادلاتی است که دورنمای آن تداوم خشونت و درگیریها را تداعی میکند؛ امری که هرچند اکنون بر ذمه نیروهای سیاسی داخلی و بازیگران منطقهای برای حلوفصل کردن معضل طالبان برای همیشه است، اما متاسفانه بار دیگر هزینههای سنگینش را بر دوش مردم مظلوم افغانستان تحمیل خواهد کرد.
نظر شما